جمعه 22 دی 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

"کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را"، رضا مقصدی

سيروس آرين‌پور
سيروس آرين‌پور از سلاله‌ی سپيدجامگان سربلند راه آزادی بود. دلبستگی جانانه‌اش به فرِ فرهنگ ايران، جان جوانش را در کشاکشی پايدار، همواره، بی‌قرار نگاه داشته است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا


رضا مقصدی

سر انجام ،برفِ سياهِ مرگ ،ير سر سيروس آرين پورنيز فرو باريد.
زمان را ورق می زنی،برگهای زرد در پيش چشمت فرو می ريزند
زمان را ورق می زنی ، زاری وُ درد ، به همسُرايی ِ تو بر می خيزند.

اين بار ، زمان، سيروس آرين پور را ورق زده است. تا برگهای جانِ زرينش رادر گورستانی تلخ در پاريس به خاک بسپارد.

او از سلاله ی سپيد جامگانِ سربلندِ راه آزادی بود. دلبستگی ِجانانه اش به فر ِ فرهنگ ايران، جانِ جوانش را در کشاکشی پايدار، همواره، بيقرار نگاهداشته است.

پس از رهايی از زندانِ تبهکارانِ زمان، در سال شصت، به گفته ی ناصر پاکدامن: "که جسم وُ جانش را از هم گسيخت وُ درهم شکست" به اجبار، در غربتی غريب ، به زيستن در فرانسه، تن می دهد. اما در اينجا نيز از پيگيری های پيوسته ی انديشمندانه اش باز نمی مانَد و "روشنگری چيست"را از امانويل کانت، "روشنيابی چيست"را از فيلسوفان اروپايی و فصلی از کتاب "دين و عقيده"ی اسپينوزا را برای آزادانديشان امروز وُ فردای ايران به يادگار می گذارد.

در سال هفتادو شش خورشيدی ،ترجمه ی "وجدان بيدار"، با نثری شورانگيز از او انتشار می يابد. اين اثر شگفتی آفرين ِ "اشتفان تسوايگ"، زندگی نامه نويس نازنين ِ اتريشی ست. که زندگی سياهِ مردم نگون بخت "ژنو" را در سده ی شانزدهم ميلادی، در کشاکش با حکومت استبدادیِ پاپ ها به ويژه " کالوَن" به نمايش می گذارد. به گفته ی "اشتفان تسوايگ": "آثار شوم اين ديکتاتوری مذهبی را پس از گذشت چهار قرن ، هنوز هم در روحيه وُ فرهنگ مردم "ژنو" می توان ديد".

از سوی ديگر ،به نوشته ی عليرضا مناف زاده " اين کتاب در عين حال شرح نبرد و پايداری مردی ست روشندل و آزاد انديش به نام "سباستين کاستليو" که در آن روزگار سنگدلی و خودکامگی ، يک تنه در برابر قدرت انحصار گرو ُ جزم انديش وُ وجدان ستيز ِ "کالون " ودستيارانش سر برداشت ودر نبردی نابرابر ،به دفاعی جانانه از آزادی عقيده وُبيان برخاست. اما ديری بر نيامد که آرمانِ آن نبرد ، در گوشه وکنار اروپا روشنی بخش راهِ آزادگان وُ آزاد انديشان شد".

سيمای ديگر سيروس آرين پور ، در شوريدگی های عاطفه ی زلالِ هنرمندانه ی اوست که در ترانه های صميمانه ، سينه به سينه، خانه کرده است.

از آن ميان ، ترانه ی " پرستو " با صدای منوچهر سخايی و ترانه ی طربناک ِ" شاه دوماد" و " بارون بارونه" با صدای مردِ آواز وُ جاز ايران "ويگن"است که تا هنوز با دل وُ جانِ ما کار دارد.

غنجه بياريد/ لاله بکاريد
خنده برآريد/ می ره به حجله
شاه دوماد...
بله بروُنه/ گُل می تکونه
دسته به دسته/ دونه به دونه
شاه دوماد...

و تصنيف ِ" بارون بارونه" را روی آهنگی از عطاالله خرم می نويسد:

بارون بارونه/ زمينا تر می شه
گَلنسا جونُم/ کارا بهتر می شه
گُلنسا جونُم تو شاليزاره
برنج می کاره/ ميترسُم بچاد
طاقت نداره / طاقت نداره
......
زمستون می ره / پشتش بهاره
پشتش بهاره...

بی شک دير يا زود ، زمانه ی زمستانزده ی ما، در بهاری شکوفا صدای وجدان های بيداروُجان های بيقرار ِخويش را گسترده تر وُ صميمانه تر باز خواهد شناخت.

نام وُ يادش "زمزمه ی نيمه شب ِ مستان باد"


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016