چهارشنبه 24 اردیبهشت 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دلواپسی جناحی از "بدحجابی"، رضوان مقدم

رضوان مقدم
به نظر می‌رسد واکنش‌های زنان نسبت به اجبار و تحميل که در شکل پوشيدن مانتو و روسری‌های رنگی و بيرون گذاشتن موی سر (که حتی در ميان عادی‌ترين زنان جامعه نيز رواج دارد) تا تشکيل "کمپين مخالفت با حجاب اجباری"، و اينک "کمپين آزادی‌های يواشکی"، نمود يافته، سبب شده است که علاوه بر اختلاف‌های سياسی درون حکومت، نگرانی در دل بنيادگرايان نيز بياندازد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


مدرسه فمينيستی: اين که با شروع فصل گرما عده ای سازماندهی شده و در امنيت کامل بدون مجوز در خيابان ها تظاهرات موتوری و غيرموتوری راه بياندازند و عليه زنان شعار سر بدهند تازگی ندارد، زنان ايرانی از اينها بدترش را هم ديده اند: از تيغ کشيدن به لب و دهانشان تا کشيدن موی سرشان، انداختن طوق برگردانشان در کميته وزرا به عنوان بدحجاب و فاحشه، بر سنگفرش خيابان کشيدن، زير مشت و لگد لباس شخصی ها خونين شدن و... اين ها تنها بخشی از خشونت های فيزيکی و تحقير و توهين هايی است که توسط "گروه های فشار" به زنان ايران وارد شده، که صد البته عوارض منفی روحی و روانی جبران ناپذيری برای زنان و دختران بدنبال داشته است.

بخش ديگر مربوط به تحقيرهای رسمی و قانونی است که دست عوامل فشار را در هرگونه دست درازی به حريم خصوصی زنان بازگذاشته تا در سراسر کشور، محدوديت هايی را که شايسته نيست بر زنان و جامعه تحميل کنند. حجاب اجباری زنان ابزاری است در دست آن بخش از سياستمداران بنيادگرا تا با استفاده از آن علاوه بر کنترل جامعه، به مصاف رقيبان سياسی خود بروند و هرگاه جناح غيرهمسو در رأس دولت قرار گيرد، خيابان ها را قرق کنند و فرياد «وا اسلاما» سر دهند. گرچه چند سالی بود که وظيفه خطير سرکوب و "تاديب" زنان و دختران را نيروهای انتظامی و گشت های رنگ و وارنگ ارشاد به عهده گرفته بودند و در ديوار شهر پر از شعارهای "دندان شکن و دشمن شکن" در حفظ حجاب شده بود، اما حجاب باوران که همه مشکلات را از گرانی و تورم گرفته تا سيل و زلزله و نيامدن باران به حساب "بدحجابی" زنان می گذارند، برای حل بحران های موجود، تداوم راه حل ساده سرکوب زنان را پيش گرفته اند و با عملياتی هماهنگ و با سازمانی دهی منظم و مرتب اعتراضات و تظاهرات و تجمعاتی را تدارک ديده که سرچشمه همه آن ها يکی است.

در گزارشی از سايت الف (در تاريخ ۲۹ فروردين ۱۳۹۳) به نقل از خبرگزاری پارس آمده است[۱] "جمعی از دانشجويان دانشگاه تهران با صدور نامه‌ای خطاب به فرهاد رهبر نسبت به بدحجابی‌ها موجود در اين دانشگاه اعتراض کردند". در اين نامه که دارای ادبياتی ضدزن است، آشکارا رياست دانشگاه نيز مورد تهديد قرار گرفته است. در اين نامه نوشته اند: "آنچه اينک پيش روی شماست، رنجنامه‌ای است از سوی جمعی از دانشجويان دانشگاه تهران در اعتراض به از بين رفتن فضای مناسب برای تحصيل و خلاقيت علمی، که بوسيله رفتار برخی از دانشجويان، در شکستن حريم‌ها و هنجارهای اخلاقی و آداب اجتماعی، پديد آمده است و اکنون اين چند کلام را خطاب به جنابعالی تنظيم نموده‌ايم تا اتمام حجتی باشد با شما و تمام مسئولين ذيربط." آنان همچنين در نامه خود افزوده اند: "گاهی با افرادی مواجه می‌شويم که محيط دانشگاه را با عشرتکده اشتباه گرفته‌اند" و در ادامه می نويسند: "آنچه جای بسی تامل، تاسف و ناراحتی است نه فقط اين پديده بی‌غيرتی و بی‌عفتی، که تساهل و تسامح شما مسئولين در اين مساله ساده انسانی است! و در اين زمينه، همه خواسته ما از شما و مسئولين ذيربط اين است که ضمن برخورد صحيح قانونی و قاطع با اين افراد، که عليرغم تعداد اندک‌شان، خسارتی بس سنگين برای جامعه دانشگاهی‌اند، بيش از اين اجازه اشاعه فحشا را در محيطی که بايد منشا علم و ايمان باشد..."[۲]

پس از نامه مذکور رجانيوز به نقل از خبرگزاری پارس از نامه دوم اين گروه در تاريخ ۲۰ ارديبهشت ۹۳ خبر داد. در اين نامه و با همان ادبيات پيشين با اشاره به آيين نامه شورای عالی انقلاب فرهنگی (مصوب سال۱۳۶۶) درباره حجاب و عفاف در محيط های آموزشی آمده است: "اماکن عمومی مانند قرائت‌خانه، کتابخانه و خوابگاه‌ها و اتاق‌های غذاخوری بايد برای زنان و مردان جدا باشد يا برای هر جنس از نوبت جداگانه استفاده شود"[۳].

نويسندگان محترم اين نامه ها، دانشجو يا غيردانشجو، طوری از آئين نامه شورای عالی انقلاب فرهنگی ياد می کنند که گويی آيين نامه ها بر انسان تقدم دارند و جنبه تقدس به آن می دهند اما فراموش می کنند که برخی از نويسندگان همين آئين نامه و آئين نامه های مشابه، خود از مغضوبين حکومت جمهوری اسلامی هستند و بعضاَ به کشور های ديگر پناه برده اند. از طرفی با توصيفاتی که در اين اعتراض نامه ها عنوان شده، لابد در کشوری مثل ژاپن که اين همه در زمينه علم و تکنولوژی پيشرفت داشته اند زنان در محيط دانشگاه لحاف به سر کرده اند تا برادران دانشجو وسوسه نشوند و چشمه خلاقيت و نوآوريشان نخشکد. معلوم نيست کی اين جماعت می خواهند به خود بيايد که بی استعدادی و افت تحصيلی، از "بدحجابی" همکلاس هايشان نيست، بلکه شايد از تمرکز بيش از حد خودشان روی مسائل جنسی است و اين نگاه شان نيز ناشی از آن است که به جنس مخالف به عنوان ابژه جنسی نگاه می کنند وگرنه مگر کشور ما مردان استثنايی دارد که اگر چند تار موی زنی بيرون بود، آنها از خود بيخود شده و عنان اختيار از دست بدهند و "به گناه بيافتند"؟

در اين ميان ساده انگاری است اگر تصور کنيم عده ای دانشجو پس از ۳۵ سال ناگهان از خواب بيدار شده اند و به فکر "سالم ساختن محيط دانشگاه" برآمده اند، خير، قضيه چيز ديگری است و به حوزه ی درگيری در مناسبات قدرت بر می گردد؛ يعنی تقابل ميان جناح های حکومت و اين وسط هم، صد البته ديواری کوتاه تر از ديوار حريم خصوصی زنان و علم کردن حجاب زنان وجود ندارد!! در هر حال به نظر می رسد دُم خروس به طرز انکارناپذيری بيرون زده و از اين رو عده ای ديگر چهارشنبه٬ ۱۷ ارديبهشت۹۳‌، در خيابان فاطمی دست به تظاهرات عليه "بدحجابی" زدند و خبرگزاری های فارس، مهر، ايرنا و... اين تظاهرات را پوشش خبری تصويری دادند. در اين تظاهرات نوک تيز حمله، آموزش عالی و آموزش و پرورش بود. طرح شعار: «آموزش و پرورش خجالت، خجالت» نيز در واقع موضع سياسی تظاهرکنندگان را نسبت به آموزش و پرورش و قاعدتاَ وزير مربوطه، بازتاب می دهد. اين جا نيز می بينيم که «حجاب خانم ها» بار ديگر دستاويزی برای انتقام گيری های سياسی از رقيب، شده است! وگرنه چه دليلی دارد که پس از ۳۵ سال که از انقلاب گذشته و با وجود انواع و اقسام قانون و بخشنامه محرمانه و غير محرمانه، و چسباندن انواع و اقسام پلاکاردها و شعارهای رنگ و وارنگ در کرامت حجاب زنان که به طور فراوان به در و ديوار های مدارس و خيابان ها، همچنين با وجود اخطار و اخراج و تنبيه و توبيخ دختران دانش آموز و دانشجو و... دل برادران حزب الله هنوز خنک نشده و خواهان اعمال فشارهای باز هم بيشترند؟ نمونه همين کارها پيش از اين نيز توسط همين نيروهای حزب الهی و در زمان رياست جمهوری محمدخاتمی نيز انجام می گرفت. ولی چنانچه در دوره ۸ ساله احمدی نژاد ديديم اين گونه تظاهرات حزب الهی ها و شاخ و شانه کشيدن برای مسئولين، کمتر شده بود.

البته علاوه بر آنچه گفته شد، اين موضع گيری ها عليه زنان، ممکن است بُعد ديگری هم داشته باشد و آن هم «دلواپسی» از انسجام زنان در تمرد از داشتن حجاب اجباری است. زنان در نافرمانی مدنی که پس از انقلاب تاکنون بی وقفه انجام داده اند، مخالفت خودشان را با حجاب اجباری که توهين و تحقير زن و مرد جامعه ايرانی را در پی دارد نشان داده اند. از اين رو به نظر می رسد واکنش های زنان نسبت به اجبار و تحميل که در شکل پوشيدن مانتو و روسری های رنگی و بيرون گذاشتن موی سر (که حتی در ميان عادی ترين زنان جامعه نيز رواج دارد) تا تشکيل «کمپين مخالفت با حجاب اجباری»، و اينک «کمپين آزادی های يواشکی»، نمود يافته، سبب شده است که علاوه بر اختلاف های سياسی درون حکومت، نگرانی در دل بنيادگرايان نيز بياندازد، همان طور که قشريون، روزی روزگاری سوادآموزی دختران را مخالف دين و دستورات الهی می دانستند. اما امروز خوشبختانه يکی از افتخارات ايران، ميزان بالای زنان تحصيل کرده است. هم از اين روست که به گمان من روزی فراخواهد رسيد که زنان ايران مانند همتايان خود در ديگر نقاط جهان، از حق انتخاب پوشش برخوردار باشند... آری، آن روز دير نيست!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانوشت ها:
[۱] http://alef.ir/vdcjmhem.uqeovzsffu.html?68916
[۲] وب سايت الف به نقل از خبرگزاری فارس
[۳] http://www.rajanews.com/detail.asp?id=49333


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016