شنبه 30 دی 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

يهودستيزی، ادبيات جمهوری اسلامی، الهام يعقوبيان

تبعيض را شايد ا ز همان دورانی که به درک شهود اطرافم رسيدم تجربه کرده بودم ولی شايد نفرت و انزجار از يهوديت را تا آن روز زمستانی اينچنين با تمام وجودم احساس نکرده بودم. آنروز که خانم واعظ، مدير مدرسه ی ما، کسی که در فرهنگی که من در آن بزرگ شده بودم به عنوان مادر دوم خوانده می شد، پيچيده در چادر سياهش با خشم در برابر دانش آموزان دبيرستان يهودی "اتفاق" فرياد زد: اميدوارم روزی دختران اين مدرسه را در خانه های فساد ببينم.

هنوز طنين اين صدا در گوشم می پيچد و طعم تلخ آن را همچنان تا امروز حس می کنم. اما درک آن، که چه انگيزه ای مدير مدرسه ای را به اين نقطه می رساند که به جای تربيت نسلی برای جامعه و آرزو برای موفقيت هايشان در راه ساختن فردايی بهتر ، برای آنان انزال و نابودی بطلبد برايم غير ممکن است.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


چگونه است چنين روی دادهايی در اين نظام رخ می دهد و از سوی هيچ وزارت خانه يا ارگانی مورد بازخواست قرار نمی گيرد. با چه پشتوانه ای اينچنين بغض های بی دليل خود را بی هيچ شرمی آشکار می کنند، و چه تفکر و نگرشی زاده شدن در خانواده ای غير مسلمان و گاه حتی نه معتقد به آن آيين را دليلی بر فرومايگی می بيند.

يهود ستيز واژه ی تازه ای در ادبيات جمهوری اسلامی نيست . نگاه به وضعيت يهوديان در ايران همواره با تحقير و تبعيض همراه بوده است. يهوديان همراه ديگر اديان رسمی (يهودی، مسيحی و زرتشتی) به عنوان اهل ذمه و شهروند درجه دوم تحت فشار و تحقيراند. قانون اساسی، آزادی های مذهبيشان را محدود کرده است. برای انجام مراسمشان نياز به مجوز دارند و کنترل می شوند . ارزش جان آنها ، نيم مسلمانان تعيين شده که در مورد زنان غير مسلمان به يک چهارم می رسد و از بسياری از پست های دولتی و نظامی همچون سرويس های امنيتی و قانون گذاری در هر سطحی منع شده اند. رستوران هايی که مديريت غير مسلمان دارند بر سر درشان ملزم به نصب تابلوی اقليت مذهبی شدند و اگر در خانواده ای، فردی به اسلام تغيير مذهب دهد، قانون او را تنها واجد شرايط برای گرفتن حق ارث می داند و ديگران محروم از حق خود محروم می شوند. پروپاگاندای ضد يهود جمهوری اسلامی هر روز شاخ و برگ بيشتری به خود می گيرد. کار به جايی رسيده که واژه ی يهودی مترادف صفتی تحقير آميز شده که نه تنها سردمداران قدرت، بلکه حتی گروه بزرگی از به ظاهر دموکراسی خواهان، فعالان حقوق بشر و مخالفين حکومت برای تحقير يکديگر آن را به کار می گيرند.

گروهی برای توجيه ظلم و فساد تعدادی از عناصر در قدرت، گاه پيشينه و تبار آنها را به يهوديت نسبت می دهند و گاه حتی فراتر رفته و آنان را يهوديان مخفی برای تخريب چهره ی اسلام معرفی می کنند. برای عده ای يهودی صفتی مترادف با خائن می شود و برای ديگری طمعکار. احمدی نژاد، رييس جمهور، نه تنها هولاکاست و کشتار سيستماتيک يهوديان را، که حتی يهودت را از ريشه انکار می کند، عباسی، استاد دانشکاه فساد دنيا را ريشه در قوانين يهود معرفی می کند، محمدرضا رحيمی، معاون اول رئيس جمهوری گسترش مواد مخدر در دنيا را بر گرفته از کتاب تلمود می داند و اثبات آن را در نبود يک معتاد در ميان اين قوم معرفی می کند. حجت الاسلام سيد ابراهيم مهاجريان, رهبر مذهبی ، در نماز جمعه ، يهوديت را پس از شيطان بزرگترين دشمن بشريت می خواند, ديگری در نطق خود يهوديان را به غارت اموال ديگران متهم ميسازد و حتی محمد نوريزاد, هنرمند در بند، که يهودی بودن را به موازات فرودست بودن می خواند. که اين خود تنها نمونه هايی است از آنچه در فضای امروز می گذرد.

رسانه ها با ادله ی بی اساس و استفاده از ماخذ هايی که خود هيچ پشتوانه ی مستدل ندارند به تحريک افکار عمومی می پردازند. وزارت ارشاد و فرهنگ که تيغ سانسورش برا است نه تنها به سهولت مجوز چاپ کتاب و ساخت فيلم هايی از اين دست را صادر می کند که گاه خود پيشگام سرمايه گزاری برای آنها می شود.

در فيلم "شکارچی شنبه"، که چندين بار از سيمای جمهوری اسلامی پخش شد، يک روحانی يهودی با شخصيت پليد به تصوير کشيده می شود. پدربزرگی که با تاثير بر افکار نوه اش تخم تنفر را در او می کارد و او را تشويق به کشتار می کند. کارگردان در گفتگويی اعلام می کند که برای ساخت فيلم ؛صددرصد به مستندات وفادار بوده و تلاش نکرده به واقعيتها دست ببرد يا فضای ناعادلانه برای قضاوت ايجاد کند، وی ادامه می دهد که هيچ تأويل و تفسيری انجام نداده، بلکه سعی کرده يک فيلم باشد که تماشاگر با ديدنش پی به واقعيت ببرد و با موضوع طالبانيسم يهود آشنا شود؛!!

فيلم ديگر ، "يهود ستيز" کار مشترکی از جمهوری اسلامی و فرانسه است. نويسنده و کارگردان اين فيلم "ده دونه" است که پيشتر نمايش "محمود" را به صحنه برده بود. محمود نمايشی است برگرفته از سخنان ضد يهود محمود احمدی نژاد. فيلم يهود ستيز به گفته ی محسن علی اکبری به دعوت معاونت سينمای ايران و همکاری شرکت "لاپلم" فرانسه ساخته شده است. علی اکبری درباره انگيزه ساخت فيلم می گويد که يهود ستيز، فيلم کمدی است که تفکرات يهوديان را به سخره می گيرد. همچنين در بخشی از فيلم اردوگاه آشوويتس را مسخره می کند و رابرت فوريسون، منکر هولوکاست نقش خود را در اين فيلم بازی می کند.

پخش سريالها "دسيسه" نمايش ديگری است که در آن، يهوديان دروغگو و دسيسه گر معرفی شده است. در جايی که خوردن يک تخم مرغ با داشتن يک لکه خون بر يهودی حرام می شود، در صحنه ای از اين سريال روحانی يهودی را نشان می دهد که خون يک کودک مسيحی را به کودک يهودی ميخوراند.

در سريال ديگری به نام "چشمان آبی زهرا"، پزشکان يهودی، جنايتکارانی معرفی می شوند که چشمان يک دختر فلسطينی را از حدقه درمی‏آورند و هر جا صحنه ی دهشناکی به نمايش گذاشته می شود، المان های يهودی به صورت مشخصی به تصويرکشيده می شود.

اين تبليغ های سو مخاطبات را بر روی شبکه های اينترنتی هم مورد هجوم قرار داده است. در شرايطی که بسياری از تارنماها توسط دولت مسدود می شود، سايت هايی که مروج نازيسم و احساسات ضد يهود هستند مثل "نازی سنتر" باپسوند دولتی (دامنه ی آی ار) و با مجوز وزارت ارشاد فعاليت می کنند بی انکه مورد بارخواست واقع شوند. اين سايت در صفحه ی معرفی می نويسد ؛ اين تارنما کاملا تحت قوانين و هنجارهای جمهوری اسلامی ايران فعاليت می کند. گردانندگان آن با انتشار مطالب و المان های ضد يهود، عقايد فاشيستی هيتلر را ترويج کرده و کاربران را به سمت ناتزيسم هدايت می کند و جالب آنجاست که اعلام می کنند که اين سايت مخالف هر گونه نژادپرستی و تبعيض نژادی و مذهبی است.

گويی اينان که خود را معلمان اين برهه از تاريخ می نامند، پايه و بنای ايئولوژی نازيسم که همانا نژاد برتر است را از قلم انداخته اند. از ديگر نمونه ها، می توان به تارنمای "حزب ايران نازی" اشاره کرد که رو در بايستی را کنار گذاشته و بی شرمانه در صفحه ی نخست خود می نويسد: با پيوستن به حزب نازی ايران خود را از بند يهود آزاد کنيد!؛ اين سايت پشت شعارهای ملی گرايانه، همچون هيتلر، سعی در جذب جوانان ميهن پرست و استفاده از آنها برای نشر افکار نژادپرستانه دارد.

مجوز وزارت ارشاد برای انتشار کتاب هايی با تم ضد يهود نيز حرکت ديگری از اين دست است. کتاب "پروتکل پيران صهيون "، که منتقدان آن را سرقت ادبی از کتاب طنزپرداز فرانسوی موريس ژولی می نامند، يکی از کتاب های يهودستيزانه ای است که با اسناد دروغين، يهوديان را به عنوان توطئه گران جهانی معرفی می کند که با اميال شيطانی سعی در تسخير تمام ممالک دارد.

"سيری درمکتب يهود" از ديگر آثاری است که توسط انتشارات کيهان به چاپ رسيده و به انتقاد از تورات و يهود می پردازد. در اين کتاب يهوديان قومی نژادپرست، فتنه انگيز و دارای صفات پست و غير انسانی معرفی می شوند.

در کتاب "مجموعه مقالات سايه ها" از انتشارات روزنامه ايران، دشمنی ها در جهان را برخاسته از آيين يهود می داند و يهود را قوم هفت رنگ منافق می نامد. شوربختانه، تبليغات ضد يهود تاثير قابل توجهی بر توده ی مردم و جهت گيری افکار عمومی داشته و دارد.

بسياری از رسانه ها تربيونی برای نشر اکاذيب و توهين عليه يهوديان شده اند. از توهين به باورها تا اتهام هايی چون زنا با دخترانشان يا اشاعه فساد به هدف کنترل جهان. رسانه ها به عنوان ابزاری قدرتمند در دست حاکمان، افکار عوام را مسموم و حس نا امنی را به اين جامعه ی کوچک تزريق می کنند.

پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی، بيش از ٪۸۰ يهوديان با وجود داشتن پيشينه ی ۲۷۰۰ ساله، به دليل تبعيض، محدوديت ها و تبليغات منفی مجبور به ترک ميهن شدند. جمعيت ايرانيان يهودی در کشور، امروز به حدود ۲۰۰۰۰ نفر کاهش پيدا کرده است. و همچنان اين سوال باقی است .چه آينده ای انتظار اين جامعه را می کشد؟


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016