در همين زمينه
25 خرداد» فوقالعاده انتخابات ۲: اين برگه های رای مردم است که در آتش حماقت حُکّام می سوزد22 خرداد» فوقالعاده انتخابات: بای بای آقای احمدی نژاد! 17 خرداد» از زندگی همین دو روزِ انتخابات نیست تا چگونه پرویز ثابتی مردم ایران را با جهان مدرن آشنا کرد 20 اردیبهشت» از انتخابات ايرانی تا مباحثه حسين شريعتمداری با احسان طبری 13 اردیبهشت» از مکتبهای ادبی رضا سيدحسينی تا تسليت مهندس موسوی بهمناسبت انتقال پيکرهای قتلعامشدگان سال ۶۷ به مکانی نامعلوم
بخوانید!
28 خرداد » آزادی ای گلولة آتش! شعری از جلال سرفراز
28 خرداد » فوقالعاده انتخابات ۳: آقای خامنه ای عُمّال شما آشوبگر و آتشافروزند نه معترضان مسالمتجو 27 خرداد » جادوی همصدايی، شعری از ويدا فرهودی 26 خرداد » باور کن! اين زمانه ی بيداد بگذرد، شعری از رضا مقصدی 25 خرداد » فوقالعاده انتخابات ۲: اين برگه های رای مردم است که در آتش حماقت حُکّام می سوزد
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! فوقالعاده انتخابات ۳: آقای خامنه ای عُمّال شما آشوبگر و آتشافروزند نه معترضان مسالمتجوکشکول خبری هفته (۸۵) آقای خامنه ای عُمّال شما آشوبگر و آتشافروزند نه معترضان مسالمتجو نه. دارم تعارف می کنم. شما بی خبر نيستيد و بهطور قطع خبر داريد ولی خودتان را به بی خبری می زنيد. از اين هم بی خبر نيستيد که آشوبگران و آتش افروزان عُمّال حکومت شما هستند. اين ها هستند که به عنوان نفوذی در صفوف طرفداران آقای موسوی رخنه می کنند، صورت شان را با دستمال سبز می پوشانند، و شهر را به آشوب می کشند. شيشه ی بانک ها را می شکنند؛ اتوبوس ها را آتش می زنند؛ شعارهای تند و تحريک کننده می دهند. اين کارها را می کنند، تا گروهی ديگر از عُمّال شما، به مردمِ معترض و آرام حمله کنند، و آن ها را به بهانه ی آشوبگری به خاک و خون بکشند. آقای خامنه ای آقای خامنه ای آقای خامنه ای آقای خامنه ای به آشوبگران و آتشافروزان وابسته به نهادهای مختلف حکومتی دستور دهيد که دست از آشوبگری و آتش افروزی به نام معترضان بردارند. به ماموران نيروی انتظامی و بسيج دستور دهيد که دست از سرکوب مردم جان به لب رسيده بردارند. به متقلبان انتخابات رياست جمهوری دستور دهيد که رای مردم را به منتخب آن ها بازگردانند. اين به نفع شما، به نفع مردم، و به نفع ايران خواهد بود. يک روز تاريخی ۲۵ خرداد، يک روز تاريخی بود. روزی که در تاريخ اجتماعی ايران با افتخار بسيار ثبت خواهد شد. مردم، يکپارچه و يکصدا، برای بازپس گيری رای از دست رفته شان به خيابان آمدند. با آرامش، با متانت، با مسالمت، بدون درگيری و خشونت. همواره آرزوی ديدن چنين روزی را داشتم. ديدم بالاخره مردمی با فرهنگ را که خود پديد آورنده ی نظم بودند؛ که خود پديد آورنده ی آرامش بودند؛ که ضمن حفظ نظم و آرامش، حق خودشان را به طور قاطع، با فرياد بلند، از ضايع کنندگان حق طلب می کردند. رای خودشان را به طور قاطع، با فرياد بلند، از ربايندگان رای باز می خواستند. ۲۵ خرداد، يک روز تاريخی بود. يک روز به ياد ماندنی و فراموش نشدنی. يک روز از هر جهت سبز و صلح آميز. بايد در ميان جمعيت حضور می داشتی تا معنای عظمت و شکوه را درک کنی. عکس و فيلم تنها بخشی از اين عظمت را نشان می دهد. مردم، بی هيچ تبليغِ حکومتی، بی هيچ هيجان رسانه ای، بی هيچ توقع برای دريافت امتياز، با وجود احتمال هجوم اراذل و اوباش، با وجود احتمال آسيب و مرگ، به اين راهپيمايی آمدند تا صدای اعتراض شان را به گوش مسئولان حکومت برسانند. از فلکه ی صادقيه تا ميدان آزادی، با مردم هم صحبت شدم. از مرد جوانی که با خنده از خس و خاشاک بودن خود سخن می گفت، تا خانم ميانسالی که بچه هايش از ساعت ۳ به راهپيمايی آمده بودند و او به خاطر دير رسيدن، وجدان اش ناراحت بود. در چهره ها عزم و اراده ديده می شد. اراده ی باز پس گرفتن رای از دست رفته؛ اراده ی مقابله با ظلم. در ميدان آزادی مردم دسته دسته شعار می دادند. هيچ هماهنگ کننده ای نبود. بر پايه ی بنای آزادی، شعار مرگ بر ديکتاتور به چشم می خورد. صدها نفر با موبايل و دوربين، عکس و فيلم می گرفتند. از لباس شخصی ها خبری نبود. اگر هم بود خود را با روبان سبز استتار کرده بودند! اينان مرد ميدان های خالی از هماوردند. يک نفر را تنها گير بياورند و پنج نفری با باتوم و تبر و چماق به جان اش بيفتند. معلوم بود که در ميان جمعيت ميليونی، جرئت عرض اندام ندارند. جمعيت در حال ترک محل بودند که آشوب شروع شد. عده ای –که معلوم نبود کيستند- به گردان ۱۱۷ بسيج هجوم بردند. ماموران مستقر در اين پايگاه شروع به تيراندازی کردند. بعد نوبت لباس شخصی ها رسيد که به مردم پراکنده يورش برند و سر و دست بشکنند. بعد هم مقامات امنيتی ادعا کردند که مهاجمان به پايگاه بسيج مسلح بودند تا توجيهی باشد برای کشتار ۷ بی گناه و کشتارهای بعد.
۲۵ خرداد، يک روز تاريخی بود. يک روز سبز که حکومت با جنايت خود لکه های سرخ بر آن نشاند. زنده باد مبارزه مسالمت آميز در اين شب ها شاهد هستيم، که ده ها نيروی موتورسوار، به دنبال اتومبيل فرماندهی، و اسکورت دو وانت پر از سرباز در خيابان ها جولان می دهند و هماورد می طلبند. کافی ست سنگی به طرف شان پرتاب شود تا مثل قوم مغول بر سر پرتاب کننده ی سنگ بريزند و او را له و لورده کنند. حکومت در اين روزها چون با آشوبگران طرف نيست، خود در صدد ايجاد آشوب است تا وقوع آن را به حساب معترضان بگذارد و در نزد افکار عمومی دليلی برای سرکوب داشته باشد. بايد با اين ترفند، مقابله کرد. اگر کسی را ديديم که دست به تخريب اموال عمومی می زند، بايد در مقابل او بايستيم و او را از اين کار منع کنيم. اگر خواست ادامه دهد، يقين کنيم که از عوامل حکومت است و قصدش مخدوش کردن چهره ی معترضان است. بايد با قاطعيت اين کار را بکنيم و ترديدی به خود راه ندهيم که اين گونه اعمال نه به نفع معترضان، بل که به نفع حکومت است. برنامه و تاکتيک خود حکومت است. وقتی گُل ها لگدمال نمی شود آقای ابطحی جای شما خالیست بالاخره بعد از چند سال انتشار مطالب صريح و کوبنده، مسئولان محترم امنيتی طاقت شان طاق شد و ايشان را دستگير کردند. به بيان ديگر شتر در خانه ی ايشان نيز خوابيد! لابد اتهام ايشان اين است که با نوشته هايشان مردم را تحريک به درگيری و آشوب کرده اند. ان شاءالله که اين طور نباشد، و ايشان به زودی آزاد شود و به سر وب لاگ نويسی اش بازگردد. ما به خواندن مطالب ايشان عادت کرده ايم و دوست نداريم هر بار که وب لاگ شان را باز می کنيم با صفحه ای که خبر دستگيری ايشان را می دهد رو به رو شويم. مطمئن هستم، ايشان در زندان بعد از خانواده، دل اش برای لپ تاپ و وب لاگ و آپ کردن مطالب تنگ می شود و به محض اين که به خانه برسد، اولين کاری که می کند، روشن کردن کامپيوتر مربوطه است! دعا می کنيم که کامپيوتر ايشان هميشه روشن و وب لاگ شان همواره آپ باشد! تصحيح داشتم مطلب را بازخوانی می کردم که به ارقامِ فوق رسيدم و اين طور به نظرم آمد که يک جای آمارِ من می لنگد. بعد از جمع و تفريق ديدم که ای دل غافل جمع آمار من درست برابر با کل افراد واجد شرايط رای دادن شده و حضور صد در صدی مردم را رقم زده! به عبارتی آمار من ۷۰۰۰۰۰۰ نفر بيشتر از جمع کل افراد شرکت کننده در انتخابات را نشان می دهد. کجای کارم ايراد داشت؟ پس از بازبينی آرا(!) (اينجانب برای بازبينی آرا، نيازی به اجازه ی آقای خامنه ای و شورای نگهبان ندارم)، و انطباق آن با آماری که آقای ابراهيم امينی عضو هيئت رئيسه مجلس ششم ارائه داده و منبع نوشته من بود متوجه شدم که حدود ۶ ميليون رای اضافی به آقای رضايی داده ام و در رُند کردن آرای آقايان کروبی و موسوی هم گشاده دست بوده ام و عددها را يک ميليون بالا گِرد کرده ام. بدين وسيله از خوانندگان عزيز به خاطر اين اشتباه و ارائه ی آمار غلط پوزش می خواهم (کاش آقای خامنه ای و شورای نگهبان هم مثل ما به اين سادگی از مردم پوزش می خواستند!) تفسير خبر کشکولی * مشروعيت بر باد رفته «محسن کديور» * سايت ضدانقلابی گويانيوز برای جلب اعتماد مخاطبان ادعا کرد با مشکل مالی مواجه است... اين اقدام فريبکارانه در حالی است که گويا نيوز طی سال گذشته و در اقدامی کم سابقه هر روز آگهی استخدام در سازمان «سيا» را در صفحه اول خود منتشر می کرد که با خوش بينی بايد گفت احتمالاً آن حرکت نيز در راستای تامين مالی از طريق درج آگهی بوده است... «کيهان» * هيچ دانشجويی در کوی دانشگاه کشته نشده است «رئيس دانشگاه تهران» * پيشنهاد کميته حقيقت ياب از سوی موسوی «راديو زمانه» * ما فقط می خواهيم رای مان برگردد «دانشجويان دانشگاه ها» * دانشجويان مجروح را هم کشان کشان با خود می برند «راديو زمانه» * آيت الله خامنه ای: ظرفيت تحمل عدم پيروزی کار آسانی نيست «راديو زمانه» * همان جمله بالا * روسيه به احمدی نژاد خوش آمد گفت. Copyright: gooya.com 2016
|