دوشنبه 24 تیر 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

هم‌دستی با مداخله‌گران، فعاليت سياسی نيست! علی کشتگر

علی کشتگر
مخالفت با ديکتاتوری مذهبی ايران نمی‌تواند توجيه‌گر هم‌دستی با محافلی باشد که سياست مداخله‌گرانه و تبديل ايران به عراق و يا سوريه را دنبال می‌کنند. جرياناتی که از ديرباز سرنوشت سياسی خود را به مداخله نظامی خارجی گره زده‌اند از پيدايش شرايطی که به تنش‌زدايی ميان ايران و آمريکا بيانجامد می‌ترسند!

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

تحريم اقتصادی و تهديد نظامی ايران مغاير با رشد جنبش دموکراسی خواهی و تحولات دموکراتيک در اين کشور است. تجربه کره شمالی و کوبا که دهها سال است مورد تحريم اقتصادی ايالات متحده و اروپای غربی قرار دارند نشان می دهد که اين تحريم ها به زيان تحولات دموکراتيک در اين کشورها تمام شده است. تجربه عراق، ليبی و افغانستان نيز نمونه فاجعه بار پيامدهای مداخله نظامی خارجی هستند. مداخلات نظامی خارجی در اين کشورها نه فقط موجب فجايع بزرگ اجتماعی و اقتصادی شده بلکه تماميت اين کشورها را در مخاطره قرار داده است.

برخلاف نمونه های فاجعه بار پيش گفته تجربه کشورهای اروپای شرقی و برخی از کشورهای آمريکای جنوبی نشان داده اند که تنش زدايی ميان ايالات متحده و اروپا با رژيم های ديکتاتوری و يا تماميت گرا به سود صلح جهانی و رشد جنبش های دموکراسی خواهانه در اين کشورها بوده است. هرکس مناظره های تلويزيونی و مواضع نامزدهای رياست جمهوری را دنبال کرده باشد، می داند که رای مردم به حسن روحانی از جمله رای به تغيير سياست خارجی ايران و ابراز حمايت رای دهندگان از سياست تنش زدايی ميان ايران و غرب بويژه ايران و آمريکا بود.

پس از انتخابات و پيروزی حسن روحانی دشمنان خارجی و داخلی تنش زدايی ميان ايران و غرب که مقاصد سياسی و يا منافع اقتصادی خود را در مخاطره ديده اند از هر طرف برای خفه کردن تلاشهای هنوز آغاز نشده دولت جديد به حرکت درآمده اند.

اخيرا دو سناتور جمهوريخواه، جان مک کين و ليندزی گراهام پس از سفر به اسرائيل و ملاقات با مقامات اين کشور خواستار تشديد تحريم ها و در صورت لزوم مداخله نظامی در ايران شده اند. اين دو سناتور در نشست خبری دهم تيرماه در بيت المقدس گفته اند که ايران به آستانه توليد بمب اتمی "بسيار نزديک" شده است. جان مک کين در اين نشست گفته است: " ايران مجهز به جنگ افزار هسته ای، بزرگ ترين خطر عليه ثبات و صلح جهانی است..." اين ادعا که ايران در آستانه دستيابی به بمب اتمی است و ايران اتمی برای صلح جهانی خطرناک است را من شخصا در تلويزيون کانال دو فرانسه دو هفته پيش از انتخابات از زبان يک ايرانی که به عنوان يکی از سخنگويان شورای ملی مقاومت معرفی شد شنيدم . ادعايی که پيشتر،بارها از زبان برخی ازسخنگويان اين جريان ها تکرار شده بود.

مک کين در همين نشست خبری گفت: "مردم آمريکا از يک اقدام نظامی عليه ايران به منظور مقابله با چنين خطر بزرگی حمايت خواهند کرد." در همين حال ۴۵ نماينده کنگره آمريکا در نامه ای به رئيس جمهور اين کشور، خواستار تشديد فشار عليه ايران شده اند. در اين نامه که روز دهم تيرماه در سايت کميته روابط خارجی مجلس نمايندگان آمريکا منتشر شد تاکيد شده است که انتخاب حسن روحانی چيزی را تغيير نداده است. بلافاصله پس از انتخابات ايران يعنی حدود پنج روز پيش از مصاحبه اين دو سناتور آمريکايی، بنيامين نتانياهو نخست وزير دست راستی اسرائيل گفته بود که هيچ چيز در ايران تغيير نکرده و فشار عليه برنامه هسته ای اين کشور بايد تشديد شود.

برای محافل تندروی جمهوری اسلامی که خصومت با آمريکا و غرب جزء جدايی ناپذيرهويت ايدئولوژيک-سياسی محسوب می شود و اساسا فلسفه وجودی و منافع سياسی و اقتصادی آنان در گرو دشمنی ايران و آمريکا است، اين تلاشها و تحرکات برکت و نعمت الهی به حساب می آيند. بهترين کمک به اين محافل افراطی که از رای مردم غافلگير شده اند آن است که آمريکا و اتحاديه اروپا به جای پاسخ مثبت به رای تغيير خواهانه مردم و گفتمان آشتی جويانه روحانی برگفتمان تهديد و تحريم اصرار ورزند، چرا که ادامه اين سياست موجب همراه شدن دوباره محافل مردد و بينابينی به جريانات تندرو می شود.

حقيقت آن است که از ديرباز در زمينه سياست خارجی دو خط متفاوت و شايد بتوان گفت از برخی جهات متضاد در متن حکومت جمهوری اسلامی وجود داشته است. اين دو خط مشی در سياست خارجی از دو نگاه متفاوت به مناسبات ايران و جهان بويژه ايران و غرب سرچشمه می گيرند که ضرورتا يکی به سياست تنش فزايی و ديگری به تنش زدايی می انجامد.

نگرش نخست که نماينده شاخص آن شخص آيت اله خامنه ای است، اساسا مبارزه با تمدن و ارزش های فرهنگی غرب را از وظايف و رسالت های جمهوری اسلامی می داند و دشمنی با آمريکا و اسرائيل را به بخشی از ماهيت و ايدئولوژی خود تبديل کرده است. نگرش دوم که قرائت ديگری از جمهوری اسلامی دارد با اين ايدئولوژی مرزبندی نسبی داشته و خواستار رفع خصومت ميان ايران و غرب و بهبود مناسبات ايران با جهان خارج از جمله با ايالات متحده ی آمريکا است. از آغاز انقلاب طرفداران نگرش اول در جمهوری اسلامی فرادست بوده اند. در حالی که نگرش دوم اساسا زمينه خودنمايی و تظاهر رسمی نداشته و نمايندگان آن معمولا نظر خود را با احتياط و پيام های بسيار مبهم ارائه کرده اند. و با اين همه در موارد زيادی به سازش کاری و خودباختگی و همکاری با دشمن متهم شده اند. در دو دهه گذشته واقعيت های سخت زمينی بويژه ضرورت های سياسی و ميل بقا بسياری از کارگزاران و چهره های شاخص جمهوری اسلامی را از نگرش آسمانی (نگرش اول) دور کرده و نگرش دوم روز به روز طرفداران بيشتری پيدا کرده است. چنان که امروز می توان گفت موازنه قوا ميان طرفداران اين دو نگرش در درون جمهوری اسلامی به سود نگرش دوم در حال تغيير است.

علاوه بر رهبران اصلاح طلب و ميانه رو ورئيس جمهور منتخب که بخاطر دفاع از همين نگرش برنده انتخابات شده ، بسياری از اصول گرايان نيز منافع خود و نظام را در حمايت از نگرش دوم جستجو می کنند.

پيشرفت اين روند به مساله منافع ملی ايران و دور کردن کشور از تحريم های اقتصادی و خطر مداخله نظامی گره خورده است. به اين اعتبار طبيعی است که اکثريت عظيم مخالفان جمهوری اسلامی از بهبود مناسبات ايران و آمريکا حمايت نمايند و غرب را به شنيدن پيام ايرانيان و برداشتن نخستين گام در راه کاهش تحريم های اقتصادی به منظور شکستن بن بست کنونی ترغيب کنند. اما دشمنان ايرانی تنش زدايی، جرياناتی که از ديرباز سرنوشت سياسی خود را به مداخله نظامی خارجی گره زده اند از پيدايش شرايط جديد به شدت ناخشنودند. آنها هيچ بختی برای دستيابی به قدرت در ايران ندارند، مگر در صورت مداخله نظامی در ايران. شناخته شده ترين نيروی اين طيف شورای ملی مقاومت (فرقه رجوی) است. در سالهای گذشته فعاليت های اين جريان به همکاری با سازمان های ذينفع خارجی برای شناسايی سايت های هسته ای و دانشمندان اتمی ايران و خبرچينی و حتی خبرسازی درباره پروژه هسته ای ايران تقليل يافته است. آخرين تلاش اين جريان جعل مدرک است برای اهداف حکومت اسرائيل و سناتورهای دست راستی سنای آمريکا که بر مداخله نظامی در ايران به بهانه خطر اتمی ايران اصرار می ورزند. ادعای مضحک اين فرقه که گويا پس از انتخاب روحانی از طريق پنجاه کانال موثق باخبر شده است که در نزديکی شهر دماوند يک سايت هسته ای ساخته شده که دارای سی تونل زيرزمينی می باشد دو هدف مشخص را دنبال می کند:
۱-تظاهر به داشتن قدرت تشکيلاتی و پايگاه مردمی در ايران که فقط می تواند کسانی که جامعه کنونی ايران را نمی شناسند و با ماهيت فرقه رجوی ودرجه بی اعتباری آن آشنايی کافی ندارند بفريبد.

۲- تهيه مدرک برای لابی های اسرائيل و آمريکايی طرفدار مداخله نظامی در ايران. اين لابی های نيرومند که در حزب جمهوريخواه آمريکا و کنگره و سنای اين کشور نفوذ دارند و جريان دست راستی تی پارتی را در آمريکا هدايت می کنند، از ديرباز مشی سوريه ای کردن تحولات ايران از طريق تحريم و مداخله نظامی را دنبال کرده اند. از هنگام رياست يوکيا آمانو بر آژانس هسته ای نفوذ طرفداران مداخله نظامی در ايران در اين نهاد بين المللی نيز افزايش يافته است.

مواضع منفی و هماهنگ نخست وزير اسرائيل، سناتورهای دست راستی ايالات متحده و آژانس هسته ای در قبال پيروزی روحانی که نتيجه رای مردم به تغيير است، نشانه عزم اين محافل در به شکست کشاندن تلاش هايی است که چه در ايران و چه در محافل غرب برای غلبه بر مناسبات خصمانه و عادی سازی روابط ايران و غرب دنبال می شود.

در اين ميان اقدام فرقه رجوی به مدرک سازی برای اين محافل هيچ معنايی بجز ضديت با منافع و مصالح ايران ندارد. توسل به ابزار ناشريف فقط می تواند به اهداف ناشريف مثل قدرت طلبی خدمت کند. مخالفت با ديکتاتوری مذهبی ايران در هيچ شرايطی نمی تواند توجيه گر همدستی و خبرچينی برای محافلی باشد که سياست مداخله گرانه و تبديل ايران به عراق و يا سوريه را دنبال می کنند. بررسی ادعای شورای ملی مقاومت در نهاد آژانس هسته ای نيز بيش از آن که برای فرقه رجوی اعتباری کسب کند، مايه بی اعتباری آژانس هسته ای است. حتی اگر وجود سايت اتمی در اطراف شهر دماوند واقعيت داشته باشد، بازهم کار جريانی که به بهانه افشاگری عليه جمهوری اسلامی خبر آن را منتشر می کند، از هر نظر يک اقدام ضد ملی محسوب می شود.

علی کشتگر
Ali.keshtgar@yhaoo.fr


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016