سه شنبه 10 اردیبهشت 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اعلاميه کميته مرکزی راه کارگر به مناسبت روز جهانی کارگر

زنده باد اول ماه مه روز همبستگی جهانی کارگران

اول ماه مه روز جهانی همبستگی کارگران و مزدبگيران، در شرايط بحران بزرگ سرمايه داری بين المللی فرا رسيده است. ۱۲۷ سال پس از مارش اعتراض کارگران در شيکاگو، کارگران جهان در اين روز همچنان پرچمهای سرخ مبارزه عليه بيداد سرمايه را بر می افرازند؛ چرا که جهان ما کماکان در نابرابری، فقر و بيداد نظم سرمايه قرار دارد که بر پايه سود و استثمار، غارت و نابرابری اکثريت عظيم بنا شده است. اول ماه مه، همواره الگوی همبستگی جهانی عليه اين بيداد است و طليعه جامعه ای برابر و آزاد و انسانی را جلوه¬گر ميسازد. اول ماه مه در بسياری از کشورها با جشن و پايکوبی يا راهپيمايی و اعتراض، الهام بخش مبارزه ای است که جهان ما در آينده شاهد آن خواهد بود: جهانی برابر، همبسته و آزاد فارغ از اختلافات طبقاتی و فقر و جنگ و استبداد.

در ايران، در شرايطی به استقبال اول ماه مه ميرويم که کشور ما در بدترين موقعيت اقتصادی و اجتماعی قرار دارد. تشديد بحران اقتصادی و تحريمهای بين المللی، سقوط ارزش پول ملی، تعطيلی بسياری از واحدهای توليدی و روند صنعت زدايی، کاهش بودجه های اجتماعی، ميليتاريزه شدن بيش از پيش کشور، حذف يارانه ها، بيکاری ميليونی، فقر و مسکنت و خانه خرابی دهها ميليون خانوار ايرانی را رقم زده است. بحران سال به سال در حال گسترش است و به طور روزانه جان و هستی خانواده ها را هدف حمله خود قرار ميدهد. نگرانی از آينده با گسترش تحريمهای امپرياليستی شدت گرفته است. هيچ چشم انداز روشنی برای برون رفت از اين بحران ديده نميشود. پيش بينی ميشود که اين بحران در سايه تشديد اختلافات با غرب بر سر مناقشه هسته ای و درگيريهای خاورميانه، به کاهش بيش از پيش درآمدهای نفتی منجر شده و بحران، تا تلاشی هر چه بيشتر اقتصاد کشور ادامه يابد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


در سال گذشته ما شاهد گسترش هر چه بيشتر فقر و تنگدستی خانواده های کارگری از طريق عمومی شدن قراردادهای سفيد امضا و موقت، عدم پرداخت دستمزدهای معوقه، تصويب رسمی دستمزدهای يک چهارم خط رسمی فقر و نابودی بقايای حقوقهای کارگری در زمينه های شرايط کار و استخدام، خدمات درمانی، بازنشستگی و بيمه ای بوديم. در حالی که بيکاری با ابعادی ميليونی جامعه کارگری را در بحران فرو برده و قدرت چانه زنی نيروی کار را کاهش ميدهد، ما گسترش کار کودکان و افراد مسن با حقوق بسيار ناچيز را مشاهده ميکنيم. در عين حال تشديد محاصره و تحريمهای بين المللی، و قبضه کامل اقتصاد کشور در دستان مافيای روحانی-سپاهی، اقتصاد کشور را به شدت ميليتاريزه کرده، و تسلط دستگاه ولايت –نظاميان را هر چه بيشتر نهادی کرده، با حذف يارانه ها و افزايش شديد قيمت انرژی و آب و خدمات ديگر، بسياری از کارگاههای کوچک و متوسط را نابود کرده و يا در معرض نابودی قرار داده است. هم اکنون با تشديد تحريمها اصلی ترين صنايع کشور در معرض بحران قرار گرفته اند. پيش از اينها صنايع نساجی و کفش و الکترونيک و... بخاطر تحريمها و واردات کالاهای چينی در معرض نابودی قرار گرفته بودند و حالا صنعت نفت و پتروشيمی، آهن و خودروسازی ها آينده خود را در خطر و نابودی می بينند. اولين قربانيان اين فروپاشی اقتصاد خانواده های کارگری اند که مستقيما نتايج اين بحران را در خانه خرابی و فقر و مسکنت خود تجربه ميکنند.

اگر در مقابل کاهش فزاينده سطح دستمزد کارگران به زير خط فقر، تغييرات قانون تامين اجتماعی، حذف بسياری از حقوق کارگران از همين قانون ارتجاعی کار، نابودی مستمر صنايع کشور، رشد بيکاری و افزايش مشاغل موقت و ناپايدار آنها، نتوانيم اقدامی گسترده سازمان دهيم، اگر نتوانيم اجماعی اجتماعی عليه سياست های ضد کارگری حاکميت اسلامی سازمان دهيم-با توجه به تشديد تحريمها- سناريوهای سياهتری در پيش چشمانمان و خارج از اراده مردمان ما به اجر در ميآيد. به همين خاطر وظيفه ای سخت در مقابل فعالين و پيشروان کارگری قرار گرفته است. از يکسو بايد در مقابل سياستهای ضد مردمی و ضد کارگری رژيم اسلامی ايستاد و طبقه کارگر و مزدبگير را سازمان داد و مطالبات اين طبقه را با شفافيت کامل طرح کرد و برای آن مبارزه کرد، و هم عليه سياست های تجاوزکارانه و جنايتکارانه امپرياليستی ايستاد. سياستهای ضد انسانی سرمايه داری داخلی و بين المللی مردم ايران را نشانه گرفته اند.

در تمام اين سالها ما شاهد مبارزه فداکارانه و دليرانه کارگران ايران بوده ايم. و اعتراض و تحصن و راه پيمايی و اعتصاب و کم کاری و طومار نويسی تا کنون قطع نشده است. زندانهای رژيم اسلامی پر از فعالين و رهبران تشکلهای کارگری است. شاهرخ زمانی ها، رضا شهابی ها، بهنام ابراهيم زاده ها و دهها فعال کارگری در زندان اند. اما عليرغم تمام اين سرکوبها ما شاهد تداوم فعاليت سنديکای شرکت واحد، سنديکای فلرکار مکانيک، سنديکای کارگران نقاش، نيشکر هفت تپه، اتحاديه آزاد کارگران ايران، کميته هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکلهای کارگری، کميته پيگيری، اتحاديه نيروی کار پروژه ای، کانون مدافعان حقوق کارگر و دهها تشکل کارگری هر چند نه متناسب با نياز واقعی جنبش هستيم. اگر اين تشکلها بسوی سازمان دادن يک جبهه متحد کارگری اقدام کنند؛ و تمام تشکلهای کارگران و مزدبگيران را در جبهه ای سراسری متحد کنند به سهم خود ميتوانند نشانه های اميد بخشی باشند که آينده مقاومت و پيشروی طبقه کارگر را تضمين کند.

گسترش فلاکت و بيکار سازيها نقش محلات کارگری و خصوصا زنان زحمتکش را در اعتراضات توده ای تقويت کرده و خواهد کرد. حضور خانواده های کارگری در اعتراضات و پيوند دادن محيط کار و زندگی برای ايجاد سنگرهای مقاومت از اهميت زيادی برخوردار است. محلات کارگری است که ميتواند زن زحمتکش و کارگر، جوان جويای کار، بيکار و اخراجی، کارگر و فعال کارگری، معلم و پرستار، دانش آموز و دانشجو را در کنار هم نشاند و تشکل طبيعی و پايدارشان را سامان دهد. اتحاديه های فراگير استوار بر محيط زندگی و کار از همين جا متولد ميشود و اين اتحاد است که ميتواند مانع از بهره برداری جريانات ارتجاعی و سرمايه داری از جنبش کارگری شوند. کارگر و مزدبگير و خانواده های آنان در اين شرايط بحرانی و خطير راهی جز اتحاد و تشکل يابی مستقل ندارند.

کميته مرکزی سازمان کارگران ايران- راه کارگر همگان را به شرکت در اين جشن همبستگی جهانی در همه کشورها، برای همبستگی بين المللی عليه سرمايه و امپرياليسم دعوت ميکند و در راستای گسترش همبستگی و اتحاد کارگری عليه رژيم اسلامی، عليه تحريم و جنگ طلبی، برای گسترش مبارزات کارگری، باز بر اجرای مطالبات اساسی که در سال گذشته طرح شده بود تاکيد ميکند:

يک: پيکار همبسته کارگری عليه تجاوز روزمره دولت و سرمايه داران اصلی ترين اهرم طبقه کارگر در مبارزه برای مطالبات پايه ای آن و شکل دادن به آرايش سراسری کار در برابر سرمايه است. ايجاد تشکلهای مستقل کارگری، برپايی تجمع، تحصن و اعتصاب حق بديهی و خدشه ناپذير کارگران است و بايد بی قيد و شرط تامين شود.

دو: عدم پرداخت دستمزد کارگران، مشارکت آگاهانه در سرقت دسترنج نيروی کار کشور است. حقوق معوقه کليه کارگران بايد بدون هيچ بهانه ای پرداخت و خسارات ناشی از تاخير آن جبران گردد .

سه: در نظام سرمايه داری، حداقل دستمزد حاصل واقعی ارزش کار کارگر نيست، هزينه بازتوليد بخشی از نيروی کار اوست. در شرايطی که رانت خواران حکومتی ميلياردها تومان از دارايی های مردم را اختلاس می کنند و اقليتی مفتخور از همه چيز برخوردار است، تعيين حداقل دستمزد زير خط فقر، توهين به منزلت انسانی و تهديد حق حيات کارگران است. دستمزد بايد منطبق با نرخ واقعی تورم و هزينه متوسط يک خانوار، از سوی نمايندگان واقعی خود کارگران تعيين شود.

چهار: شرکتهای پيمان کاری بايد برچيده شده، قراردادهای موقت و سفيد امضا ممنوع گردد و امنيت شغلی کارگران از طريق انعقاد قراردادهای مستقيم و دسته جمعی تامين شود. بيکاران بايد تحت پوشش بيمه های بيکاری قرار گرفته و اخراج از کار متوقف شود.

پنج: حاکميت سرکوبگر با غارت ميلياردها دلار ثروتهای نفتی و بالا آوردن بدهيهای کلان، به جان بيمه های اجتماعی افتاده و به جای پرداخت بدهيها و اجرای تعهدات خود در شرايطی که گرانی بيداد ميکند و هزينه های کمرشکن درمان، عامل رانده شدن به زير خط فقر است، راه تشديد محروميت کارگران از دسترسی به خدمات بيمه های تامين اجتماعی را در پيش گرفته است. برخورداری از بيمه های تامين اجتماعی حق عموم مردم و کارگران و زحمتکشان کشور است، نه زير کنترل ماشين سودجويی اقليتی سوداگر که عرصه جولان مديريتی امتحان پس داده در جنايت کده کهريزک. سازمان تامين اجتماعی بايد در سراسر کشور از سوی نمايندگان واقعی تشکلهای مستقل کارگری اداره شود.

شش: همه قوانين تبعيض آميز نسبت به زنان بايد لغو گرديده، برابری دستمزد زنان و مردان برای کار مساوی تامين گردد. پيوند جنبش کارگری و جنبش زنان مستلزم مقابله با بهره کشی بيرحمانه از کار زنان به عنوان محرومترين و بی حقوقترين بخش مزدبگيران و سازماندهی توده زنان کارگر است .

هفت: کار کودکان بايد ممنوع شود و هر طرحی برای رسميت دادن به کار کودکان چه به نام "اصلاحيه قانون کار" و چه غير آن محکوم است. برخورداری کامل همه کودکان، صرف نظر از مليت، نژاد، مذهب، جنسيت و مهاجرت از امکانات رفاهی، آموزشی، بهداشتی و خدماتی بايد به عنوان يک اولويت اساسی اجتماعی در همه عرصه ها به رسميت شناخته شود

هشت: حاکميت، فريادهای کارگران گرسنه معترضی را که ماههاست حقوق نگرفته اند با ضرب و شتم و برخورد امنيتی پاسخ ميدهد، همچنين فعالان جنبش مليتهای تحت ستم، جنبش زنان، جوانان و دانشجويان، فعالان جنبش کارگری را نيز تحت پيگرد و سرکوب دائم قرار داده و با برپايی چوبه های دار برای قربانيان آسيبهای اجتماعی در ملاعام، ارعاب و وحشت پراکنی را به شيوه عادی حکومتگری تبديل کرده است. ما خواهان لغو مجازات اعدام، آزادی بی قيد و شرط کليه زندانيان سياسی و کارگران زندانی، و برچيده شدن بساط سرکوب و اختناق هستيم. ما ضمن حمايت از مبارزه جنبشهای اعتراضی عليه رژيم سرمايه داری مذهبی حاکم، همه حاميان آزادی و عدالت اجتماعی را به همسويی گسترده مبارزاتی عليه اعدام، سرکوب و شکنجه فراميخوانيم.

نه: کارگران مهاجر بی حقوقترين بخش نيروی کار را تشکيل ميدهند که علاوه بر اشتغال به کارهای سخت و دستمزد ناچيز در معرض تعقيب و آزار و اخراج قرار ميگيرند و ناتوانی حاکميت در تامين اشتغال به شيوه نژادپرستانه به آنان منتسب ميشود. اخراج کارگران مهاجر بايد پايان يابد و مهاجرين و خانوادههايشان بايد از حقوق و مزايای ساير کارگران برخوردار باشند.

ده: در شرايطی که بار اصلی گسترش بحران اقتصادی در اثر برچيده شدن يارانه ها و تشديد تحريمهای اقتصادی ايران، بر دوش کارگران و زحمتکشان سنگينی ميکند، برخورد با فعالين و سازمانگران اعتراضات کارگری شدت يافته است. راه مقابله با اين تعرض رژيم ضد کارگری، تشکيل کميته و نهادهای حمايت از اسرای جنبش کارگری در داخل، و گسترش اتحاد عمل ميان همه مدافعان جنبش کارگری در داخل و خارج، و جلب هر چه موثرتر همبستگی بين المللی با مبارزات کارگری است.

يازده: کارگران ايران نه تنها از حقوق کارگری که به عنوان اقليتهای ملی از حقوق بديهی ملی خويش هم محروم اند. جنبش کارگری متحد جنبشهای ملی و خواهان رفع هر نوع ستم ملی و تبعيض از همه مليت های ايران است و از مبارزات مليتهای ايران پشتيبانی ميکند.

دوازده: تحريم اقتصادی بيش از نظام جمهوری اسلامی، زندگی اکثريت عظيم مردم و کارگران و زحمتکشان را نشانه گرفته و عملا مجازات توده ای قربانيان ديکتاتوری حاکم است. تهديد به تجاوز نظامی و فضای جنگی، بهانه سرکوب مبارزات حق طلبانه مردم را فراهم ميکند. ما مخالفت قاطع خود را با ماجراجوئيهای هسته ای رژيم اسلامی از يکسو و با تحريمهای اقتصادی، تجاوز نظامی و هر نوع مداخله جويی و سلطه طلبی، امپرياليستی از سوی ديگر، اعلام ميداريم.

سيزده: مبارزات آزاديخواهانه در خاورميانه اوج ميگيرد و جنبشهای کارگری در تونس، مصر و ساير کشورهای عربی از پی بيداری دنيای عرب گسترش مييابند. ما همبستگی خود را با مبارزات کارگران ترکيه؛ نفتگران و تشکل های کارگری عراق و مبارزات کارگری در خاورميانه، مبارزات کارگری اوج يابنده در اروپا، جنبش خشم و تسخير و همه مبارزات ضدسرمايه داری درسراسر جهان اعلام ميکنيم و در مبارزه برای دنيايی عاری از بهره کشی و ديکتاتوری در کنار اين مبارزان هستيم.

چهارده: اقدام مشترک در طرح مطالبات اساسی کارگران ايران به سنتی مثبت در جنبش کارگری ايران و به شکلی از همبستگی جبهه کار در برابر سرمايه تبديل شده است. ما از همکاری همه تشکلهای کارگری داخل کشور در طرح مطالبات مشترک کارگران ايران و همگامی و همکاری مشترک برای دستيابی به آنها حمايت می کنيم.

پانزده: کارگران ايران در مبارزه عليه ديکتاتوری حاکم تنها نيستند و نبايد تنها بمانند. ما خواهان جلب هر چه گسترده تر حمايت بين المللی از جنبش کارگری ايران توسط تشکلهای مستقل و جنبش های کارگری و گسترش فعاليتها و اقدامات موثر در اين مسير هستيم

شانزده: ما خواهان پذيرش اول ماه مه به عنوان روز تعطيل رسمی و لغو هر گونه ممنوعيت و محدوديت دربرگزاری مراسم اين روز از سوی کارگران و زحمتکشان هستيم.

زنده باد آزادی- زنده باد سوسياليسم
سرنگون باد رژيم جمهوری اسلامی

کميته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر)
www.rahekaregar.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016