سه شنبه 1 مرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

فغان زین مسلمانی ما، وحید صادقی شیرازی

vahid-shirazi.jpg
برخی از افراد گم نامی که به کمک جریان های اعتراضی مردمی نامی و رسمی یافته یا نیافته اند، در چنبره دگماتیسم ذهنی خود گرفتار مانده و فریاد وااسلاما سرده داده اند که این حرکت نوری زاد توهین به مذهب و مرجعیت شیعه ای است که در برابر ظلم هایی که بر گروه ها و افراد مختلف در جامعه ایران توسط حکومت شیعی روا داشته می شود، جز سکوت و یا تایید ، عمل دیگری از آنها سر نمی زند. فردی که حتی برای شناخته شدن و مطرح شدن مجبور است نسبت و رابطه اش را با شهید همت در پرانتز، کنار نام خود عنوان نماید

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


پس از 8 سال تندروی همه جانبه حکومتیان، که عصاره آن را در برخوردهای پس از انتخابات 88 با مردم ایران و در جریان مذاکرات اتمی با کشورهای خارجی شاهد بودیم و نتایج فاجعه باری که برای کشور بوجود آوردند، که سبب قهر مردم از حکومت شده بود، سرانجام با نزدیک شدن به رقابت های انتخاباتی، جنب و جوشی در میان مردم بوجود آمد. مردمی که در طول 8 سال گذشته هرچه برای تغییر فضای اجتماعی و سیاسی کشور تلاش کرده بودند به در بسته حکومت استبدادی جمهوری اسلامی خورده بود، با هوشیاری به رصد کردن اوضاع مشغول شدند تا بلکه بتوانند از کوچکترین روزنه ای که حکومت خواسته یا ناخواسته در اختیارشان قرار می دهد، بهترین استفاده را در جهت تامین خواسته های خود بنمایند. در این میانه سخنان و و عده های انتخاباتی کاندیداها، پشتوانه های حکومتی هر کدام را مشخص می کرد.

انتخابات ریاست جمهوری امسال نیز همچون دوره های قبلی، به یک رفراندوم میان سیاست های مورد علاقه بیت رهبری و تحول خواهی تبدیل شد. در این انتخابات مردم به علی خامنه ای که 4 سال پیش احمدی نژاد و سیاست های وی را به نظر خویش نزدیک تر خوانده بود، نه گفتند.پیام روشن این انتخابات دوری جستن مردم از روش های تندروانه و غیرکارشناسانه دولتی بود که در طول 8 سال زمامداری اش با حمایت های همه جانبه خامنه ای و اصول گرایان، هرچه خواست بر سر کشور آورد. مردم با لمس همه این سختی ها در زندگی روزانه خود، در انتخابات 92 با رد کاندیداهایی که نماینده سیاست های رهبری نظام بودند، به حسن روحانی که با شعار تدبیر و امید و میانه روی به میدان آمده بود، آری گفتند.

حسن روحانی، معروف به شیخ دیپلمات علاوه بر مقامات اجرایی و سیاسی، سابقه ای بس طولانی در انقلاب اسلامی دارد. وی که از پیروان روح الله خمینی در پیش از انقلاب بوده است، پس از پیروزی اسلام گرایان بر سایر نیروها در انقلاب 57 نیز با همکاری نزدیک با هاشمی رفسنجانی ، مناسب مهمی را در دوران جنگ و پس از آن برعهده گرفت و تا پست مهم دبیر شورای امنیت ملی نیز رفت. با توجه به سوابق روحانی ، درمی یابیم که وی فردی است که کاملا به زوایای مختلف جمهوری اسلامی ، حتی از حساس ترین تاریک خانه هایش نیز اطلاع دارد. علاوه بر این ها به واسطه سال ها تماس با کشورهای خارجی در مناسب مختلف ،از جمله سرپرستی تیم مذاکره کننده اتمی و روابط خوب با برخی مقامات خارجی و خوش نامی وی در میان کشورهای غربی، از اوضاع جهان و جایگاه فعلی ایران، کاملا آگاه است.

با مروری بر گفته های پیش، زمانی که حسن روحانی در جریان انتخابات، خواست های مردم را در جهت ایجاد آزادی و عدالت اجتماعی، پرهیز از تندروی در فضای جامعه و سیاست های خارجی و حتی با توجه ویژه به بحث اقلیت های مذهبی و قومی، بیان می کند، می توان دریافت که کشور با ادامه سیاست های قبلی به سمت ورشکستگی اقتصادی و سیاسی و فروپاشی اجتماعی در حرکت بوده است و او برای ایجاد تغییرات آمده است. یکی از راه حل های بحران های پیش رو همانطور که در آخرین سخنرانی اش ، بیان کرده است، اتحاد ملی است. اتحاد ملی می تواند کشور را به شکوفایی رهنمون کند و در برابر کشورهای خارجی نیز توان چانه زنی در جهت گرفتن امتیازات بیشتررا، بالا ببرد. برای رسیدن به اتحاد ملی بازکردن راه برای مشارکت همگانی در اداره جامعه ضروری است و در این راه همانطور که روحانی نیز به نحوی آن را مطرح کرده است، گذشت و بخشش خطاهای یکدیگر ضروری است. اما پیش و بیش از این ها احترام به همه عقاید و گروه ها و تک تک افراد به عنوان انسان هایی از پوست و گوشت و خون و دارای حقوق برابر و یکسان ، لازم است.

اما آنچه که مرا بر آن داشت تا این مطلب را بنویسم، حرکت انسانی نوری زاد و پوزش خواهی او از کودک بهایی 4 ساله ای بود که پدر و مادرش به جرم بهایی بودن در زندان به سر می برند. نوری زاد به نمایندگی از همه همکیشانش از این کودک پوزش خواست. این حرکت نمادین و انسانی در پی جلب توجه آنانی است که دم از اسلام و تشیع و مذهب و انسانیت می زنند، اما با دیدن همه ظلم هایی که در جامعه به دست خودشان یا حکومتی که در ساختنش سهیم و مقصر بوده اند، روا داشته می شود، برآشفته نمی شوند و واکنشی نشان نمی دهند. نوری زاد در پی آن بود که نشان دهد هیچ تفاوت انسانی میان مرجع شیعه و یک کودک بهایی نیست. هیچ فرق انسانی میان من و انسان هایی با عقاید مخالف من وجود ندارد و همه از حقوق برابر و یکسانی برخورداریم. اتفاقا با بردن نام مراجع تقلید شیعیان و بزرگان مذهبی و سیاسی در ایران، خواسته بود که وظیفه و مسوولیت سنگین آنان را به یادشان آورد. نوری زاد نوشته است:« امروز چشمان معصوم آرتین از من پرسیدند: آهای ای محمد نوری زاد، آهای ای شیعه ی اثنی عشری که غیرخودت همه را جهنمی می دانی، مگرنه این که پیامبرشما فرموده: ز گهواره تا گور دانش بجوی؟ و مگر نه این که پدر و مادر من به همین سخن پیامبرتان عمل می کردند؟ و مگر نه این که در این خانه و آن خانه به جوانان محروم از تحصیلِ بهایی فیزیک و شیمی و روانشناسی درس می دادند؟ پس چرا اکنون باید آنان در زندانِ شما باشند و مرا مادربزرگم پرستاری و نگهداری کند؟ ، آرتین، این بهایی کوچک، عکس پدربزرگش را نشان من داد. پدربزرگی که سالها پیش به حکم دستگاههای اسلامیِ ما و احتمالاً بجرم جاسوسی اعدام شده است. کجایند صاحب نامان شیعه ی دوازده امامیِ ما تا عدل را در مقیاس علوی اش تماشا کنند و از تناول یک لذتِ مستمر در پوست نگنجند؟ خانه ی کوچک که می گویم یعنی همین! مادربزرگی با نوه اش. و مابقی؟ یا اعدام یا زندان.»

در جهانی که حتی رفتارهای جنسی خاص نیز به رسمیت شناخته شده است، ایجاد محدودیت های غیر انسانی علیه آدم هایی از جنس خون و گوشت، به دلایل صرفا اعتقادی، کاری شرم آور است و نشان از جزمیت قرون وسطی عاملان آن یا بیماری روحی و ذهنی آنها دارد. آرتین ، کودک بهایی 4 ساله سمبلی است برای نشان دادن پاک بودن نهاد همه انسان ها و بوسه بر پاهای کوچک او، بوسه بر ارزش های تباه شده انسانی در جامعه امروز ایران ماست.

در این میان برخی از افراد گم نامی که به کمک جریان های اعتراضی مردمی نامی و رسمی یافته یا نیافته اند، در چنبره دگماتیسم ذهنی خود گرفتار مانده و فریاد وااسلاما سرده داده اند که این حرکت نوری زاد توهین به مذهب و مرجعیت شیعه ای است که در برابر ظلم هایی که بر گروه ها و افراد مختلف در جامعه ایران توسط حکومت شیعی روا داشته می شود، جز سکوت و یا تایید ، عمل دیگری از آنها سر نمی زند. فردی که حتی برای شناخته شدن و مطرح شدن مجبور است نسبت و رابطه اش را با شهید همت در پرانتز، کنار نام خود عنوان نماید، با تخریب نوری زاد و افراطی خواندن این حرکت انسانی وی ، قصد دارد تا میانه روی و تعادل خود را به رخ دیگران بکشد. وی در پاسخ به این عمل نوری زاد نوشته است :« آیا بهائیان از هم کیشان خود که به دامن رژیم اسرائیل پناه بردند و مرکز دینی خود را در حیفای فلسطین اشغالی برپا کرده اند بیزاری میجویند و آن ها را محکوم میکنند که شما شیعه را با این متون و حرکات سخیف و مضحک محکوم میکنی ؟!!!» مصطفی همت ها که همچنان بهاییان را در مرتبه پایین تری از خویش که به مذهب تشیع متبرک است! می داند و از دفاع از حقوق انسانی آنها، فارق از عقاید و مرام ها بر می آشوبد و می هراسد، معلوم نیست فردا روزی که توان اجرایی بیابد و قدرت خویش را در سایه حکومتی همچون جمهوری اسلامی عریان کند، بر سر حقوق هموطنان دگر اندیش چه خواهد آورد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016