شنبه 19 اسفند 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

خسرو کردپور کسی که مرزهای زمان ومکان را درنوردید، مسعود کردپور

شاید صحیح نباشد که بنده که برادر خسرو هستم در موردش صحبت کنم وشاید بعضیها ان را نوعی خود ستایی بدانند، ولی چون از نزدیک ایشان را میشناسم ناگزیرم که چند جمله ای درموردشان بنویسم.خسرو از دوران دبیرستان وارد فعالیتهای سیاسی شد وحدود 15 سال است که فعالیت در زمینه حقوق بشر وخبرنگاری را شروع کرده است.

در سال 80 دو سال ونیم به خاطر همین فعالیتها در زندان بود قبل از ان نیز بارها و در مناسبتهای مختلف بازجویی وزندانی شده بود،.اولین بار هنوز کلاس دوم دبیرستان بود که بازداشت شد. علاقه بسیار زیادی به مسایل منطقه داشت با شخصیتهای مختلف سیاسی با گرایشهای مختلف اشنا بود وبحث میکرد .

تجربیات بسیاری در طی این مدت کسب کرده بود اخبار را با سرعت ودقت تمام دنبال میکرد ، در طی این مدت کسان بسیاری امدند ورفتند،علارغم جو سیاست زده کردستان هیچگاه دچار هیجان و احساسات نمی شد و دنبال قهرمان بازی نمی رفت بسیار صبور وقانع بود دلسوز همه بود به ویژه زندانیان سیاسی وخانوادهایشان ،شب وروز نمی شناخت تعطیلات برایش مفهومی نداشت، کم توقع بود واز کسی انتظاری نداشت تنها دغدغه اش زندانیان وخانوادهایشان بودند در هر زمان ومکانی از زندانهای مختلف باهاش در تماس بودند دلسوز زندانیان بود چون خودش زندان رفته بود درد زندانی را با پوست واستخوان درک میکرد،صدای بی صدایان وبی کسان بود با نگاه ابزاری به حقوق بشر و زندگی وحیات انسانهای بیگناه که معلول شرایط سیاسی و اجتماعی هستند مخالف بود.

همیشه با وکلای مختلف در تماس بود بارها بهش میگفتم که وضعیت سیاسی کشور طوری شده که حضور وکیل در جریان پرونده ها تاثیر ندارد ولی ویل کون نبود میگفت شاید باعث تخفیف زندان شود و کسی ازاد شود، پیگیری میکرد هرگاه زندانی ازاد میشد خوشحال میشد و سریعن خبرش را منتشر میکرد و سعی میکرد هر جور شده به دیدارش برود واگر کمکی بود به خانواده اش بکند با افراد مختلف تماس میگرفت که اگر اهل کمک وعمل هستید این گوی واین میدان .

هر چند تقریبن هیچ در امدی نداشت ولی در حد امکان زندانیان را کمک میکرد چندین بار بهش گفتم توکه درامدی نداری چرا کمک میکنی میگفت هر چند کم است ولی اینها که زندان رفته اند فکر میکنند که کسانی هم هستند که ارزش کارشان را میدانند و به فکرشان هستند وهمین برای انها یک دنیا ارزش دارد .در بسیاری موارد زندانیان تماس میگرفتند و خودشان را خالی میکردند تمام دفاعیات وحرفهایی که میبایست پیش قاضی و دادستان میگفتند به خسرو میگفتند و خودشان را خالی میکردند و خسرو هم با صبوری تمام گوش میداد و میگفت بزاز بدانند که کسی هم هست که به درد دلهایشان گوش میکند وحرفهایشان را باور دارد وبهشان دلداری میداد که کارها درست میشود.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


یادم نمیرود یکی از زندانیان کهنسال کردستان بعد از چند سال زندان و مریضی به زندان لاهیجان تبعید شده بود، ما تهران بودیم گفت از شمال برمیگردیم بریم یه سری هم به این زندانی می زنیم رفتیم زندان ملاقات نمیدادند گفتند برید دادستانی، رفتیم دادستانی باز اجازه ندادند تا نهایت برگشتیم زندان دم درب زندان یک اخوندی ایستاده بود ازش خواهش کردیم که حاج اغا ما از کردستان و از راه دور امدیم باید حتمن ملاقات کنیم که نهایتن ملاقات را برایمان گرفتند وما توانستیم با زندانی ملاقات کنیم که باعث خوشحالی بسیار زیاد نامبرده شد وتعریف میکرد که 6 ماه است که کسی به ملاقاتم نیامده است وبه خانوادم گفتم که نیایند، نکند در راه تصادف کنید وحادثه ای پیش اید ومن تا ابد نگران وناراحت باشم ،وبسیار تعجب کرد که از بلند گوی زندان شنیده بود که ملاقات دارد.همانجا خسروبهش کمک ناچیزی کرد.خسرو انسان نستوهی بود وخستگی براش معنی نداشت .بارها بهش گفته بودم که کمی به فکر زندگی شخصی خودت باش اینقدر از خودت مایه نزار ولی گوش نمیکرد وباز ادامه میداد ومی گفت تا جایی که امکانش باشه و ما را تحمل کنند باید ادامه داد ما کارمان را در چارچوب قانون انجام میدهیم و کار ما انسانیست و سعی میکنیم که بیطرف ومستقل باشیم.

بر درست ومستند بودن خبرهای منتشره تاکید داشت و سعی میکرد از هرگونه لغزشی جلوگیری کند وبهانه ندهد به دست بهانه گیران وحتی لغزشهای دیگران را هم گوشزد میکرد، هر چند در فضای کردستان صادق ومستقل بودن وبه فکر درمانده ترین افراد بودن هزینه دارد وبارها از دور ونزدیک کنایه های میشنید و به محافظه کاری متهم میشد! ولی هیچگاه تحت تاثیر این جوسازیها قرار نمیگرفت وجو زده نمیشد وتندروی نمی کرد، ومیگفت ما کار خودمان را میکنیم وانها هم کار خودشان، بالاخره دنیا تقسیم کار است و این مسئولیت بر عهده ما گذاشته شده ومسئولیت انها هم همین است بگذار هر چه میخواهند بگویند هدف ما انسانی ،اخلاقیست وتاریخ قضاوت میکند.

به همین خاطر است که طی چند روز اخیر از زندانهای مختلف تماس گرفته اند و ابراز تاسف میکنند،در واقع 24 ساعته با زندانیان همراه بود به همین خاطر دوباره پیش زندانیان بازگشت. .بالشخصه تاکنون کمتر کسی را دیده ام که این چنین بدون هیچ انتظار و حقوق ومزایایی با حوصله بسیار زیاد با در نوردیدن مرزهای زمان ومکان در راه حقوق بشر وانسانیت گام بردارد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016