جمعه 17 خرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اپوزیسیونی که هیچگاه بخود اعتماد نداشت، ناصر مستشا ر

چرا در برابر رژیمی که مردم و کشور را به نابودی سوق می دهد ،تاکنون آلترتانیوی "جامع و مانع" شکل نگرفته است؟

خشت اول چون نهد معمار کج - تا ثریا می رود دیوار کج!

بخشی از اپوزیسیون خارج کشور که همواره بر ترمیم وحفظ نظام پای می فشارند این روزها پس ازعدم صلاحیت هاشمی رفسنجانی اینک به امامزاده ای بنام شیخ حسن « فریدون» روحانی دل بسته اند تا شاید از او معجزه ای بر آید!

برای این دسته از نیروهای سیاسی ،دیگر دوان دوان دویدن به دنبال این و یا آن شخصیت وابسته به نظام به یک پرنسیب و عادت تبدیل شده است.

انگار آنها در طول حیات سیاسی خود هیچ برنامه و آلترناتیوی نداشته اندو اساسا علت وجودی آنها به ناف نیروهای مذهبی و روحانیت بند است!

از خاتمی به مهندس موسوی رسیدند و با یک عقب گرد به هاشمی دست یافتند واینک شیخ حسن روحانی به قهرمان آنها تبدیل گشته است.

رژیم اسلامی در طول عمرخود همه نقاط ضعف و قوت اپوزیسیون بخوبی شناخته است و توانسته است تا همه اعمال و اهداف مخالفان خود را رصد کند.

همه تلاش مردم و خردجمعی جامعه به آنها حکم می کند که شرائط ایران همچون سوریه ،عراق و افغانستان نشود، لذا حکومت اسلامی باتمام سرمایه و نیرو در سوریه ،عراق و افغانستان مشغول به آتش افروزیست تا با زبانه کشیدن شعله های آتش در آن کشورها ـ برای مردم و بخشی از نیروهای سیاسی عافیت طلب عبرت گردد تا نظام را حداکثردرسایه مقداری اصلاحات حفظ نمایند تا امنیت مردم ؟! نیز تامین گردد.

این دسته از نیروهای سیاسی مانند پرندگان مهاجر برای ادامه زندگی ازاین شاخه به آن شاخه می پرند و در خود هیچ چنته ای نداشته اند تا به مردم عرضه نمایند بلکه همه خواسته های آنها را دیگران نمایندگی می کنند.

باردیگر رژیم اسلامی با علم کردن هیولای سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری ،زمینه وحشت آفرینی را در میان بخشی از اپوزیسیون ، مردم و روشنفکران آماده می سازد تا دررهائی از قدرت گیری جلیلی به کاندید ای دیگر مانند شیخ حسن پناهی پناه بیاورند تا در این رهگذر آمار شرکت کنندگان انتخابات بیشتر گردد وچند صباحی نظام تحکیم گردد.

برای مثال در ماجرای دوم خرداد 76 نیز ناطق نوری را به یک شخصیت وحشت آور وعامل رهبر تبدیل کردند تا مردم را به پای صندوق های رای گیری بکشانند!

این در حالی بود که خاتمی و ناطق همواره از رفقای قدیمی نظام حاکم بودند و هیچ تضادی با یک دیگر نداشتند.

روند وترفند رندانه یاد شده از جانب جمهوری اسلامی بارها بکار گرفته شده است تا مردم به پای صندوق های رای کشانده شوند.

چرا سعید جلیلی که سالهاست مسئول مذاکرات رژیم اسلامی در امور مسائل اتمی می باشد به یکباره به یک دیو غول آسا تبدیل می گردد و قبل از این بدین موضوع هیچ اشاره ای نمی شد؟


هاشمی رفسنجانی پس از شکست مفتضحانه درانتخابات سال84 در برابر احمدی نژاد اینچنین گفته بود : من شکایت خودرا پیش خدا خواهم برد!
پس چرا تا کنون به شکایت ایشان از جانب نمایند الله یعنی ولی فقیه رسیدگی نشده است و بالعکس در چهار سال بعد، واقعه کودتای خونین انتخاباتی سال 88 رخ داد و این بار در سال جاری هاشمی به درجه رد صلاحیت نیز نائل گردید؟!
هاشمی در دوره دهم شرکت نکرد اما در انتخابات سال 88 در پشت مهندس موسوی مخفی شد تا سیاست خویش را در هماهنگی با وی پیش ببرد که به کودتای انتخاباتی منتهی گردید.
همه این سوگواری ها ، گله گذاری ونامه نگاری ها کم کم دارد به برگزاری عاشورای حسینی وغدیرخم در 1400 سال گذشته در مذهب شیعه شباهت می یابد!
محض رضای خدا کمی به رژیم انتقاد کنید تا به اپوزیسیون تبدیل شوید!

http://news.gooya.com/politics/archives/2012/11/150893.php


همه اصلاح طلبان از آغاز در شکل گیری جمهوری اسلامی و قانون اساسی پیرو ولایت فقیه تحت رهبری آیت الله خمینی شرکت فعال داشته اند وتا به امروز بدان افتخار نیز می کنند!

نیروهای یاد شده در تمام این ایام در دفاع از اسلام فقاهتی تحت رهبری خمینی به همه منتقدین اوضاع سیاسی آنروز تاختند و به سرکوب آنها همت گماشتند!اما این روزها همان سرکوب ها و انحصار قدرت به سراغ خود آنها آمده است.

در طی این سالها که آنها به گرایش به اصطلاح اصلاح طلبی روی آورده اند ،تاکنون هیچگاه از گذشته خود انتقاد نکرده اند تا سرمشق خوبی برای دیگران باشد.

اصلاح طلبان کنونی که در آن سال ها خود را پیروان واقعی خط ضد امپریالیستی امام معرفی می کردند،درهمه آن سال های اولیه به نیروی متخصص و لیبرال می تاختند و آنها را همسو با امپریالیسم می پنداشتند.

عقاید آن ها از جانب جریانات حزب توده و سازمان فدائیان اکثریت حمایت می شد که همین باعث تقویت دیدگاههای آنها می گردید!

هم سنخی جریانات موسوم به اصلاح طلبان و جریانا ت حزب تود و فدائیان اکثریت شاید تاریخچه بیش از 35 سال داشته باشد که از دوران مبارزه علیه شاه در زیر پرچم خمینی آغاز شده است!



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


سی وپنج سال از عمر حکومت اسلامی می گذرد و رژیم اسلامی در همه این سالها بارها اعلام کرده است که در همه عرصه ها در بهترین شرائط قرار دارد و نیازی به اصلاحات در درون نظام نیست.

در ناباوری بهت زده اصلاح طلبان ،هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت شد و حالا باید چهار در سوگواری آن واقعه مقاله بنویسند.همانطوریکه چهارسال تمام برای انتخابات کودتائی سال88 نزد رهبر جمهوری اسلامی نامه نگاری و گلایه گذاری کرد و هیچ حاصلی نداد.

نگارنده درروز سه شنبه 24 اردیبهشت 92 ـ یعنی پنج روز قبل ازاعلام قطعی پذیرفته شدگان کاندیدا های انتخابات ریاست جمهوری از جانب شورای نگهبان ،هشدار کنایه آمیزذیل را به اصلاح طلبان خاطر نشان کرده بود!

خامنه ای فقط اجازه ثبت نام رابه رفسنجانی داد نه بيشتر!

http://news.gooya.com/politics/archives/2013/05/160045.php

سئوال اساسی از اصلاح طلبان در اینجاست : آیا آنها با دریافت حکم ریاست جمهوری از دست خامنه ای به هر قیمت ـ خواهند توانست همه بحران ها و بن بست های ذاتی نظام را در کشور بگشایند؟

محمد خاتمی که همچنان با شرط گذاری های نامصمم و ناپیگیر از عطش شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سخن می گفت ،عاقبت با زیرکی خاصی به عدم کاندید اتوری خود رضایت تا شاید هاشمی رفسنجانی برنده انتخابات گردد.

وضعیت شکننده حکومت اسلامی که به بحران روز افزون سوریه گره خورده وکارائی تحریم های پیگیر غرب به نتایج دلخواه تبدیل شده است و در کشور سنگ روی سنگ بند نیست و همه مسائل به اوج پیچدگی خود رسیده است.

بهمنی رئیس بانک مرکز ایران ـ متاسفانه نتوانسیم قیمت ارز را تثبیت کنیم.

این روز ها نیروهای موسوم به اصلاح طلبان به مردم القاء می کنند ،اگر آنها در انتخابات ریاست جمهوری آتی به قدرت دست می یافتند آنگاه همه مشکلات کشور مرتفع می شد و همه نگرانی ها از جمله تحریم ها و حمله نظامی و بن بست اتمی برطرف می گردید ـ آیا این حقیقت دارد؟

اصلاح طلبان به اشکال گوناگون از طریق هاشمی رفسنجانی و بطور رسمی در رسانه های گروهی به غرب پیام ارسال می کردند که حاضرند در صورت برگشت به قدرت سیاسی ـ همه زمینه های تفاهم و آشتی با امریکا را فراهم سازند!
پس از آن ازجانب محمدرضا باهنر اعلام گردید:مردم مراقب اصلاح‌طلبان خوش‌خیم و بدخیم باشند!

اصلاح طلبان خوش خیم نیز از مواضع و شروط محمد خاتمی عقب نشینی کردند تا خودرا در جبهه هاشمی رفسنجانی مستقر سازند!

"دبیرکل «جبهه مردمی اصلاحات» خبرداده که این تشکل مبانی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را در انتخابات آینده (ریاست جمهوری دوره یازدهم) مبنا قرار خواهد داد."

اصلاح طلبان در هشت سالی که در قدرت بودند ، آیا در وحشت از خامنه ای و اقتدار گرا یان سنتی ـ توانستند ذره ای به غرب نزدیک شوند؟

اصلاح طلبان ، احمدی نژاد را عامل همه بدبختی ها و عقب افتادگی کشور معرفی می کنند وخامنه ای را از هرگونه انتقادی مبرا می ساختند تا خود را به وی نزدیک تر سازند تا شاید کرسی ریاست جمهوری را بدست می آورند! اما خامنه ای در ظن خویش هنوز به آن بن بستی دچار نگردیده بود که دست به دامان اصلاح طلبان گردد. دوران حمکرانی مفتضحانه احمدی نژاد در پناه خامنه ای به پایان رسید و کابینه مخفی بیت رهبری همچنان در اریکه قدرت باقی مانده است.

اصلاح طلبان تاکنون اعلام نکرده اند که چرا جمهوری اسلامی تنهابا اصلاحات می تواند به حیات خود ادامه دهد.

اسا سا باید از اصلاح طلبان پرسید که انحرافات جمهوری اسلامی از چه سالی آغاز گردیده است و چه چیز هائی باید اصلاح گردند؟

برنامه مدون اصلاحات چیست ؟آیا برای نجات کشور گذاراز نظام نیز پیش بینی شده است؟

اصلاح طلبان نه با خود تکلیف شان را روشن می کنند ونه با مردم ایران که همواره در انتظار بسر می برند!

اما همینکه اصلاح طلبان همه کاسه و کوزه های فجایع جاری کشور را به گردن احمدی نژاد می اندازند و دوران قبل از ریاست جمهوری وی را در نظام ـ طلائی توصیف می نمایند ، خود آکنده از عدم صداقت و فریبکاری هست!

سئوال اساسی در اینجاست که اصلاح طلبان با توسل به کدام قانون اساسی به مردم وعده آزادی ، حاکمیت ملی را می دهند؟

اگر اصلاح طلبان با قانون اساسی ولایت فقیه به مردم وعده جامعه مدنی می دهند،آیا این خود یک فریب بیش نیست؟

این در حالیست که همگان بخوبی در حافظه خود به یاد می آورند که برآمدن احمدی نژاد در نظام حکومت اسلامی ،بر آمده از ناکار آمدی هشت ساله اصلاح طلبان در همه زمینه ها بود!

کیست نداند که نظام جمهوری اسلامی از آنروزی که به قدرت دست یافت ، مملو از تضاد ها و ناهمگونی ها با جامعه آنروز ایران بود که با تصویب رساندن قانون اساسی ولایت فقیه ،سرکوب و ضدیت با مردم به قانون تبدیل گردید!

از اصلاح طلبان باید پرسید ،آیا با رهبری خامنه ای ودستگاه عریض و طویل سرکوب حکومت اسلامی که از قانون اساسی منبعث می گردد ـ می توان کشور را اصلاح کرد؟

اصلاح طلبان نه به خود حقیقت را می گویند ونه به مردم و در همین راستا با اتلاف وقت برای نظام پوسیده همچنان زمان می خرند!

اصلاح طلبان که هیچگاه از اصلاحات یک تعریف جامع ارائه نداده اند در همین رهگذر همچنان به فریب مردم ادامه می دهند!

«محمد خاتمی در اردیبهشت ماه سال گذشته گفت "نمی‌توان اصلاحات را پذیرفت اما نظام را زیر سئوال برد.نمی‌شود اصلاحات را پذیرفت ولی همه چیز و همه کس و حتی نظام را زیر سئوال برد. »

اینک از آقای خاتمی باید پرسید که آیا ایشان میان ایران ونظام فرقی قائل هستند یانه؟ آیا ایران با حکومت اسلامی مساوی هست؟ حالا که نظام حاکم با اعمال غیر متعارفش مانند شاه سلطان حسین صفوی در حال نابودی ایران هست ،براستی چه باید کرد؟ اینها سئوالات اساسی از آقای محمد خاتمی هستند که ایشان هرگز بدان پاسخ نداده اند.

میخائیل گورباچف نیز در اتحاد شوروی در اندیشه اصلاحات برنامه ریزی شده بود که عاقبت به حفظ روسیه و نابودی نظام توتالیتر کمونیستی رضایت داد تا کشور پهناور روسیه از میان نرود!

آیا آقای اصلاح طلبان مانند گورباچف تصمیم خواهند گرفت یا باادامه ناکار آمدی های متوالی رژیم اسلامی به نابودی ایران رضایت خواهند داد؟
شوربختانه اصلاح طلبان دو دوره با بیست میلیون آرای مردم در قدرت شرکت داشتند ومجلس و حمایت بین المللی را نیز در اختیارد اشتند اما به هیچ دستاورد مهمی که به مردم وعده داده بودند ـ دست نیافتند!این دور تسلسل تلخ همچنان در ایران در حال تکرار است و بقول شادروان شاملو که گفت: ما حافظه تاریخی نداریم!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016