سه شنبه 20 فروردین 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

انتخابات؛ تناقضِ نظام و شروع يک سرفصل (بخش نخست)، محمود خادمی

آنجا که آزادی نيست؛ اگر رأی دادن چيزی را تغيير ميداد؛ اجازه نمی دادند که شما رأی بدهيد
«مارک تواين نويسنده و طنزپرداز امريکايی»

در کشوری که قدرت بتمامی در نهاد دين و از طريق نمايندگانش ولی فقيه ؛ آيت الله ها و روحانيون اعمال می شود ؛ تراژدی انتخابات ؛ نمايش مضحک و دردناکی است که سالهاست با بايکوت و بی محلی بسياری از مردم ايران روبرو ميشود . آيت الله ها و حکام دينی اساسا" به " بيعت " ــ امت با رهبر ــ يعنی اطاعت و فرمانبرداری از رهبر دينی ؛ معتقدند و نه انتخابات که از اراده آزادانه ؛ آگاهانه و مستقل انسان ها برميخيزد تا آرزوها و خواسته هايشان را محقق کند .

استبداد دينی حاکم بر کشور در حاليکه انتخابات رياست جمهوری ؛ تناقضات ذاتیِ درونیِ نظامِ دينی اش را به نمايش می گذارد و بحرانها و اختلافات ميان باندها و دستجات آن را شدت می بخشد ؛ برای کسب اعتبار بين المللی ؛ مشروع جلوه دادن نظام ؛ بستن دهان مخالفان و نشان دادن اينکه در نظام جمهوری اسلامی هم مانند ديگر ملل مترقی جهان ؛ اداره امور جامعه انتخابی است ؛ تن به ريسک بزرگ و پر خطری ميزند و اين نمايش رسوا را برگزار ميکند . و گر نه روشن است که :
در دنيای متمدن امروزی ؛ جمهوريتِ يک نظام سياسی بعنوان يک پرستيژِ سياسی و همسوئی با پيشرفت و تمدن به حساب می آيد و در يک جمهوری اختيارات و وظايفی از طرف قانون به رئيس جمهور واگذار می شود . بر اين اساس ؛ رئيس جمهور کسی است که کار گزار سياست های کشور برای اداره امور جامعه ؛ برنامه ريزی ملی برای کشور ؛ مديريت سيستم اقتصاد ؛ بر قراری رابطه با خارج و امضاء قرار دادها ؛ معاهدات ؛ توافق نامه ها و ..... ميباشد .

مشکل نظام دينی امّا اين است که پيدا کردن چنين نفری برای رئيس جمهور شدن که اين وظايف قانونی را انجام دهد ؛ غير ممکن است . غير ممکن نه به خاطر اينکه در ايران قحط الرجال وجود دارد بلکه بخاطر اينکه ؛ هر کس که رئيس جمهور بشود برای انجام وظايفی که قانون مشخص کرده است ؛ قبل از هر چيز با مانع جدی قوانين و احکام اسلامی و سد سديد فتاوی و احکام حکومتی ولی فقيه ؛ آيت الله ها ؛ حجج اسلام و ........ مواجه می شود .

از آنجا که جامعه ۷۰ ميليون نفری ايران با فرهنگی کهن و مردمانی آزاده و با فرهنگ را ــ بخصوص زنان و مردان جوان ــ که خواستاری آزادی ؛ رفاه ؛ پيشرفت و مدرنيسم هستند را نمی توان با روضه خوانی و اجرای احکام فقهی خمس و زکات و خراج و ديه و قوانين قرون وسطائی تعزير ؛ قصاص و سنگسار و ... اداره کرد و از آنجا که نمی توان با جهان خارجی که هيچ وقعی به اين احکام و قوانين نمی گذارد قطع رابطه کرد و .... ؛ رئيس جمهور در اداره کشور و رابطه با جهان خارج ؛ در چارچوب اين احکام و قوانين با مشکلِ مقاومت و مخالفت مردم مواجه خواهد شد .

و از طرف ديگر رئيس جمهور هر کس که باشد چگونه می تواند با اعتقاد به اين احکام و قوانين دينیِ قرون وسطائی به وظايف و حقوق ملت و ارتباط با جهان خارج و تعهدات بين المللی و ...... پای بند بماند؟ رئيس جمهور در کشور آيت الله ها و کشور امّام زمان ؛ چگونه می تواند احکام و قوانينی که هيچ سنخيتی با زندگی بشر امروزی ندارند ؛ را با قوانين مدرنِ حقوقی و قضائی ؛ حقوق بشر و رابطه اقتصادی و سياسی با غرب ؛ تکنولوژی و اينترنت ؛ ورزش بانوان و .... آشتی دهد ؟

رئيس جمهور هر کس که باشد و بخواهد جدّی ؛ صادق و درستکار بوده و به وظايفش عمل کند ؛ بايد قبل از هر چيز با هزاران تناقض و دست بستگی های دينی و احکام و فتاوی آيت الله ها مقابله کند و نهايتا" هم چاره ای جز زير پا گذاشتن و عبور از اين قوانين و احکام عقب مانده را ندارد. امّا آيا امکان و توان عبور و زير پا گذاشتن اين احکام و قوانين و نديده گرفتن دستورات مراجع و روحانيون ؛ در حکومت اسلامی وجود دارد ؟

تجربه ۳۴ سال حاکميت نظام دينی بر کشور ما نشان داده است که بدليل آب بندی نظام برای مقابله با چنين مواردی ؛ امکان سر پيچی و تخلف از دستورات دينی روحانيون ؛ احکام و قوانين دينی و ..... برای رئيس جمهور در حکومت دينی ؛ از اساس وجود ندارد . چرا که اين کار قبل از هر چيز اقتدار پوشالی آيت الله ها و روحانيون حاکم را بخطر انداخته و هرگونه تزلزل و هر ميزان کوتاه آمدن از اين قوانين و احکام ؛ حاکميت دينی را با خطر جدی سرنگونی مواجه ميسازد و پايه های نظام را بلرزه در می آورد و رئيس جمهور چاره ای جز تسليم ندارد .

مثلا" سردمداران نظام ميدانند که ؛ با يک قدم کوتاه آمدن از حجاب اجباری و احکام سرکوب گرايانه قصاص ؛ سنگسار ؛ اعدام و شکنجه و .... گرد باد خشم و نفرت مردم از اين رژيم ؛ بنيادهای اين نظام را با خود به هوا ميبرد . کافی است به نارضايتی و واکنش خشم آلود آيت الله ها بر عليه اقدام احمدی نژاد ( رئيس جمهور مملکت ) در همدردی و در بغل گرفتن مادر پير هوگو چاوز ــ در مراسم تشيع جنازه چاوز رئيس جمهور متوفّی ونزوئلا ــ ؛ نظری بيافکنيد ؛ انگار احمدی نژاد اصول دين را زير پا نهاده و يا آياتی از قرآن را نفی کرده است ؛ فرياد و فغان آيت الله ها به آسمان بلند شد ــ آيت الله هائی که در مقابل دزدی و فساد سردمداران نظام ؛ فقر و گرسنگی مردم ؛ زندان ؛ شکنجه و تير باران آزاديخواهان و .... واکنشی ندارند و سکوت کرده و ميکنند ــ . در حاليکه کار احمدی نژاد از نظر جهانيان و در روابط ميان کشورها امری رايج و پسنديده ميباشد .



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


يعنی رئيس جمهور هر کس که باشد ــ احمدی نژاد يا خاتمی و ديگر اصلاح طلبان و يا هر کس ديگر ؛ فرق نمی کند ــ در تناقض بين وظايف خود با فتاوی آيات عظام و مراجع دينی و موانعی که احکام و قوانين دينی در مسير انجام وظايفش قرار ميدهد ؛ چه ميکند ؟ با آيت الله ها ؛ مراجع و روحانيونی که در اصل و به لحاظ تاريخی برای امور دينی و معنوی و در يک کلام رسيدگی به امور آخرتی ــ مسائلی که به رابطه فرد و خدا مربوط ميشود ــ موجوديت پيدا کردند ؛ ولی امروزه کار اصلی شان اداره امور سياسی ؛ اقتصادی و نظامی است چه ميکند و چگونه از شرِ فتاوی و فرامين آنها ــ که همه چيز کشور را به تملک خود در آورده اند ؛ از اختيارات وتو نشدنی برخوردارند و همه گونه مشاغل سنتی و مدرن را در کشور قبضه کرده اند ــ رهائی می يابد ؟

در حاليکه اين روحانيت هيچ خدائی را بنده نمی باشد و به هيچ اصلی جز منافع باد آورده و حفظ قدرت خود نمی انديشد . رئيس جمهور چگونه ميتواند با اِعمال قدرت و دخالت اين قشر مقابله نموده و تناقض موجود را به نفع وظايف قانونی و تعهدی که در قبال مردم و کشور دارد ؛ تغيير دهد ؟ چگونه از پس ولی فقيهی که فصل الخطاب است و بايد بهر قيمتی وضعيت موجود را به نفع شبکه آزمند و سيری ناپذير روحانيون حفظ کند ؛ بر می آيد ؟

باور کنيد و يقين داشته باشيد اگر نگوئيم همه ؛ ولی اکثريت قريب باتفاق روحانيت ايران به رذالت ؛ خونريزی و فساد آلوده اند ؛ روضه خوانهای ديروز ؛ امروزه مزه قدرت ؛ ثروت ؛ رانت خواری و ديگر امتيازهای دولتی را چشيده اند . فتوای تجاوز ؛ تبعيض و حق کشی صادر کرده اند و در جرائم و جنايات اين رژيم شريکند و دستهای اکثر آنان بخون مردم کشور آغشته است .

بنابراين دليلی برای کوتاه آمدن و پا پس گذاشتن از اجرای اين احکام و قوانين برای آنان وجود ندارد ؛ آنها خوب ميدانند با کوچکترين عقب نشينی ؛ مردم همه آنچه را بنا حق بدست آورده و خورده اند از گلويشان بيرون خواهند آورد و بخصوص اينکه روحانيت همه ی پل های پشت سر خود را خراب کرده است و ديگر راه بر گشت به گذشته را نيز از دست داده است . يعنی آنها با کناره گيری از قدرت ؛ بدليل کثرت جنايات و فساد ها ؛ از ثروت معنوی و اعتبار دينی گذشته نيز ؛ ديگر برخوردار نيستند .

بنابراين انتخابات و بخصوص انتخاب رئيس جمهوری بدليل سد شديد ولايت فقيه و روحانيون حاکم ؛ هيچ مسئله ای را به نفع مردم تغيير نمی دهد . زيرا بر خلاف کشورهای ديگر که با تغيير رئيس جمهور در کشورشان ؛ مردم ميتوانند شاهد تغييرات بزرگ و ضروری و بستر سازی برای تغييرات اساسی در کشور باشند ؛ در کشور ما اينگونه نيست . پس مقوله انتخابات و انتخاب رئيس جمهوری هيچ ربطی به جمهوری اسلامی ندارد .

در کشور ما گذشته از اينکه ؛ نه به رأی مردم در انتخابات احترام گذاشته ميشود ؛ نه انتخابات سالم و آزادی برگزار ميگردد و نه انتخاب شونده از چنان قدرت و پتانسيلی برای تغيير و اجرای قانون برخوردار است . علاوه بر آن ؛ هسته اصلی قدرت در ايران نه رئيس جمهور ؛ نه مجلس و نه ديگر ارگانها و نهاد های انتخابی و قانونی کشور بلکه " ولی فقيه " است که فراتر از قانون و انتخابات ميباشد . يعنی در کشور ما نظامی حاکم است که تصميم گيرنده اصلی ولی فقيه و نهادهای انتصابی او مانند " شورای نگهبان " ؛ " مجلس خبر گان " " مجمع تشخيص مصلحت " و ... ميباشد و قانون اساسی کشور هم اين خود کامگی را توجيه قانونی کرده است .

حال زمان اجرای اين نمايش مسخره در حالی نزديک می شود که :
۱ ) از طرفی گروهها و سازمان های سياسی سرنگونی طلب ؛ اميد خود را به تحولات احتمالی و اتفاقات خودبخودی در جامعه بسته اند . اميدوارند که از دل بحرانهای متعدد و علاج ناپذيری که رژيم را احاطه کرده است ؛ استبداد دينی بزمين بخورد و سقوط کند . و آنها بعد از سرنگونی رژيم مرحمت نموده و زمام امور را در دست بگيرند . و يا انتظار دارند که با شدت گيری جنگ و جدال باندهای نظام اوضاع بهم بخورد و رژيم سرنگون شود و يا ...... . و در شرايط فعلی خود اپوزيسيون و مخالفين نه نقشی جدی در تحولات داخل کشور دارند و نه طرح و برنامه ای عملی برای سرنگونی رژيم .

از طرف ديگر آنچنان که معمول بوده و مردم ايران هم در اين ۳۴ سال شاهد بوده اند ؛ در غياب اعتراضات سراسری مردم و يک اپوزيسيون فعال و سرنگونی طلب در صحنه و وصل به مردم ؛ پس از هر انتخاباتی نهايتا" ؛ قدرت از جناحی دزد و فاسد به يک جناح دزد و فاسد ديگر منتقل ميشود .

۲ ) نيروی ملی با کاراکتر ؛ برخوردار از اخلاق سياسی و پايهِ اجتماعی گسترده در صحنه سياسی داخل کشور وجود ندارد . در صورتيکه چنين نيروئی و يک سازماندهی ملی وجود ميداشت ؛ می توانست با بسيج اقشار مختلف جامعه از طريق اعمال قدرتِ اجتماعی ؛ روند انتخابات را تغيير داده و با فشار اين قدرت ــ قدرتِ اجتماعی ــ شرايط را برای تغيير آرايش نيروهای سياسی و بستر سازی برای تغييرات بنيادی در کشور فراهم کند . اگر چنين نيروئی وجود ميداشت ؛ شايد راه ديگری جز تحريم انتخابات ؛ در مسير نيروهای سياسی و مخالفين نظام قرار ميگرفت . ولی اکنون و در غياب اين نيرو جز تحريم فعال انتخابات هيچ راهی باقی نمانده است .

۳ ) باند احمدی نژاد که تقريبا" از آغاز دوره دوم رياست جمهوری اش سياست رابطه با امريکا را دنبال ميکند؛ قبول کرده است که اولين پيشرط لازم برای ادغام در اقتصاد جهانی و جذب سرمايه های خارجی ــ برای استخراج و صدور نفت که حيات و ثبات نظام به آن وابسته است ــ کاهش تشنج و عادی سازی رابطه با غرب و امريکا ميباشد .

بهمين خاطر از آغاز دوره دوم رياست جمهوری احمدی نژاد ؛ تلاش اين حلقه برای برقراری رابطه با امريکا شروع و تماس های پنهان و بده بستانهای مخفيانه ای ــ توسط لابی های رژيم در غرب و امريکا ــ برای مذاکره و ايجاد رابطه با امريکا مستمرا" در جريان بوده است . بخصوص که احمدی نژاد ميداند برقراری رابطه با امريکا ؛ وزنه باند او را در انتخابات رياست جمهوری در مقابله با باند ولی فقيه سنگينتر ميکند .

سايت " جوان " وابسته به سپاه پاسداران : احمدی نژاد بدنبال برقراری رابطه با امريکاست و تلاش ميکند که با استفاده از حمايت امريکا ؛ شانس اطرافيان خود برای پيروزی در انتخابات رياست جمهوری را ؛ افزايش دهد .

روزنامه واشنگتن پست : احمدی نژاد عليرغم تندترين اظهارات در طول رياست جمهوری خود عليه اسرائيل ؛ در دوره دوم رياست جمهوری خود بارها تمايل خود را به گفتگو با امريکا بيان کرده است و وی بعنوان برجسته ترين چهره حکومت ايران در سطح بين المللی ميتواند نقش مؤثری در گفتگوی پيش روی ايران و امريکا داشته باشد .

امّا آنچه که تازگی دارد ؛ رضايت ولی فقيه برای مذاکره مستقيم با امريکا ميباشد . هراس ولی فقيه از خطر شورش گرسنگان ــ که موجوديت نظام را تهديد می کند ــ ؛ فروپاشی ناشی از تحريم ؛ بحران اقتصادی و انزوای خارجی سرانجام باعث شده است ؛ دريچه و دور نمای جديدی در افق مناسبات با امريکا گشوده شود .

يعنی ولی فقيه بخوبی دريافته است که ؛ با مشروعيت از دست رفته و بی اعتباری گريبانگير نظام ؛ بدون ياری گرفتن از خارج ــ غرب و امريکا ــ و کاستن از فشارهای تحريم غرب نمی تواند در راه احيا و بازسازی ساختار لرزان حکومت اش قدمی بردارد . بعبارتی نظام دينیِ غرق در هرج و مرج ؛ نابسامانی و بی قانونی و ورشکستگی ؛ در آستانه فروپاشی قرار گرفته است و ولی ققيه ديگر بيش از نمی تواند نمايشات ضد امريکايی اش را کِش بدهد و ميدان را برای رقيب خالی بگذارد . يعنی ؛ ظاهرا" ميخواهد جام زهرِ رابطه با امريکا را سر بکشد .

خامنه ای در سخنانی به مناسبت شروع سال جديد شمسی در مشهد گفت : من به مذاکره با امريکا خوش بين نيستم ؛ امّا مخالفتی هم ندارم . يعنی خامنه ای برای اولين بار عدم مخالفت خود برای مذاکره با امريکا را اعلام کرد .

بنابراين ويژگی انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۹۲ ؛ مصادف شدن آن با رضايت ولی فقيه برای مذاکره و ايجاد رابطه با امريکا است . البته اين احتمال هم وجود دارد که ؛ مطرح شدن نفس مذاکره و رابطه با امريکا ؛ بعنوان ابزاری برای گرم کردن تنور انتخابات ؛ استفاده شده باشد . چرا که وی خوب ميداند بخش وسيعی از مردم راه حل مشکلات اقتصادی موجود در کشور را ؛ در بهبود روابط ايران و امريکا ميدانند و معتقد هستند اين تنها راه نجات کشور از بحران اقتصادی ؛ فقر و ويرانی است . اين نوع نگاه بخصوص در طبقه متوسط جامعه ايران ؛ می تواند به باندهای رژيم در گرم کردن تنور انتخابات کمک کند .

کما اينکه جدال در حوزه سياست خارجی و مخالفت باند خامنه ای با حلقه احمدی نژاد برای مذاکره و برقراری رابطه با امريکا ؛ همواره از موضوعات جنگ قدرت باندها بوده و روز بروز هم گسترده تر شده است که از آن جمله می توان به دستگيری " محمد شريف ملک زاده " از گردانندگان اصلی لابی رژيم در امريکا توسط باند خامنه ای ؛ جلوگيری از سفر وزير خارجه ايران به عربستان و يا مخالفت با سفر " ملک عبدالله " رئيس جمهور اردن به ايران همگی از تلاش های باند ولی فقيه برای جلوگيری از پيشروی اين باند در ايجاد رابطه با امريکا ؛ اشاره کرد .

اين جنگ قدرت که در گذشته در رابطه با مذاکره با امريکا وجود داشت ؛ در واقع جنگ بين دو راه حل کاملا" متضاد برای بقاء نظام بود . گرايشی که احمدی نژاد آن را نمايندگی ميکرد ؛ تنها راه حل مشکلات اقتصادی و نجات نظام دينی را ؛ در برقراری رابطه با غرب و بطور خاص امريکا ميدانست و ميداند . در حاليکه ولی فقيه و بخش مسلط نظام دست يابی به سلاح اتمی بهر قيمت و کسب هژمونی منطقه ای را ؛ راه نجات کشور از وضعيت کنونی ميداند . راه حلی که با راه حل باند احمدی نژاد کاملا" متضاد است . اکنون ظاهرا" هر دو بال نظام چاره رهائی از بحرانهای اقتصادی و وضعيت انفجاری جامعه را در مذاکره و برقراری رابطه با امريکا ميدانند .

اينکه جمهوری اسلامی در دوره انتخابات و يا بعد از آن با غرب و امريکا به توافق ميرسد يا نه ؛ بطور دقيق و با قطعيت قابل پيش بينی نيست ؛ چرا که در حاليکه جمهوری اسلامی به اين رابطه سخت نياز دارد ؛ از حداقل ظرفيت لازم ؛ برای برقراری چنين رابطه ای محروم می باشد . امّا بهرحال بنظر ميرسد ؛ مسئله مرکزیِ انتخابات رياست جمهوری اين بار اين است که ؛ بعد از انتخابات چه کسی سر نخ ارتباط با امريکا را در دست خواهد داشت .

در چنين شرايط و وضعيتی قرار است در ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ انتخابات رياست جمهوری برگزار شود . روشن است که کشمکش و دعوای باندهای رژيم نه بخاطر انتخابات شروع شده و نه با پايان انتخابات تمام خواهد شد ؛ علت اصلی اين اختلافات به ساختار آنارشيک و ناهمگون قدرت دينی بر ميگردد که بحران خارجی و تحريم و شرايط اقتصادی مردم و کشور ؛ آن را تشديد و شتاب بخشيده است . در حال حاضر ؛ پتانسيلِ ترکيب ويرانگر درونی ــ نظام دينی ــ و عامل خارجی ؛ نظام جمهوری اسلامی را فشل و پاره پاره کرده است و از آنجا که انتخابات رياست جمهوری اين وضعيت آشفته و شکننده را ضريب می زند ؛ اين انتخابات بدون شک يک نقطه عطف در دعوای گرگ ها ــ باندهای رژيم ــ خواهد بود .

اگر خامنه ای نتواند اين جنگ و جدال ها را مهار کند ــ که نمی تواند هم مهار بکند ــ سير اوضاع کاملا" از دست سران نظام خارج ميشود و ديگر جنگ و دعوای باندها خارج از کنترل و مديريت سران رژيم ادامه خواهد يافت و نابودی استبداد دينی و فروپاشی نظام ؛ رقم خواهد خورد . بعبارتی جامعه ايران و حکومت دينی وارد يکدوران سرنوشت ساز ميشود . يعنی شرايطی بوجود خواهد آمد که دَر برای وقوع هر احتمالی باز خواهد بود . از درگيری نظامی ميان باندها ؛ فروپاشی نظام ؛ فتوای تجاوز ؛ تبعيض و حق کشی صادر کرده اند شورش و قيام مردم ؛ سرنگونی رژيم تا سناريوهای سياه و از جمله شير تو شير شدن اوضاع .

قابل توجه مخالفين نظام جمهوری اسلامی و اپوزيسيون سرنگونی طلب ؛ اگر در صورت شدت گيری جدال باندها ؛ شرايط برای طغيان مردم ناراضی فراهم شود و مردم به خيابانها بيايند و اگر مردم ؛ حاکميت را بزير بکشند . تنها در صورت حضور يک اپوزيسيون مشروع و مردمی است که می تواند از دل اين طغيان توده ای ؛ بهبودی اوضاع و امنيت اجتماعی و صلح و دوستی ببار بنشيند . در غير اينصورت و در نبود چنين اپوزيسيونی و در غياب اعتراضات توده ای و سراسری نهايتا" قدرت از جناحی به جناح ديگر منتقل ميشود .

در بخش بعدی مقاله در اين باره بيشتر توضيح خواهم داد .

ادامه دارد

محمود خادمی
Arezo1953@yahoo.de


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016