شنبه 12 بهمن 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گردهمایی اعتراضی جامعه مدنی علیه بنزین قاتل و هوای آلوده (بخش پايانی)

[بخش نخست گزارش]

«اعظم طالقانی» بنيانگذار چند انجمن در حوزه زنان، و نماينده دور اول مجلس شورای اسلامی نيز در اين نشست سخنان کوتاهی ايراد کرد و گفت: «می بينيد که خود ما هم قربانی آلودگی هوا هستيم. در واقع همه قربانی اند. واقعيت آن است که هر کسی که کارشناس هم نباشد، با مقايسه زندگی خودش در طول اين چند دهه می تواند درک کند که در اين چند سال اخير در چه شرايط آلودگی هوا قرار داشته ايم. البته ما هميشه مسئله آلودگی هوا را داشتيم ولی اين طور که در اين چند ساله اخير است واقعاَ نداشتيم و اين طور ما را نمی کشت. مسئله پارازيت ها، مسئله بنزين ناسالم و ذراتی که با باد می آيند به کشور ما همه چيزهايی است که باعث افزايش و شدت آلودگی محيط زيست و هوا شده است.» وی در ادامه گفت: «با اين آلودگی های محيط زيست و آلودگی آب و هوا، مواجه هستيم. از طرف ديگر با حاکميت و دولتی مواجه بوديم که فکر مردم نبود. فکر نمی کنم هيچ آدمی که کمی شرافت داشته باشد و کمی مردم را دوست داشته باشد اين طور بی فکر و بی برنامه عمل می کرد و اين طور با کلمات و گفته هايش بيايد مردم را نابود کند.» طالقانی در ادامه سخنانش افزود که: «حضرت علی، دست نمی برد به شمشير که آدم نکشد، ولی ما کاری می کنيم با روش ها و سياست هايمان که با جان مردم بازی می کنيم و انسان ها را نابود می کنيم. واقعيت اين است که دولت فعلی هم بايد به اين موضوعات توجه کند. وقتی آقای روحانی می خواهد اقتصاد را بهبود ببخشد بايد ببيند کدام مردم قرار است از بهبود اقتصاد استفاده کنند؟ اول سلامتی مردم مهم است و سلامتی مردم هم جزو سيستم اجتماعی و اقتصادی است که ايشان بايد به آن عمل کند. يعنی اگر لازم است اين پارازيت ها قطع شود، قطع اش کنند نه اين که مثلا وقتی آقای روحانی می رود سفر خارج، پارازيت قطع شود و وقتی برمی گردد دوباره وصل شود. يعنی به خاطر آن که آنجا از ايشان سئوال می کنند در اين مورد، قطع اش می کنند و بعد دوباره پارازيت می اندازند. امروز سرطان گسترش يافته يا بچه ای را که يک هفته به دنيا آمده می بينيم، معلوم است که دارد از حال می رود. هر روز با چنين صحنه هايی مواجه هستيم و اين بلاهايی است برای جامعه ما و اگر اين دولت و دولت هايی که در آينده می آيند به فکر رفع آن نباشند، در واقع قتل مردم است چون فرقی نمی کند که من يک گلوله بزنم در مغز کسی، چه با روش ها و سياستگذاری های غلط، چنين آلودگی ايجاد شود که تعدادی از مردم هر روز بميرند.»



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


«رخشان بنی اعتماد»، کارگردان نام آشنای سينمای ايران، به عنوان حسن ختام و آخرين سخنران در جمع صحبت کرد و گفت: «در سرزمينی که بی بهاترين و بی ارزش ترين عنصر، جان انسان است چنين سرنوشت سياهی برايم خيلی غيرقابل پيش بينی نبود. در مملکتی که طرح و صحبت در مورد هر آسيب اجتماعی با برداشت سياسی و ملاحظات سياسی، خفه شده، در نهايت به اين شرايط می رسيم... و اين ناشی از نابخردی سياستگذارانی است که متأسفانه صرفاَ از زاويه سياسی به مقولات اجتماعی و فرهنگی برخورد می کنند. به عنوان مثال يادم می آيد وقتی داشتيم مستند «زير پوست شهر» را می ساختم، در آن فيلم بحث ما اين بود که اعتياد در ده سال آينده شايع خواهد شد. شايع شدن به معنای آن که مثل ميکروب وبا که وقتی می آيد هرچقدر هم دستان مان را صابون بزنيم باز هم ممکن است ما را درگير کند. آن زمان هم بحث ما در اين فيلم که سال ۱۳۷۴ ساخته شد، همين بود که اعتياد در حال تبديل شدن به مقوله ای شايع است و نيز روسپی گری در ميان جوانان در حال تبديل شدن به موضوعی فراگير است تا مسئولان متوجه اين خطرات و آسيب های اجتماعی بشوند. طبيعتاَ اين فيلم اجازه اکران نيافت و ده سال بعد تريبون رسمی حاکميت مجبور شد که تصاويری از واقعيت اعتياد را نشان بدهد و مسلما من آن فيلم را بايد پنهان کنم چون ديگر الان حرفی برای گفتن ندارد و همه موضوع و خطراتی را که در اين فيلم گوشزد کرده بوديم را حالا ديگر همه می دانند. اين يک مثال بود از نحوه برخورد مسئولان با معضلات اجتماعی. امروز هم آلودگی محيط زيست، خطری است که آنقدر به ما نزديک است که آن را نمی بينيم. يعنی در واقع به سايه ما تبديل شده است و داريم ذره ذره جان می دهيم. و فکر می کنم خطر از درخواست و مطالبه از سياستگذاران گذشته است. يعنی اگر به دنبال برنامه ها و اقداماتی از سوی سياستگذاران باشيم، عين بسياری از مقولات ديگر به هيچ کجا نمی رسد. برای همين فکر می کنم که تا جايی که می توانيم بايد مسئوليت فردی مان را در قبال اين شرايط به کار بگيريم. اين به معنای اين نيست که سعی کنيم خودمان تک به تک يک کارهايی بکنيم چون مثلا وقتی می گوييم از ماشين تک نفره استفاده نکنيم، خوب اين يک مابه ازاء دارد يعنی افزايش و گسترش وسيله نقليه عمومی، بنابراين وقتی مابه ازاء آن فراهم نشده طبيعتاَ نمی توان از افراد جامعه هم چنين درخواستی را داشت. ولی وقتی می گويم مسئوليت فردی مان را انجام دهيم، منظورم اين است که يک کاری کنيم که حرف مان شنيده شود. از تلويزيون رسمی که قطع اميد کامل وجود دارد، چون در دنيای ديگری به سر می برد و گويا برای آدم های ديگری از جهان ديگر با مشکلات ديگری برنامه می سازد. ولی ما می توانيم با کارهای فردی و گسترش آن در سطح جامعه، سياستگذاران را وادار کنيم که کار بکنند.»

رخشان بنی اعتماد، سپس با پيشنهاد به راه اندازی «کمپين ماسک هايی که ديگر در برابر آلودگی هوا از ما محافظت نمی کنند» گفت: «بياييم ماسک هايمان را که جلوی هيچ سمی را نمی گيرد و قدرت محافظت ما را ندارد به عنوان سمبلی برای نشان دادن اعتراض مان نسبت به آلودگی هوا به صورت مان بزنيم و سعی کنيم اين نماد را به صورت يک حرکت در ميان مردم گسترش دهيم. اين «حرکت تصويری» شايد بتواند با گسترش خود، کسانی را که بايد، وادار سازد که اقدامی کنند، ضمن اين که مسئوليت های فردی مان را نيز در قبال محيط زيست بر دوش بگيريم.»

در اين لحظه بود که اعضای «کانون شهروندی زنان» به عنوان گردانندگان اين همايش، ماسک های سفيد را که از قبل آماده کرده بودند بين حاضران پخش کردند و در حالی که رخشان بنی اعتماد هنوز پشت بلندگو قرار داشت، حضار نيز ماسک های خود را به صورت زدند و مجری نيز با اعلام همبستگی با پيشنهاد خانم رخشان بنی اعتماد گفت: «اين ماسک روی صورت هايمان می گذاريم و از رگ گردن به ما نزديک تر می شود، در واقع می تواند سمبل مرگی باشد که از رگ گردن امروز به ما نزديک تر است.»

به پايان آمد اين دفتر: پس از پايان سخنرانی ها و مراسم تصويری و نمادين «ماسک بر دهان بستن»، قطعنامه نشست «گردهمايی شهروندان در اعتراض به آلودگی هوا» توسط شيما قوشه، وکيل دادگستری قرائت شد. وی پس از تشکر از حاضران به خاطر حضورشان به رغم طولانی شدن اين گردهمايی، قطعنامه را خواند. در بخش پايانی قطعنامه چنين آمده بود: «ما فعالان مدنی طی اين نشست نگرانی عميق خود را در مورد آلودگی هوا و تبعات جبران ناپذير آن اعلام می کنيم و از رياست محترم جمهوری، مجلس، شهرداری ها و تمام مسئولان بلندپايه نظام و کشور می خواهيم تا مسأله پيشگيری و مقابله با آلودگی هوا را در اولويت کليه برنامه های قوای سه گانه، نهادها و سازمان های خود قرار دهند و با تخصيص بودجه، زمان و نيروی لازم و کافی، اقدامات قاطع و عاجل جهت رفع و مهار آن نمايند و صريح و روشن با مردم سخن بگويند و از پنهان کردن و خلاف واقع جلوه دادن اين حقيقت به مردم بپرهيزند. از رييس جمهور محترم می خواهيم تا با ايجاد همکاری کامل تمام وزارت خانه ها با سازمان محيط زيست و با اولويت دادن به رفع اين مشکل در اتخاذ سياست های خارجی و ديپلماتيک و داخلی برای نجات شهروندان از اين فاجعه جبران ناپذير با جديت و مسئولانه همت گمارند. همچنين از اصحاب رسانه می خواهيم تا در اين مورد با احساس مسئوليت بيشتر به آگاهی رسانی و رشد افکار عمومی بپردازند و از نهادها و فعالان مدنی می خواهيم در اين شرايط دشوار با پی گيری و همدلی بيشتر و با برنامه های فراگير و عمومی در سطح خرد و کلان به آگاه سازی شهروندان و ارائه راهکارهای عملی با مشارکت جمعی و فعاليت های مدنی بپردازند.»

مريم بوبانی (بازيگر) شهلا اعزازی (جامعه شناس و استاد دانشگاه)، مه لقا کاشفی (عضو جمعيت مبارزه با آلودگی محيط زيست)، طاهره طالقانی (عضو موسسه اسلامی زنان ايران)، معصومه دهقان و نيز برخی از فعالان جنبش زنان از جمله طلعت تقی نيا، سعادت پيرانی، شهلا فروزانفر، پروين ضرابی، الهه صدری، نوشين احمدی خراسانی، ويدا بيگلری، سارا کريمی، ناهيد کشاورز، معصومه وطنی، سارا خسرو آبادی، سمانه معظم، مينا ربيعی، اعظم اکبرزاده، فخری شادفر، منصوره خسروشاهی، زهره معينی، فرخنده احتسابيان، سارا محمدی اردهالی و... از جمله ديگر حاضران در اين نشست بودند. برخی نيز که نتوانستند در اين گردهمايی اعتراضی حاضر شوند، از جمله فرزانه طاهری، سيد علی صالحی، محمد شمس لنگرودی، عباس مخبر، جواد موسوی خوزستانی، حميد مجد، باربد گلشيری، و... پيش از برگزاری نشست، با قطعنامه پايانی اين گردهمايی اعتراضی، همبستگی خود را اعلام کردند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016