خواهر ستار بهشتی: علنا جلوی من را در خيابان می‌گيرند و می‌گويند می‌بريمت کهريزک

سحر بهشتی، خواهر ستار بهشتی، وبلاگ‌نويسی که پس از بازداشت در بازداشتگاه نيروی انتظامی جان خود را از دست داد، به کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران گفت: "علنا جلوی من را در خيابان می‌گيرند و می‌گويند می‌بريمت کهريزک، از ترانه موسوی می‌گويند. هنوز هم که هنوز است تحت فشار هستيم.

کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران ـ خواهر ستار بهشتی، وبلاگ نويسی که پس از بازداشت در بازداشتگاه نيروی انتظامی به طرز مرموزی براثرفشارهای متحمل شده حين بازجويی درآبان ماه سال ۹۱ جان خود را از دست داد، به کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران خبر داد هنوز پرونده برادرش پس از گذشت ۵ ماه از حادثه به دادگاه ارائه نشده است و اين خانواده همچنان تحت فشار و تهديد برای سکوت و مصاحبه نکردن با رسانه های خارج از کشور است.

سحر بهشتی به کمپين گفت:« علنا جلوی من را در خيابان می گيرند و می گويند می بريمت کهريزک، از ترانه موسوی می گويند. هنوز هم که هنوز است تحت فشار هستيم. می خواهند سکوت کنيم و حرف نزنيم. وقتی مادرم مصاحبه می کند تلفن های تهديد آميزشان را به من شروع می کنند که برای چی مادرت مصاحبه کرد، ببين خوشحال باش که اين هفته هم تونستی سر خاک برادرت بروی.»

سحر بهشتی در حالی از تهديدهای ماموران امنيتی به خانواده اش خبر داد که سه شنبه ۲۰ فروردين ماه وزير کشور برای پاسخ به سوال علی مطهری در خصوص علت مرگ ستار بهشتی در مجلس حاضر شد و البته در واکنش به سوال علی مطهری، نماينده مجلس گفت که فقط «بايد منتظر رای قوه قضاييه ماند.» محمد مصطفی نجار، وزير کشور در گزارشش ستار بهشتی را فردی ناميد که «از طريق درج مطالبی در وبلاگ خود اقدام به تبليغ عليه نظام کرد و با فعالان سياسی معاند نظام همکاری داشت و با آنها در تماس بود.» با اين حال وزير کشور اعلام نکرد که فعالان سياسی معاند نظام که ستار با آنها همکاری داشته است چه کسانی بوده اند.

اين در حاليستکه علی مطهری روزسه شنبه گفت که در وبلاگ ستار بهشتی مطلب توهين آميز پيدا نکرده است و همچنين اشاره کرد: «اتهام وی انتقاد يا توهين به مسئولان نظام در وبلاگش بوده است که البته در قانون توهين تعريف خاصی دارد و شامل الفاظ رکيک می شود اما بنده چنين چيزی را در نوشته های ستار بهشتی پيدا نکردم.»

علی مطهری، عضو کمسيون فرهنگی مجلس در اظهارات خود با اشاره به وبلاگ نويسان ديگری که در بازداشت هستند خواست تا به آنها سخت گيری نشود و همچنين در خصوص اين ادعا که مادر ستار بهشتی اعلام رضايت کرده است، گفت:«ممکن است بگويند مادر ستار بهشتی رضايت داده است اما او گفته است حکم بازداشت دخترم را به من نشان دادند تا از من رضايت بگيرند نمی خواستم داغ ديگری روی سينه ام بماند و مجبور شدم و امضا کردم. حتی اگر مادر او نيز رضايت داده باشد حق مدعی العموم برای پيگيری پرونده محفوظ است.» علی مطهری و تعداد ديگری از نمايندگان در جلسه امروز مجلس اعلام کردند که از پاسخ های وزير کشور در خصوص علت مرگ ستار بهشتی قانع نشده اند.

سحر بهشتی در خصوص آخرين وضعيت پرونده برادرش به کمپين گفت:« پرونده هنوز به دادگاه فرستاده نشده است. حصر وراثت از ما خواستند که با وکيل به شعبه سوم دادسرای جنايی داديم و گفتند که مقداری از تحقيقات مانده است ولی اين اميد را دادند که به زودی پرونده به دادگاه بفرستند و گفت شکنجه گر ستار در زندان است. »

خواهر ستار بهشتی که متولد سال ۱۳۶۴ و دارای يک پسر است با اظهار اينکه از اين تهديد ها خسته شده اند و از گفتنش ديگر نمی ترسد به کمپين گفت: « به خدا ديگر از جان خودمان سير شديم، خسته شديم. مثلا جمعه آخر سال که می خواستيم برويم سر خاک برادرم به من تلفن زدند و تهديدم کردند: “می گيريم و می بريمت، نرو. کتکت می زنيم.” حتی برای سر خاک رفتن يه جورهای ما تحت فشار هستم. دور تا دورمان پر از مامور است. وقتی به سرخاک هم می رويم، ماموران زن به من می گويند: ” پاشو برو ديگه، چی می خواهی نشستی!” همش با ترس زندگی می کنم. ديگر وقتی می خواهم از خانه بيرون بروم اشهدم را هم می گويم.»

سحر بهشتی گفت:« ستار را کشتند و فشارهايشان را از سر خانواده ستار کم نمی کنند. ما مورد ظلم قرار گرفتيم ما ظالم نيستيم، ما کشته داديم ما نکشتيم. هر وقت هم حرف می زنم بهم می گويند که مراقب الفاظت باش.»

سحر بهشتی در پاسخ به اين سوال که اين تهديد های تلفنی و خيابانی از سوی چه کسانی صورت می گيرد، گفت:« از سوی ماموران امنيتی. آخر معلوم نيست که برای چه ارگانی هستند، همه شان لباس شخصی هستند. کارت شان را که به من نشان نمی دهند.»

سحر بهشتی در خصوص رضايت مادرش که مرتب از سوی مسولان به آن اشاره می شود، گفت: «آقا ستار ۴ روز بود که کشته شده بود به مامان بدون اطلاع من می گويند که می خواهيم شکنجه گران ستار را بهت نشان دهيم و با برادر و همسر من می برند و آنجا که می روند هر کدامشان را به يک گوشه می کشند و پليس های امنيت اين ها را دوره می کنند و به مادرم می گويند “از کجا معلوم که وقتی برگردی خانه سحرت زنده باشد شايد سحرت را هم بکشيم مثل ستار. ديگر رضايت بده، تمام کن، نگذار به قول گفتنی سحرت را هم ازت بگيريم.” دادشم را تهديد می کنند که خواهرت را می بريم. اصلا يک چيزهای نامربوطی گفته بودند که افتضاح است. از کهريزک بهش توضيح می دهند و از ترانه موسوی. به شوهرم هم گفته بودند که حکم بازداشت سحر در دست ماست، سحر را می بريم، مصاحبه کرده با صدای آمريکا و همه اينها را بهش گفته بودند. اينها هم خب ترسيده بودند و بنده خدا مادرم مجبور شده بوده چون ديگر نمی خواسته داغ دل ديگری رو دلش بيايد اجبارا يک امضا می دهد اما نسبت به شخص يا اشخاصی اين رضايت نيست. حتی خانم پور فاضل (وکيل) گفت که اين رضايت چه رضايتی بوده زمانيکه خودتان می گفتيد که ستار به مرگ طبيعی رفته، سکته کرده. برای مرگ طبيعی رضايت گرفتيد؟ رضايتی که با تهديد باشد اصلا مورد قبول نيست.»

خواهر ستار بهشتی درباره خواسته خود و خانواده اش به کمپين گفت:« به ما يک نفر را به عنوان شکنجه گر اصلی ستار معرفی کردند که ستار زير دست او کشته شده است. مادرم همچنان خواهان مجازات عادلانه است و اصلا و ابدا قرار نيست که فعلا رضايت بدهيم و يا حتی پيشنهادهای ديگری که شده را قبول کنيم. ما فقط خواستار تشکيل دادگاهی عادلانه و علنی هستيم. تنها خواست مان اين است که عدل علی برگزار شود، همين و بس. چون ستار بی گناه و زير شکنجه کشته شد. ماموران بدون حکم وارد خانه مادرم شدند، او را بردند و چهار روز بعد کشتندش و آخر سر به ما می گويند خفه شويم، هنوز هم می گويند خفه شيد.»

ستار بهشتی، متولد سال ۱۳۵۶، کارگر و وبلاگ‌نويسی بود که در تاريخ ۹ آبان ماه ۱۳۹۱ توسط پليس فتا دستگير شد. او به اتهام “اقدام عليه امنيت ملی از طريق فعاليت در شبکهٔ اجتماعی و فيس بوک” بازداشت شده بود. در مدت بازجويی به شدت از سوی پليس فتا شکنجه شد و در همين جريان درگذشت و در گورستان رباط کريم نزديک محل زندگيش به خاک سپرده شد. بر اساس گزارش ثبت شده در روابط عمومی بهشت زهرای تهران تاريخ، مرگ ستار بهشتی ۱۳ آبان ماه نوشته شده است.

پس از انتشاز خبر مرگ بهشتی، ۴۱ نفر از زندانيان سياسی زندن اوين در نامه‌ای که در سايت کلمه منتشر شد اعلام کردند که ستار بهشتی روزهای ۱۰ و ۱۱ آبان ۱۳۹۱ در بند ۳۵۰ اوين بوده و آثار شکنجه در تمام قسمت‌های مختلف بدنش مشهود بوده‌است.»

کمپين بين‌المللی حقوق بشر در ايران در گزارشی که که در ۱۹ آبان ۱۳۹۱ منتشر کرد به نقل از يکی از بستگان بهشتی که جنازهٔ او را ديده بود نوشت: «روی سرش فرورفتگی بزرگی بوده و روی سرش گچ کشيده بودند. صورتش باد کرده بوده‌است. به محض اين که بند کفن را باز کردند از کنار زانوی راستش به کفن خون زده و کفن کاملاً خونی شده‌است. علائمی از کالبد شکافی هم روی بدنش بوده‌است.»