گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
22 فروردین» ایران: بحران آب، سوء مدیریت و پیآمدها، جلال ایجادی15 اسفند» سياست اتمی ايران درمذاکرات قزاقستان، جلال ايجادی 25 بهمن» آلودگی در ايران، کشتار آرام شهروندان، جلال ايجادی 10 بهمن» بروکسل: سخنرانی جلال ايجادی و کاظم کردوانی، دوم فوريه 4 شهریور» تالاب انزلی را از مرگ نجات دهید، جلال ایجادی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! جامعهشناسی فساد در ايران، جلال ايجادیاکثريت جامعه ايران در فساد سياه و خاکستری و سفيد شريک هستند و شيرازه جامعه روی آن بنا شده است. جامعه با گفتمان روحانی و دينی خود را آذين نموده است، ولی در اعماق خود مناسباتی را بين افراد رشد داده که ريا و فساد و گنديدگی از برجستگیهای آن است. نظام ايدئولوژيک و دينی حاکم به اهرمی برای فساد بيشتر تبديل شده است. جمهوری اسلامی و مجموعه عملکردهای آن مهمترين عامل فسادانگيز در ايران استپديده فساد سراسر جامعه ايران را فراگرفته است. درفرهنگ فارسی فساد بمعنی تباه شدن ومتلاشی گشتن است. فساد يا "کروپسيون" درزبان فرانسه از نظر واژه شناسی ريشه لاتين داشته و بمعنای مضمحل شدن، گنديدن، چرک کردن ميباشد. فساد انواع بسيار متنوع دارد مانند فساد اقتصادی، اجتماعی، سياسی، اداری، زيست محيطی، اخلاقی، شخصی، که علل گوناگون دارند. بعلاوه علل مؤثر در شکلگيری و گسترش يک فساد ، رابطه با ديگر فساد ها دارند. فساد اداری با نظام فاسد اقتصادی و اجتماعی و سياسی، ارتباط دارد. فساد اخلاقی افراد رابطه ای با فساد رايج در اجتماع و سقوط ارزش ها و انحطاط فرهنگی و فساد طبقه حاکم و مديران جامعه پيدا ميکند. بهرحال فساد زندگی قانونمند را دستخوش تباهی نموده و مناسبات گنديده را به قاعده رسمی تبديل ميسازد. فساد سياسی در زمان سقوط شوروی اغلب کادرهای حزب کمونيست با توجه به موقعيت خود با بنگاههای خصوصی و شبکه های مافيائی وارد مذاکره و بده و بستان شدند تا از امتياز حزبی و سياسی خود به امتيازات کلان مالی و اقتصادی دست يابند. رهبران حزب کونيست چين که بنابرتعريف حافظ منافع عمومی اند با سوء استفاده از موقعيت خود به کسب ثروت اندوزی کلان دست زده اند ودر حال حاضربسرعت به ثروتمندان نوخاسته تبديل ميشوند. در جوامع غربی کمک های مخفی مالی هنکفت شرکتهای بزرگ به برخی رهبران حزبی و احزاب در هنگام انتخابات يکی از فسادهای رايج در اين زمينه ميباشد. درايران رهبران جمهوری اسلامی برای حفظ ولايت فقيه و تقويت امتيازات مالی و سياسی خود پيوسته به تقلب در انتخابات و اعمال نفوذ در شرکت های مالی و مال اندوزی کلان و غير شفاف پرداخته اند. اغلب رهبران حکومت اسلامی حسابهای بانکی کلان دارند واز "بهشت های مالی" بهره ميبرند. هيات حاکمه برای پنهان نمودن فساد سياسی و مالی خود بطور مرتب به سانسور و سرکوب دست زده تا از تحقيق و اشاعه اخبار جلوگيری نمايد. تمامی روزنامه هاو رسانه ها زير کنترل دستگاه سانسور است و روزنامه نگاران متعددی زير فشار و سرکوب قراردارند. براساس گزارش روزنامه نگاران بدون مرز از نقطه نظر رعايت آزادی مطبوعات، در روی ليست ۱۷۹ کشور در جهان، ايران در رتبه ۱۷۵ قراردارد. به بيان ديگر سياه ترين سانسورها در ايران پياده ميشود تا منافع هيات حاکمه حفظ گردد. در واقع استبداد نگهبان فساد است. در فساد سياسی دولت فاقد بيطرفی بوده و تمام تصميمات آن جانبدار است و تفکيک سه قوه بطور کامل مخدوش ميباشد. دستگاه دولتی تابع معيارها و منافع سياسی و ايدئولوژيک و دينی حاکمان و خانواده ها و شبکه آنها بوده و اغلب منافع عمومی پايمال ميگردد. استبداد ولايت مطلقه فقيه هرعملکردی را تابع خود ساخته است. فساد اقتصادی ومالی درايران يکی از بزرگترين پرونده ها، دادگاه فساد اقتصادی کشور مربوط به متهمی در دهه ۷۰ شمسی به نام «فاضل خداداد» به اتهام تبانی با کارمندان بانک صادرات و ۱۲۳ ميليارد تومان اختلاس از اين بانک بود که در نهايت با حکم محسنیاژهای به اعدام محکوم شد. وی نخستين مجرم اقتصادی اعدامی در تاريخ جمهوری اسلامی بود که تا سال ۱۳۸۹ رکورددار اختلاس بود. مرتضی رفيقدوست برادر محسن رفيقدوست ديگر متهم اين پرونده نيز به حبس ابد محکوم شد. درسال ۱۳۹۰ ماجرا ودادگاه فساد سه هزار ميليارد تومانی نقطه اوج فساد در حکومت اسلامی است. اين دادگاه حکم اعدام چهار نفر از محکومان از جمله "مهآفريد اميرخسروی" مديرعامل شرکت توسعه سرمايه گذاری را تاييد کرد وسه نفر ديگر از هيات مديره شرکت گروه ملی فولاد ايران واز مسئولان بانک صادرات جزو محکوم شدگان قرارگرفتند. اتهام اصلی اين محکومان «افساد فی الارض از طريق اخلال در نظام اقتصادی کشور» بود که در کنار اين عنوان اتهامی، نامبردگان به اتهامهای ديگری از جمله ارتشاء، اختلاس، کلاهبرداری، تحصيل مال نامشروع، پولشويی، جعل و استفاده از اسناد مجعول و صوری متهم شده بودند. فساد افرادی از خانواده های حاکم حکومتی مانند خانواده خامنه ای، هاشمی رفسنجانی و لاريجانی نمونه ديگری از فساد مالی و اقتصادی در ايران است. باغهای پسته ۳۴۲ هکتاری غصبی جواد لاريجانی در ورامين و حفر ۷۲ چاه عميق غير قانونی که منجر به خشک شدن زمينهای کشاورزان منطقه شده و تمام حقه بازيهای حمايتی قوه قضائيه که توسط برادرش اداره ميشود، نشانه کوچکی از فساد مالی و اداری هيات حاکمه در ايران است. تعداد ۷۶۵۰ قراردادی که ۸۱۲ شرکت وابسته به سپاه پاسداران با دولت بسته اند فقط بر پايه ساخت و پاخت با ارگانهای دولتی و اشخاص قدرتمند سياسی صورت گرفته وفاقد هرگونه شفافيت بوده اند. فساد اداری فساد اداری سياه: اقدامات و تصميماتی که از نظر دولت و مردم مورد انتقاد ميباشند. کلاهبرداری های بزرگ اداری نمونه اينگونه فساد است. فساد اداری خاکستری: اقدامی که از نظر دولت محکوم است ولی جامعه نسبت به آن بی تفاوت است. عدم پرادخت ماليات توسط مردم از جمله اقدامات در اين زمينه است. فساد اداری سفيد: اقدامی که بطور رسمی مخالف قانون است ولی انجام آن از نظر دولت و جامعه زياد با اهميت نميباشد. پارتی بازهای رايج اداری در اين گروه اقدامات جای دارند. ازنظر دور نبايد داشت که فساد سه گانه بالا با ابعاد گوناگون زير ترکيب شده و بروز ميکنند. يکم فساد خرد يا اخذ رشوه های خرداز جانب اغلب کارکنان دولتی که درشرايط مشکلات زندگی برای کسب درآمد بيشتر صورت ميگيرد. دوم فساد سازمانيافته که پايه نظام وکارکرد آنست ودر اين حالت مقررات وقواعد اداری، هنجارهای رفتاری و سازمانها با فساد منطق ميگردند. سوم فساد بزرگ که بيان عملکرد مسئولان مهم دولتی و سياستمداران بوده که برای کسب سودهای کلان در قراردادهای بزرگ کشوری و بين المللی اعمال نفوذ ميکنند. در آخرين آماری که "سازمان ترانسپارانسی بين المللی" درباره فساد اداری منتشرساخت ۱۷۸ کشور مورد ارزيابی قرارگرفته اند. با معدل ۹.۳ کشور دانمارک در راس کشورهای غير فاسد قرار ميگيرد. ايران با معدل ۲.۲ در رديف ۱۴۶ قرارگرفته و بعلاوه طبق اين آمار طی سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ معدل ايران سقوط کرده واز ۳ به ۲.۲ کاهش يافته است. بمعنای ديگر نظام اداری ايران در جمهوری اسلامی به لحاظ افزايش سوء استفاده های گوناگون از نظام اداری دولتی بمنظور ثروت اندوزی شخصی فاسد ترگشته است. سقوط ارزش های اخلاقی، رشوه خواری ريز و درشت، برتری دادن به منافع دينی و گروهی، عدم شفافيت، فقدان قانون و نبود اراده سياسی در مبارزه عليه فساد، از جمله مشخصات نظام مبتلا به فساد ميباشد. فساد اداری عبارت است از مجموعه تصميمات، طرحها، شيوه ها، کارها، گزينش ها، و روابطی که توسط کارمندان در محيط ونظام اداری برخلاف منافع عمومی کشور و گاه برخلاف قوانين حاکم بر جريان امور اداری وبرخلاف اهداف و منافع جامعه به وقوع میپيوندد و موجب تباهی شفافيت ومنافع عمومی ميشوند. مسخ معيارهای حرفه ای، نفی لياقت ها و مسلط نمودن ملاک دينی و ايدئولوژيک ودفاع منافع وامتيازات گروههای اجتماعی و اداری خاص، از ويژه گی های اين فساد است. بهره گيران ازاين فساد اداری، در جستجوی امضاء مديران وبوروکرات ها ريز ودرشت هستند تا تامين منافع کنند. اين امضاء ها با رشوه و امتيازات گوناگون گره خورده وهرگونه عدالت و بيطرفی اداری را نابود ميکنند، هنجار شکنی را افزايش داده وروحيه تخطی از هرگونه قواعد اجتماعی را افزايش ميدهند. البته بايد در نظر داشت که در جمهوری اسلامی بسياری از قوانين و قواعد نادرست و غير دمکراتيک و دين مداروحافظ منافع سيستم ولايت فقيهی است. بنابراين از بنياد فساد "قانونی" دربرابر دمکراسی نهادينه شده است. ولی آنجا که قواعد به عملکرد عادی جامعه بر ميگردد نيزمانند تخلف درقواعد رانندگی و کنکور دانشگاهی ويا تقسيم ارث، در فضای فساد آلوده، تاب تحمل نياورده و قربانی رشوه و ساخت و پاخت ميگردد. فساد اجتماعی پاره گی و فساد اجتماعی را در يک فيلم ميشود نگاه کرد. فيلم "يک خانواده محترم" از مسعود بخشی بيان سقوط کامل جامعه ايران است. آرش قهرمان فيلم پس ازاتمام تحصيلات درفرانسه، به ايران ميرود تا خانواده خود را ببيند و مشغول کار شود. کشف خانواده کشف جامعه است. خانواده ای مافيائی که برای تصاحب ثروت و ارث به جنايت دست ميزند، شکنجه ميکند، پاپوش درست ميکند وبه مسجد ميرود. خانواده ای که از احتکار زمان جنگ فربه ميشود ودر عين حال مراسم مذهبی اجرا ميکند و همرنگ جماعت است. خانواده ای که اعضايش، هم بيمار روانی اند، هم کارچاق کن اند، وهم بساز و بفروش ويلاهای بسيار لوکس اند. اين خانواده در جامعه ای است که مرتب در حال خودآزاری است، مرتب درحال شنيدن صدای اذان ميباشد، مرتب سخنان خمينی وشعار های جنگ در گوشش تکرار ميشود، مرتب در خيابانش دعوا و شلوغی وغم است و مرتب در دانشگاه اش عناصر حزب اللهی جاسوسی ميکنند و استادان صادق و باسواد را عذاب ميدهند ودانائی را خفه ميکنند. فيلم داستان يک خانواده غير محترم ميباشد، خانواده ای که سمبول يک جامعه است، جامعه ای که درفساد و ناآگاهی و خودفريبی و عوامفريبی غرق شده و در انحطاط و مرگ غوطه ور است. جامعه ای دردناک. درخشش ها وپويائی جامعه زير غبار فساد گم شده اند. فساد زيست محيطی در ايران شرکتهای صنعتی خصوصی و دولتی زيادی هستند که بخاطر منافع اقتصادی خودو افزايش سودآوری خود آب و خاک را آلوده ميکنند. شرکتهائی وجود دارندکه پساب شيميائی مسموم خود را در درياچه اروميه و رود کارون و کشف رود رها ميکنند، صنايع نفتی ايران زمين های گسترده ائی را با مواد نفتی آلوده نموده اند، کشتی های فعال در دريای مازندران و خليج فارس پسآبهای آلوده شيميائی مواد نفتی خود را درآبها رها ميکنند. در واقع تمامی اين بنگاهها مرتک جنايت زيست محيطی ميباشند ودولت اسلامی هيچگونه اقدام جدی برای مجازات تخلفات نميکند زيرا مديران دولتی خود آلوده اند. فساد شخصی واخلاقی فساد اخلاقی بمعنای انحطاط در ارزش و سقوط اخلاق و اتيک در جامعه است. اخلاق دين نيست، اخلاق بدون دين هميشه وجود داشته است وستون مناسبات در اجتماع است. اخلاق و اتيک با دين يکسان نيست زيرا دين به آسمان توجه دارد و خوشبختی انسان در بندگی اونسبت به خدا ميداند و اخلاق به زمين و مناسبات رفتاری برای زندگی مشترک توجه دارد. اخلاق مدرن ميگويد به زن احترام بگذار و برابری زن و مرد يک اصل است و دين ميگويد نزديکترين فرد بخدا و محترمترين فقط مسلمان مرد است. اخلاق اجتماعی، اصول همزيستی در يک گروه وجامعه را اساس ميداند حال آنکه دين ميگويد برای اسلام جهاد کنيد و کفار را بکشيد. البته همسوئی ميان دين و اخلاق نيز وجود دارد و انسانها باعتبار آن ميتوانند کردار زشت خود را مهار کنند. در ايران از آنجا که حاکمان نمونه های برجسته دروغ و نيرنگ و دزدی ميباشند و در ضمن اعتقاد خود را پيوسته به اسلام اعلام نموده اند بنابراين قدرت سياسی و حاکمان و حتا دين از تقدس خارج شده و ديگر عامل محکمی در تقوا بشمار نمی آيد. دين اسلام به عملکرد اوليه خود بعنوان نيروی محرکه برای سلطه گری و جمع آوری غنائم باز گشته است. بعلاوه کردار فساد انگيز مسئولان و مديران و اشخاص گوناگون فضای ناسالمی از الگوهای منفی و غير اخلاقی بوجود آورده و فشارهای جامعه و ناتوانی فرهنگی افراد، فساد راتشويق نموده و بطور بيسابقه افزايش داده است. درايران فساد با مذهب درهم آميخته و بطرز شديد اصول اخلاق اجتماعی را رو بنابودی قرارداده است. نکته آخر جلال ايجادی، جامعه شناس واستاد دانشگاه در فرانسه Copyright: gooya.com 2016
|