چهارشنبه 4 اردیبهشت 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گفت‌وگو با مهناز افشار به بهانه اکران "برف روی کاج‌ها"

بايد بدانيم يا ندانيم؟

روزنامه شرق ـ مهناز افشار، بازی در سينما را با فيلم «دوستان» به کارگردانی «علی‌شاه‌حاتمی» آغاز کرد و در فيلم «شور عشق» به کارگردانی «نادر مقدس» به شهرت رسيد. فيلمی که در آن برهه زمانی، نظر منتقدان را جلب نکرد و حتی مورد عتاب آنان واقع شد و جايزه «زرشک زرين» بدترين فيلم از سوی انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايی ايران را دريافت کرد. جايزه‌ای که مخالفان زيادی داشت و اهدای آن در دوره‌های بعد ديگر تداوم پيدا نکرد. به هرجهت در فيلم‌های مختلفی بازی کرد؛ چه در فيلم‌های موسوم به «بدنه» و «بفروش» و چه در فيلم‌های کارگردانان صاحب‌نام سينمای ايران. در هر صورت در سير تحول و روبه‌رشد بازيگری‌اش، هميشه با انرژی و با انگيزه بوده است. نکته مهم در مورد او اين است که هميشه درقبال کارهايش دلايل منطقی خود را دارد. تفاوتی ميان فيلم‌های پرفروش و هنری نمی‌بيند و اعتقاد دارد که بازيگر موظف است سر صحنه نقش خود را درست ايفا کند و به نظم در کار اهميت می‌دهد. او دوران کاری‌اش را به قبل از بازی در فيلم «سالاد فصل» و بعد از آن تقسيم می‌کند و فريدون جيرانی، کارگردان مورد علاقه اوست. مهناز افشار تاکنون برای بازی در فيلم «سعادت‌آباد»، سيمرغ بلورين «بهترين بازيگر نقش مکمل زن» از بيست‌و‌نهمين جشنواره فيلم فجر دريافت کرده و همين‌طور برای ايفای نقش در فيلم «برف روی کاج‌ها» شايسته دريافت جايزه «ديپلم افتخار بهترين بازيگر زن» بخش نگاه نو سی‌امين جشنواره فيلم فجر شد. همچنين در دومين جشنواره مطبوعات سينمايی انجمن منتقدان و نويسندگان سينمای ايران، ديپلم افتخار بازيگری زن به مهناز اقشار برای بازی درفيلم «طبقه سوم» تعلق گرفت. لوح حافظ «جشن دنيای تصوير» برای فيلم «طبقه سوم» ديگر جايزه‌ای است که اين بازيگر شناخته‌شده سينما در کارنامه هنری خود دارد. سال گذشته نيز لوح بهترين بازيگر نقش اول زن جشن انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايی را برای فيلم «برف روی کاج‌ها» دريافت کرد که به قول خودش بهترين جايزه‌ای است که تاکنون گرفته است. اکران فيلم «برف روی کاج‌ها» به کارگردانی پيمان معادی فرصتی فراهم کرد که با مهناز افشار درباره ايفای نقش «رويا» در اين فيلم و نگاهش به بازيگری درسينما گفت‌وگو کنيم.

-‌ بعد از دو سال پرفراز و نشيب، بالاخره فيلم «برف روی کاج‌ها» اکران شد. به نظر می‌رسد با بازی در اين فيلم فرصت مهمی دراختيارتان قرار گرفت که توانايی‌هايتان در دنيای بی‌انتهای بازيگری را به نمايش بگذاريد و با مهناز افشار هميشگی فاصله بگيريد. فکر می‌کنيد علت اين موفقيت چيست؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


* فکر می‌کنم در وهله نخست کمک خداوند‌گار بود که باعث شد در اين مسير موفق شوم. ضمن اينکه تجربه ۱۰سال و اندی کارکردن درسينما فرصتی برايم فراهم کرد که نقش‌های مهمی مثل رويا را بازی کنم. هنگام کار هم فيلمنامه خوب و راهنمايی‌های درست و راهگشای پيمان معادی و همين‌طور همکاری و همراهی بازيگران مقابلم و ساير عوامل فيلم باعث شد به نتيجه دلخواه برسم. البته بايد بگويم هميشه تشويق مخاطبان هنگام ديدن فيلم‌هايم و چه بعد از آن پشتوانه‌ای بوده و هست تا بتوانم کارم را ادامه دهم و با مشکلات پيش‌رويم کنار بيايم. هرچند همان‌طور که می‌دانيد فيلم «برف روی کاج‌ها» با سوءتفاهماتی مواجه شد و با اينکه فيلم منتخب تماشاگران جشنواره بود ولی متاسفانه شرايطی پيش آمد که فيلم از طرف حوزه هنری و برخی ارگان‌ها تحريم شد و مخاطبان فرصت پيدا نکردند که به‌دور از هياهو با فيلم ارتباط برقرار کنند. چون معتقدم آنقدر تماشاگران ما باهوش هستند که تشخيص‌دهند که چه فيلمی ارزشمدار و چه فيلمی ضدارزش است.

- ‌ مخالفان محتوايی «برف روی کاج‌ها»، ايراد فيلم را اشاعه مسايل غيراخلاقی می‌دانند و تاکيد می‌کنند که فيلم روی موضوع خيانت صحه می‌گذارد. با توجه به اينکه شما هميشه به ديدگاه طيف‌های مختلف مخاطبان فيلم در سينما احترام می‌گذاريد، در اين مورد نظرتان چيست؟
* اين مساله از اساس نادرست و تلقی غيرمنصفانه‌ای از فيلم است. من با قاطعيت می‌گويم نه‌تنها فيلم روی مساله خيانت صحه نمی‌گذارد، بلکه تمام عوامل فيلم؛ چه مقابل دوربين و چه پشت دوربين به کانون خانواده علاقه‌مندند. آقای پيمان معادی واقعا اهل خانواده است. به غير از کارگردان، ساير عوامل فيلم زندگی خانوادگی دارند و من هم در چنين خانواده‌ای بزرگ شدم که پايبند ارزش‌هاست و خودم هم به اخلاقيات معتقدم. اين بی‌انصافی است که اتهام بی‌اخلاقی به اين فيلم زده شود.

-‌ به نظر می‌رسد فرهنگ تصويری‌مان با وجودی که روی اين هنر -صنعت- رسانه تاکيد می‌شود، لاغر و کم‌مايه است. چون عادت کرده‌ايم سينما را فقط در محتوا خلاصه کنيم. ضعف در شناخت فيلم و سينما بدون در نظر گرفتن فرم و ساختار، ملغمه‌ای ساخته که دايما در مورد فيلم‌ها دچار سوءتفاهم می‌شويم. درست است که سوژه فيلم درباره خيانت است اما خيانت لايه سطحی و اوليه آن است. لايه‌های عميق‌تر فيلم کمتر ديده شده. دروغ و پنهان‌کاری شالوده روابط آدم‌ها را تشکيل داده. به اين معنا که با وجود معصوميت ذاتی رويا، «دروغ‌های مصلحت‌آميز» می‌گويد و همه چنين عمل می‌کنند. نظرتان چيست؟
* کاملا به نکته درستی اشاره کرديد. فيلم لايه‌های عميق‌تری هم دارد و بدون اينکه بخواهد تاکيد غلوآميز داشته باشد، به خيلی از مسايل به‌سادگی اشاره می‌کند. در حالی که همين جزئيات ساده، به‌شدت روی روابط زن و مرد تاثير می‌گذارد اما اينکه گفتيد رويا هم دروغ مصلحت‌آميز می‌گويد معتقدم که او بيشتر ماخوذ به حياست تا اينکه بخواهد از روی قصد دروغ بگويد.

-‌ به هرشکل دروغ، دروغ است. مثلا رويا بعد از مواجهه‌اش با بحران جلسه شاگردش را تعطيل می‌کند و دليلش را پشت تلفن تعميرات خانه ذکر می‌کند. درست است که مخاطب معنای انضمامی آن جمله را برداشت می‌کند. چون ذهنيت و ديدگاه رويا به زندگی زناشويی‌اش به تغييرات اساسی احتياج دارد ولی همين مساله هم تاکيد می‌کند که ما با آدم‌های پيرامونمان بيش از اينکه با زبان آشکار صحبت کنيم با زبان ايما و اشاره سخن می‌گوييم که با وجود خاصه قلبی‌مان، نتيجه‌اش پنهان‌کاری می‌شود. چقدر روی اين مسايل در خلق شخصيت رويا تاکيد می‌کرديد؟
* قبل از هر چيز بايد بگويم که خلق شخصيت رويا خيلی آسان نبود. من روزهای اول دورخوانی و اتود زدن خيلی تلاش کرديم که رويا خلق شود. ولی به آقای معادی گفتم که هرکاری می‌کنم رويا در‌نمی‌آيد و به‌اصطلاح نمی‌شود. در اين مدت پيمان معادی من را رها گذاشت و ديگر با من کاری نداشت تا خودم به شکل طبيعی به رويا برسم. با خودم ديالوگ‌ها را زمزمه می‌کردم، سعی می‌کردم احساس رويا را برای خودم حلاجی کنم...

- و مهم‌تر از همه اينکه حرکات دست و انگشتان را حذف کنيد تا ديگر آن شور و حال هميشگی را نداشته باشيد و آرام‌تر صحبت کنيد...
* کاملا. بعد از مدت کوتاهی احساس کردم بايد ستون فقراتم را حالت انحنا بدهم و خميده کنم. شکمم را بيرون بياورم و کلا راه رفتنم را تغيير دهم. آرام‌ترحرکت کنم. ضمن اينکه صدايم را زنگ‌دار کردم تا يک مقدار متمايز شوم. وقتی اين کارها را انجام دادم احساس کردم کم‌کم رويا در درونم دارد خلق می‌شود. با همين ذهنيت و حالت، ديالوگ‌هايم را گفتم که مقابل پيمان معادی بيان کردم. ناگهان برقی در چشمان آقای معادی درخشيد و حس کردم که او هم با رويای خلق شده موافق است. خوشبختانه رويای مورد‌نظرمان خلق شد. ديگر برای بازی در هر پلان برای خودم کد‌گذاری کردم. سعی کردم رويا را از ناخودآگاه به خودآگاهم بياورم. او زنی است که با باورهای خودش زندگی می‌کند و اصولی دارد که در تمام مدت زندگی زناشويی‌اش به آن پايبند بوده است.

-‌ هنگام نگارش فيلمنامه در جريان نوشته شدن نقش رويا بوديد؟
* اين فيلمنامه سال‌ها قبل نوشته شده بود و همان‌موقع آقای معادی می‌خواستند اين فيلم را بسازند.

-‌ يعنی بعد از زمان همکاری پيمان معادی با آقای فرهادی بود؟
* بله. آقای معادی بعد از بازی در فيلم «درباره الی» تصميم به ساخت اين فيلم گرفتند.

-‌ که البته قرار هم بود در فيلم «درباره الی» بازی کنيد که نشد؟
* بله. منتها چون الان صحبت آن پيش آمد می‌خواهم به نکته‌ای اشاره کنم که قسمت نشد در فيلم «درباره الی» بازی کنم. منتها به خاطر اين جمله آنقدر حرف‌های حاشيه‌ای و نامربوط به نقل از من مطرح شد درحالی که روحم از آن خبر نداشت. متاسفانه نتوانستم در اين فيلم بازی کنم. اما وقتی فيلم را ديدم از بودن آن همه همکار عزيز و نتيجه درخشان و از اينکه قسمت نشد در آن کار باشم عبور کردم ولی در دنيای سينما چنين مسايلی پيش می‌آيد و مساله‌ای پيچيده نيست. به هرجهت همان‌موقع قرار شد فيلم ساخته شود. وقتی فيلمنامه را خواندم، آنقدر درگير شخصيت و داستان شدم که ناخودآگاه متاثر شدم و گريه کردم. به پيمان معادی پيشنهاد دادم که دوست دارم نقش رويا را بازی کنم. چون من با همسر آقای معادی دوست هستم و با ايشان رفت‌و‌آمد خانوادگی داريم. ولی در نهايت فيلم آن زمان ساخته نشد و من هم سر صحنه فيلم ديگری مشغول کار شدم. تا اينکه زمان ساخت اين فيلمنامه رسيد و آقای معادی با من تماس گرفتند و گفتند که بالاخره قسمت توست که نقش رويا را بازی کنی.

- رويا در فيلم با اينکه ازدواج کرده، انگار مجرد است و اصلا احساسات شوهرش را درک نمی‌کند. به‌عنوان نمونه در فيلم تنها يک صحنه شام دو نفره از او و همسرش علی وجود دارد که بعد از اينکه با هم شام می‌خورند، رويا به علی می‌گويد من می‌روم بخوابم، چون خسته‌ام. درحالی که در بازی علی (حسن پاکدل) می‌بينيم که می‌خواهد چيزی را به رويا بگويد و در گفتن مردد است، ولی رويا گوش شنوايی ندارد و به‌اصطلاح اصلا دراين دنيا سير نمی‌کند!
* شما فيلم را خيلی خوب ديديد. کاملا درست است. رويا تا آن زمان به آن درک نرسيده بود که متوجه شود غيراز کارهای خانه‌داری، غذا درست کردن و پيانو درس دادن، شوهرش احساسات و خواسته‌های ديگری هم دارد. فکر می‌کرد حالا شام درست کرده و همراه همسرش غذا خورده، همه وظايف خود را انجام داده است. ولی وقتی مساله جدايی شوهرش مطرح می‌شود و زنی ديگر وارد زندگی او می‌شود به او تلنگری می‌خورد که زندگی ابعاد ديگری هم دارد و آدم‌ها خيلی عميق‌تر از اين حرف‌ها هستند. او اصلا فکر نمی‌کرد که بهترين شاگردش با شوهرش در ارتباط باشد. وقتی با نامزد نسيم مواجه می‌شود می‌فهمد که خيلی راحت با مسايل پيرامون خودش مواجه شده است.‌ در فيلم رويا دوبار خود را مقابل آينه می‌بيند. بار اول تقريبا اوايل فيلم است که با ديدن خودش انگار سوالی برايش پيش می‌آيد ولی ديگر پيگيری نمی‌کند و اتفاقی نمی‌افتد. ولی بار دوم که مقابل آينه می‌نشيند و مشغول آرايش می‌شود تا با نريمان (با بازی صابر ابر) به کنسرت موسيقی برود، انگار خودش را تازه کشف کرده و به نوعی بلوغ و خود‌آگاهی می‌رسد.
خب برای اينکه با ورود کسی ديگر به زندگی‌اش متوجه مسايلی می‌شود که تاکنون به آن فکر نکرده بود و انگار تازه دارد نسبت به خودش آگاهی پيدا می‌کند. فقط بايد بگويم دريافتی که رويا دارد به معنای بی‌بندوباری نيست و قضاوت غيرمنصفانه‌ای است که بگوييم آرايش او مقابل آينه به خاطر خطاکاری اوست. او به هيچ عنوان به شوهرش خيانت نکرده. بلکه می‌خواهد بداند در کجای زندگی قرارگرفته. او درواقع در مسير زندگی‌اش به تعالی می‌رسد. کما اينکه در پايان فيلم وقتی با علی مواجه می‌شود به او همه واقعيت درباره نريمان را توضيح می‌دهد. می‌گويد يک حس جديد را درک کردم و دوست دارم تو هم بدانی؛ و درنهايت در کنار شوهرش می‌ماند. حتی اگر توجه کرده باشيد پس از پايان کنسرت با مريم (ويشکا آسايش) مواجه می‌شود و می‌گويد تو نبايد به من می‌گفتی که شوهرم را با نسيم در خيابان ديدی؟ و سوال مهم‌تر را مطرح می‌کند که بايد بالاخره بدانم يا ندانم که شوهرم چه کرده. از مريم می‌پرسد اگر تو جای من بودی نمی‌خواستی همه موضوع را بدانی.

- در نهايت فيلم هم همين سوال را مطرح می‌کند؟
* بله. پرسش اساسی فيلم هم همين است که بالاخره در روابط ميان زن و مرد و کلا آدم‌ها همه مسايل را بايد بدانيم يا ندانيم. آيا پنهان‌کاری درست است يا نه؟

-‌ پلانی داريم که رويا در سالن اجرای کنسرت کنار نريمان نشسته، کلوز‌آپ رويا يادآور بازی نيکول کيدمن با همين قاب در فيلم «تولد» بود که فوق‌العاده بازی کرد. در نماهای کلوز‌آپ بازی‌کردن سخت است. درآن نما چه کرديد؟
* بله. اشاره درستی کرديد. من خودم آن فيلم و بازی نيکول کيدمن را خيلی دوست دارم. نماهای اين‌چنينی برای بازی کردن سخت است. تنها چيزی که سعی کردم به ياد بياورم تشويش و درهم پيچيدگی بود که در زندگی رويا وجود داشت. يعنی آنقدر مسايل برايش پيچيده بود که نمی‌توانست به تصميم ثابت و دقيقی برسد. در بازی‌ام سعی کردم تمام اتفاقات را در ذهنم مرور کنم.

-‌ اصلا آن نما چگونه شکل گرفت؟
* خب موقع تمرين و هنگام فيلمبرداری دوست داشتم از طريق خود موسيقی به آن حس برسم که موسيقی آقای «سالار عقيلی» را همزمان سرصحنه گذاشتيم. منتها نتيجه آنقدر رضايت‌بخش بود که به پيشنهاد پيمان معادی گفتيم که اين موسيقی در فيلم هم باشد. موضوع را با آقای عقيلی درميان گذاشتم تا صدای ايشان در فيلم باشد. گفتند که بايد فيلم را ببينم که در نهايت فيلم را ديدند و اتفاقا از فيلم خوششان آمد؛ و درنهايت درفيلم هم می‌بينيد که صدای «سالار عقيلی» چقدر در فيلم نشسته است.

-‌ با اينکه بازيگر حسی هستيد، چقدر امکان تکرار نماها برای شما در فيلم وجود داشت؟
* بله. من آنقدر حسی کار می‌کنم که هميشه در‌خواست می‌کنم در همان پلان اول نماهايم را بگيرند و اگر خيلی تلاش کنم که حسم را نگه دارم، در نهايت در برداشت دوم به نتيجه می‌رسم. به همين دليل در اين فيلم بيشتر نماهايمان پلان – سکانس بود.

-‌ در مورد سياه‌و‌سفيد بودن فيلم نظر خاصی نداشتيد؟
* خب دوربين فيلمبرداری همان بود و برای من بازيگر فرقی نمی‌کرد. البته پاسخ دقيق‌تر اين سوال را بهتر است آقای معادی بدهند. ولی اگر بخواهم نظر خودم را بگويم اين است که چون هيچ چيز زندگی آدم‌های اين فيلم سياه يا سفيد مطلق نيست، به همين دليل خاکستری‌ نشان دادن فضای فيلم، پيام قصه را بهتر منتقل می‌کند.

- ديپلم افتخار بهترين بازيگر بخش نگاه نو سی‌امين جشنواره فيلم فجر را برای بازی در اين فيلم دريافت کرديد. کلا به‌جای سيمرغی که برای بازی در فيلم «سعادت‌آباد» گرفتيد، دوست داشتيد برای اين فيلم هم سيمرغ می‌گرفتيد؟
* به هرشکل جايزه هميشه آدم را خوشحال می‌کند. اما حيفم آمد که درآن سال «برف روی کاج‌ها» فقط در بخش نوعی نگاه شرکت کرد و دربخش‌های ديگر حضور نداشت. ضمن اينکه فقط درآن بخش ديپلم افتخار می‌دادند. در هر صورت به جايی رسيدم که سيمرغ و ديپلم برايم فرقی نمی‌کند. مهم اين بود که بازی‌‌ام ديده شد. اما بهترين جايزه‌ای را که دريافت کردم، همين جايزه انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايی بود. ولی با اين حال عاشقانه اين مسير را ادامه می‌دهم و سعی می‌کنم انتخاب‌های درستی داشته باشم.

‌- از اين به بعد ادامه فعاليت‌تان درسينما چگونه خواهد بود؟
*چون برخی جاها از قول من اعلام کردندکه مهناز افشار از دنيای سينما خداحافظی کرده که اصلا درست نيست، من اگر بخواهم خداحافظی کنم بيانيه نمی‌دهم. می‌روم جايی و گم می‌شوم تا کسی نتواند پيدايم کند! ضمن اينکه الان انتخاب کردن برايم سخت شده که خيلی نمی‌توانم پرکار باشم. ولی با اين حال سينما حرفه و عشق من است و سعی می‌کنم ازاين به بعد دقيق‌تر انتخاب کنم.

‌- نظرتان درباره سخنان آقای سلحشور درباره بازيگران سينمای ايران چيست؟
* من نظر اصلی‌ام را دربرنامه هفت اعلام کردم و گفتم چقدر خوب است، اگر نسبت به هم نقدی داريم با احترام صحبت کنيم. حتی اگر يک جاهايی هم نقدی درست است، با احترام گوش دهيم. ولی ضمن احترام به آفرينش و خلق ايشان به عنوان يک مخلوق، در کل حرف‌های آقای سلحشور را خيلی جدی نمی‌گيرم.

-‌ شما جزو آن بازيگران که از ايشان شکايت کردند نيستيد؟
* نه نيستم. ولی پشت همکارانم در مقابل هر بی‌احترامی خواهم ايستاد.

‌- اگر حرف نگفته‌ای داريد، بگوييد.
* چون برای آموزش و نقش آن در ارتقای سطح بازيگری اهميت قايلم و خوشحال هستم که شاگرد استاد «حميد سمندريان» بوده‌ام، بايد بگويم مدت دو سال است که کار تئاتر انجام می‌دهم و فکر می‌کنم تمرينات تئاتری در پرورش بازيگر موثر است. به همين دليل معتقدم حرف‌های استاد «بهزاد فراهانی» که دربرنامه «هفت» درباره ورود بازيگران سينما به عرصه تئاتر بود، درست بود. ولی يک‌کم دور از انصاف بود. آخر همه ما کارمان نمايش است و مگر می‌شود يک بازيگر بازی درسينما و تئاتر را از هم جدا کند. من خوشحالم که می‌توانم در کنار بازيگران تئاتر حضور پيدا کنم و ياد بگيرم. ضمن اينکه درگذشت همکار عزيزم خانم «عسل بديعی» را به خانواده محترم و جامعه هنری تسليت عرض می‌کنم. ودر آخر هم آرزو می‌کنم که مخاطبان فيلم «برف روی کاج‌ها» ارتباط خوبی با فيلم برقرار کنند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016