گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
10 اسفند» نامه سازمان های جبهه ملی در خارج از کشور به احمد شهيد در مورد زير پا گذاشتن گسترده حقوق مردم ايران از طريق ارسال پارازيت ها29 بهمن» در سوگ هوشنگ کشاورز صدر، اطلاعيه سازمان های جبهه ملی ايران در اروپا 14 بهمن» بيانيه سازمان های جبهه ملی در اروپا به مناسبت برگذاری جشن پنجاهمين سال بنياد کنفدراسيون جهانی محصلين و دانشجويان ايران 10 بهمن» دو نامه از جبهه ملی ايران به بیبیسی فارسی 13 دی» پيام های اديب برومند و حسين موسويان به مناسبت جشن پنجاهمين سال تاسيس کنفدراسيون جهانی محصلين و دانشجويان ايرانی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! بيانيه جبهه ملی ايران - اروپا و آمريکا به مناسبت ١٤ اسفند ١٣٤٥ سالروز درگذشت دکتر محمد مصدقمصدق صخرهی غول پيکری بود که تکيه بر خاک ميهن داشت و زيرساختی استوار برای هر جنبشی که پس از او پديد آمد. مصدق يک خاطره بی مرز است برای ملتی که هميشه بخش بزرگی از نيروی درهم کوبنده و سازنده خويش را از خاطرههای عاطفی و تاريخی کسب میکند. چهل و شش سال است که پيروان مصدق با اعتماد بنفسی که هيچگاه در آن خللی وارد نشده آمال ميهنی، انديشه و اخلاق سياسی اين آزادمرد ميهندوست را بزرگ داشته و هرگز ترديدی بر ارزندگی و به روز بودن آنها نداشته اند. رهروان راستين اين انسان وارسته هيچگاه از او يک بت نساخته و او را به انحصار خود نگرفته اند و ميراث خوار او نبوده اند. به باور آنان مصدق هنوز هم نماد مبارزه سنجيده و هدفمند ملت ايران، از انقلاب مشروطيت تاکنون، برای آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی است. سالها پس از کودتای ۲۸ مرداد و استقرار ديکتاتوری جمهوری اسلامی ما رهپويان ملی مصدقی ايران بدرستی به مبارزات مصدق و ياران او عليه استبداد و استعمار و عليه دخالت روحانيون قدرت طلب وسودجو در امور دولتی و حکومتی تکيه کرده و آنها را برجسته می نماييم. از اين رو است که جبهه ملی ايران دو اصل جمهوری پارلمانی و جدايی نهاد دين از دولت و حکومت را به اصول ملی و دموکراتيک پيشين خود افزوده است. امروزه مصدق نماد مبارزه برای جمهوری عرفی و دمکرات ايرانِ پساجمهوری اسلامی است. هيچ نيروی جدی وپيشرفته اجتماعی نميتواند بزرگی و بهنگام بودن اين شخصيت سترگ را ناديده بگيرد. چه آنهايی که می خواهند در دشمنی با او برای خود هويتی بسازند و هم آنهاييکه با استراتژيک دانستن اصل انتخابات واقعا آزاد، باور دارند که بهترين نقشه راه برکناری نظام جمهوری اسلامی را برگزيده اند. ايران آزاد و آبادی که در تصور و انديشه مصدق و ياران وفادارش نقش داشت و در راه تحقق آن بمعنی واقعی کلمه فداکاری هم کردند، بر بنياد حق حاکميت ملت از طريق انتخابات آزاد نهاده شده بود. "قوای مملکت ناشی از اراده ملت" بود و"قوه مجريه" در خدمت مردم و پاسخگو به نمايندگانش در"قوه مقننه". برگزاری چنين انتخاباتی با تمام مقدماتش، مانند آزاديهای انتخاب شدن و انتخاب کردن، آزادی اجتماعات، آزادی مطبوعات و مانند اينها، آنچه چندين سال بعد در کمال دقت در متن "منشور معيارهای انتخابات آزاد و منصفانه" در اجلاس يکصد و پنجاه و چهارم شورای اتحاديه بينالمجالس" (پاريس) نوشته شد و در ٢٦ مارس ١٩٩٤ (٦ فروردين ١٣٧٣) به اتفاق آراء به تصويب نمايندگان پارلمانهای ١١٢ کشور، از جمله نمايندگان مجلس شورای اسلامی ايران رسيد، از ديد دکترمصدق و يارانش بديهی بود. آنها در مبارزه ای که منجر به تاسيس جبهه ملی ايران گرديد(بهمن ۱۳۲۸)، خواهان تغيير قانون انتخابات بدانگونه بودند، که درست اين حقوق شهروندی نتوانند زيرپا گذارده شوند. همميهنان، بسياری از ملل جهان، بهر بهايی، کوشيده و ميکوشند، از درون تاريخ خود شخصيتی را بعنوان يک نماد ملی برگزيده و وی را در راه پيشبرد اهداف ملی و پاسداری از دست آوردها و منافع ملی برجسته نمايند. آيا ملت ايران درست در اين مرحله از مبارزاتش عليه ارتجاع و استبداد حاکم نياز مبرمی به چنان نماد ملی ندارد؟ آيا در شرايطی که بويژه "انتخابات آزاد" به يک گفتمان و شعار ملی تبديل شده، وقت آن نرسيده است که طيف گسترده اپوزيسيون نا گريز دکتر محمد مصدق را نه تنها در حرف که در عمل سياسی هم بعنوان يک نماد ملی پذيرفته و آنرا برافرازد؟ آيا آنهايی که دغدغه آزادی ايران و ايرانی را دارند، می توانند از کنار اين ستون آزادگی گذشته و به سرمنزل مقصود برسند؟ استقلال، آزادی، جمهوری ايرانی جبهه ملی ايران- آمريکا و اروپا Copyright: gooya.com 2016
|