پنجشنبه 2 خرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

هاشمی رفسنجانی: می‌دانم نبايد می‌آمدم، اينها را از هر کس بهتر می‌شناسم

اکبر هاشمی رفسنجانی، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در ديدار با اعضاء ستاد انتخاباتی خود ناگفته هايی را در مورد روزهای پيش و پس از ثبت نام رياست جمهوری مطرح کرد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


به گزارش سحام نيوز، سايت جهش، با انتشار محتوای اين جلسه، بخش هايی از سخنان آقای هاشمی در رابطه با اقتصاد کشور را نيز منشتر کرده است.

آقای هاشمی در بخشی از گزارش خود درباره وضعيت وخيم اقتصادی کشور می گويد: “با اين کوی مشکلات هرکس که راضی به پذيرفتن مسووليت باشد بايد ابتدا قصدش را پرسيد که با اين بودجه بدون منابع چگونه می خواهد ۲۵ درصد حقوق کارمندان را افزايش دهد؟ دولتی که بيش از ۵۰۰ هزار ميليارد تومان به بانک ها و پيمانکاران بدهکار است را چگونه می خواهد اداره کند؟”

رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در بخش ديگری از سخنان خود می افزايد: “پولی نمانده و اگر هم باشد قابل انتقال به داخل نيست. پول های خارجی را خوشبينانه به چين داديم و آنها با دريافت هزينه ای آن را به يوآن تبديل کردند و بعد هم گفتند به جای پول کالا می دهيم و بعد از آن هم گفتند نه هر کالايی، بلکه آنچه خودمان تعيين می کنيم می دهيم. هند هم آمده نفت ما را با قيمتی خيلی ارزان می خرد اما حاضر نيست حتی روپيه بپردازد. اين گزارش وزير بازرگانی و رييس کل بانک مرکزی است که در يکی از جلسات تلخ مجمع آمدند و گفتند.”

متن کامل اين سخنان در ادامه آمده است:

- خدمت رهبری هم رفتم و گفتم در انتخابات نامزد نمی شوم تا اگر ايشان فکری درباره کسی در نظر دارند انجام دهند.

- اشاره کردم نگفتم نمی آيم. همين يک جمله کافی بود که لشکرکشی سنگينی کنند. پس از آن بود که سيل نامه ها و تلفن ها از نجف، قم و مشهد که همه از مراجع بزرگ بودند برای نامزدی بنده آغاز شد. چطور می توانستم اينقدر مستبد به رای خودم باشم که به آنها و به خصوص اين جوانان نه بگويم؟
- من خود می دانم نبايد می آمدم و در جلسات خصوصی هم گفتم که اينها را از هرکس بهتر می شناسم.
- يک روز قبل از نامنويسی اين تفکر بر من افتاد که ديگر نمی توان در برابر مردم مقاومت کرد. اينکه شخصا چه کردم بماند چون از آن حرف در می آيد. پس از ثبت نام تا نيمه شب بيدار ماندم و به شرايط که ما در داخل و بيرون کشور داريم و اين آدم هايی که بوق به دست دارند و البته تک تک آنها را با تفکرات و اميالشان می شناسم فکر کردم.
- با اين کوی مشکلات هرکس که راضی به پذيرفتن مسووليت باشد بايد ابتدا قصدش را پرسيد که با اين بودجه بدون منابع چگونه می خواهد ۲۵ درصد حقوق کارمندان را افزايش دهد؟ دولتی که بيش از ۵۰۰ هزار ميليارد تومان به بانک ها و پيمانکاران بدهکار است را چگونه می خواهد اداره کند؟
- پولی نمانده و اگر هم باشد قابل انتقال به داخل نيست. پول های خارجی را خوشبينانه به چين داديم و آنها با دريافت هزينه ای آن را به يوآن تبديل کردند و بعد هم گفتند به جای پول کالا می دهيم و بعد از آن هم گفتند نه هر کالايی، بلکه آنچه خودمان تعيين می کنيم می دهيم. هند هم آمده نفت ما را با قيمتی خيلی ارزان می خرد اما حاضر نيست حتی روپيه بپردازد. اين گزارش وزير بازرگانی و رييس کل بانک مرکزی است که در يکی از جلسات تلخ مجمع آمدند و گفتند.
- ما کشاورزی کوچکی داريم. با سم های چينی محصولات پارسال و امسال را از دست داديم حالا ببينيد مردمی که داروی چينی می خورند چه می کشند. چند سال پيش با يک تمام بهترين داروهای دنيا را می خريديم. وضع دارو و غذا اين شده و هيچکس نمی داند فردا چه می شود.
- کاسب وقتی جنس می دهد بايد جايگزين آن را بخرد اما نمی داند فردا بايد به چه قيمتی جايگزين کند و ناچار آن را نگه می دارد.
- افتخاراتی که ايران چه قبل و چه بعد از انقلاب داشت کتمان شدنی نيست و ايران کشوری عزيز بود. من خودم با ماشين همه کشورهای اروپايی را گشتم و رانندگی کردم. از اين کشور به آن کشور می خواستم بروم فقط پاسپورت را نشان می دادم. حالا به جايی رسيديم که مردم امروز می ترسند زن خودشان را با خود به سفر خارجی ببرند چون بی اهانتی می شود.
- در مجلس سنای آمريکا دو طرح خطرناک وجود دارد؛ منتظر انتخابات بودند که تکليف روشن شود و گويا از اين پس فعال می شوند. می خواهند سيستان و بلوچستان و و آذربايجان را تجزيه کنند. بعد هم قرار است اگر اسراييل به ايران حمله نظامی کرد به او کمک نظامی کنند. شايد جنگ روانی باشد اما به قول علما هر احتمالی برای انسان تکليف می آورد.
- به نظرم بدتر از اين حتی با سناريو و راه های تخريبی از پيش تعيين شده نمی شد کشور را اداره کرد. با اين وضع اگر کسی راضی باشد که مسووليت بپذيرد بايد خيلی از خود ايثار نشان دهد.
- نمی خواهم وارد فضای اظهارات و تبليغات آنها شوم اما نادانی انسان را اذيت می کند. اينها نمی فهمند دارند چه می کنند؟ حتی اگر دشمنی و رقابت هم داشته باشند عقل می گويد که بگذاريد بيايد و بعد رسوا کنيد. می گذاشتيد مردم با اميد پای صندوق می آمدند و بعد از ۶ ماه متوجه می شدند که همه چيز دارد گرانتر می شود. نمی دانند کسی بود که خود را قربانی کند و سپس راه را برای ديگران باز کند. همانطور که پس از جنگ خيلی از نمايندگان به من می گفتند از مقام مطالبه به مقام پاسخگويی نقل مکان نکن اما به خدا توکل کردم.
- همان تجربه پس از جنگ را با مقداری تغييرات يک فرمول قابل حل است. خارجی ها آن دوره به من می گفتند easy man چون خيلی کم طول کشيد که درهای خارج به روی ما باز شد. الان هم می شود آن تجربه را به آسانی انجام داد اما با اين تفاوت که مردم آن موقع دلسوز بودند. اين همه خصومت و افتراق در جامعه وجود نداشت.
- پس از راه اندازی ستادها پيغام دادند که ما با اصلاح طلبان کار نمی کنيم و ستاد اصولگرايان راه اندازی شد. اين يعنی در جمع آنها هم انسان عاقل زيادی وجود دارد.
- فکر نمی کردم با آمدنم در کشور موج ايجاد شود. فکر می کردم مثل گذشته باشد. مردم به ياس رسيده بودند که ناگهان موج ايجاد شد.
- مايوس نشويد. در هيچ حالتی انسان نبايد دچار ياس شود. برای ما هم اين حالت قابل تصور نبود. ممکن است اندکی با تاخير ضررها ادامه يابد اما روزی می رسد آنها که بايد می آيند. اگر نگرانی باشد تنها از طرف دشمنان خارجی است که البته جدی است.
- اميد است که در شرايط موجود تصميم جدی بگيرند و فرصتی ديگر ما و مردم داده شود و خودم اميدوار هستم. از همه مردم هم می خواهم که اميدشان تبديل به ياس نشود و آرامش خود را حفظ کنند. به هرحال ما چاره ای نداريم و آنها که اين کار را کردند نيازی به دشمن خارجی ندارند چرا که مشکلات از درون در حال وقوع است.
- نبايد ضربه ای متوجه نظام شود. يکی از ضروری ترين کارها اين بود که حماسه سياسی رهبری محقق شود که نشد و مقدمه حماسه اقتصادی بود.
در بخش ديگری از اين جلسه، اسحاق جهانگيری که با حالت بغض سخن می گفت، افزود:
- جريان افراطی که کار کشور را به اينجا رساند فکر نمی کند ظرف يک هفته موج ايجاد شود. موج بلند را که ديد به فکر افتاد با استوانه انقلاب برخورد کند. برای ما که هنوز به جمهوری اسلامی باور داريم جزو تلخ ترين روزهای زندگی مان است.
- در کدام دانشگاه مديريت آمده که سن بالا يا پايين در مديريت تاثير دارد؟ ممکن است کسی صبح تا شب بدود اما نتواند يک تصميم درست برای کشور بگيرد.

سخنران ديگر جلسه، انصاری بود. وی گفت:

- ردصلاحيت قهرمان بزرگ تاريخ ايران آن هم به بهانه کهولت سن يکی از تلخ ترين طنزهای روزگار است. از آن طنزهايی که در قرن يک بار برای طنزپردازان فرصتش پيش می آيد. اين کار از سوی کسانی انجام شده که به دليل کهولت سن دستاويز همه طنزهای پيامکی دنيا هستند.
- بگويند هاشمی در کدام عرصه مطرح بوده و نتوانسته؟ بگويند خودشان چند جلسه در مجمع غيبت داشتند و با چقدر تاخير می آيند و با چند ساعت تعجيل می روند؟
- تروريست های حيثيتی امروز حق دارند عصبانی باشند. وقتی خبر نظرسنجی بسيج را خواندند که هاشمی ۵۷ درصد رای قطعی و حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد هم افزوده خواهد داشت و در مرحله اول با ۷۰ درصد پيروز انتخابات خواهد بود به صرافت برای تغيير روند انتخابات افتادند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016