سه شنبه 22 مرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

در دفاع از “نه به تحریم” و نامه زندانیان سیاسی، علی کلائی

سايت ملی ـ مذهبی ـ در چنین حاکمیتی آیا نباید ترس از این داشت که حاکمان مطلقه آن با استراتژی سرزمین سوخته به مقابله با تحریم ها بروند و در واقع با رفتاری ایدئولوژیک همه چیز را نابود کنند تا خود را بر سریر قدرت حفظ کنند؟ آیا نباید ایرانی باشد، مردم ایرانی باشند تا آزادی و دموکراسی و همه آرمانهای خوب و مثبت بشری و انسانی تحقق پیدا کند؟ در ظرف ریختن مظروف ممکن است یا در نبود ظرف؟

گاهی زمان آن می رسد که معنای برخی کلمات، برخی اعمال و برخی رفتارها دوباره بازسنجی شود. معنای مبارزه، تلاش و فعالیت سیاسی و راه روی به سوی آزادی و برابری و عدالت. باید مدلل شود اگر یک فعال برای امر آزادی و برابری مبارزه ای یا تلاشی می کند به چه دلیل چنین می کند؟ دلیل این گونه فعالیت ها برای چیست؟ اصولا حکومتی دموکراتیک و برابری خواهانه و عدالت محورانه با هر دو رویکرد سوسیال دموکراتیک یا لیبرال دموکراتیک برای چیست؟ پاسخ به چنین سوال هایی می تواند به معنا بخشی و جهت دهی به مبارزات و فعالیت های مبارزان و فعاالان کمک کند.

چند روز پیش نامه ای مشتمل بر ۵۵ امضا خطاب به ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا از درون ایران و داخل زندانهای ایران منتشر شد. (*) روح نامه ضد تحریم بود و دعوت اوباما به عقلانیت و اعتماد سازی و رفتار دیپلماتیک و فراخوانی بود برای لغو تحریم ها و علیه آن.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اما پس از این نامه جمعی بحث های فراوانی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی انجام شد و فعالین بسیاری به نقد و بررسی این نامه نشستند. نقدها و بررسی ها و حرفهایی که گاه سوالات بسیاری را به ذهن متبادر می کرد.

اما آنچه در این نگاشته قصد طرحش هست دلایلی است بر درست بودن این عمل از سوی زندانیان و زنهاری است به منتقدین محترم این نامه. منتقدینی که البته حق نقدشان از سوی نگارندگان نامه و همه اهل آزادی و برابری به رسمیت شناخته شده و قطع به یقین از نقدهایشان استفاده خواهد شد و نقدهایشان به گوش جان شنیده می شود و خواهد شد.

اما چرا این کار درست بود و نکاتی تحلیلی در این ارتباط :

۱- سوال! امروز تحریم ها با مردم ایران چه کرده است؟ تحریم دارو یا نفت و یا بانکی و امثالهم با مردم ما چه می کند؟ آیا حکومت از این تحریم ها متضرر می شود یا مردم؟ آیا نمونه عراق (به عنوان مثال) پس از سالها تحریم و اجرای برنامه نقت در برابر غذا به ضعیف شدن حاکمیت و سقوط آن انجامید و یا عاقبت با دخالت خارجی و حمله آمریکا و متحدانش غائله صدام ختم شد؟ آیا این کشتار و مرگ و میری که این تحریم ها در عراق کرد در ایران شدنی است و آیا مدافعان تحریم چنین فاجعه عظیم انسانی ای را می پذیرند؟

۲- آیا نباید ایرانی باشد، مردم ایرانی باشند تا آزادی و دموکراسی و همه آرمانهای خوب و مثبت بشری و انسانی تحقق پیدا کند؟ در ظرف ریختن مظروف ممکن است یا در نبود ظرف؟ می دانیم که با حاکمیتی مواجهیم به دلیل ایدئولوژیک بودن و مبنا داشتن بر استبداد دینی و نظریه ای شخص محور و غیر دموکراتیک هیچ ارتباطی با مردمان (در سر حاکمیت و سیاست های کلی نظام) ندارد. در مواقعی هر آنچه مرتبط با شخص رهبری نظام است کاملا بی ربط به دموکراسی است. و البته به دلیل خصلت دو منبع مشروعیت داشتن دارای نهاد ریاست جمهوری است که می تواند در معیشت و بخشی از روابط خارجی و مسائل داخل تاثیر بگذارد و البته نشان داده که بر رفتارهای راس هرم قدرت سیاسی در ایران نیز بی تاثیر نبوده است.

در چنین حاکمیتی آیا نباید ترس از این داشت که حاکمان مطلقه آن با استراتژی سرزمین سوخته به مقابله با تحریم ها بروند و در واقع با رفتاری ایدئولوژیک همه چیز را نابود کنند تا خود را بر سریر قدرت حفظ کنند؟ یادمان نرود که علامه نائینی صاحب تنبیه الامه و تنزیه المله گفت که استبداد دینی (نعلین) به مراتب از استبداد سیاسی خطرناک تر است. و این استبداد دینی مثلا در لیبی تا نابودی سرزمینش رفت. اما در مصر استبداد عرفی مبارک یا استبداد عرفی بن علی در تونس رفتار دیگری داشتند. آیا نباید در انتها به دنبال حفظ ایران بود؟ حفظ ظرف تا زمان مظروفی در حق و شان این ظرف عزیز؟

۳- سوال این است. تحریم کنندگان برای چه تحریم های اقتصادی را بر ایران بار کرده اند؟ آیا هدفشان آزادی و دموکراسی و تمام آن ارزشهای خوب انسانی است که فعالان ایرانی به دنبال آن هستند؟ آیا مسئله اساسیشان حقوق بشر است؟ آیا غیر از این است که مسئله اساسی این حضرات مسائل اتمی است و درگیری شان با نهاد قدرت در ایران بر سر مسئله هسته ای؟ در واقع درگیری ایشان با رفتار قدرت داران ایران است و کاری به ملت ندارند؟ رفتار همین آقای اوباما در سال ۸۸ در خاطرمان هست و آنقدر مماشات کرد که کار به جایی رسید که ملت فریاد زدند “اوباما یا با اونا یا با ما” و به عینه دریافتیم که این حضرات حاکم جهانی به دنبال منافع خودشان هستند نه ارزشهای انسانی.

۴- سوال! برای چه فعالیت می کنیم؟ دموکراسی، آزادی و برابری و عدالت برای چه؟ آیا مردم ایران و بهروزی و زندگی راحت و آسایش و فضای انسانی برای مردم در کشورمان هدف ما نیست؟ اگر چنین است تحریم ها چه چیزی را برای ما به جا میگذارد تا به دنبال آن باشیم؟ با مردم نابود شده ما راه به کجا میتوانیم ببریم؟ آیا راضی به فشار سنگین و قحطی و گرسنگی مردممان هستیم؟

۵- کمپین “به خاطر صلح و آزادی” خاطرمان هست؟ آیا مخالف تحریم نبودند؟ آیا یادمان هست که بزرگانی مانند زنده یاد استاد صدر حاج سید جوادی و استاد دکتر محمد ملکی از پیشنهاد دهندگان و حامیان و امضا کنندگان آن بودند؟ آیا یادمان رفته است که اگر بخواهیم برای زندگی انسانی و یک عمر مبارزه برای آزادی و برابری و عدالت و انسانیت مثالی بیاوریم آن مثال در ایران امروز این دو بزرگوار و عزیزانی دیگر هستند؟ آیا جز این است که این دو عزیز تمام عمر خود را وقف مبارزه با استبداد شاهی و شیخی کرده اند؟ آیا آن سخنان و اتهاماتی (هم چون مماشات و تلاش برای بقای حکومت و امثالهم) که در سخنان برخی مخالفین طرح شده است با چنین بزرگانی نعوذ بالله قابل جمع است؟ قدری به وزن و فضای کلاممان دقت کنیم.

۶- امضا کنندگان این نامه از طیف های مختلف فعالین هستند. از قدیانی که شجاع و دلیر است در آن سن بالا تا حسین رونقی که در زمان نگارش این متن در اعتصاب غذاست تا علی رضا رجائی و مسعود پدرام شجاع و دلیر ملی مذهبی تا مام صدیق کبودوند دلیر کورد ایرانی و بادکوبه ای سخنور شاعر و مهدی خدایی عزیز و بسیاری دیگر. اینان که شرح دلیریشان را یا دیده ایم و یا شنیده ایم در زندان چنین خواسته اند. آیا انصاف است که مای منتقد در داخل یا خارج در فضایی که هر چه هست زندان جمهوری ولایی نیست بنشینیم و بی رحمانه بر امضا کنندگان بتازیم؟ آیا رسم رفاقت، اخلاق و جوانمردی است؟ نقد امری دیگر است. اما یادمان باید باشد که رفقا و بزرگان و عزیزان در بندمان حرمت دارند. حرمتشان و پاس داشت آن بر ما واجب است.

فضای نقد محترم است. اما نقاد باید حواسش جمع سوژه نقد و وضعیت پیرامونی باشد. ما در خلا زندگی نمی کنیم. جهان واقعی مقتضیات واقعی خود را دارد.

به عقیده نگارنده تحریم امروز بلای خانمان سوزی بر جامعه ایران است. باید تلاش شود تا این مصیبت عظمی را و شر استبداد را از سر ملت ایران کوتاه کرد. تلاش می خواهد کوشش و زمان بندی و تاریخ خوانی و دانی درست و مبنا دار و خلاصه اهل بودن و راه روی و تحمل داری و بار داری و کار داری و بار برداری و همراهی.

به امید رهایی ایران و ایرانی از مثلث شوم زر و زور و تزویر

• : http://www.radiofarda.com/content/backgrounderfullpage/25070256.htm


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016