گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
27 فروردین» سایت بازتاب: بلایی که این دولت بر سر سیاسی بودن دانشگاه ها آورد23 فروردین» تهديد به رد صلاحيت؛ هراس از خاتمی، مرتضی کاظمیان 17 فروردین» نقدی: دشمن درصدد منزوی کردن کاندیدای اصلح در انتخابات است 17 فروردین» بازتاب از سناریوی احتمالی احمدی نژاد برای غافلگیر کردن نظام پرده برداشت 17 فروردین» خنثی بودن بسیج در انتخابات، خیانت به امام و انقلاب است
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! باهنر: اگر ۱۳ میلیون رای موسوی به پای فتنه نوشته شود، ظلمی عظیم استمحمدرضا باهنر از اعضای ائتلاف پنجگانه یا همان ائتلاف اکثریت اصولگرایان با بیان این پیشبینی که گزینه نهایی این ائتلاف خواهد بود، در عین حال گفت که اگر ادامه حضورش در انتخابات به ضرر جریان اصولگرا باشد، از عرصه کنار میکشد. به گزارش ایسنا، باهنر سیاستمدار اصولگرایی است که فعالیت سیاسی اش را بعد از شهادت برادرش دکتر محمد جواد باهنر نخست وزیر اسبق به پیشنهاد حضرت آیتالله خامنهای برای ورود به حزب جمهوری اسلامی و بعد از آن عضویت در شورای مرکزی رسما آغاز کرد؛ بعد از آن هم فعالیت سیاسیاش در کسوت نماینده مجلس از دوره دوم تا دوره فعلی به جز مجلس ششم ادامه میدهد. اکنون باهنر بعد از قریب به30 سال فعالیت سیاسی تصمیم دارد با ترک ساختمان بهارستان به پاستور برود و ردای ریاست جمهوری بپوشد؛ البته در غیراینصورت ترجیح میدهد همچنان نایب رییس مجلس باقی بماند چون هیچ پستی در دولت را بالاتر از نایب رییسی مجلس نمیداند. باهنر با حضور در خبرگزاری دانشجویان ایران و گفتوگویی تفصیلی با خبرنگار پارلمانی ایسنا، پاکدستی، پرکاری و داشتن ولع برای خدمت به مردم را از نقاط قوت دولت فعلی میداند اما معتقد است در حوزه اقتصادی باید طرحی نو داشت و برخی ساختارها را احیا کرد. او میگوید نه در سال 84 و نه در سال 88 حامی احمدینژاد نبوده است و در عین حال اشاره میکند که در دولت احتمالیاش، اصلاحطلبان و برخی وزرای دولت فعلی نیز حضور خواهند داشت. محمدرضا باهنر نایب رییس مجلس، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و عضو هیات رییسه جبهه پیروان خط امام(ره) و رهبری، یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری از ائتلاف 2+3 است که با حضور در خبرگزاری دانشجویان ایران به گفتوگو با خبرنگاران ایسنا درباره خصوص موارد مختلفی همچون دلیل کاندیداتوریاش در انتخابات ریاست جمهوری، شرایط پیش روی ائتلاف پنجگانه، برنامههای اقتصادی و سیاسی در کابینه احتمالی خود در دولت آینده در میان انتقاداتش از دولت احمدینژاد و نظایر آن پرداخت. مشروح گفتوگوی خبرنگار ایسنا با محمدرضا باهنر را در زیر میخوانید: - با توجه به اعلام رسمی تصمیم شما برای کاندیداتوری در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، چه هدف و انگیزهای شما را مجاب به ورود به عرصه انتخابات کرد؟ ظلم است که تمام مشکلات اقتصادی کشور را به گردن تحریمها بیاندازیم الان وضعیت کشور از جهات مختلف ویژه است؛ بالاخره بخشی مربوط به درگیریهای خارجی است که این موارد در بعد اقتصادی و سیاسی تاثیر دارد. اینکه کسی تمامی مشکلات اقتصادی کشور را به گردن تحریمها بی اندازد، ظلم است. چون واقع قضیه تحریمها تاثیری در اقتصاد ما گذاشت اما تاثیر تعیینکنندهای نیست. تحریمکنندگان علاقه دارند که این حرف را از ما بشنوند، اما واقع قضیه این است که اگر بخواهیم عاقلانه و عادلانه اوضاع را رصد کنیم، این نکته را به خوبی میتوان دریافت که تحریمها بسیاری از مشکلات را به وجود نیاورده است. توجه ویژهای به بخش فرهنگی نشده است از طرف دیگر شاهدیم که متاسفانه به برخی بخشها همچون بخش فرهنگی توجه ویژهای نشده است که به باور بنده این بخش دارای چالشهای ویژهای است. در کنار تمامی این مشکلات نکته اساسی بر این است که انتخابات یکسری مشخصات ویژه و مشترکی همچون حضور همه جانبه مردم به عنوان یکی از مطالبات ویژه مقام معظم رهبری و یا تکثر صداها دارد. بدان معنا که هر شهروندی بتواند در درون کاندیداها و نامزدهای انتخاباتی نامزد مورد نظر خود را پیدا کند. یعنی اگر انتخابات به گونهای باشد که بخش عمدهای از جامعه کاندیدای موردنظرش را نتواند پیدا کند، طبیعتا این امر خسارتبار خواهد بود. از طرف دیگر طبق قانون اساسی و نظام مردمسالاری همه مسوولان ما مستقیم و با واسطه توسط مردم انتخاب میشوند، بنابراین حضور و انتخاب مردم تاثیر بالایی در سرنوشت کشور دارد. نکته دیگر این است که متاسفانه و یا خوشبختانه، اکنون در کشور ما چهرههای کاریزماتیک مثل چهرههای سالهای اول انقلاب که علیالطلاق کاندیدا شوند و در نهایت همه بر روی آن گزینه تفاهم داشته و به آن رای بدهند، وجود ندارد. تا دوره هفتم انتخابات ریاست جمهوری، کاندیداها مشخص بودند از دوره اول تا تقریبا دوره هفتم انتخابات ریاست جمهوری کاندیداها مشخص بود و همه نیز روی آن تفاهم میکردند و قبول داشتند. حتی اگر بر فرض نیز رقابتی انجام میشد، خود رقبا میگفتند که به رقیبشان رای میدهند، این داستان از سال 76 به بعد به هم ریخت؛ یعنی هنجارها، هنجارهای جدیدی شد و مردم دنبال یکسری حرفهای نو بودند، ذائقهشان نیز به ذائقه تغییرخواه تبدیل شد و تمایلی به تغییر پیدا کردند. در واقع بنده انتخابات سال های 76 و 84 را از این بعد یک مدل تحلیل میکنم. درست است افرادی که انتخاب شدند، کاملا با هم متفاوت و حتی متضاد هستند اما اتفاق سیاسی و اجتماعی رخ داده در کشور یک اتفاق مشترک بود. بدون تحزب نمی توان حداکثر کارآمدی را از نظام مردمسالاری دینی ایجاد کرد در برهه کنونی این شرایط حاکم نیست که چهره کاریزماتیک مقبولی در عرصه رقابت وارد شود و مردم با نظرسنجیها تصور کنند آن فرد رای علیالطلاق را دارد. بنابراین تکثر کاندیداها با برنامههای مختلف ایجاد میشد. از این جهت اعتقاد بنده بر این است که در نظام مردمسالاری دینی باید دو یا سه حزب قدرتمند وجود داشته باشد چون بدون تحزب نمی توان حداکثر کارآمدی را از نظام مردمسالاری دینی ایجاد کرد. باید شرایط را به سمتی برد که دیر یا زود دو یا سه حزب قدرتمند چارچوبدار مبتنی بر قانون اساسی و نظام ولایت تشکیل شود چون در برهه کنونی چنین احزاب قدرتمندی وجود ندارد. چالش اصلی در قوه مجریه، کارآمدی و پایین بودن بهرهوری است با این مقدمه، برای چگونگی ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری بحثهای زیادی شد و سرانجام به این نتیجه رسیدیم که مشخصههایی از کارنامههای تجربی و عملیاتی کاندیداها استخراج شود تا مشخص گردد که در وضعیت کنونی با معضلات و ظرفیتهای موجود چه افرادی در مدیریت کلان کشور کارآمدتر هستند. چون معتقدم چالش اصلی در قوه مجریه، کارآمدی و پایین بودن بهرهوری است. بدان معنا که ظرفیتها و سرمایه زیاد است اما بهرهوری پایین است. داوطلب برای حضور در انتخابات نبودم بر این اساس مذاکرات و بحثهایی صورت گرفت تا بنده با توجه به مشخصهها و نقاط قوت و ضعف و کارنامه کاریام وارد عرصه رقابت انتخاباتی شوم؛ به باور آنها شاید من بتوانم یکی از نامزدهای جدی و مطرح برای ریاست قوه مجریه باشم. بنده نیز طبق این استدلالات قانع شدم چون خودم داوطلب نبودم. امیدوارم نتیجه انتخابات در نهایت نتیجه مطلوبی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی باشد. - با توجه به شرایط موجود کشور شما چه برنامهای را برای اداره کشور در آینده درنظر دارید؟ سازمان برنامه ایراد داشت ولی نباید منحل میشد یکسری اشکالات اساسی در طول 8 سال گذشته به خصوص در قوه مجریه به وجود آمد که باید حل شود، فکر میکنم برای این کار نیز راهحل خوب و روشنی وجود دارد. نمونه آن را میتوان در تغییر و به هم ریختگی ساختارهای حکومتی در دوره هشت سال گذشته مثل انحلال سازمان برنامه و بودجه دید، سازمانی که بازوی متفکر و خلاق قوه مجریه در طول 50 سال گذشته به شمار میآمد؛ البته ما منکر ایرادات این سازمان نیستیم اما باز هم رفع این ایرادات با پاک کردن صورت مساله متفاوت است. دولت نهم صورت مساله را پاک کرد و گفت که سازمان برنامه و بودجه نمیخواهد،بعد قرار شد یک نفر معاون برنامه ریزی و راهبردی رییس جمهور شود که فکر میکنم از این باب ما خیلی ضرر کردیم، به تبع این اتفاق دولت در برههای حدود 30 شورای عالی همچون شورای عالی اقتصاد، شورای آموزش و پرورش و شورای عالی صادرات غیرنفتی را منحل اعلام کرد، در همان زمان مجلس ورود پیدا کرد و توانست جلوی این اتفاق را بگیرد، حتی این کار به مجمع تشخیص مصلحت نظام کشیده شد. باید در کارهای اجرایی از خرد جمعی استفاده کرد اعتقاد ما بر این است که باید در کارهای اجرایی کشور خرد جمعی وجود داشته باشد، درست است که رییس جمهور، رییس قوه مجریه و منتخب است. اما معنا و مفهوم این نیست که مثلا اگر یک نماینده مجلس در تهران 500 تا 600 هزار رای آورد فکر نکند که به اندازه این تعداد رای میفهمد، بلکه مفهوم این است که وضعیت ویژهای دارد که باید از همه پتانسیلهای کشور برای جلو بردن امور استفاده کند. برخی تصورشان این بود که رییس جمهور از مجلس خوشش نمیآید اما حرف من این است که رییس جمهور اولین جایی را که به هم ریخت، دولت و هیات وزیران بود. اگر حرف جدی در هیات دولت زده شود، رییسجمهور برآشفته میشود طبق قانون اساسی هیات وزیران دارای جایگاهی با اختیارات، وظایف و مسوولیتی مستقل از رییس جمهور هستند. یادم هست در همین رابطه هیات دولت در هفته دولت به خدمت حضرت آقا رفت و ایشان به این مضمون فرمودند، درست است که وزرا باید با رییس جمهور هماهنگ باشند اما یکسری اختیارات و مسوولیتهایی دارند که کسی حق سلب آنها را ندارد. این در حالی است که افرادی که در حال حاضر در دولت مسوولند یا معزولین و استیضاح شدگان، تقریبا همگی معتقدند که در هیات دولت کسی نمیتواند حرف و نظرش را بگوید. در واقع اگر قرار باشد حرف جدی در هیات دولت زده شود، آقای رییس جمهور برآشفته میشود. - این اظهارات شما بیشتر در مقام انتقاد به دولت است. سوال اساسی این است که شما چه حرف جدیدی برای اداره کشور در صورت تصدی پست ریاست جمهوری دارید؟ ساختارهای حکومتی را به جای اولش بازمیگردانم حرف اول بنده این است که ساختارهای حکومتی را با همه مسئولیتها، اختیارات و وظایف باید به جای اول خود برگردانم، یعنی باید اختیارات مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی امنیت ملی، شورای اقتصاد، شورای پول و اعتبار و بسیاری دیگر به جای خود برگردد. در برهه ای موضوع هسته یی از حیطه کاری شورای امنیت ملی کنار گذاشته شد مثلا در مورد شورای عالی امنیت ملی، این شورا تجربه 10 سال حکومت اول انقلاب است که با اصلاح قانون اساسی به وجود آمد. طبیعتا مهمترین مسائل سیاست خارجی به خصوص موضوع هستهیی باید در شورای عالی امنیت ملی پخته شود و در نهایت به محضر حضرت آقا برسد، اما در برههای این موارد از حیطه کاری شورای عالی امنیت ملی کنار گذاشته شد و کار به جایی رسید که شخص آقا احساس کردند که باید شخصا حضور پیدا کرده و عرصه را مدیریت کنند. - این اظهارات شما در حالی مطرح میشود که این انتقاد مطرح است که تمامی امور هستهیی تحت اختیار شورای عالی امنیت ملی قرار گرفته شده است به معنای دیگر نهادهایی همچون وزارت خارجه و دفتر ریاست جمهوری کمتر در اموری همچون موضوع هستهیی دخالت دارند و همه چیز در شورای عالی امنیت ملی و دبیر این شورا خلاصه شده است. این موضوع در نقطه مقابل حرفهای شما قرار دارد، نظرتان چیست؟ درست است که رییس جمهور، رییس شورای عالی امنیت ملی است، اما تصمیمگیر شورای عالی امنیت ملی نیست، ریاست با اختیارات تام علیالطلاق متفاوت است. این موضوع را میتوان به موضوع رییس مجلس تعمیم داد. درست است که رییس مجلس ریاست را به عهده دارد، اما حق ندارد در جایگاه رییس برای مجلس تصمیمگیری کند. بیبرنامگی در دولتهای نهم و دهم و بخشی در دولتهای هفتم و هشتم، موج میزد موضوع دیگر این است که از پتانسیلها و ظرفیتهای اقتصادی کشور به خوبی استفاده نشده است و در این شرایط باید کشور براساس برنامه خردمندانه اداره شود. برنامهای که به سیاست راهبردی نیازمند است اما متاسفانه بیبرنامگی در دولتهای نهم و دهم و بخشی در دولتهای هفتم و هشتم، موج میزد. دولت آقای احمدینژاد برای خدمترسانی به مردم ولع و حرص دارد البته این موضوع با نقاط مثبت دولت کنونی متفاوت است به گونهای که به باور بنده دولت آقای احمدینژاد برای خدمترسانی به مردم ولع و حرص دارد و زحمت بسیاری کشیده و میکشد. در واقع پرکاری، پرتلاشی، دلسوزی و دلنگرانی برای حل مشکلات را همواره در دوره کاری دولت به خوبی میتوان لمس کرد. با این توضیح که دولت فکر میکرد مشکلات کشور را میتواند به صورت مسالهای حل کند. به عنوان مثال یکدفعه احساس میکرد که بیکاری در کشور مشکلاتی را به وجود آورده است به همین دلیل تصمیم به راهاندازی بنگاههای زودبازده کرد. افراد در بنگاه های زودبازده از بیکار به بیکار بدهکار تبدیل شده اند خروجی این تصمیم دولت برای راهاندازی بنگاههای زودبازده منجر شد که در این بنگاهها عملا 15، 16 هزار میلیارد تومان هزینه شود که عده زیادی از این بنگاهها نتوانستند فعالیت اقتصادی کنند. کار به جایی کشیده شده است که فردی که قبلا بیکار بوده است، اکنون به بیکار بدهکار تبدیل شده است. چون این فرد نه تنها نتوانسته به کاری مشغول شود، بلکه وامی از بانک گرفته که نتوانسته آن را پرداخت کند در نتیجه جرایم و بهرهها نیز به بقیه مشکلاتش اضافه شده است. - اما من پاسخم را نگرفتم؛ با این توضیحات، خود شما چه برنامه اجرایی برای حل مشکلات دارید؟ باید کشور را با برنامه جامع و نه حل مساله با پروژه اداره کرد حرف اصلی بنده این است که کارهای گذشته دارای دو بخش مفید و مضر است که باید کشور را با برنامه جامع و نه حل مساله با پروژه اداره کرد، طوری که رییس جمهور در منطقهای مطرح میکند که حل مشکل منطقهای با انجام پروژههایی همچون حفر چاه عمیق، آن هم بدون مجوز شدنی است. در کنار لزوم داشتن برنامه برای اداره کشور، نباید از این موضوع غافل شد که قرار بود میزان تولید ناخالص داخلی در چشم انداز 20 ساله به طور متوسط 8/6 درصد برسد اما متاسفانه این میزان در طول 8 سال گذشته بین سه تا چهار درصد بوده است بنابراین و از این لحاظ ما از چشم انداز 20 ساله بسیار عقب هستیم و باید این موضوع را جبران کرد کاری که بسیار سخت و پیچیده و در عین حال ممکن است. افزایش 7 برابری نقدینگی بعد از 8 سال کشور را با مشکلاتی روبرو کرده است از طرف دیگر دولت در سال 84 کشور را با 70 هزار میلیارد تومان نقدینگی تحویل گرفت و امروز کشور را با 500 هزار میلیارد تومان نقدینگی به رییس جمهور بعدی تحویل میدهد. این 7 برابر شدن حجم نقدینگی در کشور مشکلاتی همچون گرانی، بیکاری، از بین رفتن سرمایه در گردش و ضربه خوردن به بخش تولید منجر میشود که باید این موارد را جبران کرد. البته برخی از آنها به سرعت قابل جبران نیست. فراموش نکنید اقتصاد ایران بزرگتر شده است، نقدینگی بزرگتر در اقتصاد بزرگتر طبیعی است. با بزرگ شدن اقتصاد، نقدینگی باید زیاد شود به نکته درستی اشاره کردید؛ از سوی دیگر نباید این نکته را مورد غفلت قرار داد که اقتصاد کشور در طول این مدت 5/4 درصد و نقدینگی 25 درصد رشد داشته است. طبیعتا با بزرگ شدن اقتصاد، نقدینگی باید زیاد شود، اما این موضوع باید تناسبی با همدیگر داشته باشد. فاصله 20 درصدی بین اقتصاد و رشد نقدینگی در هر سال نقدینگی فزایندهای را بین کشور تحمیل کرده است. - آماری منتشر شده بود که طبق آن اگرچه نقدینگی افزایش پیدا کرده است اما افزایش سالانه آن نسبت به دولتهای قبل کمتر بوده است. مثلا اگر قبلا نقدینگی 8 درصد افزایش پیدا کرده است، در این سالها این میزان به درجات کمتری رسیده است. نظرتان در این رابطه چیست؟ متوسط افزایش نقدینگی در طول هفت و نیم سال گذشته بیش از 20 درصد بوده است که در مقابل متوسط رشد اقتصادی زیر چهار درصد است. این موضوع نشان میدهد که باید اقتصاد کلان کشور در وهله اول سامان یابد و در کنار آن به موضوع اشتغال نیز توجه ویژهای شود چراکه متاسفانه بسیاری از نیروهای انسانی امکان اشتغال شرافتمندانه را ندارند. راهاندازی تولید به خصوص تولیدی که قابل صدور و دارای بازار جهانی باشد امر مهمی به شمار میرود که بنده آن را به عنوان یکی از برنامهها کاریام در پیش خواهم گرفت. با این ملاحظه که نباید از توسعه صادرات نیز غفلت کرد. بی نیاز کردن بودجه عمومی دولت از درآمدهای نفتی نیز یکی از برنامههایم است بینیاز کردن بودجه عمومی دولت از درآمدهای نفتی نیز یکی دیگر از برنامههایم است البته نه بدان معنا که کلا درآمد نفت را کسب نکنیم بلکه به این مفهوم که این درآمد را برای سرمایهگذاری هزینه شود. - برای پیاده کردن این برنامهها به خصوص در حوزه ایجاد اشتغال و یا کم شدن وابستگی بودجه به نفت، آیا تیم اقتصادی مشخص و معلومی دارید؟ تاکنون رویه این بوده است که نمایندگان و روسای جمهور برای آینده برنامه میدادند اما پیشنهاد بنده این است که این افراد در کنار ارائه برنامهشان کارنامهای نیز ارائه کنند؛ مطمئنا این کارنامه میتواند محکی برای پیادهسازی برنامههای کاندیداها به شمار میآید. در تصویب برنامه پنجم نقش خوبی داشتم بنده برای برنامههای خود در وهله اول مدعی هستم که در قانون مصوب مجلس در برنامه پنجم توسعه توانستهام به خوبی نقش ایفا کنم، قانونی که به آنچه دولت در لایحه برنامه ارائه کرد، بسیار متفاوت است. قانون برنامه پنجم به دلیل توجه ویژه به بخش خصوصی، قانون خدمات کشوری، باز شدن فضای کسب و کار و موارد نظیر آن در مقایسه با سایر قوانین برنامه بسیار پیشرفتهتر است. رییسجمهور نمیتواند برنامه جدیدی را فارغ از برنامه پنجم ارائه کند مجلس در روال تصویب قانون برنامه پنجم توسعه با استفاده از افکار تیمهای خوب دانشگاهی و بخش خصوصی فعال و همچنین مراکز پژوهشی کشور، برنامه پنج ساله را تصویب کرد که دو سال آن در دولت کنونی اجرایی شده است البته ما به رویه دولت در اجرایی نکردن بخشهایی از قانون برنامه انتقاد داریم، چون اعتقاد ما بر این است که قانون برنامه جزو سندهای راهبردی کشور است و اگر دولتی میخواهد برنامهای ارائه کند باید مبتنی بر قانون برنامه داشته باشد. در واقع رییس جمهور نمیتواند برنامه جدیدی را فارغ از این برنامه ارائه کند. البته این اختیار نیز به رییس جمهور داده شده است که در لایحهای قانون برنامه را اصلاح کند که این امر منافات با این موضوع دارد که نخواهد امور را طبق قانون برنامه پیش ببرد. تمام این موارد کارنامهای را برای بنده و سایر نمایندگان ایجاد کرده است که شاهبیت آن تقدیم و تصویب قانون برنامه پنج ساله است، طبیعتا با داشتن چنین نگاهی میتوانیم برنامه اقتصادی قوی را ارائه کنیم. دولت در تدوین لایحه برنامه پنجم حداقل از 100 هزار نیروی انسانی استفاده کرده است موضوع دیگر این است که چه افرادی در تیم اقتصادی ما برای اجرای برنامههای ما حضور دارند. طبیعتا برای برنامههای خود نیز از همان افرادی که به ما در تدوین قانون برنامه پنجم توسعه کمک کردند، استفاده خواهیم کرد. البته ما قبول داریم که دولت برای تدوین لایحه برنامه پنجم حداقل 100 هزار نیروی انسانی را به کار گرفته است ولی مجلس نیز به نوبه خود در کنار استفاده از نظرات حدود 50 نفر کارشناسان مرکز پژوهشها از ظرفیتهای موجود کشور همچون بخش خصوصی و مراکز پژوهشی و تحقیقاتی استفاده کرده است. البته همچون هر کاندیدایی که از افراد شاخص و کلیدی بهره می برد، بنده نیز افراد شاخص اقتصادی را در تیم اقتصادی خود دارم که ترجیح میدهم در آینده آن را اعلام کنم. - قصد دارید چه زمانی اعضای شاخص تیم و کابینه خود به خصوص در حوزه اقتصادی را معرفی کنید و چرا در برهه کنونی از این کار دوری میکنید؟ ممکن است در ساز و کار انتخاب شدن از زمره کاندیداها کنار روم در حال حاضر بنده در ساز و کار انتخاب شدن در ائتلاف پنجگانه قرار دارم. ممکن است حتی در ساز و کار انتخاب شدن 25 روز دیگر بنده از زمره کاندیداها کنار روم. با توجه به این موضوع ما زمانی افرادی کلیدی خود را معرفی میکنیم که یک نفر نهایی از بین 2+3 مشخص شده باشد. - با توجه به عدم تمایل شما برای اعلام افراد شاخص در تیم اقتصادی خود، به صورت کلی چه برنامه مشخصی برای تمکین و اجرای قانون برنامه پنجم توسعه به خصوص در حوزه اشتغال دارید؟ مجلس در زمان تصویب برنامه پنجم با دولت به این توافق رسید که برای ایجاد اشتغال سالی 200 میلیارد دلار سرمایهگذاری کند تا در پایان سال یک میلیون و 100 هزار شغل در کشور ایجاد شود. طبیعتا علاوه بر آن میتوان به میزان از بین رفتن شغل میتوان به تعداد شغلهای ایجاد شده در کشور اضافه کرد. از وزیر سابق کار پرسیدم چطور میشود در یک سال دو و نیم میلیون شغل ایجاد کرد؟ حال در این راه دولت دهم در ابتدای سال گذشته اعلام کرد که قصد ایجاد دو و نیم میلیون شغل را دارد. در همان زمان از وزیر سابق کار پرسیدیم که چرا چنین شعاری دادهاند و چگونه قرار است این میزان شغل را فراهم کنند، او نیز در پاسخ این مطلب را مطرح کرد که مگر شما مخالف اشتغال هستید، حرف ما این بود که ما ریاضیات را در کمترین سطح بلد هستیم و میدانیم که دو دو تا چهارتا میشود، حال به خاطر شما میگوییم که نتیجه دو دو تا پنج تا میشود اما نمیتوانیم بگوییم که دو دو تا 9 تا میشود و شما در طول یک سال میتوانید دو و نیم میلیون شغل ایجاد کنید. - این اظهارات شما در حالی مطرح میشود که طبق آمار مرکز آمار، دولت توانسته در همین سال حدود یک میلیون و چهارصد هزار شغل در طول یک سال ایجاد کند. در این رابطه نظرتان چیست؟ شاید یک میلیون و 400 هزار شغل ایجاد شده اما 700 هزار شغل از بین رفته است این آمار خالص نیست. ممکن است یک میلیون و چهارصد هزار شغل به وجود آمده باشد اما به معنای ایجاد اشتغال پایدار نیست. شاید این میزان شغل ایجاد شده باشد اما در مقابل 700 هزار شغل نیز از بین رفته است. - با استناد به گفته شما باید تمامی آمارهای سنوات گذشته درخصوص میزان ایجاد اشتغال را نیز زیر سوال برد، چون مرکز آمار هر سال با معیاری ثابت میزان ایجاد اشتغال را مطرح میکند. آقایان می توانند داشتن یک دقیقه کار را معیار اشتغال بدانند تا بیکار در کشور نباشد چنین چیزی درست نیست. چون مقداری از معیارها عوض شده است و حتی خود آقایان دولت نیز قبول کردهاند که قبلا نرخ بیکاری بر مبنای استاندارد دیگری بوده است و اکنون براساس استنادارد ILO است. بدان معنا که به کسی شاغل گفته میشود که حداقل هفتهای یک ساعت کار داشته باشد اما قبلا ما به کسی شاغل میگفتیم که هفتهای دو روز کار داشته باشد، الان به کسی شاغل میگویند که هفتهای یک ساعت کار داشته باشد. طبیعتا اعداد و ارقام در این شرایط بسیار متفاوت خواهد شد. با همین استدلال آقایان میتوانند فردا بگویند کسی را شاغل میدانند که هفتهای یک دقیقه کار داشته باشد. طبیعتا در این شرایط هیچ بیکاری در این کشور وجود ندارد. - شما در اظهارات خود راهکار ایجاد اشتغال را عمل به قانون برنامه عنوان کردید اما راهکار عملی برای ایجاد اشتغال مطرح نکردید. با کاهش هزینههای دولت برای سرمایهگذاری در بخش اشتغال تلاش می کنم ایجاد اشتغال مبتنی بر تامین سرمایه است که بنده قصد دارم از طریق کاهش هزینههای دولت در جهت سرمایهگذاری در بخش اشتغال تلاش کنم. در حال حاضر وضعیت به گونهای است که ظرف پنج سال گذشته، هزینههای دولت نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه وابستگی به بودجه نفت نیز افزایش پیدا کرده است. به همین دلیل بنده در تلاشم تا هزینههای دولت را از طرق مختلف کاهش دهم. مثلا دولت فعلی در ماههای آخر اعلام کرده است که قصد استخدام 500 هزار نیروی جدید دارد. اما نظر بنده این است که دولت به این کار احتیاجی ندارد و میتواند با همین سه میلیون کارمند به کار خود بپردازد. متاسفانه برخی اشتغال را تنها به استخدام در دولت تعبیر میکند که چنین موضوعی درست نیست. دولت باید فرصت شغلی ایجاد کند نه اینکه نسبت به استخدام نیروها اقدام کند در شرایطی در حال حاضر در کل دولت سه میلیون کارمند وجود دارد که هر سال یک میلیون دانشجو فارغ التحصیل میشوند، پس قرار نیست اشتغال را به معنای استخدام در دولت تعبیر کرد. دولت باید فرصت شغلی ایجاد کند نه اینکه نسبت به استخدام نیروها در دولت اقدام کند. سوال ما از دولت این است که چه نیازی به استخدام برای 500 هزار نیروی جدید دارند. - این صحبت شما در حالی مطرح میشود که قرار است فقط 100 هزار نفر از این نیروهای استخدامی در سال 92 جذب شوند و بقیه در طی سه سال آینده استخدام شوند. استخدام 500 هزار نیروی جدید هزینههای بسیاری را به دولت وارد میکند این صحبت درست نیست؛ چراکه این افراد را قراردادی به کار گرفتهاند و قرار است آنها را تبدیل وضعیت کنند. صحبت اساسی ما بر این است که استخدام 500 هزار نیروی جدید هزینههای بسیاری را به دولت وارد میکند که در مقابل میتواند این هزینه را برای ایجاد اشتغال و کار پایدار سرمایهگذاری کرد. بنده در مورد اشتغال بحث مفصلی با رییس جمهور داشتم مبنی بر اینکه آقایان معتقدند هر 50 متر مربع ساختمانسازی به منزله ایجاد یک شغل است که ما نیز آن را قبول داریم. بدان معنا که اگر یک آپارتمان 50 متری ساخته شود، یک شغل را ایجاد کردهایم، حال اگر یک میلیون واحد 50 متری را در طول سال بسازیم، آنگاه در طول سال یک میلیون شغل ایجاد کردهایم، اما بحث برسر این است که این شغل پایدار نیست چون بعد از ساخته شدن یک خانه، دیگر آن شغل به اتمام میرسد و باز باید برای سال بعد یک میلیون خانه جدید ساخته شود. در مقابل به جای ساختن یک واحد 50 متری، ماشین تراش خریداری شود، این ماشین میتواند برای 40 سال شغل ایجاد کند که به معنای ایجاد شغل پایدار است. ظرفیت ها در دولت بالفعل شد اما دولت از این پول بهره برداری نکرد با این نگاه قصد دارم ظرفیتهای کشور را برای ایجاد یک میلیون شغل در سال استفاده کنم که در دولت فعلی این ظرفیتها بالفعل شد اما پول در جای دیگری خرج شد. این صحبت بدان معنا نیست که آقایان این پولها را خوردند و بردند بلکه نظرم این است که درست از این پول بهرهبرداری نشده است و مشکلاتی را به وجود آورده است. - یکی دیگر از موارد سوالبرانگیز در مورد شما، این است که چرا تاکنون در طی حضور در ادوار گذشته در مجلس به خصوص در این دوره، برای ریاست مجلس کاندیدا نشدهاید؟ شما که خود را در معرض رای 290 نماینده قرار ندادید، چطور قصد کاندیدا شدن برای ریاستجمهوری دارید؟ این سوال شما را میتوان اینگونه تسری داد که سایر کاندیداها که قصد حضور در عرصه انتخابات را دارند، هیچگاه رییسجمهور نبودند و چطور میخواهند در رقابت انتخاباتی حضور پیدا کنند. اگر ادامه حضورم در انتخابات به ضرر جریان اصولگرایی است، کنار میکشم بنده در عین حال اینکه شهروند و فعال سیاسی هستم، ولی وابستگی به جریان اصولگرایی دارم و به همین دلیل هرگاه به این جمع بندی برسم که ادامه حضورم در انتخابات به ضرر جریان اصولگرایی است، کنار میکشم. بنده انتخاب خودم را به انتخاب یک جریان اصولگرا ترجیح نمیدهم که این رویکرد خود را قبلا در موارد مختلف نشان دادهام، بنده در امر تشکیلاتی فردی متعهد هستم که مصداق بارز آن را میتوان در موضوع انتخاب هیات رییسه مجلس در دوران هشتم مجلس مشاهده کرد. در آن دوران در فراکسیون برای اصولگرایان، برای نایب رییسی رایگیری شد و به دلیل غفلت و یا وجود اطمینانی در وهله اول در صحن رایگیری نکردم و ابتدا در فراکسیون نظرخواهی شد و در آنجا دکتر صدر با چند رای بالاتر در فراکسیون به عنوان نایب رییس انتخاب شد. یک سال نایب رییس نبودم اما به رای تشکیلات متعهد ماندم در آن زمان دو روز تا انتخابات هیات رییسه فرصت باقی مانده بود، در این مدت تقریبا همه دوستان و آشنایان از رییسان تا مرئوسان توصیه کردند که در صحن علنی کاندیدا شوم چون رای خوبی میآورم، تحلیلی که درست بود، حتی دکتر صدر نیز شهادت میدهد که اگر آن زمان بنده در صحن کاندیدا میشدم میتوانستم رای بسیار بالایی برای نایب رییس کسب کنم اما بنده در آن زمان گفتم به رای تشکیلات باید متعهد ماند. به همین دلیل به نظرات بقیه تمکین نکردم و تصمیم گرفتم که یک سال نایب رییس نباشم ولی در نهایت به تصمیم تشکیلات عمل کنم. درخصوص ریاست مجلس بنده در دوره هفتم کاملا زمینه برای ریاست مجلس را فراهم میدیدم. در آن زمان خبری در مورد نگرانی حضرت آقا درخصوص موضوع رقابت برای ریاست مجلس شنیدم مبنی بر اینکه افرادی که تازه در مجلس آن زمان حضور پیدا کردهاند، بر سر قدرت برای کسب ریاست مجلس دعوا کنند. بنده با توجه به این شنیده، به مقام معظم رهبری پیام دادم که از بین ما سه نفر یعنی توکلی، حداد عادل و خودم، به عنوان افراد مطروحه برای کسب پست ریاست مجلس دعوایی و بحثی اتفاق نمیافتد. در همان برهه آقای توکلی به هر دلیلی از عرصه رقابت برای ریاست کنار کشیدند. بنده نیز احساس کردم که آقای حداد عادل میل به ریاست مجلس دارند و به همین خاطر کنار کشیدم. حتی بر خلاف روال سیاسی دنیا یک ماه با تک تک منتخبین مجلس هفتم جلسه گذاشتم و آنها را قانع کردم که به بنده رای ندهند. حتما لابی نباید به نفع خود فرد باشد درست است که بنده را فردی لابیگر میدانند اما حتما این لابی نباید به نفع خود فرد باشد بلکه میتواند به نفع یک تصمیم باشد. در آن زمان برخیها به من توهین کردند که از بار مسوولیت شانه خالی کردهام اما در نهایت به دلیل منفعت نظام این کار را انجام دادم. در همین راستا در مقطع کنونی اگر احساس کنم که کاندیداتوریام به ضرر جریان اصولگرایی تمام میشود، آن زمان است که دیگر برای خود هیچ نفعی قائل نیستم و برای سایرین این کار را دنبال میکنم. - این اظهارات شما مبنی بر کنار کشیدن به نفع جریان اصولگرایان از سوی بسیاری تعبیر به کارکرد سیاسی و حتی سهمخواهی در دولت یازدهم میشود، آیا این موضوع صحت دارد؟ چه پستی در دولت بالاتر از نایبرییسی مجلس است؟ بنده خودم را از این موضوع تبرئه میکنم. فردی به من گفت که نکند قصدم از کاندیدا شدن کسب پستی در دولت یازدهم است که به او به شوخی گفتم چه پستی در دولت بالاتر از نایبرییسی مجلس است. بنده نایبرییسی را رها کنم تا به چه کاری مشغول شوم؟ از خدا میخواهم که کمک کند تا آدم خود را در این قضایا گم نکند اما باز هم معتقدم که در سیستم معمولی کشور نایب رییسی مجلس مقام پایینی نیست که آدم بخواهد یک پله بالاتر برود. - شما گفتید ممکن است به نفع جریان اصولگرا کنار بکشید، آیا این نظر تمامی اعضای ائتلاف پنجگانه است؟ اعضای ائتلاف پنج گانه بر دستیابی به نظر واحد تا قبل از ثبت نام متعهدند سیستم تعریف شده در ائتلاف پنجگانه که البته یک طرفه است و هنوز همه آن را نپذیرفتهاند، بر این امر مبتنی است که پنج نفر متعهد هستند که قبل از ثبتنام به نظر واحد دست پیدا کنند. از طرف دیگر ائتلاف 1+2 بارها و بارها اعلام کرده است که به یک گزینه نهایی از بین خود دست پیدا کرده است و حتی کار به جایی رسیده است که آقای ولایتی به رسانهها گفته است که ممکن است آن نفر نهایی از بین این سه نفر نباشد. در بین جریان اصولگرایی نیز افراد دیگری همچون آقای محسن رضایی، گزینه جبهه پایداری و موارد دیگر مطرح هستند که امیدواریم آنها هم به یک فرد واحد دست پیدا کنند تا در نهایت این سه نفر از جریان اصولگرایی در انتخابات ثبتنام کنند. انتخابات سه قطبی و متشکل از اصلاحطلبان، کاندیدای مورد حمایت آقای احمدینژاد و اصولگرایان است این نکته را نیز نباید فراموش کرد که در انتخابات آینده هر قطب حداقل دو رقیب دارد. استدلال ما بر این است که انتخابات ریاست جمهوری سه قطبی، متشکل از اصلاحطلبان، کاندیدای مورد حمایت آقای احمدینژاد و اصولگرایان هستند با این شرط که اصولگرایان نیز به دو قطب تبدیل نشوند. با شرایطی ممکن است اصولگرایان به نظر مشترک برسند با این پیش فرض اگر اصولگرایان در زمان تبلیغات انتخاباتی به این نتیجه برسند که قطبهای دیگر قویتر هستند، آن زمان است که آن سه نفر کاندیدای اصولگرایان به جمعبندی برای رسیدن به نظر مشترک خواهند رسید و تفاهم میکنند در غیراینصورت انتخابات با حضور همین سه کاندیدای اصولگرا در کنار سایر کاندیداها برگزار میشود. - اگر قرار باشد شما به نفع فرد دیگری از انتخابات کنار بکشید، آن فرد کیست؟ به خاطر فرد دیگری از انتخابات کنار نمی کشم بنده در انتخابات به خاطر فرد دیگری کنار نمیکشیم چون ساز و کار ائتلاف 2+3 مشخص است و طبق آن در نهایت با نظرسنجی گزینه نهایی مشخص میشود. - شما پیشبینی میکنید که در نهایت گزینه نهایی ائتلاف پنج گانه کدام یک از شما پنج نفر هستید؟ پیشبینی میکنم گزینه نهایی ائتلاف پنج گانه باشم طبیعی است اگر خودم را گزینه نهایی ائتلاف پنج گانه ندانم باید از همین الان کنار روم. پیشبینی میکنم که گزینه نهایی باشم و این حق را برای سایر اعضای ائتلاف نیز قائل هستم اما اینکه در نهایت کدام گزینه انتخاب خواهد شد، این موضوع در 15 اردیبهشت مشخص میشود. - فکر میکنید جریان اصولگرا با چند کاندیدا وارد عرصه رقابت انتخاباتی میشود؟ تلاش براین است تا اصولگرایان با سه کاندیدا وارد شوند تلاش ما بر این است که اصولگرایان حداکثر با سه کاندیدا وارد عرصه انتخاباتی شوند. اما اینکه آیا در این امر موفق خواهیم شد، نمیتوانم پاسخی به این سوال بدهم. البته در این راه سهم خود را ادا میکنیم و از پنج نفر ائتلاف ما تنها یک نفر ثبت نام خواهد کرد. - طبق اطلاعات شما آیا آقای هاشمی رفسنجانی قصد ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری را دارد و در این صورت آیا رویه ائتلاف شما تغییر خواهد کرد؟ هاشمی نمی آید ولی در عالم سیاست هیچ غیرممکنی وجود ندارد تاکنون تمامی اطلاعات و اخبار دقیق از قول خودشان حکایت از این دارد که ایشان در عرصه انتخابات حضور پیدا نمیکنند اما در عالم سیاست هیچ غیرممکنی وجود ندارد و هر لحظه ممکن است اتفاقی رخ دهد. به خصوص اینکه در چند روز گذشته جملاتی مبنی بر تغییر لحن آقای هاشمی برای حضور در انتخابات صادر شده است که بنده صحت و سقم آن را تایید نمیکنم. به آقای هاشمی توصیه می کنم که در انتخابات حضور پیدا نکند به عنوان یک همکار قدیمی توصیهام به آقای هاشمی این است که در انتخابات حضور پیدا نکند. البته معتقدم که آقای هاشمی دارای قدرت مدیریتی است اما برای خود ایشان مصلحت نمیدانم که وارد عرصه شود. باز هم صلاح و مصلحت ملک خویش را خسروان دانند. اگر آقای هاشمی وارد عرصه انتخابات شود، ما مجددا درخصوص چگونگی ورود بحث خواهیم کرد. البته این بدان معنا نیست که جبهه پیروان خط امام و رهبری به نفع ایشان از عرصه رقابت کنار بکشد. بلکه بدان مفهوم در سازوکار تجدیدنظری انجام گیرد. منکر رای مثبت بالای آقای هاشمی نیستیم ولی رای منفی ایشان هم بالاست حضور آقای هاشمی در انتخابات نوع بازی را عوض میکند. نه اینکه برداشت ما این باشد که ایشان حتما پیروز انتخابات خواهد شد. ما منکر رای مثبت بالای آقای هاشمی نیستیم ولی نباید فراموش کنیم که رای منفی آقای هاشمی هم بالاست. با جمیع این شرایط اگر آقای هاشمی وارد عرصه رقابت شود، حتما باید سازوکارها متناسب با آن تغییر پیدا کند. - در محافل زمزمههایی درخصوص حضور آقای خاتمی در عرصه رقابت انتخاباتی شنیده میشود، نظرتان در این رابطه چیست؟ فکر میکنید اصولگرایان در این شرایط سازوکار رقابت را تغییر میدهند؟ خاتمی قصد حضور در انتخابات ندارد اخبار و اطلاعات ما حکایت از این دارد که ایشان قصد حضور در عرصه انتخابات را ندارند ولی باز هم فشار به ایشان از طریق نامهنگاری، نوشتن طومار و راهاندازی کمپین برای حضور در رقابت زیاد است، بنابراین اینکه در نهایت آقای خاتمی به چه جمع بندی برسد، در اختیار خودشان است. قاعدتا اگر آقای خاتمی و هاشمی وارد عرصه انتخابات شوند، جریانات تجدیدنظری در سازوکار انتخاباتی خود خواهند داشت. - میتوان از این صحبت شما استنباط کرد که هنوز ائتلاف پنجگانه و یا اصولگرایان به نظر واحدی در این رابطه دست پیدا نکردهاند؟ به هر قیمتی در انتخابات میمانم از آنجا که احتمال این سناریوها ضعیف است، نباید ما در برهه کنونی متزلزل حرکت کنیم. برهمین اساس باید در وضعیت کنونی به صورت جدی در عرصه رقابت حضور داشت. بنده به هر قیمتی در این عرصه میمانم مگر اینکه در آن ساز و کاری که تفاهم کردیم، بنده فرد اول نشوم و تا آخر در عرصه حضور داشته باشم. - آیا با این اظهارنظر میتوان این جمعبندی را داشت که اصولگرایان تا زمان ثبتنام و یا مشخص شدن وضعیت حضور هاشمی و خاتمی به تصمیم گیری نهایی درخصوص چگونگی آرایش ورود به انتخابات نرسیدهاند؟ چنین چیزی درست نیست چون راهی که ما اکنون میپیماییم منافاتی ندارد، بدان معنا که ما پنج نفر در نهایت به نظر واحدی خواهیم رسید و ثبتنام خواهیم کرد. ممکن است در این عرصه دیگران نیز ثبتنام کنند. در صورت آمدن هاشمی اصولگریان در مورد آرایش خود تصمیمگیری میکنند در این شرایط ممکن است که در کنار اصولگرایان آقای هاشمی نیز ثبتنام کند که در آن زمان است که اصولگرایان بلافاصله تصمیمگیری میکنند که با همان تعدد کاندیدا در عرصه حضور داشته باشند و یا اینکه به یک نفر واحد دست پیدا کنند. این موضوع بدان معنا نیست که ما در انتخابات حضور پیدا نکرده و یا به نفع فرد خاصی کنار بکشیم. - در ارزیابیهای خود چه نقشی برای حضور اصلاحطلبان در عرصه انتخابات ریاست جمهوری قائل شدهاید؟ اصلاح طلبان در انتخابات می آیند اصلاحطلبان در عرصه انتخابات میآیند البته در بین آنها لایههای مختلفی وجود دارد. به طوری که عدهای از آنها تمایلی به سمت آقای خاتمی دارند، عدهای دیگر معتقدند باید اصلاحطلب دیگری وارد شود. افراد مطروحه در بین اصلاحطلبان شامل دکتر عارف و دکتر روحانی است که البته ایشان عضو جامعه روحانیت است ولی انگار نیمنگاهی به اصلاحطلبی و نیمنگاهی به اصولگرایی و همچنین نیمنگاهی به آقای هاشمی دارد. فکر میکنم بین همین افراد اصلاحطلبان گزینه نهایی را ارائه میکنند. - شانس پیروزی برای اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری قائل هستید و یا اینکه فکر میکنید اصلاحطلبان بیشتر برای احیای چهره و وجهه خود در انتخابات حاضر میشوند؟ در این رابطه باید تفاوتی میان اصلاحطلبان قائل شد. به فرض اگر آقای خاتمی در صورت تایید صلاحیت حضور پیدا کند، که هنوز نص صریحی در رابطه با ورود ایشان وجود ندارد، یک شرایط برای اصلاحطلبان میتوان در نظر گرفت. عدهای دیگر از اصلاحطلبان معتقدند که اگر خاتمی در عرصه رقابت حضور پیدا کند نباید فکر کرد که اصلاحطلبان گزینه ندارند. عدم حضور اصلاحطلبان و یا جریانات دیگربعد از فرمایشات رهبری قهر و یا تخریب تلقی می شود با توجه به دعوتی که مقام معظم رهبری از تمام جریانات سیاسی برای حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری کردهاند، ممکن است عدم حضور اصلاحطلبان و یا جریانات دیگر به قهر و یا تخریب تلقی شود که بنده قاطبه اصلاحطلبان را اینگونه نمیدانم. اگر همه اصلاح طلبان با چوب فتنه راننده شوند، ظلم است حتی در این رابطه برخی تمایل دارند که تمامی اصلاحطلبان را با چوب فتنه برانند که این رویکرد ظلم است. فتنه بحث جدایی بود که هزینه زیادی به کشور وارد کرد، طبیعتا موثرین و منتسبین به آن نیز باید به آن پاسخگو باشند. اما اصلاحطلبی به هیچ وجه نباید متهم به فتنه شود. بر همین اساس است که تصور میکنم که اصلاحطلبان در عرصه انتخابات حضور پیدا میکنند. - با توجه به اتفاقات سالهای گذشته در محافل سیاسی، شما حساب اصلاحطلبان را از فتنهگران جدا میدانید؟ کسی حق جستجو برای شناسایی 13 میلیون رای دهندگان موسوی را ندارند در همان زمان نیز دیدگاهها با یکدیگر فرق میکرد و برخیها به ما ایراد میگرفتند. ولی اعتقاد بنده براین است که کسی حق جستوجو ندارد که 13 میلیون رایی به میرحسین موسوی دادند، چه کسانی هستند که با آنها دعوا کنند. اقای مهندس موسوی و کروبی جزو کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری بودند که صلاحیت آنها به تایید شورای نگهبان رسیده بود. بنابراین هر شهروندی حق داشت که به آنها رای دهد. اگر 13 میلیون رای به پای فتنه نوشته شود، ظلمی عظیم است اگر کسی میخواهد 13 میلیون رای را به پای فتنه بنویسد، ظلم عظیمی است، در همین رابطه هر زمانی که حضرت آقا در مورد حماسه انتخابات 88 صحبت کردند، از 40 میلیون رای نام بردند نه از 25 میلیون رای آقای احمدینژاد. به نظرم کسانی که در فتنه شرکت داشتند حتی 10 درصد آن 13 میلیون نیز نبودند. تردیدی ندارم که در حماسه 9 دی نیز تعداد انبوهی از آن 13 میلیون نیز در حماسه حضور داشتند. در نظر مردم مهندس موسوی بعد و قبل از انتخابات دو فرد متفاوت است بنده به نیت آقای موسوی قبل و بعد از انتخابات کاری ندارم البته برخی که خیلی افراطی و تند هستند، میگویند که ایشان از دو سال قبل از انتخابات برنامه برای فتنه داشته است. اعتقادم بر این است که در نظر مردم مهندس موسوی بعد و قبل از انتخابات دو فرد متفاوت است. - با توجه به نظر شما مبنی بر اینکه آقای موسوی قبل و بعد از انتخابات از لحاظ پایبندی به قانون متفاوت است، فکر میکنید که چقدر موضوع پایبندی به قانون در کشور از اهمیت برخوردار است؟ مجری حق ندارد به دلیل قبول نداشتن قانونی، آن را اجرا نکند انسجام کشور بر پایه عمل به قانون است البته در راس آن تعهد عمومی بر پایه قانون اساسی وجود دارد به طوری که همگان باید بر مبنای قانون اساسی سازوکارهای قوانین عادی را بپذیرند. البته این بدان معنا نیست که قوانین بدون اشکال هستند بلکه منظور آن است که حتی رفع اشکال این قوانین نیز باید از مسیر قانونی طی شود. هیچ مجری حق ندارد به زعم خود بگوید که قانونی را نمیپذیرد و به همین دلیل آن را اجرا نمیکند. این موضوع در مورد نمایندگان مجلس نیز که قانونگذار هستند نیز صدق میکند. اجرای قانون نخ تسبیح انسجام جامعه است. بنابراین اگر کسی بخواهد قانونشکنی بکند، قاعدتا هنجارهای اجتماعی را به هم زده است. این موضوع را میتوان به انتخابات تعمیم داد. برخی ها در سال 88 خواستند فرآیند قانونی انتخابات را با لشکرکشی در خیابان جبران کنند در سال 88 برخیها خواستند که فرآیند قانونی انتخابات را با لشکرکشی در خیابان جبران کنند که این بزرگترین هنجارشکنی برای کشور و جمهوریت و دموکراسی و مردمسالاری دینی بود. در این رابطه جرم بزرگی مرتکب شدند که براساس این ظلم، معلوم نیست که بخشوده میشوند یا خیر. - بعضا شما در صحبتهای خود انتقاداتی به عملکرد دولت داشتهاید، این در حالی است که بعضی از منسوبین شما در دولت هستند که به نظر منافاتی با یکدیگر دارد. سه برادر ثمره هاشمی (خواهرزادههای باهنر) سه خط فکری متفاوت دارند اگر منظور شما ارتباط بنده با آقای مجتبی ثمرههاشمی است، موضوعی ساده در این رابطه وجود دارد مبنی بر اینکه آقای ثمرههاشمی سه برادر هستند که آنها سه خط متفاوت دارند چه برسد به اینکه خواهرزاده و دایی بخواهند یک خط مشترک داشته باشند. بحثهای سیاسی من و ثمره هاشمی در حد صفر است بحثهای سیاسی بین بنده و آقای مجتبی ثمرههاشمی در این مدت تقریبا در حد صفر بوده است. ایشان نیازی به مشورت با من ندیده است و برعکس نیز در کارهای ایشان دخالت نکردهام. نسبتی با موسی پور ندارم - در رسانهها انتسابی بین شما و آقای موسیپور مطرح میشود، این امر صحت دارد؟ بنده نسبتی با آقای موسیپور ندارم برخی ایشان را داماد بنده دانستهاند و این جزو هنر رسانهها است. بنده با ایشان همشهری هستم. - علیرغم این توضیحات باز هم شما در ابتدای دولت نهم از برخی سیاستهای آقای احمدینژاد حمایت میکردید و انتقادات تندی را مطرح نمیکردید، آیا موضوع انتخابات را میتوان عاملی به عنوان طرح این انتقادات علیه آقای احمدینژاد تعبیر کرد؟ کاندیدای اولم در 84 احمدی نژاد نبود در دوران انتخابات سال 84، با وجودی که آقای احمدینژاد عضو جامعه اسلامی مهندسین بود، ولی کاندیدای اولم آقای احمدینژاد نبود و بنده آن موقع رییس ستاد انتخاباتی آقای لاریجانی بودم. از رییس جمهور شدن احمدی نژاد خوشحال شدم بعد از اینکه ایشان به عنوان یک نیروی اصولگرا انتخاب شد، خوشحال شدم که یک اصولگرا تصدی پست اجرایی کشور را در دست گرفته است. در همان زمان نیز سعیمان در دفاع از ایشان بود. اما به تدریج برخی از خلقیات مدیریتی ایشان را که دیدم، مقداری فاصلهام زیاد شد. انتقاد کلیدی مان به آقای احمدی نژاد این است که خرد جمعی را قبول ندارد یکی از انتقادات کلیدی ما به جناب دکتر احمدینژاد این است که ایشان اصولا خردجمعی را قبول ندارند. به طوری که احساس میکند خودش به اندازه کافی قدرت تحلیل و درک دارد. اولین اختلاف کارشناسی ما با آقای احمدینژاد بعد از اولین لایحه بودجهای بود که به مجلس تقدیم کرد و در آن زمان حدود 80 درصد بودجه عمرانی را افزایش داده بود.در جلسه خصوصی به ایشان گفتم که این میزان کار عمرانی تنها به بودجه احتیاج ندارد بلکه به خواستار، نیروی انسانی و موارد دیگر احتیاجمند است. بنابراین اینکه شما بخواهید 80 درصد بودجه عمرانی را اضافه کنید، شدنی نیست. پاسخ ایشان جالب بود. گفتند که زمانی که استاندار اردبیل بودم، توانسته در یک سال بودجه را دو برابر کنم و ما به ازای آن را جذب کنم. در همان زمان به ایشان گفتم که آن زمان از استانهای مجاور همچون تبریز و ارومیه توانستهاید بودجه جذب کنید اما شما اکنون قرار است بودجه کل ایران را دو برابر کنید، میخواهید از کجا مواد موردنظر را تامین کنید. سرانجام مجلس بودجه عمرانی را در آن زمان به حدود 35 درصد کم کرد. در انتخاب 84 و 88 حامی احمدی نژاد نبودم - با این توضیحات شما هم در سال 84 و هم در سال 88 از حامیان آقای احمدینژاد نبودید؟ خیر بنده از حامیان آقای احمدینژاد نبودم ولی آن زمان که ایشان انتخاب شد، بسیار خوشحال شدیم چون ایشان یک نیروی اصولگرا هست که طبیعتا همچون سایر اصولگرایان میتوانست بسیار موفق باشد. در همان زمان برخی از رویههای ایشان برای حکومتداری را نمیپذیرفتیم و این انتقادات ادامه پیدا کرد. بنده از اواخر مجلس هشتم جزو منتقدین جدی دولت آقای احمدینژاد بودم. در دولت دوم نیز که ایشان برای رای اعتماد به مجلس معرفی کرده بود، بنده به عنوان مخالف کابینه صحبت کردم. - اگر شما روزی رییس جمهور شوید، آیا طاقت تحمل این میزان انتقاداتی را که به آقای احمدینژاد میکنند را دارید؟ انتقادات آقای احمدینژاد به بقیه خیلی بیشتر از انتقاداتی است که به ایشان میکنند مقداری این ادعای آقای احمدینژاد زیاد است که خیلی به ایشان انتقاد میشود. به باور ما انتقادات آقای احمدینژاد به بقیه خیلی بیشتر از انتقاداتی است که بقیه به ایشان میکنند. جدا از اینکه آقای احمدینژاد، مجلس و قوه قضاییه را قبول ندارد، ایشان برخیها در دولت را قبول ندارد. به طوری که نقدهای عملیاتی که ایشان میکند در یک کفه ترازو بسیار بیشتر از نقدهایی است که به ایشان وارد میشود. در حال حاضر آقای احمدینژاد در پایان روزهای کاری خود میگوید که با بانکها مشکلاتی دارند، در حالی است که ایشان 8 سال حکومت و قوه مجریه را در اختیار داشتند و دهها مدیر بانک را عوض کردند. آیا ما باید از عملکرد ایشان سوال کنیم یا ایشان این سوالات را مطرح کنند. بداخلاقی ها در کشور افزایش پیدا کرده است - قبول دارید که در ماههای پایانی کار دولت آقای احمدینژاد مقداری هجمهها به ایشان زیاد شده است؟ یکسری بداخلاقیها در کشور افزایش پیدا کرده است، اما سوال این است که کانون این بداخلاقیها کجاست. این را شما رسانهها باید دریابید. لاریجانی نمیآید اما در عالم سیاست هیچ چیزی غیر ممکن نیست - شما به عنوان نایب رییس مجلس اطلاعی از تمایل آقای لاریجانی برای کاندیداتوری در عرصه انتخابات ریاست جمهوری دارید؟ بنده هر زمان که از ایشان سوال کردم، پاسخ این بوده است که در عرصه حضور پیدا نمیکنم نباید از این نکته غافل شد که درعالم سیاست، هیچ چیزی غیرممکن نیست. - شما در صحبتهای خود برنامههای اقتصادی دولت خود را مطرح کردید. چه برنامههایی در عالم سیاست دارید؟ ضرورتی ندارد رییس جمهور جدید اکثر مدیران را تغییر دهد موضوع برنامههای سیاسی موضوع دیگری است چون بنده فردی تشکیلاتی هستم. اعتقاد بنده بر این است که بیشترین ظلم به مردم و سرمایههای کشور از باب عدم توجه به سرمایههای نیروی انسانی شده است. قبل از دولت آقای احمدینژاد همواره این نقد را مطرح میکردم که هیچ ضرورتی وجود ندارد رییس جمهور جدید اکثر مدیران را تغییر دهد. از قبل رسم بر این بوده است که رییس جمهور وزیر، وزیر معاونین، معاونین معاونین کل،معاونین کل روسای منطقه،روسای منطقه روسای مدارس و روسای مدارس نیز سرایداران را تغییر میدادند. این سلسله مراتب تغییرات مدیریتی ظلم بزرگی در حق مردم به شمار میآمد اما دولت نهم پا را فراتر گذاشت. یعنی نه تنها مخالفین را کنار گذاشت، بلکه نیروهای خودش را نیز حذف کرد. در عمر دولت نهم و دهم بیش از 100 استاندار تغییر پیدا کرد یعنی در طول عمر دولت نهم و دهم بیش از 100 استاندار، تغییر پیدا کرد. یعنی به طور متوسط سه بار در هر استان استاندار تغییر کرده است. - با این توضیحات در دولت احتمالی شما، بدنه دولت فعلی تغییر آنچنانی نخواهد داشت و با همین نیروها کار میکنید؟ بسیاری از مدیران خانه نشین شده اند اعتقاد بنده بر این است که نباید مدیران تغییر کند، چون در حال حاضر بسیاری از آنها مورد غفلت قرار گرفته و خانهنشین شدهاند. نیروهای انسانی در کشور وجود دارند که مملکت برای تربیت آنها خرج کردند. مثلا مملکت برای من باهنر که 25 سال در مجلس و قریب به 12 سال در مجمع تشخیص مصلحت نظام عضویت دارم، هزینه کرده است تا به اینجا رسیدهام. طبیعتا باید از این سرمایهها بهرهبرداری شود. اگر فردی کاغذی به من بدهد که برو در خانه و دیگر کاری نکن، خدمت به من نیست، چون باید از تمام پتانسیلهای کشور حداکثر استفاده را برد. البته در این بین خط قرمزی در مورد کسانی که میخواهند منافع نظام را به چالش بکشند وجود دارد اما کسانی نیز هستند که علیرغم داشتن انتقادات به نظرات من نوعی ولی از عملکرد مطلوبی برخوردارند پس نباید این فرد را به دلیل انتقادات و یا بحث با من از خدمت عزل کرد. - با این تعبیر میتوان گفت که در کابینه شما تنها از جریانات اصولگرایان استفاده نمیشود و در کابینهتان از اصلاحطلبان و یا حامیان دولت و وزیران فعلی استفاده میکنید؟ از اصلاح طلبان که به کانون فتنه ارتباطی ندارند، در دولتم استفاده می کنم حتما از مدیران و مسوولان فعلی در دولت استفاده میکنم. در مورد اصلاحطلبان نیز باید این بررسی صورت گیرد که کسی که نزدیک به کانون فتنه است جایگاهی در دولتم ندارد اما مثلا آقای سعیدیکیا وزیر وقت دولت آقای خاتمی که اکنون نیز کاندیدا هستند را من فرد لایقی برای وزارت میدانم. انتصاب افراد به جریان های مختلفی مانعی برای حضورشان در دولتم نیست انتصابهای افراد به جریانهای راست، چپ، اصلاحطلب و محافظهکار و... مانعی برای آنها برای حضور در دولت بنده نمیشود، با این توضیح که با افرادی که در کانون فتنه حضور داشتند، مشکل داریم. حتما از وزرای دولت دهم در کابینه ام استفاده می کنم بنده از کابینه دولت فعلی استفاده خواهم کرد. حتما وزرای دولت دهم در کابینهام خواهد بود. - مقام معظم رهبری فرمودند که دولت آینده باید از ضعفهای دولت فعلی درس گیرد و از نقاط قوت آن بهره گیرد. براین اساس فکر میکنید که نقطه قوت دولت فعلی چیست؟ نقاط قوت دولت را میتوان در دو سه جمله اساسی خلاصه کرد. یکی اینکه دولت گفتمان اول انقلاب همچون شجاعت، پایبندی به اصول، عدالتخواهی و مواردی از این دست را احیا کرد. پرکاری دولت احمدی نژاد نقطه قوتش است از طرف دیگر پرکاری دولت نیز نقطه قوتی است. دولت آقای احمدینژاد برای خدمترسانی به مردم ولع و حرص داشت و دلش میخواست بیشتر برای مردم کار کند که این دو نکته بسیار مثبت است. همچنین خود عاملین دولت افرادی دست پاک و سادهزیست هستند. در کنار این قضیه یکسری نقاط ضعف نیز وجود دارد. عدالت خواهی دولت در دادن ماهی 45 هزار تومان پول به مردم خلاصه شد در شرایطی که یکی از شعارهای محوری دولت نهم و دهم عدالتمحوری بود، اما کل این عدالتخواهی به دادن ماهی 45 هزار تومان پول به مردم خلاصه شد؛ این در حالی است که مفهوم عدالت بسیار وسیع است. بر این اساس باید در دولت بعدی بیشتر بر نقاط قوت تاکید شود و نقاط ضعف نیز برطرف گردد. - همزمان با انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات شوراهای شهر و روستا نیز برگزار میشود. چه برنامهای برای انتخابات شوراها دارد؟ جبهه پیروان ستاد انتخابات شوراها را ایجاد کرده است ستاد ما برای انتخابات شوراها به صورت جداگانه کار میکند. جبهه پیروان خط امام و رهبری ستاد انتخابات شوراها را ایجاد کرده است و در استانها به صورت هدایت از راه دور فعالیت میکند و در تهران نیز به صورت جدیتر کار را دنبال میکنند. ما در انتخابات شوراها تشکیل ائتلافی را خیلی مهمتر از انتخابات ریاستجمهوری میدانیم چون در تهران اگر همه اصولگرایان با هم جمع نشوند، یک مقدار کار سخت میشود. در حال حاضر جریانات مختلف از اصولگرایان در مورد انتخابات شوراها در حال فعالیت هستند و منتظرند ثبتنامها انجام شود تا لیست نهایی را تنظیم و ارائه کنند. اگر قالبیاف رییس جمهور نشود، شهردار تهران باقی می ماند - فکر میکنید که شهردار آینده تهران چه کسی خواهد بود؟ برای پاسخ به این پرسش اول باید این سوال را جواب داد که آقای قالیباف رییس جمهور میشود یا خیر؟ اگر ایشان رییس جمهور نشدند، پیشبینی میکنم همچنان به عنوان شهردار باقی بمانند. البته قبل از اینکه به این پرسش پاسخ دهیم، باید اول ترکیب شورای شهر تهران مشخص شود چون انتخاب شهردار امری مستقل و از طرف اعضای شورای شهر صورت میگیرد. گفتوگو از خبرنگار ایسنا: منیر سادات سیدرضا Copyright: gooya.com 2016
|