شنبه 24 فروردین 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

صادق هدايت در شيراز، جهانگير هدايت

شرق ـ صادق هدايت يک‌بار در سال ۱۳۱۲ به شيراز مسافرت کرد، نزد عمويش دکتر کريم‌خان چند روزی مانده. ما نمی‌دانيم اين سفر به شيراز در «داش آکل» و قصه‌ها و ضرب‌المثل‌های شيرازی که بعدا نوشت چه اثری داشته است. اواسط اسفند ۱۳۹۱ بود که همايش مربوط به صادق هدايت در شيراز ترتيب داده شد. خاک شيراز بوی عطر ادب و فرهنگ اصيل ايران را می‌دهد، چون بستری برای حافظ و سعدی در دامان خود دارد. گويی در تمام فضای اين شهر زيبا فرهنگ و تمدن و ادب اصيل ايران موج بر‌می‌دارد. اين‌بار صادق هدايت را کانون وکلای دادگستری منطقه فارس به شيراز دعوت کرد. همين کانون کميسيون هنری‌ای دارد که به حرکت‌های هنری فوق‌العاده علاقه‌مند است وصادق هدايت را ضمن همايش به شيراز برد. «رهيافتی بر ادبيات صادق هدايت در سينما» عنوان همايش بود و از من دعوت شده بود که در آن حضور پيدا کنم. سال‌ها بود شيراز نرفته بودم و رفتم به شيراز.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


از لحظه ورود به فرودگاه شيراز دوستان کميسيون هنری کانون وکلا با حضور در فرودگاه از من استقبال پر‌محبتی کردند. در هتل آبرومندی ما را جا دادند و روز بعد همايش برگزار ‌شد. سالن بزرگی به اين گردهمايی تخصيص داده شده و عده قابل ملاحظه‌ای از وکلا، ادبا، استادان، دانشجويان و دوستداران صادق هدايت در اين جلسه حاضر بودند. با توجه به موضوع همايش ابتدا صحنه‌هايی از چند فيلم در ارتباط با آثار صادق هدايت به نمايش درآمد. عمدتا صحنه‌ها مربوط بودند به فيلم‌های «بوف کور» و «سفر بهاری» ساخته کيومرث درمبخش، «گفت‌وگو با سايه» ساخته خسرو سينايی، «تاريک‌خانه» ساخته حسن هدايت و صحنه‌هايی از بعضی فيلم‌های خارجی. به‌طور کلی صحنه‌هايی از اين فيلم که به نمايش درآمد با آثار صادق هدايت ارتباط داشت.

بعد از من خواسته شد که صحبت کنم. من ابتدا درباره علاقه زياد صادق هدايت به سينما و مخصوصا تماشای فيلم‌های وحشتناک مانند مطب دکتر کاليگاری، گولم و نوسفراتو صحبت کردم و بعد به فيلم‌ها و انيميشن‌هايی که درباره زندگی و افکار و آثار صادق هدايت ساخته شده اشاره کردم. از من خواسته شده بود خاطراتی که از صادق هدايت به ياد دارم را بيان کنم. من در سه خانه‌ای که صادق هدايت در آنها زندگی می‌کرد، برای مدتی با او هم‌خانه بودم. يکی در خانه‌ای که در خيابان کوشک است و بيمارستان دکتر امير اعلم آن را تصرف کرده است. ديگری خانه‌ای که پشت دانشسرای عالی آن موقع قرار داشت و بالاخره خانه اعتضادالملک در خيابان ثريای قبلی و سميه فعلی. اين خاطرات مربوط می‌شود به ايامی که من پسر بچه‌ای بودم تا زمانی که در دبيرستان تحصيل می‌کردم. شايد يکی از جالب‌ترين خاطرات در خانه خيابان ثريا‌ست که سگ سياه قوی‌هيکلی در حياط خانه نگهبانی می‌کرد و من ماموريت داشتم ميهمانان صادق هدايت، مخصوصا جلال آل‌احمد و همسرش را از گزند سگ محفوظ بدارم!

بعد شاپور جورکش سخنرانی کرد. او کتاب جالبی تحت‌عنوان «زندگی، عشق و مرگ از ديدگاه صادق هدايت» نوشته و منتشر کرده است. آقای جورکش در رابطه با آثار و ديدگاه‌های صادق هدايت و فيلم و سينما صحبت کرد. در پايان به سخنرانان از طرف کانون وکلای دادگستری منطقه فارس جوايزی داده شد. به من تابلوی بزرگ و زيبايی اهدا شد که روی تابلو با خط‌نقاشی رباعی سروده ايرج زبردست يکی از قدرتمندترين رباعی‌سراهای معاصر درباره صادق هدايت آمده است. رباعی می‌گويد:

چون روح وجود تو معمايی بود
آميزه‌ای از جنون و تنهايی بود
روزی که تو را خاک در آغوش کشيد
زانو زدن مرگ تماشايی بود

به طور کلی اين همايش با برخورداری از نظم و ترتيب و نحوه برگزاری آن درخور صادق هدايت بود و جا دارد از همه برگزارکنندگان آن تشکر کنم.

ايرج زبردست دوست گرامی راهنمای ما شد برای زيارت مزار حضرت حافظ و حضرت سعدی و ديگر اماکن که مخصوصا خانه‌ای که فيلم «داش آکل» در آن ساخته شد برای من بسيار جالب بود. گفتنی است دوستان شيرازی ما از هيچ محبتی درباره ما دريغ نکردند. نکته بسيار مهم آنکه در اين سفر تعداد توريست و مخصوصا توريست‌های خارجی در شيراز با اين همه امکانات و جاذبه توريستی بسيار اندک بود. متاسفانه ما درآمد هنگفتی را که بايد داشته باشيم از دست داده‌ايم.

يک روز رفتيم به يک قهوه‌خانه سنتی حوالی بازار مشير. به محض آنکه چايمان را خورديم يک شاگرد قهوه‌چی آمد و گفت: بايد برويد! پرسيدم چرا؟ گفت ما ميهمان داريم! اين پسره ما را بيرون می‌کرد چون ميهمان داشت. من اين ميهمان‌نوازی توريست داخلی را به رييس‌کل گردشگری فارس تبريک می‌گويم که نشانه مديريت بی‌نظيری است. اميدوارم سال جديد ميز آقای رييس گنده‌تر، درآمدش بيشتر و کارش کمتر شود! اين اولين باری بود در آمريکا، کانادا، اروپا، خاورميانه و آفريقا من با پديده بيرون راندن مشتری روبه‌رو شدم!

صادق هدايت در کتاب «اصفهان نصف جهان» می‌نويسد: «بايد رفت! اين لغت رفتن چقدر سخت است. يکی از بزرگان گفت: آهنگ سفر يک جور مردن است وقتی انسان شهری را وداع می‌کند، تعدادی از يادگار، احساسات و کمی از هستی خودش را در آنجا می‌گذارد و تعدادی از يادبودها و تاثير آن شهر را با خودش می‌برد. حالا که می‌خواهم برگردم مثل اين است که چيزی را گم کرده باشم يا از من کاسته شده باشد و آن چيز نمی‌دانم چيست، شايد يک خرده از هستی»، آنجا در خاک عطرآگين شيراز مانده باشد. قسمتی از صادق هدايت در شيراز ماند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016