یکشنبه 27 اسفند 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بر معرکه‌شکن لعنت! مسعود نقره‌کار

مسعود نقره‌کار
معرکه‌گير، معرکه‌شکن شده است. معرکه‌گيری که به معرکه‌شکنی بيافتد هر "بيش باد" برای لعن‌اش هفت بيش باد نمره می‌خورَد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ويژه خبرنامه گويا


"معجزه‌ی هزاره‌ی سوم "، معرکه گيرِ دو دوره انتخابات رياست جمهوری حکومت اسلامی، ويکی از معرکه گيران بيت" پدر بزرگوارش"، حرمت شکسته و معرکه شکنی پيشه کرده است. "ديکتاتور حقير" رفتنی ست، و می داند جانشين مورد نظراش را صالحان دين مبين رد صلاحيت خواهند کرد، و اين برای "خرده لات" حکومت "اُفت " دارد که دست روی دست بگذارد و بساط معرکه‌ی انتخابات سال ۹۲ بهم نريزد. البته گفتن هم ندارد که درگير شدن و و در افتادن با ام‌الفسادين حکومت اسلامی ، ولی فقيه و سنگواره‌هائی به مانندِ مصباح يزدی و خاندان مبارک خصال لاريجانی و فسايل مشابه، ذره اش در راه و راستای تحقق حقوق مردم و مناقع ملی نيست. ريشه ی ماجرای معرکه شکنی از اين جا آب می خورد که: "‌آموزگار کرامت انسانی" ، بايد مطرح باشد، وازقدرت يا پاره ای از آن، حتی از طريق سايه ها و جانشينان‌اش نواله‌ای نصيب ببَرَد، اگر سهمی در کار نباشد و به حاشيه رانده و يا قرار بر حذف باشد، تُوی ديگ جوشان اين معرکه بهتر که کله‌ی سگ بجوشد.

واکنش رياستِ دفترِ" مديريت جهان"، در اين دَمِ رفتن دور از انتظار و غريب نيست، رفتار و گفتارِ خودِ جنس اند، علائم و ويژگی های شخصيت خود شيفته ( نارسيست) و متوهم نشان می دهند. آنان که پنداشته اند ماجرای هاله نور و ارتباط ‌ با امام زمان و امر مديريت جهانی ی " رئيس جمهور جذاب" حکومت اسلامی ، و ديگر نشانه های اختلال های روانیِ اين بيمار ، ختم به خير شده و "مريض منظور" شفا يافته، خيال کرده اند. آنچه در طی اين دوران هشت ساله بر اين ناسور گذشته است تشديد خودشيفتگی و اختلال های شخصيتی بوده است.

در حال حاضر خودشيفته و "معجزه" در اين وضعيت قرار دارد:

۱- به عنوان چهره ای از چهره‌های سياست وقاحتی ، خودشيفته با نزديک شدن زمان "سرنگونی" اش دست به هر کاری برای روی آنتن بودن و مطرح ماندن‌ می زند، حاضر است داوطلبانه برابرِ چشمان مردم فحش بخورد، در پاسخ به طرح کثافت کاری ها و اتهام های مستدل لبخند ژوکوند بزند، سکه يک پول شود، کثافت ها قورت دهد، فقط و فقط به يک شرط، که چهره اش نشان داده و صدای‌اش پخش شود، برای شخصيت خود شيفته همين کافيست، او را اگر امان دهند برای بهتر ديده شدن در يک بحث سياسی استريپ تيز هم خواهد کرد.عالم سياستِ وقاحتی و سياست بازی البته از اين قماش خود شيفته‌گان کم ندارد، محمودها و فرخ ها و هوشنگ خان ها کم نبودند و نيستند.

۲- شخصيت خودشيفته و متوهم که اهل درس گرفتن از تجارب و رخدادها نيست، در آستانه ی کنار گذاشتن‌اش به سيم آخر زده است . برای نمونه ، معجزه ی هزاره سوم حتی از تجربه‌ی بر‌خوردهای ابزاریِ امام‌اش با بنی صدر ( که البته قصدم مقايسه‌ی آقای بنی صدر با موجوداتی که نام می آورم نيست.)، يا رفتار آيت الله خامنه ای با رفسنجانی و خاتمی و موسوی و کروبی و ديگر "فرزندان " و " نورچشم " های اش درس نگرفته است ، نورچشم‌هائی که پس از استفاده از آن ها به عزلتی پرتاب‌شده اند. و اين نابينائی و نا فهمی و بلاهت خود شيفته حکايت از وخيم تر شدنِ احوال اش دارد.

۳- خودشيفته که گمان می بَرَد ابداع کننده ی مفاهيم بکر و راهکارهای نبوغ آميز است، می پندارد می تواند به اسلاميت اش ايرانيت و مدرنيت وصله کند، و راهکارهائی کارا تر از ديگران ( فی المثل اصلاح طلبان همجنس‌اش حجت الاسلام هادی غفاری و آيت الله صادق خلخالی) رو کند.

۴- خودشيفته بيش از پيش پيام آور دروغ و فريب می شود ، دروغ ها و فريبکاری هائی که به گفته ی مولای اش "بوی گند اش قلب ها تاريک می کند". او دست به هر کار و نيرنگی خواهد برد.او برای تطهير و خوشبو کردنِ ريش نيز گلاب محمدی آماده کرده است.

۵- خودشيفته خيال کرده جايگاه اش، آشيانه‌ی سيمرغ است ، غافل از اينکه لانه ی قلاغی ست که گنجشگک های حول و حوش اش به وقت‌اش لانه و کاشانه درهم خواهند ريخت.

۶- اوهام شنوائیِ خودشيفته به او فرمان خواهد داد که در کنار شکستن معرکه و بهم ريختن شعبده‌ی انتخابات، اسباب و اثاثيه های‌ ولی فقيه ، که خود لتی از آن ها بود بهم بريزد، و بر تلی از آن ها به مانند هاشمی رفسنجانی و خاتمی و موسوی و کروبی به فکر شکل دهی ِ نوعی"عقده ِ اوديپ " بنشيند تا به مدد آن از "پدر بزرگوار" انتقام بگيرد.

اگر چنين نشود، " تجلی و عصاره‌ی اندشه ها و رفتار آقا امام زمان" می تواند در سنين کهولت به سهولت به صحن مسجد شاه رود و بسان " کاهر عليشاه" يا "اسدالله حجاز"، دور از چشم معرکه شکنان، بساط معرکه هائی ديگر برای سرگرمی و فريب امت و نمايش مشروعيت ولی فقيهِ چنين امتی، دست و پا کند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016