دوشنبه 21 مرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پيمان چند جانبه با حقوق ملت (هشداری برای فردا)، عمادالدين باقی

عمادالدين باقی
حقوق بشر دارای جزيياتی است که راه را بر مصادره کردن رأی مردم به نامزدی که آن را سرلوحه برنامه‌های خويش می‌سازد می‌بندد. به دليل همين نقشی که تصريح بر حقوق بشر و شهروندی دارد برخی می‌کوشند آن را به ميوه‌ی ممنوعه تبديل کنند ولی برای شفافيت تعهدها بايد با کاربرد مداوم حقوق بشر، اين تابوی کاذب را شکست

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


برخيز تا به عهد امانت وفا کنيم
تقصيرهای رفته به خدمت قضا کنيم (سعدی)

سخنان روحانی در مراسم تنفيذ، تعهدی را برای همه نظام در برابر همه مردم ايجاد کرد،که ضامن تعهدات قانونی بود.شبيه همين سخنان در مراسم تحليف هم تکرار شد. قانون اساسی را قانون مادر خوانده اند يعنی بايد قوانين عادی موافق آن باشد. از ديگر سو قانون اساسی ميثاق ملت و حکومت است و هر کس آن را نقض کند مصداق تخلف از وفای به عهد است و خيانت به پيمان بالاترين گناه است. اين تصور شايع بين اربابان قدرت و عوام که حقوق مندرج در قوانين اساسی و عادی برای مجرمان نيست و برای مثال اگر کسی اقدامی عليه امنيت ملی يا .... انجام داد ديگر نبايد توقع رعايت حقوق داشته باشد و حقوق او ساقط است تصوری از اساس نادرست است زيرا اگر جامعه از اولياء الله تشکيل می شد که ديگر نيازی به قانون و محتسب نبود بلکه بخاطر وجود افراد عادی و بزهکار و ناقض حقوق ديگران است که نياز به وضع قانون برای جلوگيری از ستم در حق آنان می افتد. پس بايد بيش از هرچيز نسبت به رعايت قانون و حقوق ملت درباره دگرانديشان و مخالفان و نيز مجرمان حساس بود و ناديده گرفتن حقوق آنان است که مصداق خيانت در امانت و پيمان شکنی است.

همين که قانون اساسی فصلی مشبع از حقوق ملت دارد برای متعهد بودن کارگزاران حکومت به حقوق ملت کافی است اما علاوه بر اين تعهد در جريان انتخابات، تعهد تازه و مکرری اتفاق می افتد و آنهم اعلام مواضع و برنامه کانديداها و رای مردم به شعارها و وعده های آنان است که پيمان ديگری را هم به وجود می آورد. در انتخابات رياست جمهوری يازدهم روحانی و عارف تنها نامزدهايی بودند که به ندرت از اصطلاح حقوق بشر استفاده کردند و اين يک نوع عقب گرد نسبت به فعاليت های انتخاباتی دوره قبلی(سال۸۸) بود که نامزدها با شفافيت و تاکيد زياد از برنامه های حقوق بشری و شهروندی سخن گفتند. اهميت آن شفافيت و تاکيد بدين روست که حقوق بشر دارای جزيياتی است که راه را بر مصادره کردن رای مردم به نامزدی که آن را سرلوحه برنامه های خويش می سازد می بندد، همان چيزی که روحانی نگران آن بود و در مراسم تنفيذ گفت:«تفسير چيستی و چرايی مشارکت و رأی مردم، ضرورتی است که پيش روی سياست‌گذاران، برنامه‌ريزان و مسئولان نظام ما قرار دارد». به دليل همين نقشی که تصريح بر حقوق بشر و شهروندی دارد برخی می کوشند آن را به ميوه ممنوعه تبديل کنند ولی برای شفافيت تعهدها بايد با کاربرد مداوم حقوق بشر، اين تابوی کاذب را شکست.در عين حال و با وجود نارسايی ياد شده اما دکتر روحانی در تبليغات انتخاباتی اش وعده هايی داد و سخنانی گفت که مردم به همين دليل به او چنان رای دادند که اگر همه نامزدها هم ائتلاف کرده و از يک تن پشتيبانی می کردند بازهم روحانی در همان مرحله اول پيروز بود و روحانی با اخذ رای چشمگير مردم پيمان ديگری را بر ذمه خويش نهاده است. او در مراسم تنفيذ هم هوشمندی به خرج داد و در سخنانی که در اين مراسم ارائه کرد چکيده تمام وعده های انتخاباتی اش را تکرار کرد که نوعی شرط ضمن عقد بوده و می خواست نشان دهد که او با اين ديدگاه ها و وعده ها رأی آورده و دارد تنفيذ می شود و در واقع آنچه رخ می دهد تنفيذ رأی او نيست تنفيذ برنامه او هم هست و در واقع پيمانی با رهبری و پيمانی هم با مردم بسته است و نه خودش مجاز به تخلف از آن است نه ديگران. شرط های ضمن عقد يا برنامه تنفيذ شده روحانی چه بود؟

۱- او بر پيام مردم برای تغيير تاکيد کرد:«من با حمايت و پشتوانۀ مردمی پا به ميدان مسئوليتی نهاده‌ام که خواستار تغيير و بهبود معيشت و منزلت خويش هستند».

۲- روحانی افزود:«مردمی که می‌خواهند بهتر زندگی کنند، مردمی که می‌خواهند از فقر، فساد و تبعيض به‌دور باشند. مردمی که می‌خواهند حرمت و کرامت داشته باشند، مردمی که می‌خواهند در فضای آزاد معنوی و عقلانی رشد کنند و مردمی که می‌خواهند به آينده‌ای مطمئن اميدوار باشند».بنابراين، حق حرمت و کرامت داشتن و در فضای آزاد زيستن، يکی ديگر از پيمان های چندجانبه او و مردم و سران و کارگزاران نظام است.

۳- روحانی گفت:«جامعه ما به‌ويژه نسل جوان، بايد مدام سازوکارهای گفتگو، حقِ دانستن و در جريان امور بودن را به‌کار بندد تا در «نخواستن‌ها»ی عقلانی قانع، و بر «خواستن‌ها»ی لازم، ترغيب شود» و متعهد است که راه گفتگو را و حق دانستن را هموار کند.

۴- کاهش شکاف‌های اجتماعی، سياسی و فرهنگی ، وفاق و همگرايی ملت و منزلت جهانی بيشتر ايران را متذکر شد.

۵- او از تعبير شهروند استفاده کرد. کاربرد تعبير "ملت" و "مردم" در ادبيات ديکتاتورها به وفور يافته می شود به اين دليل که واژه ای پر ابهام و کشدار است و با آن می توان تکثر را رد کرد و مخالفان را ناچيز شمرد و سرکوب کرد و از "ملت من" سخن گفت. اما "شهروند" از انسان های ذيحق و دارای حقوق مساوی و صاحب کرامت سخن می گويد. البته کاربرد ملت و مردم بدون پرهيز داشتن از به کارگيری مفهوم شهروندی وجه تمايزی را با گروه فوق ايجاد می کند. روحانی و ديگران نيز بايد از ادبيات شبهه ناک دور شده و زبان حقوقی و مدنی را به کار برند.

۶- او افکار مختلف با گرايش های متنوع را به رسميت شناخت و گفت: «همه شهروندان ايرانی با آراء و افکار مختلف و با گرايش‌های متنوع سياسی، دست به‌کار شدند و اميد و اعتمادی بزرگ در متن نظام، ظهور کرد» پس بايد در عمل، همه اين آفرينندگانِ اميد بزرگ را، منظور کنند.

۷-وی افزود:«دولت می‌کوشد که داشته‌ها و نداشته‌ها و عوامل مساعد و نامساعد پيش رو را با صراحت و صداقت با مردم در ميان بگذارد» و اگر با مردم چنين نباشد و پس از ناکامی های احتمالی، طبق رويه ديگران بگويد "نگذاشتند" از وی پذيرفته نيست.

۸-او از رويکرد تعاملی و سياست‌های تعادلی و تمرکز بر حاکميت قانون، سخن گفت.

۹- از اهميت توجه به رونق اقتصاد و توليد کشور گفت و افزود: جهت‌گيری دولت، نجات اقتصادی ايران، تعامل سازنده با جهان و احيای اخلاق است.

۱۰- او گفت بگذاريم که شايستگان بر ملت خدمت کنند و سينه‌ها از کينه‌ها پاک شود و اجازه دهيم که آشتی جای قهر و دوستی جای دشمنی بنشيند و اسلام با چهره رحمانی خود و ايران با چهره عقلانی خود و انقلاب با چهره انسانی خود و نظام با چهره عاطفی خود حماسه بيافريند.

۱۱- از فرايند مردم سالاری سخن گفت و البته در هر دوباری که آن را به کار برد پسوند مناقشه برانگيز دينی را بر آن نيفزود چه "مردم سالاری"، مردم سالاری است و دينی و غير دينی ندارد و افزودن قيدها و پسوندهای ايدئولوژيک، راه را برای تفسيرهای محدود کننده و تهی کننده می گشايد.

۱۲- او گفت:«اميدوارم که انديشمندان، محققان و نهادهای علمی و مدنی، دولت را در انجام اين مهم ياری دهند تا مبنای جهت‌گيری‌ها، سياست‌ها و برنامه‌های آتی کشور باشد» و متعهد شده است که نهادهای علمی و مدنی را تقويت و سازوکاری برای استفاده از انديشمندان و محققان تدارک ببيند(در آينده طرح پيشنهادی آن ارائه خواهد شد).

۱۳- او خاطرنشان کرد: مردم در انتخابات شگفتی‌آفريدند. بعد از اين نوبت تکليف ما مسئولان است که در همه سطوح نظام حقوق و تکاليف مردم را محترم بشماريم. روحانی با بيان اينکه "توانمندی دولت در تقويت پايگاه اجتماعی آن و وفاداری به عهد و پيمان خود به مردم است"، خاطرنشان کرد: لازمه اين پايبندی، صداقت و راستگويی است. ما اساس دينداری، ادای امانت و پايبندی به عهد و پيمان می‌دانيم. امير مومنان علی(ع) گفته است؛ اصل دينداری امانت و وفای به عهد است.

و در پايان او از خدا خواست از کبر و غرور و بخل و حسد رها و دورش کند؛ از استبداد رأی، عجله در تصميم‌گيری و تقدم منافع شخصی بر منافع ملی و بستن دهان رقيبان به خداوند پناه می‌برد.

همه محورهايی که او در مراسم تنفيذ گفته است وعده و پيمانی است چند جانبه ميان او با مردم و او با رهبری و کل نظام با رئيس جمهور و با تمام شهروندان. اين فقط روحانی نيست که بايد برعهد خود باقی باشد. همه کسانی که در مراسم تنفيذ حضور داشتند و همه کسانی که مدعی اند نظام سياسی کنونی را قبول دارند و همه کارگزاران سيستم در برابر تمام اين محورها مسئول هستند. کمترين تخطی از اين پيمان از سوی هر کس باشد کشور را به وضعيتی وخيم تر از قبل سوق خواهد داد. همه می دانند که اکثريت مشارکت کنندگان در دو روز و بلکه ساعات آخر انتخابات تصميم به رای دادن گرفتند. نگرانی از ميزان مشارکت و عواقب کاهش حضور در پای صندوق های رأی چنان بود که برای نخستين بار مقام رهبری اعلام کرد حتی کسانی که نظام را قبول ندارند بخاطر ايران در انتخابات شرکت کنند. بنابراين اگر طبق نظريات روانشناسی اجتماعی سرخوردگی و محروميت موجب پرخاشگری است، سرخوردگی پس از يک اميد موجب پرخاشگری شديدتر و غيرقابل کنترلی خواهد شد و اين بار ديگر کسی هيچ اميد و تدبيری را باور نخواهد کرد. مردم در ۲۴ خرداد اعتراضات خيابانی را به صندوق های رای بردند و سخن گفتن با زبان مدنی و صندوق را بر تعيين تکليف در خيابان ترجيح دادند تا ايران را از سرنوشتی مشابه سوريه و مصر دور کنند و اين حاکی از درجه ای از رشد سياسی بود. مباد که نا اميدی اين روند را معکوس سازد. گروه های افراطی، آگاهانه يا ناآگاهانه همين اميد را نشانه رفته اند.

بی‌مغز بود سر که نهاديم پيش خلق
ديگر فروتنی به در کبريا کنيم

دارالفنا کرای مرمت نمی‌کند
بشتاب تا عمارت دارالبقا کنيم

دارالشفای توبه نبستست در هنوز
تا درد معصيت به تدارک دوا کنيم

چند آيد اين خيال و رود در سرای دل
تا کی مقام دوست به دشمن رها کنيم

چون برترين مقام ملک دون قدر ماست
چندين به دست ديو زبونی چرا کنيم

سيم دغل خجالت و بدنامی آورد
خيز ای حکيم تا طلب کيميا کنيم

بستن قبا به خدمت سالار و شهريار
اميدوارتر که گنه در عبا کنيم

هفته نامه آسمان، شماره۵۴ يکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲ - ص ۴۷ و ۴۸
http://www.emadbaghi.com/archives/001244.php


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016