جمعه 20 بهمن 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

باران هائی که در سال ۵۷ به سیل آب ویرانگر تبدیل گردید! ناصر مستشار

باران می خواستیم، سیل آمد (اولین اظهار نظر مهندس مهدی بازرگان در فردای به قدرت رسیدن آخوندها به در بهمن سال ۵۷) مهندس بازرگان در اوج سرمستی توده ها وپیروزی انقلاب به رهبری آخوندها ـ نارضایتی خود را با جملات بالا بیان نمود ودر همان آغاز پیش بینی کرد که ایران به کدام سو می رود! او بخوبی می دانست که جامعه ایران تنها باران می خواهد نه سیل خانمانسوز!

مهندس بازرگان خود یک مذهبی مومن بود و با روحانیون ارشد رابطه تنگاتنگی داشت و با روحیات و اهداف آخوند ها از نزدیک آشنا بود.اوعلیرغم اینکه مقام نخست وزیری دولت موقت را از خمینی پذیرفته بود، تنها برای مهار سیلاب خانماسوز تن به این مسئولیت خطیر رضایت داده بود تا شاید از شکل گیری فجایع بزرگتر جلوگیری نماید اما در رویاروئی با ارتجاعیون و کمونیست ها از پای در آمد و ازمقام نخست وزیری صرف نظر نمود!

او قدرت را برای سامان دادن نابسامانی سیاسی جامعه ایران می خواست نه اینکه با تصاحب نهاد قدرت خود ویا تشکیلات سیاسی اش را تثبیت نماید! مهندس بازرگان همچون یک کشاورز پرتجربه بدین موضوع اساسی پی برده بود که جامعه ایران همچون کشتزاری پهناور تنها تشنه به باران،نیازمند است تا بذر اصلاحات و دمکراسی وآزادی در ایران به مرحله رشد برسد اما سیل ویرانگر سال ۵۷ همه زحمات آن کشاورزی را که کشتزارش را بذر پاشیده بود،نابود کرد!پس از جاری شدن آن سیلاب هرچقدر آن کشاورز خانه خراب تلاش کرد تا باقی مانده کشتزارش را نجات ندهد،راه به جائی نیافت وسیلاب ویرانگر به کشتزارهای همسایگانی مانند عراق و لبنان وافغانستان نیز سرایت کرد تا جائی که کنترل آن ازدست همه خارج شده است.

اینک امریکا می خواهد بایک جنگ خانمانسوز جلوی گسترش آن سیل خانمانسوز را که خود نیز تا اندازه ائی مسبب اش بوده است بگیرد.همه پیش بینی های شوم و گوناگون از جانب افراد مختلف و با صلاحیت، حکایت از گسترش آن سیل آب خانمانسوزدر سایه آغاز یک جنگ دیگرمی کند ـ چراکه برابر قرائن، ملایان برای تحکیم پایه های حکومتی خود آماده اند تا به پیشباز جنگ بروند!ملایان اگر شکست بخورند که در آن صورت ایران را نیزبه نا بودی کشانده اند وخود را مانند امام حسین در جنگ کربلا در برابر یزید شهید زنده می نامند و اگر پیروز شوند که دیگر به کائنات خواهند رسید!

دکتر محمدخان عضو موسس حزب جمهوری اسلامی در مصاحبه با سایت آفتاب افزود: «به هر حال این دو جریان در کشور شدیداً در مقابل هم ایستادند، برای اینکه هر کدام به یک قدرت تشکیلاتی اکثریتی تبدیل شدند که انقلابی بودند و مردم هم آنها را می‌شناختند. در همان حال شهید بهشتی مفسده‌ای را مطرح کرد به نام «لیبرالیسم» و از آن پس جریان ضد خط امام (ره) به عنوان «لیبرال» شناخته ‌شد. بنابراین دو جریان «خط امام» و «لیبرالیسم» عملا موجودیت داشتند، که منشا لیبرالیسم بنی صدر و نهضت آزادی به شمار می‌رفت».

بیشتر کمونیست ها در ضدیت با لیبرالیسم در کنار آخوندهائی که آنها را از اقشار خرده بورژوازی تلقی می نمودند ایستادند تا انقلاب ۵۷ را تداوم ببخشندو در سایه آن آماج انقلاب خلقی زنده بماند!

بعدها آخوند های تندرو در تقلید از کمونیست های بلشویکی روسیه در صدد بر آمدند تا انقلاب اسلامی را به تمام جهان صادر نمایند .آنها می نوشتند و می گفتند اگر انقلاب اسلامی ،تنها در ایران بماند خفه میشود ومی میرد! مشابه همین ایده ها را لئون تروتسکی در مقطع پیروزی انقلاب بلشویکی در روسیه ارائه داده بود!

دکتر کریم سنجابی بعنوان وزیر امور خارجه دولت بازرگان با چنین نظریاتی به مقابله برخاست که در نهایت از پست وزرات امور خارجه استعفاء داد.
بحث قانون اساسی نوشته شده توسط دکتر حسن حبیبی که از جمهوری پنجم فرانسه الهام گرفته شده بود و ابوالحسن بنی صدر همچنان حسرت می خورد که چرا آنرا به رفراندم نگذاشتند، آهسته آهسته در صحنه سیاسی جامعه ایران به میان آمد ـ اسلامی های تندرو و بنیادگرا آن قانون اساسی را از آنجائی که بر موازین شرع مقدس شیعه نوشته نشده بود ،رد کردند و برعلیه آن تبلیغات بسیاری براه اندختند.کمونیست ها نیزچون آنرا منطبق برخواسته های حکومت طبقه کارگر نمی دانستند آنرا به باد انتقاد گرفتند وبی انکه خود خواسته باشند با ارتجاعی ترین نیروهای سیاسی به ائتلاف نانوشته رسیدند!

هرچه می گذشت بر دامنه سیلاب ویرانگر که در بهمن ۵۷ جاری شده افزوده می شد ،تا آنجائیکه سیلاب ویرانگر هرچه در گذشته برای همه آنها تلاش شده بود و ساخته شده بود ، و هرچه در مسیرش بود باخودش نابود می کرد! هرچه می گذشت،کنترل آن از دست نیروهای خردورز خارج می شد.بالاخره تندروها اسلامی توانستند قانون اساسی را به تصویب برسانند که از آغاز به دنبالش بودند.حزب توده بسرعت آنرا شرعیت ملی و ضدامپریالیستی و میهنی داد تا آن قانون اساسی در میان روشنفکران نیز مشرو عیت بیابد!



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


فجایعی که اینک ملت ایران در مدت ۳۴گذشته وهمچنان باید با همه آنها دست وپنجه نرم کنند، از انقلاب اسلامی وارتجاعی سال ۵۷ برخاسته است!اینکه بسیاری از نیروها ادعا می کنند که انقلاب ۵۷ خوب بود اما بعدا به یغما ویا سرقت رفت، چنین ادعائی بی پایه است ـ چراکه از همان اول صاحب انقلاب ،شخص خمینی وروحانیت بود و خمینی نیازی نداشت تا مالی که به خودش تعلق داشت به سرقت ببرد؟

انقلاب به رهبری خمینی اسلامی از آب در آمده بود چراکه همانطور که در بالا نشان داده شد همه نقشه های شوم برای ویرانی ایران از قبل در سایه» کتاب حکومت اسلامی» به نوشته خمینی در سال ۱۳۴۹ طرح ریزی شده بود.آخوند ها تنها می خواستند در پیشگاه ملت ،دیگر نیروهای سیاسی منطقی را ازمیدان بیرون کرده واز آنها سلب صلاحیت و اعتماد واعتبار بنمایند که در این راه کمونیست ها نیز در لیبرال ستیزی خود بیشترین فدارکاریهای را در راه امیال آخوند ها به انجام رساندند!حزب جمهوری اسلامی ماموریت بی آبرو کردن میانه روترین روحانی یعنی آیت الله شریعتمداری را با لیبرال وامریکائی نشان دادن دیدگاه ههای اسلامی او ودیگر نیروهای لیبرال را به عهده حزب توده و سازمان چریکهای فدائی خلق سپرد!

بعداز آن هرچه می گذشت بر عمق زخمی که جامعه ایران ازانقلاب ۵۷ گرفته بود افزوده تر می گشت تا اینکه به این روزهای سرنوشت ساز رسیده ایم واز دست اطباء دیگر کاری برنمی آید!در باره اینکه اینک چه باید کرد،تقریبا همه نیروهای سیاسی به چه کنیم ،چه کنیم افتاده اند!علیرغم انواع سرکوب های بیشمار علیه جامعه سیاسی بیدفاع مردم ایران ـ بیشترین فعالیت سیاسی درداخل ایران در جریان است و بهمین لحاظ شاید بتوان گفت که ایران یکی از سیاسی ترین جوامع را دارا می باشد!هرچند در میان بخشی از نیروهای خارج کشور یاس وناامیدی وافتراق تسلط یافته است اما نقطه ثقل مبارزات مردم ایران سالهاست که چه در زمینه دانشجوئی، کارگری، زنان، حقوق بشر و فرهنگی و سیاسی شکل گرفته و در داخل ایران به حرکت در آمده است وهیچ چیز جلو دار آن نیست جزء یک جنگ!

شبیه همین مبارزات ،قبلا در سالهای ۵۸ و۵۹ در ایران آغاز شده بود تا مانع عقب گرائی واسلامی شدن جامعه گردد که نگرانی هائی برای رژیم آخوندی فراهم آورده بود.در آن روزها رژیم آخوندی در سایه حمله نظامی عراق به ایران که آنرا موهبت الهی نامید ،همه آن مبارزات را سرکوب نمود که اینک نیز در وحشت از رشد یابی مبارزات دمکراتیک مردم ایران ـ در پی دسیسه های گوناگون می باشد تا جنگ دیگر در سایه اتمی شدن خود بر پا نماید تا همه آزادی خواهان را سرکوب نماید!

اگر در حال حاضر همه نیروهای سیاسی تنها به فکر نجات مردم ایران باشند،نه امتیازات فرقه ائی و گرو هی وحزبی ورقابتی که تنها هژمونی طلبی آنها را نشان خواهد داد ـ می توان نقاط ثقل بسیاری را برای اتحاد وائتلاف و راه جوئی باز کرد!بنظر نگارنده پس از گذشت ۳۴ سال تجربه ـ اینک همه نیروهای سیاسی اگر بخواهند می توانند ،ناظر برتکامل واستعداد های دوره معاصر خود باشند!اگر غیر از این باشد تنها طفولیت خود را نشان خواهند داد.

رژیم اسلامی سالهاست که در همه زمینه ها شکست خورده است و بارها و بارها در همه امتحانات نهائی روفوزه شده است و برای چندمین بار همه شانس هائی که ملت ایران به آنها داده است،از همه آنها نتوانسته اند بدرستی استفاده نمایند واینک مدتهاست که در فقدان یک الترناتیو مناسب این رژیم همچنان بر اریکه قدرت مانده است و به یک مانع وسد اساسی برای تکامل جامعه ایران تبدیل شده اند.اگر بخش وسیعی از نیروهای سیاسی به تئوری کنارزدن رژیم اسلامی رسیده اند بیهوده نیست!اگر جامعه ایران در دوره شاه واقعا نیازمند یک باران موسمی نه انقلاب بود اما اینک به شدت محتاج یک انقلاب شده است واز باران کاری ساخته نیست.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016