سه شنبه 31 اردیبهشت 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تحريم يا حضور فعال در انتخابات رياست جمهوری، مهران ساميار

ورود هاشمی رفسنجانی به انتخابات، مايه‌ای از شادی در دلم نشاند. نه از آن رو که گويی همين امروز او را شناخته‌ام و دوران سرخ‌اش را نديده و يا فراموش کرده‌ام، بلکه از آن رو که حکايت از موازنه‌ی - هنوز - نسبی‌ی قدرت‌ها در درون حاکميت اسلامی دارد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ثبت نام هاشمی رفسنجانی به عنوان کانديد رياست جمهوری سال نود و دو به راستی همه ی معادلات را به هم ريخت.چه در ميان طيف های متفاوت اپوزيسيون خارج از کشور و چه در ميان طيف های قدرت داخل رژيم،چه در ميان نيروها ی منفرد و خاموش ساکن اين سرزمين –همان ها که در سال هشتاد و هشت تا چند قدمی کهريزک و اوين رفتند- و چه در ميان مردم طبقه ی متوسط و يا فقيری که وعده های دروغين احمدی نژاد در بهبود وضع معيشت آنان ،روی آنها را از سردار سازنده گی و تکنوکرات های هم پيمانش به جانب احمدی نژاد و تفکر مدرسه ی حقانی برگرداند .غافل از آنکه آنان را به نان شب ِ شان نيز محتاج خواهد کرد.

رژيم جمهوری اسلامی از ابتدای حياتش از کشمکش های داخلی خود در رنج بوده است.اختلافاتی کاملاً جدی که انگ جنگ زرگری زدن به آن يا از روی نادانی است و يا به سبب هالو پنداشتن مخاطبان!اين اختلافات که گاه در سطح جريان داشته و گاه ريشه ها را متآثر از خود کرده است،در طی سال ها شفاف تر شده و مرزبندی تفکرات داخل نظام پر رنگ تر گشته است و طبعاً هزينه های اين تخاصم نيز سنگين تر.از ترور و زندان و شکنجه گرفته تا حبس خانه گی ويا فرار ناگزير عناصری از حاکميت به خارج از مرزهای اين بوم وبر.و البته پر واضح است اين چنين هزينه هايی را هم جناح متعادل تر حاکميت پرداخته است.

طيف های متفاوت حاکميت هر چند در پای فشاری بر هويت اسلامی و حفظ نظام مشترک اند،اما در تلقی شان از اسلام و به طَبَع آن شيوه های حکومت داری اختلافاتی فاحش دارند.اختلافاتی که اگر قابليت جمع شدن در يک بستر را می داشت قطعاً پرداخت هزينه هايی چنين گزاف را در پی نداشت.

اما شايد فکر می کنيم اختلاف مابين طيف های حاکميتی که بسياری از ما در اساس و ماهيت اش با آن مخالف هستيم جه ارتباطی به ما خواهد داشت؟

همه ما به خوبی می دانيم که کشورمان در چه شرايط بحرانی قرار گرفته است و چگونه در آستانه ی فاجعه ايستاده است .هم به لحاظ استقرار همه جانبه تر حاکميت توحش بر مرز و بوم ِمان وهم به سبب حضور عريان و طمع ورزانه ی قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای.در چنين شرايطی وظيفه ی همه نيروهای اپوزيسيون،فعالان مدنی و تحليلگران سياسی است که شرايط حساس و شکنندی کنونی را به درستی درک کنند.در چنين شرايطی پشت کردن به هر امکان معقولی که بتواند ميهن مان را از فاجعه دور سازد و قدمی ما را به سوی ثبات ،صلح و نهايتا دمکراسی نزديک کند و ارتجاع سياه را به عقب نشينی وادارد خيانت به آينده ی فرزندانمان و سرزمينی است که در آن قرار است زنده بمانند و زندگی کنند.به درستی به شرايط کشورمان بنگريم.آن ها که از ابتدا بر طبل سرنگونی ی حاکميت جمهوری اسلامی کوبيده اند و لاغير و سخن از مبارزه ی مدنی و به دور از خشونت نيز می زنند، بر اساس کدام شناخت واقعی از شرايط ذهنی و عينی جامعه و مردمانمان تا به حال توانسته اند راه کاری معقول و عملی برای شروع و ادامه ی چنين مبارزه ای ارائه دهند؟مبارزه ی بدون خشونت تا نيل به مطالبات اساسی الزاماتی دارد که از پافشاری حدالامکان قابل حصول بر کف مطالبات آغاز می شود.تحريم انتخابات البته که شيوه ای است در مسير چنين مبارزه ای –همانگونه که شرکت در آن نيز در شرايطی ويژه می تواند باشد-اما برای درست درآمدن نتيجه و نيل به مقصود بايد تحليل درستی از شرايط داشته باشيم.هيچ الگوی مجردی نمی تواند به درک ِ واقعيت های روز جامعه مددی برساند.

در شرايط فعلی تحريم انتخابات يک دستاورد بيشتر ندارد :راديکاليزه تر کردن بيش از پيش حاکميت.رأی ندادن ما به منزله ی رأی دادن به بنيادگرايانه ترين جناح های داخل حاکميت است.همچنين راديکال تر کردن حاکميت نيز در آينده دستاوردی به جز راديکاليزه کردن سمت و سوی مبارزات مردم نخواهد داشت.

کيست که نداند جناح هايی در اين حاکميت که بيشتر اهرم های قدرت را نيز قبضه کرده است و به شدت در پی دست يابی بر تماميت آن است، نه برای روابط بين الملل تره خرد می کند و نه منافع ملی اساساً برايش محلی از اعراب دارد و نه مشروعيت داشتن داخلی و بين المللی در مخيله اش معنايی می يابد.با اين آگاهی ،اگر نمی خواهيم راه رسيدن به مطالبات مان ناگريز از دريای خون ِ هم ميهنانمان بگذرد و نمی خواهيم ايران در وضعيتی چنين آشفته به زير چکمه ی نهادهای موازی نظامی و شبه نظامی –که متأسفانه مجال اين را يافتند تا سازمان دهی منسجم تری بيابند-تکه تکه و مضمحل شود واگر نمی خواهيم به سرنوشت ليبی،عراق و يا سوريه دچار شويم، نبايد کنار بکشيم و از امکان انتخابات –که خود عين مبارزه ی بدون خشونت است-استفاده نکنيم.نا فرمانی مدنی برای دست يابی به يک انتخابات آزاد با راديکاليزه تر کردن حکومت ايران منافات بنيادی دارد. تحريم انتخابات ما را نه به سوی ادامه و گسترش مبارزات به دور از خشونت،بلکه به سوی فراهم کردن بسترهای مناسب خشونت ورزی و جنگ طلبی پيش می برد.در يک رژيم يکدست ِ بنيادگرا و بربر،جواب همه ی شيوه های مبارزه خون است و جنايت.اگر نتيجه ی تصميم مان، با به عاريت گرفتن تعبيری از شعر شاملو، گشودن برج موريانه با دستان خويش به روی فاشيست ترين جناح حاکميت باشد،ديگر در چنان روزی برای لفاظی از مبارزه ی بدون خشونت بسيار دير خواهد بود.چرا که همراهی کرده ايم تا سرزمينمان و مردمانمان يکسره گرفتار طاعون سياهی شوند که برگذشتن از آن مستلزم دورانی بسيار طولانی،خونبار و پر دهشتی است که حتی آينده ی روشنی نيز بر آن متصور نيست. دورانی که اساساً انتخاباتی وجود ندارد که بخواهيم تحريمش کنيم يا نکنيم! دورانی که هر کلام و هر حرکت عاقبتش سر بريدن است و دست و زبان بريدن.دوران کهريزک های بيشمار و جوانانی که جملگی محسن و سهراب و ندا خواهند شد.اگر تصميم ما بر چهارطاق گشودن برج موريانه به روی بربرهاست ،بدانيم برای باز پس گيری اش راهی به جز خشونت باقی نخواهد ماند.در چنان شرايطی حرف از اعتصاب نيز مضحکه ای بيش نخواهد بود. بربرها اعتصابيون را نيز از خانه هايشان بيرون می کشند و سر می برند.در آن وقت لابد بايد به اميد حمله ی نظامی خارجی بنشينيم و انتظار بکشيم که شايد کشورمان بشود افغانستان يا عراق، و يا سوريه در آينده ای نه چندان دور.

انتخابات رياست جمهوری نود و دو،از سوی همه ی نيروهای متعهد به سرنوشت ايران،تحليلی واقعگرايانه می طلبد.در اين انتخابات آينده ای بسيار نامعلوم در پيش رو داريم.حکومت نظاميان بربر،به ساده گی بر نمی تابد بخشی از اهرم های قدرت را واگذار کند.در اين دوره از رد صلاحيت هاشمی تا تشنجات و تحرکات غير قابل پيش بينی نظامی و امنيتی ،همه چيز محتمل است.در صورت ماندن ناگريز هاشمی ،حفظ برخی از کانديداها-مثل مشايی-و همچنين حضور تعداد بيشتر کانديداهای تأييد صلاحيت شده،به منظور شکستن آراء هاشمی هم محتمل است.

هشياری،واقع بينی،دوری از نسخه پيچی های افراطی و احساسی و کنار گذاشتن تحليل های دايی جان ناپلئونی،کنش ِ لازم ِ همه ی نيروها و نيز اپوزيسيون نامتحدی بايد باشد که داعيه ی مبارزه ی بدون خشونت در روند حرکت صلح جويانه و آزادی طلبانه ی مردم ايران را دارند.به ورود هاشمی در انتخابات از اين منظر است که می بايد نگريسته شود.

در شرط به زبان آمده ی هاشمی رفسنجانی برای کانديد شدن در انتخابات، پيام واضحی نهفته بود که روی آن نه به سوی مردم ايران بود تا اينگونه تعبير شود که گويا او بدون اجازه رهبر آب هم نمی خورد،بلکه روی پيامش در پيشگاه مردم ايران،به سوی رهبر،نظاميان و شبه نظاميان و تفکر بنيادگرای قدرتمند حاکميت بود که آمدنم بدون شرط نيست و نخواهد بود.اگر هاشمی در دقيقه ی نود وارد صحنه ی انتخابات شد،نه بنا بر تحليلی ساده انديشانه به دليل گرم کردن تنور انتخابات و کشاندن مردم به پای صندوق های رأی،بلکه به دليل چانه زنی ها و امتياز گرفتن های جناح متعادل تر رژيم از جناح ساطور به دست و عربده کش و نفس کش طلب نظام تا دقيقه ی نود بود.

ورود هاشمی رفسنجانی به انتخابات، مايه ای از شادی در دلم نشاند. نه از آن رو که گويی همين امروز او را شناخته ام و دوران سرخ اش را نديده و يا فراموش کرده ام،بلکه از آن رو که حکايت از موازنه ی-هنوز-نسبی ی قدرت ها در درون حاکميت اسلامی دارد.اين نشان می دهد که هنوز جناح وحشت داخل حکومت تا آن حد قدرتمند نشده که بتواند از کانديد شدن جناح متعادل تر جلوگيری کند و اينکه هنوز عقل های به کل مضمحل نشده در درون نظام باقی است تا با موقعيت سنجی درست موافقت بر حضور هاشمی در انتخابات را گردن نهد.

کانديد شدن هاشمی نشان می دهد که ما هنوز با قدرتِ يک دست مواجه نيستيم بلکه با لايه های متفاوتی از قدرت مواجه ايم و اگر به فکر فردای ايران و فرزاندانمان هستيم و اگر عميقاً خواهان مبارزه ی به دور از خشونت ايم و اگر در ذهنمان آينده ای با حکومتی شايسته بر اين سرزمين،حکومتی دمکرات و صلح جو می پرورانيم، امروز زمان آن است که از حضور اين لايه ها به نفع سرزمين ِمان سود ببريم؛فردا بسيار دير خواهد بود!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016