شنبه 1 تیر 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بهار ايرانی؛ برندگان و بازندگان انتخابات ۲۴ خرداد، رشيد اسماعيلی

رشيد اسماعيلی
بهار ايرانی برای تداوم، محتاج ادامه‌ی بازی به همين شيوه‌ی برد - برد برای مجموعه‌ی نيروها و همه‌ی شخصيت‌ها و گروه‌های علاقه‌مند به سرنوشت جمهوری اسلامی و کشور عزيزمان ايران است. طرف پيروز اين انتخابات نبايد دچار غرور و نخوت شود و سايرين را ناديده گيرد حاکميت هم بايد باور کند که هر گام مثبت او با گام‌های مثبت متقابل پاسخ داده خواهد شد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

آنچه ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ در ايران رقم خورد محتاج تامل و تحليل جدی است*. اينگونه مواقع همواره عده ای برای ارائه ی تحليل های کليشه ای و مغرضانه آماده اند، تحليل هايی که خواست و اراده ی مردم را ناديده می گيرند و همه چيز را به سطح توطئه چينی های سخيف در زير زمين خانه ی «دايی جان ناپلئون» تنزل می دهند. به گمان من اما انتخابات ۲۴ خرداد بيش از هر چيز بيانگر عزم مردم ايران برای اعمال تغييرات درون-زا و قانونی با حداقل هزينه ی ممکن بود. جامعه ی ايران جامعه ايست که طی ۳۵ سال اخير هزينه های سنگينی را متحمل شده است، انقلاب بهمن ۵۷، هشت سال جنگ، خشونت های گسترده ی دهه ی ۶۰ و وقايع تلخ پس از انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸ مهمترين فرازهای «روزگار پر هزينه ی ملت ايران» طی چند دهه ی اخير هستند.

مردم ايران همچنين تجربه ی سالهای اخير در خاورميانه را نيز پيش رو دارند، آنها می بينند که آنچه «بهار عربی» ناميده می شد اکنون در خوش بينانه ترين حالت چيزی جز برگ ريزانی ملايم با آينده ای نامعلوم نيست، مردم می بينند که همه ی اين کشورها کم و بيش اسير بی ثباتی و هر ج و مر ج اند و کيفيت زندگی در آنها اگر بدتر از دوران پيش از «انقلاب« و «تغيير نظام» نشده باشد بهتر هم نشده، مردم وضعيت عراق، سوريه و ليبی را رصد می کنند و می بينند که جنگ، خشونت و مداخله ی خارجی چه بر سر مردم اين کشورها آورده است. همه ی اين ها مردم ايران را به اين سمت و سو می کشاند که مسيری متفاوت را بپيمايند. مسيری که می توان آن را «بهار ايرانی» ناميد.

با اين مقدمه می توان گفت از جنبه ی «سلبی» ۲۴ خرداد «نه!» مردم ايران نه تنها به شيوه های حکومت داری ۸ ساله ی اخير بلکه «نه!» به راديکاليسم، انقلابيگری، رمانتيسيسم سياسی، استراتژی تغيير نظام (براندازی) و «نه!» به جنگ و مداخله ی خارجی هم بوده است. به لحاظ اثباتی هم مردم با شرکت گسترده در اين انتخابات و رأی به کانديدايی ميانه رو که بر مبنای «اعتدال» حرف از «اصلاحات» در رويه های جاری کشور می زد اميد و اراده ی خود برای انجام اصلاحات مسالمت آميز، درون-زا و قانونی از طريق صندوق رأی را به روشن ترين شيوه ی ممکن به حاکميت، اپوزيسيون و حتی جامعه ی بين المللی اعلام کردند. اين نکته وقتی معنا دار تر می شود که بدانيم سبد رای روحانی در روستاها و شهرهای کوچک هم به هيچ وجه کمتر از سبد رأيش در شهرهای بزرگ نيست. [به عنوان مثال در استان اصفهان که من در مرکز آن زندگی می کنم رای روستاييان و مردم مناطق محروم به روحانی در بسياری مناطق شگفت انگيز است، در آينده در تحليل آراء روحانی به خصوص در شهرهای کوچک و روستاها بيشتر خواهم نوشت].

اکنون و با توجه به آنچه تا کنون نوشته شد جای اين پرسش است که برندگان و بازندگان اصلی انتخابات ۲۴ خرداد يا «بهار ايرانی» چه کسانی بودند؟ اين نوشتار بيش از هر چيز در پی پاسخ اين سئوال است.

الف- برندگان

۱)مردم و جامعه ی مدنی ايران- شرکت گسترده در اين انتخابات و رييس جمهور شدن فردی مانند حسن روحانی عملا بسياری تهديدها عليه امنيت ملی را خنثی خواهد کرد، هم چنين با توجه به مشی و منش آقای روحانی و تيم همراهش می توان اين انتظار را داشت که وضع اقتصادی و معيشتی مردم نيز طی چند سال آينده بهبود چشمگيری يابد و چرخ های اقتصاد کشور رفته رفته به حرکت در آيد. اگر چه رييس جمهور منتخب هم در عرصه ی اقتصاد و سياست داخلی و هم در صحنه ی بين المللی با چالش های صعب و سهمگينی مواجه است اما تغييرات مثبت و تدريجی در هيچ کدام از اين عرصه ها دور از دسترس نيست و معتقدم وضع کشور در پايان دوره ی ۴ ساله ی رياست جمهوری آقای روحانی از هر لحاظ بهتر از وضع کنونی خواهد بود و مهم تر از همه اينکه اين بهبود در وضعيت با حداقل هزينه به دست خواهد آمد. جامعه ی مدنی ايران نيز در سال های آينده مجال بيشتری برای نفس کشيدن خواهد داشت، محدوديت های فعاليت آزاد و خلاق فرهنگی و هنری اگر چه کاملا از بين نخواهد رفت و در برخی زمينه ها احتمالا پابر جا خواهد ماند ولی از شدت و دامنه آنها کاسته خواهد شد تا زمينه برای شکوفايی مجدد جامعه ی مدنی ايران در اين عرصه آماده گردد.تاکيد رييس جمهور منتخب بر نقش و اهميت انجمنهای صنفی و تخصصی نظير خانه ی سينما، انجمن صنفی روزنامه نگاران و کانون وکلای دادگستری نيز موجب اميدواری فراوان است همه ی اينها نويد دورانی بهتر برای جامعه ی مدنی ايران را می دهد. به جز تئاتر ، سينما، بازار نشر و انجمن های صنفی، دانشگاهها و مراکز علمی کشور و همچنين احزاب، مطبوعات و انجمن های مردم نهاد نيز می توانند اميدوارانه منتظر و شاهد روزهايی بهتر باشند

۲)نظام جمهوری اسلامی، نهاد انتخابات و شخص مقام رهبری- يکی ديگر از برندگان قطعی اين انتخابات نظام جمهوری اسلامی و مجموعه ی نيروهای وفادار به قانون اساسی آن بودند. برگزاری انتخاباتی سالم و بی مسئله (صرف نظر از بحث رد صلاحيت ها) که همه ی جناحهای داخل کشور نسبت به سلامت آن معترفند نه تنها بار ديگر اعتماد مردم به «نهاد انتخابات در جمهوری اسلامی» را احيا کرد بلکه بر دخيره ی مشروعيت دموکراتيک نظام جمهوری اسلامی به نحوی محسوس و کم سابقه افزود، اين انتخابات شکست مطلق «پروژه ی مشروعيت زدايی از جمهوری اسلامی» بود که به خصوص طی سالهای اخير از سوی بخشی از اپوزيسيون دنبال می شد. انتخاب حسن روحانی هم بر مشروعيت داخلی و بين المللی نظام خواهد افزود و هم از شکاف بين دولت-ملت خواهد کاست و اين همه در درجه ی اول به پايايی و ماندگاری نظام جمهوری اسلامی و شکوفايی اقتصادی و سياسی کشور کمک خواهد کرد، به جد معتقدم نظام جمهوری اسلامی دستاوردهای به دست آمده در اين انتخابات را بيش از هر چيز مديون تدبير رهبری نظام است. عملکرد و اراده ی مقام رهبری نقش مهمی در تضمين سلامت اين انتخابات داشت، به عقيده ی نگارنده نتايج اين انتخابات بر محبوبيت و مشروعيت مردمی رهبری نظام افزود، ايشان توانستند با مديريت موفق اين انتخابات برخی ابعاد و پيامدهای نامطلوب سخنرانی ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ را خنثی و جبران کنند. صحبت های ايشان در روز ۲۲ خرداد ۱۳۹۲(دو روز پيش از انتخابات) و در صبح روز رای گيری تاثير مستقيم و مسلمی در تحقق رويداد تاريخی ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ داشت. بنابر اين من نيز مانند بسياری از اصلاح طلبان معتقدم شخص آيت الله خامنه ای را نيز بايد از برندگان اصلی و قطعی اين انتخابات به شمار آورد.

۳)نيروهای ميانه رو و شخص اکبر هاشمی رفسنجانی- شايد بيت شعری که هاشمی رفسنجانی در مطلع پيام تبريکش پس از انتخابات آورد خود به بهترين وجه بيانگر نقش و موقعيت او پس از انتخابات ۲۴ خرداد باشد: «هاتف آن روز به من مژده ی اين دولت داد/که بر آن جور و جفا صبر و ثباتم دادند». حدود يک هفته پيش از انتخابات يکی از استراتژيست های برجسته ی اصلاح طلب-عباس عبدی- در ستايش رفتار هاشمی پس از رد صلاحيت نوشت: « منتقدين بايد از رفتار آقای هاشمی درس بگيرند. همه رهبران منتقد با حذف خود، نه‌تنها کمکی به اصلاحات نکردند که بيش از هميشه اثرگذاری خود را در جامعه کاهش دادند، ولی آقای هاشمی پس از ردصلاحيتی که به مخیّله کمتر کسی خطور می‌کرد، حتی تغيير لحن هم ندادند و جالب‌تر اين که خواهان ايجاد حماسه سياسی شدند و شنبه گذشته در مجمع تشخيص مصلحت کنار آقای جنتی جلسه‌گردانی کردند، و [جمعه ۲۴ خرداد نيز ] از اولين افرادی است که رای خواهد داد.»

بدون شک صبر، متانت و تدبير هاشمی نقش ويژه ای در پديد آمدن اين اتفاق بزرگ داشت. اين يکی از بهترين بازی های اين شطرنج باز قهار عرصه ی سياست ايران بود. در حاليکه عده ای عجولانه پس از رد صلاحيت هاشمی خواهان استعفای او از مناصب حکومتی و واکنش های شديد و غليظ از جنس واکنشهای مرسوم در اين ۴ سال يا خواهان فشار بر دو کانديدای باقی مانده جهت خروج از عرصه ی انتخابات و سپردن کامل ميدان به اصولگرايان بودند تاکتيک هاشمی تبديل اين انتخابات به بازی برد-برد برای مجموعه ی نظام وجناحهای سياسی داخل کشور اعم از منتقد، اصلاح طلب و اصولگرا بود. تاکتيکی که جواب داد و پيروز شد. اين انتخابات وضعيت نيروهای ميانه رو و حلقه ی اطرافيان آقای هاشمی را هم در افکار عمومی و هم در مناسبات قدرت تا حدود زيادی ترميم کرد و به همين دليل هاشمی رفسنجانی را نيز بايد از برندگان قطعی اين انتخابات به شمار آورد.

۴)مشی اصلاح طلبی، جناح اصلاح طلب و شخص محمد خاتمی- پيش از انتخابات بسياری با راه اندازی موج و کمپين و اعمال فشار بر آقای خاتمی و با رويکرد تحميل هزينه بر حاکميت قصد داشتند او را وارد عرصه ای کنند که نتيجه ی آن پيشاپيش معلوم بود. همان موقع نوشتم که برخی دوستان می خواهند يکی از معتدل ترين سياستمداران تاريخ معاصر ايران را سوخت تنور راديکاليسم سياسی کنند. خاتمی اگر می آمد بدون شک رد صلاحيت می شد و رد صلاحيت او موجی از راديکاليسم و سرخوردگی را در بين فعالين اصلاح طلب يا سبز به بار می آورد، رد صلاحيت او واکنش های شديد عاطفی بر می انگيخت و راه را برای ادامه ی حضور در انتخابات با يک «کانديدای حداقلی» می بست و «مشی اصلاح طلبی» را به لحاظ گفتمانی به شدت تضعيف می کرد. واقع بينی محمد خاتمی و تن ندادنش به اين فشارها برای ورود به اين عرصه و بعد از آن نقش بی بديلش در حصول اجماع از او يک «برنده» و در کنار هاشمی يک «رييس جمهور -ساز» ساخت.[غلامحسين کرباسچی در بحبوحه ی دعوت از خاتمی در مصاحبه ای با خبرگزاری ايسنا از اصلاح طلبان خواسته بود که به دنبال کانديدايی جز هاشمی يا خاتمی باشند و معتقد بود که آقايان هاشمی و خاتمی بايد «رييس جمهور سازی« کنند اتفاقی که عملا در اين انتخابات افتاد، اين سياستی بود که از سوی سياستمدران اصلاح طلبی نظير «عبدالله نوری» هم دنبال می شد] . ورود خاتمی به اين عرصه با منطق «تحميل هزينه» و «بر هم زدن کافه» نتيجه ای جز شکست، نا اميدی و افزايش بی جهت تنش بين حاکميت و اصلاح طلبان نداشت. يادم هست که وقتی پيش از آغاز ثبت نام ها می گفتيم که آقای خاتمی می تواند و بايد از توان و اعتبارش برای اجماع سازی بر کانديدايی ديگر جز خودش يا آقای هاشمی استفاده کند عده ای چنين اجماعی را ممکن نمی ديدند، خاتمی اما ثابت کرد که توانايی بالايی برای چانه زنی و اجماع سازی دارد. اين انتخابات به اصلاح طلبان کمک کرد که دوباره بر دو پای خويش بايستند. آنها «زنده بودن» اصلاح طلبان، موثر و نتيجه بخش بودن «مشی اصلاح طلبی» و ضرورت حرکت جامعه به سوی اصلاحات را در اين انتخابات ثابت کردند. [در مورد پيامدهای بهار ايرانی برای مشی و گفتمان اصلاح طلبی، اصلاح طلبان و توقعات آنها از رييس جمهور منتخب مطلبی جداگانه خواهم نوشت].

۵)محمدرضا عارف- در ميان اصلاح طلبان هيچ کس به اندازه ی عارف پيروز اين انتخابات نبود. او با ايثار و مسئوليت شناسی خود کمک بزرگی به اجماع و در نتيجه پيروزی کرد و از اين رهگذر اعتباری گرانسنگ و نامی نيک برای خويش به دست آورد. اعتبار و نام نيکی که شايسته ی اوست.

۶)اصولگرايان معتدل - اصولگرايان معتدل و چهره هايی نظير علی لاريجانی ، علی مطهری و حتی علی اکبر ولايتی را نيز بايد از ديگر برندگان اين انتخابات دانست. برای آنها کار با شخصيتی مانند روحانی به مراتب ساده تر از تيپ افرادی مانند احمدی نژاد يا سعيد جليلی است. پيش بينی می شود که روحانی روابط خوبی با اين طيف از اصولگرايان داشته باشد و حتی از آنها در کابينه هم استقاده کند. انتخاب روحانی در مجموع موجب ترميم موقعيت اين بخش از اصولگرايان هم خواهد شد. انتخاب روحانی آغاز عصر ميانه روی است و در اين بين اصولگرايان ميانه رو هم بازار گرمی خواهند داشت.

۷)محسن رضايی- محسن رضايی و سبد رايش را نمی توان متعلق به اصولگرايان دانست، بخشی از رای او قومی بود و بخشی ديگر حاصل پيامی که او به مخاطبانش منتقل می کرد. پيام «برنامه محوری» و «پرهيز از دسته بندی ها و جنجال های سياسی» ، بخشی از مردم او را در قامت متخصصی می ديدند که برای درمان دردهای کشور راه حل و برنامه دارد و به همين دليل به او رای دادند. او حتی در ميان بخشی از افرادی که به کانديداهای ديگر خصوصا روحانی رای دادند توانست چنين تصويری از خود بسازد. اگر چه او در اين انتخابات پيروز نشد ولی اين انتخابات در مجموع بر منزلت و اعتبار او در جامعه ی ايرانی افزود.

۸)تحولخواهان و آنها که به بقا و سربلندی ايران می انديشند- بخشی از رای دهندگان در اين انتخابات کسانی بودند که علاقه و ارادتی به نظام جمهوری اسلامی ندارند ولی نسبت به سرنوشت کشور و روند فزآينده ی مشکلات داخلی و افزايش احتمال مداخله ی خارجی احساس خطر می کنند، اين افراد در واقع پيام و دعوت بی سابقه ی رهبری در سخنرانی ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ برای «کمک به ايران» را دريافته و به اين پيام پاسخ مثبت دادند و با تضمين سلامت انتخابات به وسيله ی رهبری مزد اين اعتماد و پاسخ مثبت را دريافت کردند. نتايج اين انتخابات می تواند مقدمه ای باشد برای تقويت امنيت ملی و تحقق بهتر منافع ملی، بنابراين همه ی ايراندوستان حتی آنها که به لحاظ سياسی و عاطفی علاقه ای به جمهوری اسلامی يا جناحهای اصلاح طلب و ميانه روی آن ندارند را بايد پيروز اين انتخابات دانست، حتی آن بخش از اين افراد که به هر دليل در اين انتخابات شرکت نکردند و رای ندادند.

۹) همه ی دموکراسی خواهان- اين انتخابات و نتايج آن همچنين برای همه ی آنها که دل در گرو گذار مسالمت آميز به دموکراسی بسته اند اتفاق خوبی بود. حتی آن بخش از دموکراسی خواهان راستين که در اين انتخابات شرکت نکردند می توانند و بايد خود را شريک اين پيروزی بدانند چرا که انتخابات ۲۴ خرداد راه گذار مسالمت آميز و تدريجی ايران به دموکراسی را دست کم هموار تر از قبل کرد.[در مورد تاثير مثبت نتايج اين انتخابات بر پر رنگ شدن گزينه ی گذار مسالمت آميز در آينده خواهم نوشت].

ب) بازندگان

۱) دست راستی های افراطی در اسرائيل و آمريکا- همه ی آنها که با يک ايران قدرتمند و معقول مشکل دارند و يک جمهوری اسلامی معتدل و قوی را مانعی در راه اهداف خود در منطقه ی خاورميانه می بينند و در رأس آنها دست راستی های افراطی اسراييلی و آمريکايی؛ افرادی نظير نتانياهو و ليبرمن در اسراييل و جان بولتون، چنی، ولفوويتز و نيروهای منتهی اليه راست حزب جمهوريخواه آمريکا بازندگان اين انتخابات بودند. خشم و نارضايی محافل افراطی و جنگ طلب خصوصا در اسرائيل از مشارکت سياسی گسترده ی ايرانيان و انتخاب حسن روحانی به رياست جمهوری از همان واکنش های اوليه ی آنها هم هويداست. اين نيروها معمولا در پی تقويت گزينه ی بی ثباتی و درگيری و تنش قومی در ايران هستند و هر گونه تحولی که گزينه ی ضعف، بی ثباتی و هرج و مرج در ايران را کمرنگ کند و به ترميم شکاف دولت-ملت بيانجامد با اهداف بلند مدت آنها در اين منطقه ناسازگار است.

۲) رضا پهلوی و مؤتلفينش و همچنين مسعود رجوی ، مجاهدين خلق و تجزيه طلبان - بدون شک از ميان افراد و گروههای اپوزيسيون جمهوری اسلامی، «بهار ايرانی» بيش از همه برای افرادی مانند رضا پهلوی و نيروهايی که طی ماههای اخير او سخنگويی شان را به عهده گرفته گران تمام شد. آنها چند روز پيش از انتخابات با طرح تحريم فعال انتخابات به منظور مشروعيت زدايی از جمهوری اسلامی و طرح تقاضا از مردم برای ارسال نامه به سفارت خانه های خارجی جهت تقاضای نظارت بين المللی به مصاف گزينه ی «حضور اصلاح طلبانه در انتخابات» رفتند و البته شکست سختی خوردند. تا کنون گزارشی از ارسال حتی يک نامه به سفارتخانه های خارجی در پاسخ به دعوت رضا پهلوی و دوستانش دريافت نشده است اما رسانه های داخلی و خارجی همه از حضور بيش از هفتاد درصدی ملت ايران در انتخابات و پاسخ مثبت ملت به تقاضای چهره هايی نظير هاشمی و خاتمی و ديگر شخصيت های اصلاح طلب و تحولخواه خبر می دهند. محفل رضا پهلوی با نزديک شدن به محافل دست راستی در آمريکا مايل به ايفای نقش «حامدکرزای» در ايران بوده و هستند آنها اما خود بهتر از هر کس می دانند که انتخابات سال ۹۲ اين آرزو را به محاق برد.مسعود رجوی و مجاهدين خلق را نيز با دلايلی مشابه به رضا پهلوی بايد از شکست خوردگان اين انتخابات به شما آورد. نيروهای تجزيه طلب نيز از بازندگان عمده ی اين انتخابات بودند. تجزيه طلبی در ايران پايگاه اجتماعی ندارد و بيشتر متکی به پشتيبانی خارجی و تا حدودی نا کارآمدی دستگاه مديريتی کشور است بنابراين تقويت موقعيت بين المللی ايران،خروج آن از انزوا و بهبود وضعيت اداره ی کشور که از پيامدهای انتخابات ۲۴ خرداد خواهد بود به تضعيف هر چه بيشتر جريانات تجزيه طلب منجر می شود. تصاوير شادی مردم پس از انتخابات در شهرهايی مانند تبريز و زاهدان خود به بهترين وجه شکست سياست های تجزيه طلبانه را به رخ می کشد.

۳)اصولگرايان افراطی شامل بنيادگرايان دينی، جبهه ی پايداری و آقای مصباح يزدی- جريان مصباح يزدی، جبهه ی پايداری و اصولگرايان افراطی را بايد بزرگترين بازنده ی اين انتخابات دانست. «بهارايرانی» بيش از همه «نه بزرگ» ملت ايران به زمستان سردی بود که اين جريان طی ۸ سال اخير بر پهنه ی سياست، فرهنگ و اقتصاد ايران حاکم کرده بود. دولت احمدی نژاد برآمده ی همين جريان بود و مريدان مصباح يزدی نقش عمده ای در تقويت اين دولت داشتند هر چند که بعدا و بيشتر به خاطر پاره ای منافع متضاد ميانه شان شکرآب شد. حتی رای مردم به کانديداهايی نظير قالی باف، محسن رضايی و علی اکبر ولايتی را هم بايد در محدوده ی همين «نه بزرگ» به جبهه ی پايداری و گفتمان و سياست مورد دفاع آنها ارزيابی کرد. بنابراين نه فقط مصباح يزدی که چهره های افراطی نظير روح الله حسينيان و افرادی نظير صادق محصولی و باقر لنکرانی را نيز بايد از بازندگان بزرگ اين انتخابات دانست. اين انتخابات شکست سنگين اصولگريان افراطی و بنيادگرايان دينی از خط اعتدال،ميانه روی و اصلاح طلبی در جمهوری اسلامی بود.

۴)احمدی نژاد و مشايی - اين انتخابات مهر خاتمت بود بر پديده ای مصيبت بار در صحنه ی سياسی ايران به نام «محمود احمدی نژاد»، اگر چه «احمدی نژاديسم» تحت شرايطی امکان بازتوليد دارد و يکی از وظايف خط اعتدال و اصلاح از بين بردن زمينه های اقتصادی، سياسی و فرهنگی ظهور دوباره ی «احمدی نژاديسم» است. با اين حال احمدی نژاد و مشايی به رغم همه ی خط و نشان هايی که کشيدند «خوار و خفيف» و در ميانه ی هلهله و شادی مردم از دولت به سوی سرنوشتی نامعلوم می روند. سرنوشت آنها سرنوشت هر نيروی سياسی است که در سياست راهی جز پرخاشگری و تخريب نمی شناسد، هنری جز «وقاحت» ندارد و برآوردش از قدرت خود و رقبايش مبتنی بر توهم و پندار است.

۵)سعيد جليلی- وقتی جليلی وارد عرصه ی انتخابات شد بسياری از هوادران و مخالفينش او را رييس جمهور آينده ی ايران می دانستند. او خودش نيز چنين تصوری داشت. بسياری از ما نيز که به اين عرصه وارد شديم از ترس جليلی و جهت جلوگيری از رياست جمهوری او بود. ما معتقد بوديم که جليلی ادامه ی احمدی نژاد است با شدت بيشتر، شکست سنگين جليلی و گفتمان او در اين انتخابات را بايد در ادامه ی شکست جبهه ی پايداری ، احمدی نژاد و «احمدی نژاديسم» ارزيابی کرد. با اين حال همان مناظره های کنترل شده ی تلويزيونی هم قامت کوتاه جليلی را نسبت به کانديداهايی نظير روحانی، ولايتی و رضايی به عرصه ی نمايش گذاشت. در اين ميان انتقادات صريح و شجاعانه ی اصولگرايانی مانند ولايتی نيز نقش ويژه ای در از پرده برون افتادن «خطر جليلی» برای جامعه ی ايران داشت به همين دليل شکست جليلی پيروزی اصولگرايان معتدل هم بود.

در مورد آقای جليلی يک نکته ی ديگر هم قابل ذکر است؛ بسياری از ما از جمله نگارنده با جليلی ِ سياستمدار اختلافات عميق و بنيادين داريم چنانکه شخصا به لحاظ فکری و سياسی احساس يک نوع زاويه ی اختلاف ۱۸۰ درجه ای با آقای جليلی دارم اما در سعيد جليلی چيزی هست که برای من موجب ستايش است، او از جانبازان جنگ ايران و عراق و قربانيان راه دفاع از ميهن است، من مايلم بين جليلی سياستمدار و جليلی جانباز قائل به تقکيک شوم و مراتب ستايش و احترام خود را به جليلی جانباز و همه ی شهدا و جانبازان راه دفاع از حيثيت و سربلندی ايران تقديم کنم.

موخره

بهار ايرانی برای تداوم، محتاج ادامه ی بازی به همين شيوه ی برد-برد برای مجموعه ی نيروها و همه ی شخصيت ها و گروههای علاقه مند به سرنوشت جمهوری اسلامی و کشور عزيزمان ايران است. طرف پيروز اين انتخابات نبايد دچار غرور و نخوت شود و سايرين را ناديده گيرد حاکميت هم بايد باور کند که هر گام مثبت او با گامهای مثبت متقابل پاسخ داده خواهد شد اين روند اگر ادامه يابد و به برداشتن گامهای عملی بيشتر از سوی هر دو طرف منجر شود پيروز نهايی اش ملت ايران و نظام جمهوری اسلامی خواهند بود. نبايد فراموش کنيم که اين تازه آغاز مسيری طولانی برای تحقق اصلاحات و حرکت به سوی اعتماد سازی، تنش زدايی و آشتی ملی است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
*اين نوشتار اولين مطلب از مجموعه مطالبی است که در تحليل واقعه ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ و کاوش در ابعاد مختلف آن خواهم نوشت.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016