دوشنبه 7 اسفند 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

یک پرده دیگر از تجزیه ایران دربزرگ داشت زبان مادری، بیژن صف سری

بيژن صف‌سری
در هفته ای که گذشت بنا بر نشانه گذاری تقویم جهان روز جهانی زبان مادری بود و از این رو بیانیه و اعلامیه هایی به مناسبت این روز منتشر گردید که از بین آنها آنچه قابل تعمق بودبیانیه و اعلامیه های گروه هایی منتسب به قومیت های ایرانی تباربود که برخی ازآنها رنگ و بوی تجزیه ایران را داشت گویی یک پرده دیگر از تجزیه ایران درصحنه بزرگ داشت زبان مادری به نمایش گذاشته اند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ویژه خبرنامه گویا

34 سال پیش از این وقتی ایت الله خمینی بعد ازسال ها تبعید از لوفل و لوشاتو فرانسه به ایرا ن بر می گشت در هواپیما از او پرسیده شد چه احساسی دارد و او جوابی میدهد که در "هیچی" خلاصه می شد، و این پاسخ چنان بر ایرانیان ناگوار آمد که هنوز هم در یاد و ذهن ما باقی است و در مرور خاطرات خود از آن سال ها این پاسخ شوک برانگیز را بعنوان یکی از مستندات اشتباه خود در باورداشتن چنین فردی بعنوان رهبر یک انقلاب، به رخ یکدیگر می کشیم. اما در بزنگاه خطر خیز امروز که گروهی با تفسیر به رای از یک نرم حقوقی بنام حق تعین سرنوشت، تجزیه طلبی را به مثابه یک حق ، و دفاع از تمامیت ارضی را تقدس سازی میدانند، نه تنها شوک زده نمی شویم بلکه این عمل واندیشه مخرب را که به مراتب شوک آور تر ازپاسخ «هیچ» خمینی است، با ژست روشنفکرمابانه، مطابق با اصول دمکراسی می دانیم و واکنشی جزسکوت نداریم.

در هفته ای که گذشت بنا بر نشانه گذاری تقویم جهان روز جهانی زبان مادری بود و از این رو بیانیه و اعلامیه هایی به مناسبت این روز منتشر گردید که از بین آنها آنچه قابل تعمق بودبیانیه و اعلامیه های گروه هایی منتسب به قومیت های ایرانی تباربود که برخی ازآنها رنگ و بوی تجزیه ایران را داشت گویی یک پرده دیگر از تجزیه ایران درصحنه بزرگ داشت زبان مادری به نمایش گذاشته اندغافل که تو مو می‌بینی و من پیچش مو/ تو ابرو من اشارت‌های ابرو

ابتدا باید دید ماجرای روز جهانی زبان مادری از چه قرار است که بعد از 28 سال از استقلال کشوربنگلادش (1971 میلادی)، سازمان ملل به این صرافت می افتد که به پاس هفت سال مبارزه بی وقفه مردم بنگلادش که از خواندن و نوشتن به زبان مادری خود از سوی رهبران پاکستان غربی محروم شده بودند،21 فوریه 1999 را روز جهانی زبان مادری اعلام میکند ، بی آنکه پاسخی برای چرایی تاخیر 28 ساله این ارج گذاری ارائه شود.اما بهروی این نشانه گذاری در تقویم جهان صورت می گیرد و حالا 14 سال ازتعین چنین روزی بعنوان پاسداشت زبان مادری می گذرد اما آنچه امروزاین مناسبت را برای ایرانیان خواهان یک پارچگی وطن شبهه برانگیز می کند حضور پر رنگ گروه های منتسب به قومیت های ایرانی است که بر خلاف سال های گذشته نقش فعالی دربوق و کرنا کردن این روز جهانی داشته اند گویی برای اولین بار است که به وجود چنین مناسبتی در تقویم جهان پی برده اند واز این رو با مستمسک قرار دادن این ماسبت ده ها بیانیه و مقاله منتشر می کنند که هر هر ایرانی وطن پرستی با خواندن برخی از این بیانیه ها به تصور می رسد که منظور از توجه به زبان مادری جدایی از پیکر واحد مام وطن است کافی است به یکی از این بیانیه ها توجه کنید و یا دست کم بیانیه اخیری که از سوی برخی احزاب متعلق به جامعه سنی مذهب کردستان ایران منتشر شد نگاهی بیاندازید، آنگاه خواهید دید که در بند بند این بیانیه ها چگونه با مفاهیمی چون "حق تعیین سرنوشت"، با ایجاد حق برای خود تجزیه ایران را توجیح می کنند و جالب اینکه هم زمان با چنین تلاش هایی از سوی برخی از گروه های منتسب به قومیت های ایرانی در خارج ازکشور، 600 دانشجوی آذری زبان هم در داخل کشور در اقدامی بی سابقه با ارسال نامه ای سرگشاده به مطبوعات و جراید کشور بر ضرورت توجه به زبان مادری تاکید میکنند ، و این در حالی است که با توجه به قدمت بیش از هزار ساله برخی از زبان های بومی این اب و خاک، اغلب زبان های بومی این سرزمین تا به امروزدر بین قومیت های ایرانی تبار رایج است چرا که توجه و اهمیت به زبان بومی ومادری بخشی از فرهنگ ایرانیان بوده و آن رابه مثابه یک اصل از قانون نانوشته می دانند و همواره در ترویج و ارتقا زبان های بومی مادری خود کوتاهی نکردند آنچنانکه امروز برخی از زبان های بومی قومیت های ایرانی به دلیل فصاحت و زیبایی گویش.ازارج و قرب خاصی در نزد مردم ایران برخوردار بوده وحتی در برخی ازحوزه های فرهنگی مانند شعرو موسیقی، طعنه به زبان رسمی کشور (فارسی )میزنند مانند زبان مردم کردستان ویا زبان شیرین هم وطنان آذری که این دومی حتی بعنوان زبان دوم قریب به اتفاق مردم فارسی زبان است وبیش ازدیگر زبان های قومی ، همه گیر بوده است، حال با وجود چنین واقعیتی این پرسش ناخود آگاه بر ذهن متبادر می شود که به واقع ضرورت نوشتن و انتشار چنین نامه ای بر اساس کدام دل نگرانی بوده؟ آن هم در شرایط امروز کشور که به دلیل بی کفایتی زمامداران امروز این اب و خاک که از هر گوشه این کهنه دیار هر روز گروهی به بهانه های واهی ویا با تفسیر به رای از یک نرم حقوقی چون "حق تعین سرنوشت" ساز جدایی طلبی سر داده اند؟

اگرباورکنیم که علم سیاست، علم ممکنات است و وقوع هر احتمالی دراین وادی امکان پذیرمی تواند باشد، احساس خطرنسبت به تجزیه وطن، نه توهم است و نه پنداری از نوع دایی جان ناپلئون، خاصه که هر روز نشانه هایی ازرد پای طراحان این نقشه شوم در جای جای این سرزمین دیده می شود.

آموزش و تدریس زبان مادری یکی از عمده ترین مطالبات برخی از قومیت های ایرانی خاصه گروه ای از قومیت آذری زبان است که از پیش از انقلاب هم به مثابه یک حق از دولت وقت طلب می کردند واز قضا چهره های فرهنگی شناخته شده ای چون زنده یاد صمد بهرنگی نویسنده وطن پرست اذری زبان هم بنا بر حرفه معلمی که داشت در تحقق این خواسته همفکران خود تلاش بسیار می کرد و معروف است در یک سمینار آموزشی و تربیتی درضرورت آموزش زبان مادری در مدارس گفته بود « وقتی یک کودک تا شش سالگی از والدین آذری زبان خود می آموزد که به آب بگوید "سو" ،چگونه می توان توقع داشت که این کودک به محض ورود به مدرسه و نشستن در کلاس اول، ناگهان به "سو" بگوید آب ؟ » (نقل به مضمون).

اگر چه این استدلال در آن زمان هم به دلیل سستی که در منطق آن وجود داشت مورد نقد مخالفان طرح آموزش زبان مادری در مدارس قرار گرفت اما امروز هم ، موافقان این طرح با همه تفسیر به رای ازنرم های حقوقی ومتوسل شدن به قوانین حقوق بشری تا کنون نتوانستند دست کم افکار عمومی هم وطنان خود درداخل کشوررابه باور این ادعا برسانند چرا که دست کم در چنین شرایطی که گروهی غارتگر برمردم ایران واحد از کرد و بلوچ و اذری و.... مسلط هستند و با دربند کردن ازادیخواهان وطن بر دوام و بقای خود می اندیشند ، ایجاد فضا ی هر چه بیشتر همدلانه براصرار تحقق چنین خواسته هایی ضروری تر است خاصه که دفاع از تمامیت ارضی تقدس گرایی نیست. بلکه یک ضرورت عقلانی و فایده گرایانه است واین همه بشرط آن است که چنین مطالباتی بدون حمایت بیگانگان و بدون ذهنیت جدایی طلبی باشد که شوربختانه با توجه به اظهارات و تبلیغاتی که می شود چنین نیست و سایه شوم بیگانگان و طراحان تجزیه این کهنه دیاراز پس پرده چنین مناسبات مانند روز جهانی زبان مادری نمایان است.

بیژن صف سری
http://bijan-safsari.com/


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016