در همين زمينه
18 شهریور» از امام زمان مورد سوء قصد قرار میگيرد تا جفنگيات آيندهساز7 شهریور» از بيست سالگی مجله بخارا تا معمای ترانه موسوی 22 مرداد» از رسانه ايران ندا تا نمايش سکسی-علمی-اسلامی در يک پرده 11 مرداد» از خامنهای عزيزم! قال را بکن! تا هجوم سبز به منتقدان مهندس موسوی 30 تیر» از تبريک به مناسبت يک سالگی جرس تا سکوت در برابر شکنجه زندانيان
بخوانید!
3 مهر » عموپورنگ، امیرمحمد و کودکان ایران و عراق روی کشتی دوستی، ایسنا
2 مهر » از حلول روح آقای خمينی در جسم حجةالاسلام کروبی تا احمدینژاد دشمنان را غيب کرد 1 مهر » اول مهر، سالروز تولد محمدرضا شجريان: شجريان، مردی که سالها آواز ايران را کفايت میکند، ايلنا 1 مهر » پس از انتقاد در جشن خانه سينما، پروانه ساخت فيلم اصغر فرهادی لغو شد، هرانا 1 مهر » زنگ آغاز سال تحصيلی به صدا درآمد، ايلنا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! از حلول روح آقای خمينی در جسم حجةالاسلام کروبی تا احمدینژاد دشمنان را غيب کردکشکول خبری هفته ۱۳۱ در کشکول شماره ی ۱۳۱ می خوانيد: چند کلمه با خوانندگان حلول روح آقای خمينی در حجةالاسلام کروبی غلط نکنم روح آقای خمينی در جسم آقای کروبی حلول کرده است. نامه ی ايشان به رئيس مجلس خبرگان را که می خوانيم ياد سخنان آقای خمينی می افتيم در باره ی کاپيتولاسيون. شجاعتی که امروز در آقای کروبی می بينيم مشابه همان شجاعتی ست که آقای خمينی در زمان شاه از خود نشان داد. حرف های او عينِ حرف های آقای خمينی ست که در زمان شاه می زد. بيانيه های او عين بيانيه های آقای خمينی ست که در زمان شاه صادر می کرد. حتی مَنِش او با منش آقای خمينی تفاوت چندانی ندارد. همين منش بود که سال ۵۷، ميليون ها ايرانی را به خيابان ها کشيد و طرفدار خمينی کرد. فقط يک چيز ما را ناراحت می کند و آن رفتار و منش آقای خمينی بعد از کسبِ قدرت است. اميدواريم روح آقای خمينی بعد از پيروزی جنبش سبز از جسم آقای کروبی خارج شود و در هيچ جسم ديگری حلول نکند! منشور ضد بشر خامنه ای کبير و اکنون منشور ضد بشر خامنه ای کبير: دعوای قرآن و انجيل قرآن- بسم الله الرحمن الرحيم... آپانديس و رابطه ی آن با فلسطين عزيز به لطف جمهوری اسلامی دايره ی لغاتِ استعاریِ فارسی روز به روز گسترده تر می شود. از اين به بعد وقتی می گويند آپانديس کسی درد گرفت، ياد مبارزه مسلمانان انقلابی ايران در راه فلسطين می افتيم. آنفولانزا هم يعنی حمايت از حقوق مردم فلسطين. کمر درد هم يعنی تلاش در راه مستضعفانِ فلسطينی. عزيزم! اگر داری مبارزه می کنی، مثل بچه های ايران که با جمهوری اسلامی مبارزه می کنند، مثل روزنامه نگاران و نويسندگان و روشنفکران ايرانی سرت را بالا بگير بگو دارم مبارزه می کنم. به خاطر مردم فلسطين روی تشک کشتی نمی روم. هر طور هم می خواهد بشود بشود. يعنی چه درد آپانديس ام عود کرده يا آنفولانزا گرفته ام يا کمر درد شده ام. مردم فلسطين از کجا بفهمند که دردِ آپانديس يعنی مبارزه در راه آن ها؟ مرض ها که ته کشيد چه می کنی؟ وقتی رو به روی حريف اسرائيلی قرار گرفتی می گويی اسهال گرفته ام؟ يا پروستات ام ورم کرده شاش بند شده ام؟ يا بر عکس، فشار بهم آمده سلسلةالبول گرفته ام؟ بيچاره مردم فلسطين را بگو که مبارزات شان به چه استعاره هايی آراسته خواهد شد! همنوع عيسی سحرخيز خانم سحرخيز در اثر ناراحتی زياد دچار اشتباه بزرگی شده و ناخواسته به همسر دلاورِ خود توهين کرده است. آقای سحرخيز کجا از نوع آقای دادستان است که خانم سحرخيز از او انتظار نگاه به "همنوع" دارد؟ سحرخيز انساندوست است، دادستان انسانکُش. سحرخيز آزادی خواه است، دادستان اسارت خواه. سحرخيز دنبال انسان سر افراز است، دادستان دنبال حيوان سر به راه. سحرخيز انسان را در اوج می خواهد، دادستان انسان را تو سری خور. سحرخيز زبان گويا می خواهد، دادستان زبان بريده. با اين تفاصيل آيا دادستان را می توان همنوعِ سحرخيز دانست و از او انتظار حمايت و ياری داشت؟ بهتر است خانم سحرخيز اين اشتباه را به نحوی تصحيح کنند. خدا شاه را بيامرزد خيلی اعتراف ناجوری دارم می کنم ولی حقيقت را بايد گفت: واقعا ما آدم های خری بوديم که از دادگاه ها و يا به عبارتی بيدادگاه های نظامی شاه انتقاد می کرديم! ببخشيد که توهين می کنم ولی اين توهين به خودم بر می گردد. بياييد منطقی باشيم. در زمان شاه شما می آمديد يک کتاب مارکسيستی می خوانديد، با دوستان هممرامتان جلسه می گذاشتيد، اصلا وحشتناکتر از همه، اسلحه بر می داشتيد و با نارنجک و بمب به جنگ عوامل امپرياليسم می رفتيد، با شما چه کار می کردند؟ می بردند زندان، می زدند، شکنجه می کردند، بعد هم می فرستادن تان دادگاه نظامی آنجا يک محاکمهی فرمايشی برگزار می شد و شما محکوم به اعدام يا حبس ابد می شديد. اعدام تان هم با نهايت احترام صورت می گرفت. وصيت نامه ای می نوشتيد و وصيت نامه تان در اختيار خانواده قرار می گرفت و قبر مشخصی هم داشتيد که لااقل خانواده تان می توانستند بيايند برای تان فاتحه بخوانند. اما حالا چی؟ افتاده ايم دست کسانی که يک محاکمه ی فرمايشی هم برای آدم برگزار نمی کنند. خودشان می بُرند و خودشان می دوزند و خودشان به تن می کنند؛ رای زندان و شلاق و تبعيد و اعدام صادر می کنند. وکيل تان هم که بيايد حرف بزند، خودش را می گيرند می اندازند زندان تا ديگر از اين غلط ها نکند. اعدام هم که می کنند حق فاتحه خواندن به خانواده تان نمی دهند. وصيت نامه تان را هم سانسور می کنند. در شاهکار آخرشان هم دختر مردم را به شهری تبعيد کرده اند که اصلا زندانش بند زنان ندارد (محمدشريف، وکيل شيوا نظرآهاری: زندان ايذه بند زنان ندارد چه برسد به زندانی سياسی «راديو کوچه»). آخر بابا. يک ظاهرسازی چيزی بکنيد لااقل آدم دل اش خوش باشد که قوه ی قضائيه مستقل دارد و از بازجو دستور نمی گيرد و کار قاضی ادامه ی کار شکنجه گر نيست. واقعا خاک بر سر ما که قدر بيدادگاه های شاه را ندانستيم. شيوا نظر آهاری های مجازی در مقابل دادستانی تجمع کردند طبق گزارش های دريافتی، کسانی که در اينترنت و فضای مجازی شعار داغ و هيجان انگيزِ "ما شيوا نظرآهاری هستيم" داده بودند، اکنون در مقابل دادستانی در صفوف به هم فشرده گرد آمده اند و به حکم صادره توسط دادگاه اعتراض می کنند. نامبردگان با حمل تصاوير شيوا و شعار ما همه شيوا هستيم آمادگی خود را برای مقابله با حکم شيوا اعلام می کنند. عده ای با نشستن در وسط پياده رو، عده ای با نشستن در وسط خيابان، عده ای با بوق زدن، عده ای با پوشيدن پيراهن سبز، عده ای با سر کردن روسری سبز، صدای اعتراض و شيوا بودن خود را به گوش مسئولان می رسانند. طبق آخرين خبرها، ترافيکِ سايت های خبری و اشتراک اخبارِ اينترنتی به شدت کاهش يافته وتعداد بازديدکنندگانِ همزمان سايتِ بالاترين به رقم باورنکردنی ۳۰۰ نفر رسيده که سايت آمارگير نشان می دهد تمامیِ اين ۳۰۰ نفر ساکنان خارج از کشور می باشند. البته اين امر کاملا طبيعی ست چرا که شيوا نظر آهاری های مجازی اکنون در وسط خيابان هستند. خبرهای تکميلی متعاقبا اعلام خواهد شد. احمدی نژاد دشمنان را غيب کرد [احمدی نژاد در مسجد جمکران کنار آيت الله جنتی نشسته و برای ايشان از سخنرانی در سازمان ملل تعريف می کند. آيت الله جنتی که اخيراً موفق شده از دست عزرائيل فرار کند با شعف بسيار به سخنان او گوش می دهد]- بالاخره تبليغات دشمن بی اثر نيست. خيلی ها با چشم بد به ما نگاه می کردند. راست می رفتيم، می گفتند سکينه، چپ می رفتيم، می گفتند شيوا. حالا يکی نبود بهشون بگه تو که نمی دونی مروه شروينی کيه چه حقی داری بگی سکينه و شيوا. دو سه تا عکس هم در جيب ام نگه داشته بودم که به محض باز شدن سر صحبت آن ها را بيرون بکشم که ديدم دشمن اين بار با برنامه ريزی جلو اومده و خانم امان پور برام کامپيوتر بيرون می کشه [پوزخند می زند]. گفتم اگه عکس از تو جيب ام بيرون بيارم ملت ايران خجالت زده ميشه که چرا رئيس جمهور منتخب اش [جنتی ابروهايش را به علامت تعجب بالا می بَرَد و لبخند مليحی بر لبان اش می نشيند، و خيلی آهسته درِ گوش احمدی نژاد می گويد: حالا که اين جا کسی نيست بهتر است بفرماييد رئيس جمهور منتخب امام زمان، و احمدی نژاد هم يک چشمک می زند و با لبخند حرف او را تائيد می کند] بله. همان که شما می فرماييد [لبخند سی و دو دندان می زند وبينی اش از آنی که هست درازتر می شود] عرض می کردم که ممکن است ملت نجيب ايران خجالت زده شود که چرا ما لپ تاپ نبرده ايم که دستور داديم اسفنديار جان برای سفر بعدی يک بيست و يک اينچ اش را آماده کند که تو دهن خانم امان پور بزنيم [جنتی با شنيدن نام اسفنديار ابرو در هم می کشد ولی اخم اش فوری باز می شود و موضوع را از ياد می بَرَد]. باری در سخنرانی سازمان ملل هم همان طور که ملاحظه کرديد، توانستم به حول و قوه ی الهی به کمک امام زمان که همراه و ياور من بود دشمنان را غيب کنم. ديدم معجزه ی هاله ی نور، اين احمق ها را بيدار نمی کند پس بهتر ديدم آن ها را از روی صندلی های شان محو کنم تا مردم مظلوم فلسطين ببينند که ما اگر بخواهيم می توانيم دشمنان را از صحنه ی روزگار و صحنه ی سازمان ملل و هر صحنه ی ديگری محو کنيم. عکس هايش را هم آوردهام. ملاحظه کنيد:
Copyright: gooya.com 2016
|