دوشنبه 30 اردیبهشت 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

احضار فعالان در آستانه انتخابات و ايجاد فضای امنيتی برای حماسه سياسی

کلمه - هانيه رضايی: موجی از احضارها و بازداشت ها و لغو مرخصی های فعالين سياسی مدنی در آستانه ی انتخابات و تلاش برای شکل گيری حماسه سياسی فضای رسانه ای و مدنی جامعه را در برگرفته است.

به گزارش کلمه، بهاره هدايت هفته ی گذشته و شيوا نظرآهاری صبح امروز و در پس تمديد نشدن مرخصی به زندان اوين بازگشتند و مسعود باستانی، بهمن احمدی امويی، حسين رونقی، احمد زيدآبادی و تعداد ديگری از زندانيان سياسی که در مرخصی به سر می برند برای بازگشت به زندان فراخوانده شدند.

از علی غزالی پس از سه هفته بازداشت خبری نيست و اعضای ديگری از تيم مديرمسئول سايت بازتاب بازداشت شده اند که تا به حال خانواده هايشان از خبری شدن آن ممانعت کرده اند. از شهرستان ها اخبار بازداشت گزارش می شود و مرخصی های تاييد شده لغو شدند تا بعد از انتخابات.

به نظر می رسد سيستم قضايی از اميدهايی که اين روزها و پس از اعلام کانديداتوری هاشمی رفسنجانی در بين فعالان و مردم ايجاد شده ناراضی بوده و در تلاش است تا با ايجاد فضای امنيتی و ترويج فضای ياس و نااميدی مشارکت را پايين آورده تا حکومت بهتر بتواند موازی رد صلاحيت های گسترده در بين نامزدهای انتخابات شورای شهر و خبرسازی های پيرامون انتخابات رياست جمهوری خود به مهندسی انتخابات دست بزند، کاری که تا کنون موفق به انجام آن نشده است.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


مسعود باستانی و مهسا امرآبادی

مسعود باستانی و مهسا امرآبادی، زوج روزنامه نگاری که بلافاصله پس از انتخابات بازداشت شدند و عليرغم اينکه مسعود باستانی چند ماه پيش از عيد پس از سه سال و نيم حبس در زندان رجايی شهر کرج به مرخصی آمده بود، همسرش، مهسا امرآبادی در زندان اوين دوران حبس دو ساله ی خود را می گذراند. مسعود باستانی بی آنکه بتواند در اين چند ماه مرخصی همراه همسرش باشد اينک دوباره بايد به زندان بازگردد.

مسعود باستانی در پست هايی کوتاه در فيس بوکش از ۴۸ ساعت آخر مرخصی می نويسد: بچه ها جمع شدند تا با من و شيوا خداحافظی کنند. شيوا نظر آهاری هم احضار شده و به زندان اوين برمی گردد. به شيوا می گويم : خداحافظ رفيق …! به مهسا هم بگو در زندان رجايی شهر به يادت هستم. خداحافظی با شيوا نظر آهاری و همبنديان مهسا شيوا دختری که در زندان در آرزوی تولد روياهايش خواهم نشست…!

امشب سيگارهايم زود تمام شد. اگر بعد از هر خداحافظی سيگاری روشن کنی تا بغض آن جدايی را با دودش فرو بدهی؛ چند تا سيگار لازم است؟! امشب بعضی ها در التهاب رد صلاحيت ها هستند و برخی هم به دنبال ايجاد نشاط انتخاباتی! اما در ذهن من اين شعر “فروغ” می چرخد: در خيابان های سرد شب/ جز خداحافظ؛خداحافظ صدايی نيست/ من پشيمان نيستم…

بهمن پرسيد: کی می خواهی بروی؟ گفتم: عصر دوشنبه! گفت: صبر کن سه شنبه با هم برويم. گفتم: اوکی، تنهايی نرويم بهتر است..! بايد بروم و خانه را با عکس هايش تنها بگذارم. از دوستان خداحافظی کردم اگرچه دوست داشتم بگويم “به اميد ديدار”….!

حسين رونقی

حسين رونقی ملکی از بازداشت شده های پس از انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸ است که توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد و در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به رياست قاضی پيرعباسی به ۱۵ سال حبس محکوم شده و از پاييز سال گذشته در مرخصی استعلاجی به سر می برد.

حسين رونقی هم نوشته است: با توجه به اينکه برای خداحافظی از خانواده به زادگاهم ملکان آمده ام، عصر روز سه شنبه خودم را به زندان اوين معرفی می کنم! نه برای آزادی ام و نه برای حفظ جانم به کسانی که عدالت را زير پا گذاشته، انسانيت را تحقير کرده و آزادی را به اسارت گرفته اند التماس نخواهم کرد. ای کاش به خود آيند و بخواهند که انسان باشند …

بهمن احمدی و ژيلا بنی يعقوب

ژيلا بنی يعقوب و بهمن احمدی امويی دو روزنامه نگاری هستند که همزمان دوران حبس خود را در دو زندان متفاوت می گذرانند. بهمن احمدی که دوران حبس ۵ ساله ی خود را در زندان رجايی شهر کرج می گذراند، پاييز سال گذشته پس از حدود سه سال حبس به مرخصی آمد در حالی که همسرش از حق مرخصی حتی برای چند روز محروم ماند.

ترانه بنی يعقوب خواهر ژيلا بنی يعقوب هم می نويسد: آخرش هم خوابش تعبير نشد …خواب ديده بود ،چمدون ژيلا رو موقع آزادی می ذاره پشت ماشينش با هم ميرن خونه. چند بار اين خواب و ديد ..امروز می گفت آخرش هم خوابم تعبير نشد. امروز ژيلا در سالن ملاقات زندان اوين با اشک ازش خداحافظی کرده بود. اشکهای ژيلا رو ديدن و حتی شنيدن درباره اش هم سخته .خيلی سخت …

نسرين ستوده و رضا خندان

نسرين ستوده وکيل دادگستری و فعال حقوق بشر که مرخصی سال نوی وی تمديد نشد و خيلی زود به زندان بازگشت نيز اين روزها به همراه فرزندانش در انتظار مرخصی بودند که اين وعده نيز به بعد از انتخابات موکول شد.

رضا خندان همسر اين زندانی سياسی محبوس در بند زنان زندان اوين در گزارشی از روز ملاقات خود می نويسد: ديروز يکشنبه روز ملاقات بند زنان سياسی بود. خبرهای خوبی برای نسرين و همبندی‌هايش نداشتيم. شب قبل، خبر تمديد نشدن مرخصی زندانيانی را داشتيم که با وعده‌ی مرخصی منجر به آزادی، در ازای وثيقه‌های ملکی کلان بيرون از زندان به سر می‌بردند. آنها بايد همگی خود را به زندان معرفی می‌کردند.

نسرين می‌گفت: “قبل از آمدن به ملاقات، اعلام کردند که مهسا (امرآبادی) و ژيلا (بنی يعقوب) ملاقات حضوری دارند. و ما حدس زديم که احتمالا قصد دارند همسران‌شان را به زندان رجايی‌شهر برگردانند وگرنه از اين ولخرجی‌ها نمی‌کردند …”

همين خبر کافی بود تا مطمئن شويم دوستان ديگری که قرار بود به مرخصی بيايند ديگر نبايد منتظر بمانند.

سه هفته پيش بازی جديدی را با نسرين شروع کرده‌اند. به او قول قطعی برای مرخصی منجر به آزادی داده بودند. با اتفاقات ديروز مشخص شد که اين وعده‌ها مثل هميشه نوعی بازی‌ روانی با زندانی و خانواده‌اش و دروغی بيش نبوده است. تنها باری که به طور رسمی و قطعی توسط دادستانی و مقام رسمی قضايی اعلام کردند که با مرخصی او در روزهای عيد موافقت نشده است، از قضا ۳ روز در روزهای عيد به مرخصی آمد.

جلوگيری از روند مرخصی‌ها، خبر اعدام‌های ديروز که بی‌شباهت به اعدام آرش رحمانی‌پور و محمدرضا علی‌زمانی در سال ۸۸ نبود و قطع زود هنگام و خارج از روال متعارف ملاقات ديروز، همه اتفاقاتی بودند که بوهای چندان خوبی از آنها به مشام نمی‌رسد.

نسرين می‌گفت: “اتفاقا صدای بلند گوی بند آقايان را که نام محمد حيدری و چند نفر ديگر را صدا کرد شنيدم ولی فکر نمی‌کردم برای اعدام باشد.”

او که داشت با خواهرش با تلفن کابين صحبت می‌کرد با اشاره به مهراوه که چشمش را به او دوخته بود می‌گفت که “مهراوه از شنيدن خبر اعدام حتما خيلی نگران می‌شود.”

خواهرش به او اطمينان داد که: “نگران نباش مهراوه از تو هم قوی‌تر است.”

حالا از هفته‌ی آينده بهمن (احمدی عمويی) و مسعود (باستانی) را در روزهای ملاقات همراه خود نخواهيم داشت. در عوض خانواده‌ی خانم‌هايی که بايد به زندان برگردند به ما می‌پيوندند.

حميد کرواسی

حميد کرواسی، زندانی گمنامی است که تنها نام او را در پای بيانيه و شهادتنامه ها از درون زندان می بينيم. او در حالی دوران محکوميت خود را در سکوت خبری می گذراند که خانواده او با مشکلات زيادی دست و پنجه نرم می کنند.

به گزارش جرس، اين زندانی چهل و پنج ساله در دادگاه به سه سال حبس تعزيری محکوم شده است. وی که از نه ماه پيش در زندان بسر می برد با وجود بيماری اعضای خانواده نتوانسته است از زندان به مرخصی بيايد.

همسر وی می گويد: “بارها برای مرخصی، هم خود همسرم از داخل زندان و هم من از بيرون درخواست داديم اما موافقت نمی کنند. به آقای خدا بخشی هم گفتم که بايد عمل جراحی کنم و اجازه بدهيد چند روزی بيايد بيرون و فرزندمان را نگه دارد اما گفت هيچ راهی ندارد.”

خانم کرواسی خاطرنشان کرد: “ما ساکن همدان هستيم و بخاطر مشکلات کليه که دارم نمی توانم برای پيگيری هر روز به دفتر دادستانی مراجعه کنم فرزندم که مريض شد دوباره با دفتر دادستانی تماس گرفتم اما اصلا تلفن را هم جواب ندادند. مادر حميد هم چند وقت پيش دو هفته بخاطر مشکل قلبی در بيمارستان بستری بود و واقعا مرخصی حميد به حل مشکلات خانواده کمک می کند اما نمی دانم چرا جواب نمی دهند. ما حتی در اين مدت فقط يکبار ملاقات حضوری داشتيم. تماس تلفنی هم که نداريم و حميد خيلی نگران ماست.”

وی ادامه می دهد: “الان هم به بعضی از خانواده ها گفته اند بخاطر انتخابات به هيچ زندانی سياسی مرخصی نمی دهند. انشالله نتيجه انتخابات در بهبود اين شرايط موثر باشد.”


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016