پنجشنبه 19 اردیبهشت 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ديدار سينماگران با ولايتی؛ منيژه حکمت: وقتی پگاه را گرفتند شما کجا بوديد؟

کافه سينما ـ روز گذشته جلسه پرسش و پاسخ علی اکبر ولايتی (عضو ائتلاف۲+۱ و کانديدی انتخابات رياست جمهوری) با سينماگران برگزار شد. با پايان اين جلسه تنها اسامی حضار و اشاره های کوتاهی به جو جلسه منتشر شد تا اينکه يک خبرگزاری نزديک به حوزه هنری و يکی از کانديداهای انتخابات، گزارش ناقصی از جلسه منتشر کرد. با توجه به اهميت انعکاس درست انتظار و توقع سينماگران از کانديداها در اين مقطع، کافه سينما تصميم گرفت صحبت های سينماگران در اين جلسه را به طور کامل منتشر کند. گفتنی است هر جا سوالی از دکتر ولايتی پرسيده يا بحثی متوجه او شده، پاسخ اين کانديد انتخابات رياست جمهوری هم به گزارش کافه سينما، اضافه شده. نخست چند تيتر از اين مراسم:

سعيد سهيلی: آقای قاليباف سر من را بريد و من اعلام کردم هرجا ايشان سخنرانی کند حتما آنجا هستم و حتما خواهم گفت که شما با هنرمندان چه کرديد و چه بلايی سر هنرمندان آورديد و دارم رصد می کنم که ايشان کجا سخنرانی می کند که بروم آنجا صحبت هايم را مطرح کنم و بگويم شما با فيلم من چه کار کرديد... روز چهارشنبه که فيلم ۹۸ ميليون تومان فروخت، آقای حدادعادل زنگ می زند به آقای ضرغامی و وقت پخش زنده می خواهد. آنجا می گويد ما در کميسيون فرهنگی فيلم گشت ارشاد را ديديم و نپسنديديم و وزير را تهديد می کند...

منيژه حکمت: وقتی من صحبت های شما را می شنوم حالم بيشتر بد می شود که جناب دکتر ولايتی، اين هشت سال کجا بوديد. دختر من پگاه آهنگرانی امسال بهترين بازيگر جشنواره شد ولی دو سال پيش دستگير شد{....} و دو سال است که ممنوع الخروج است...

حميد اعتباريان: بهتر است شما به عنوان کانديد رياست جمهوری دنبال راههای ديگر به جای جمع آوری ماهواره ها باشيد. امروز از هيچ طريق نمی شود جلوی اين تکنولوژی در حال پيشرفت را گرفت...

علی رويين تن: در ايران يک شيخ يا يک نوحه خوان اجازه دارد سينمای ايران را تعطيل کند. هر کسی به هر ارزشی که فکر می کند که نود درصدش از ريا می آيد،از طريقش می خواهد سينما را تحت فشار بگذارد. آدمی بود در ارشاد به من می گفت تو که ريشت را می تراشی از دين خارجی و الآن آن آقا در صدای آمريکا و بی بی سی دارد راجع به دموکراسی حرف می زند و آدم اگر نمی شناختش نمی فهميد چطور با چوب می زد صورت زن و بچه مردم. اين سيستم خيلی چماق دار ها را هنرمند کرده و خيلی هنرمندها دارند چماقدار می شوند و ما گير می کنيم آقای ولايتی...

فريدون جيرانی: آقای ولايتی فروردين ماه سال ۷۶ که شما تلاش کرديد طعم گيلاس را به جشنواره کن بفرستيد وزير امور خارجه بوديد و علاوه بر رابطه دوستی تان با آقای کيارستمی سعی می کرديد رابطه خوبی بين ايران و اروپا برقرار کنيد. رئيس جمهور آينده هر کسی باشد چه در فرهنگ چه در اقتصاد با چالشی روبرو است و آن هم روابط باغرب است...

حالا گزارش کامل کافه سينما از اين جلسه را بخوانيد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


منيژه حکمت: ممنون از شما آقای ولايتی که اينقدر از فرهنگ ايران شناخت داريد و دلگيريم از شما که شناختی از سينمای ايران در اين هشت ساله نداشتيد. به عنوان يک سينماگر کوچک از شما و همه مسئولان توقع داشتم که می ديديد اين هشت سال بر ما چه گذشت. من دوست نداشتم که در روزهای پايانی اين دولت بنشينيم و صحبت کنيم. من انتظار داشتم خيلی زودتر از اينها به فرياد بخش خصوصی سينمای ايران و سينمای مستقل برسيد. انتظار ما اين بود حرمت ما، عزت ما و تمام اينها زير سوال نرود. تمام افتخارات اهالی سينما در اين سی ساله ناديده گرفته شد و به جايش تهديد ارمغان ما شد. ما انتظار داشتيم حداقل يک نفر به داد ما برسد. حوزه هنری در يک سال گذشته سينمای مستقل را نابود کرد و حمايت شد. آقای قاليباف شهرداری و بخش فرهنگی آن را کرد حياط خلوت دوستان خودش و بخش خصوصی را از بين برد. مسئولين فرهنگی هم که جای خود دارند که در اين چند سال چه بلاهايی که بر سر ما نياوردندو حداقل انتظار ما اين بود که يک نفر در مقابل آقای سلحشور که به تمام خانم های سينمای ايران توهين کرد صدايش دربيايد و يک حمايت کوچک از ما بکند. آقای ولايتی از ما حمايت نشد. دلگيريم. ناراحتيم و نابوديم. سينمای ايران نابود است. سينمای ايران در اين سی سال بزرگ ترين دستآورد و افتخار را برای ايران داشته. برايند اين وضعيت فرار بهترين کارگردانان سينمای ما از ايران شده و خبر تاسف آور اين است که می شنويم در سال گذشته سيصد نفر از بهترين سينماگران ما گرين کارت آمريکا را گرفتند. مسئولين ما بايد در برابر تک تک اينها پاسخگو باشند. سينما را نابود کردند و هيچ کس به داد ما نرسيد و کاش در اين هشت سال يک مدافع داشتيم . يک مدافع از مسئولينی که فرهنگ و هنر اين مملکت را بشناسند. وقتی من صحبت های شما را می شنوم حالم بيشتر بد می شود که جناب دکتر ولايتی، اين هشت سال کجا بوديد. دختر من پگاه آهنگرانی امسال بهترين بازيگر جشنواره شد ولی دو سال پيش دستگير شد{....} و دو سال است که ممنوع الخروج است. و علامت سوالها پيش می آيد که چرا گلشيفته می رود؟ چرا فرهادی می رود؟ چرا کيارستمی می رود؟ چرا می روند؟ چه دارند می کنند با ما؟ از همه طرف باران تهمت و تحقير دارد روی ما می بارد. اينترپل دستگيرتان می کند. اينجا می گيريم تان، آنجا خفه تان می کنيم. و مهم ترين اتفاق اين هشت سال نابودی بخش خصوصی بود. در يک سال گذشته که گلوی ما جلوی حوزه هنری پاره شد و هيچ کس نتوانست جلوی اينها را بگيرد. که بهترين سينماگران ما را حذف کرد و تهمت های نابجايی به اهالی سينما زدند. به رضا عطاران، به پيمان معادی، به فريدون جيرانی و بهترين های سينمای ما انگ زدند و يک نفر جلويشان در نيامد. کاش اين پرسش و پاسخ را نمی گذاشتيد چون اينقدر درد دل ها زياد است که حتما از ما مکدر خواهيد شد. خيلی دوست داشتيم در اين هشت سال يک نفر به داد ما می رسيد و همه براساس منافع و سياسی بازی و جناح بندی ها رفتار نمی کردند. (تشويق حضار)

مجيد مظفری: آرزوی من اين است روزی برسد که ديگر جعفر پناهی را در حبس نبينيم. سينماگرانمان بتوانند کار کنند. نشانی از سانسور و حبس و گرفتن و بستن مخصوصا در مورد هنرمندها نبينيم و اميدوارم شما يک روز تشريف بياوريد و اين مشکل بزرگ را حل کنيد.

محمد حسين لطيفی: يکی از مسايل اصلی امروز سينماگران ايران بحث کپی رايت است. اينکه حقوق مولف در عرصه های مختلفی چون توليد فيلم، سريال و شبکه نمايش خانگی ناديده گرفته می شود و اين مشکل ضربه های زيادی به سينما می زند و انتظار داريم در دولت جديد قانون کپی رايت رعايت شود.

سعيد سهيلی: سوال من شخصی شروع می شود اما دنبال يک مفهوم کلی هستم. شما يک ائتلاف تشکيل داديد و شما وسط هستيد و دو نفر کنارتان . من تکليفم با آن دو نفر مشخص است. يکی آقای قاليباف و يکی آقای حداد عادل. سوالم شخصی است اما پاسخ شما مهم است و شايد تکليف خيلی از اهالی سينما را در مورد شما روشن کند. من فيلمی ساختم به نام گشت ارشاد. سوالم اين است که شما اين فيلم را ديديد يا خير. اگر نديديد چرا فيلمی که اينقدر سر و صدا کرده نديديد؟ اگر ديديد آيا موضع شما شبيه موضع ائتلاف است يا موضعی متفاوت داريد. چون آقای قاليباف سر من را بريد و من اعلام کردم هرجا ايشان سخنرانی کند حتما آنجا هستم و حتما خواهم گفت که شما با هنرمندان چه کرديد و چه بلايی سر هنرمندان آورديد و دارم رصد می کنم که ايشان کجا سخنرانی می کند که بروم آنجا صحبت هايم را مطرح کنم و بگويم شما با فيلم من چه کار کرديد و با سينمای ايران چه کار کرديد. فيلم داشت می فروخت. روز چهارشنبه که فيلم ۹۸ ميليون تومان فروخت، آقای حدادعادل زنگ می زند به آقای ضرغامی و وقت پخش زنده می خواهد. آنجا می گويد ما در کميسيون فرهنگی فيلم گشت ارشاد را ديديم و نپسنديديم و وزير راتهديد می کند که اگر امشب فيلم پايين کشيده نشود شما می آييد کميسيون فرهنگی و استيضاح می شويد. فيلم را از پرده ها کشيدند پايين و در شهرستان اکران نشد و سی دی اش را جمع کردند. يک روز از ارشاد زنگ زدند که قرار است نسخه های فيلم تان را امحا کنيم. گفتم من امحا نمی دانم يعنی چه؟ گفتند قرار است لودر از روی دی وی دی های فيلم رد شود و متهم يعنی کارگردان بايد باشد! گفتم من به شرطی می آيم که گروه فيلمبرداری بيايند که هم از خودم فيلمبرداری کنند هم از اتفاقی که بر سر سينمای ايران دارد می آيد. آقای حداد عادل موضع شان راجع به گشت ارشاد اينطور بود و آقای قاليباف هم فيلم را سينماهايشان کشيدند پايين. فقط به دستور شخصی به نام آقای خاموشی. چون من با اطرافيانشان صحبت کردم و گفتند آقای خاموشی از آقای قاليباف خواسته و ايشان فيلم را از سينماهايش کشيده پايين.

علی اکبر ولايتی در پاسخ به صحبت های سهيلی گفت : فيلم را نديدم و باعث تاسف است که نديدم و درباه جزييات فيلمی که نديدم نمی توانم قضاوت کنم. نوع برخورد با هنر و هنرمند بايد به ظرافت هنر و هنرمند و طبيعت حساس آنها باشد و علی الخصوص مشوقی باشد برای ديگران که کار هنری بکنند. شما گفتيد که هر جا آقايان باشند حاضر می شويد و صحبت می کنيد خب اين کار روی بقيه هنرمندان هم اثر می گذارد و اگر باعث تضعيف بشود به نفع کشور و هنر و هنرمندان سينما نيست.هر وقت چند نفر در يک چيز مشترک می شوند و قرار است کاری را به اشتراک هم انجام بدهند، نمی شود گفت همه جزييات رفتار و تفکر و اخلاق آنها برهم منطبق است. اما اگر قرار بود کار مهمی انجام شود و آن کار جز به اشتراک و و ائتلاف انجام نشود، آدم بايد اين ائتلاف را برای هدف بزرگ تر انجام دهد ولو اختلافاتی هم باشد و تکيه بر اين اختلافات مشکلی را حل نمی کند و اداره کشور با خرد جمعی ممکن است. هيچکدام از ما پاسخگوی کارهای ديگری نيستيم. ما در پيش بينی سياسی آينده کشور ائتلاف کرديم و ممکن است وقتی کنار هم می نشينيم در مسايل مختلف اختلاف نظر داشته باشيم. من پاسخگوی کاری هستم که خودم می کنم. اگر قرار شد بنده مسئوليت داشته باشم حتما به مسئوليتم عمل می کنم و بخشی از اين مسئوليت تشويق هنرمندان است . بدون حمايت حکومت امکان رشد هنر نيست نه اينجا و نه جاهای ديگر دنيا. اين هنر که بهترين وسيله ارتباطی است اگر حمايت نشود ديگران برايمان می سازند و به خورد جوانها می دهند. اين سناريو مگر قبلا تاييد و تصويب نشده؟ اگر پروانه ساخت و نمايش داشته پس نقض عهد صورت گرفته

حميد اعتباريان: مسئله امروز جامعه که حتی از مواد مخدر خطرناک تر است بحث ماهواره است که هر خانواده ای به جای اينکه تلويزيون و صدا و سيما نگاه کنند و حتی به سينما بروند، شبکه های ماهواره ای و حريم سلطان می بينند. ماهواره در همه خانواده ها به شدت در حال نفوذ است و با خودش فرهنگ عجيب غريبی را به دنبال آورده. فرهنگی که به بچه ها چيزهای ديگری را آموزش می دهد و بهتر است شما به عنوان کانديد رياست جمهوری دنبال راههای ديگر به جای جمع آوری ماهواره ها باشيد. امروز از هيچ طريق نمی شود جلوی اين تکنولوژی در حال پيشرفت را گرفت جز اينکه ما سينماگران که اينقدر افتخارات کسب کرديم و بخش خصوصی را حمايت کنيد و در برنامه هايتان کميته ای از بزرگان سينما و بچه های خانه سينما و دلسوزان سينما و تلويزيون معين کنيد که راهکارها را به شما پيشنهاد دهند. چون هنر نمايشی نفوذش از هر هنری در جامعه بيشتر است و شما با برنامه ای که با مشورت اين کميته معين می شود بايد فکری به حال اين وضعيت کنيد.

مهدی داوری: متاسفانه در اين سی و اندی سال گذشته با توجه به اهميت فرهنگ در جامعه مان، وزرای فرهنگ ما جز معدود افرادی، آدم های بی خاصيتی بودند. در کابينه هم فکر کنم هر جا هر کسی زورش می رسيده به وزير فرهنگ دستور می داده. متاسفانه تعدد تصميم گيری در حوزه فرهنگ در جمهوری اسلامی معضلی است که فکر می کنم بايد فکری به حالش کرد. اگر تعدد تصميم گيری در يک مديريت وجود داشته بشد خود جنابعالی اذعان داريد به جايی نمی رسيم. متاسفانه فرمايشات مقام معظم رهبری درباره فرهنگ گفته می شود و در کتاب ها نوشته می شود ولی در مرحله اجرا به بيراهه می رود. يعنی مثلا اگر مقام معظم رهبری راجع به گذار سنت به مدرنيته صحبت می کنند و بحث مهمی را در اين مورد باز می کنند در سينما اگر بخواهی دست بگذاری روی اين موضوع و فيلم بسازی اصلا امکانش فراهم نيست و اگر هم بسازی بايکوتت می کنند. متاسفانه در سينما ايران کاملا باب شده که آقايان مجوز ساخت می دهند و مجوز نمايش می دهند و تا يک کسی از يک جای ديگر حرفی می زند و جلوی کار را می گيرند. همين می شود که در جشنواره پارسال جز يکی دو تا فيلم، فيلم ها خنثی بودند و فقط برای سرگرمی ساخته شده بودند. نگاه شما در کابينه تان به وزارت فرهنگ و مديريت فرهنگ چگونه خواهد بود؟

ولايتی در پاسخ به سوال داوری گفت: مسئول فرهنگ بايد فرهنگی باشد و فرهنگ را بشناسد هم به صورت عام و هم خاص و بر روی فرهنگ خودی تعصب داشته باشد. فرهنگ نياز به متولی آگاه و مقتدر دارد.

محمد کمالی پور: آقای ولايتی اگر يادتان باشد ما سال ۸۸ فيلمی ساختيم به نام شرط اول با محوريت پيوند اعضا . وقتی در مرحله توليد بوديم نامه ای با امضای شخص شما به وزارت ارشاد آمد که اين فيلم بايد متوقف شود. در صورتی که شما اين فيلم را نديده بوديد. فيلم متوقف شد و مجبور شديم فيلمنامه را دوباره بررسی کنيم. برای فيلم آينه شمعدون هم همين اتفاق افتاد و در مرحله فيلمبرداری ارشاد اعلام کرد فيلم بايد متوقف بشود و از طرف آقای عظيمی از اداره نظارت نامه مکتوب به من زدند که فيلم توقيف است. در صورتی که فيلم در مرحله فيلمبرداری بود و فيلم را نديده بودند و فيلمی که در مرحله فيلمبرداری نزديک به يک ميليارد و دويست ميليون هزينه شده را متوقف می کنند و اعلام می کنند فيلم مشکل دارد. اگر فيلم مشکل دارد زمان ارائه پروانه ساخت سناريو را بررسی کنندو کارشناسان سينما سناريو را بررسی کنند. فيلم آينه شمعدون در حالی که ۶۰ دقيقه تايم مفيدش فيلمبرداری شده متوقف است. پيش آقای شمقدری هم می روم می گويد ما يکجوری از خجالتت در می آييم. شرط اول را به روشی تمام کرديم و اکران نا موفقی داشتيم و قصد داشتيم. فيلمی کمدی بسازيم درباره افرادی که فکر می کنند اعضای بدن را می شود فروخت و آنها را راهنمايی کنيم. من به عنوان يک جوان يک ميليارد و دويست ميليون تومان روی فيلمم هزينه کردم و آقای وزير نه فيلم را ديدند نه موضوع می دانند چی است، می گويند فيلمنامه را تغيير دادند. تصميمات خيلی سليقه ای شده و اميدوارم از جوان ها حمايت بشود.

دکتر ولايتی ضمن اعلام فعاليت های گسترده ای که در ايران برای تشويق مردم به اهدای عضو انجام می شود گفت: کسی که قلب و کليه و ريه نياز دارد، اگر پيوند نخورد می ميرد و مردم را بايد به اين کار تشويق کرد.کاری با اين عظمت و اينقدر انسانی اگر با خدشه ای روبرو شود آنگاه مردم نسبت به کاری که اينقدر مهم و حيات بخش است شک می کنند و فکر می کنند ما اينجا کاسبی می کنيم. ما صد قلب و هفتاد ريه با وجود هزينه های بالايش در بيمارستانمان پيوند کرديم و از يک نفر پول نگرفتيم. و از هنرمندها استفاده کرديم که مردم را تشويق به گرفتن کارت اهدی عضو کنند. ضمن اينکه من نامه ای برای توقف فيلمبرداری اين فيلم ندادم بلکه بحث اين بود که دقت کنيد فيلمی ساخته نشود که در اين کار که يک کار انسانی است خللی وارد کند. ضمن اينکه از ابتدا بايد سناريو دقيق بررسی بشود و ايرادات رفع بشود نه اينکه بعد از اينکه کسی هزينه کرد وسط کارجلويش را بگيرند.

علی رويين تن: من بيست و سه چهار سال پيش شيراز بودم دعوتم کردند به يک سمينار پزشکی. ديدم وزير امور خارجه آمد و همه بلند شدند دست زدند. گفتم اينجا چقدر همه سياسی اند. گفتند ايشان يک دکتر کودک بزرگ در ايران است. آقای ولايتی من شما را دوست دارم حيف است شما حرفی بزنيد که بعدا ببيند نمی تواند انجام بدهيد. ما ديگر پخته شديم. آقای لطيفی از کپی رايت حرف می زند اول بپرسيد اصلا قرار است سينمايی داشته باشيم بعد راجع به کپی رايت صحبت کنيد. ما را از جلو دستمان را فشردند و از پشت خنجر زدند. در ايران يک شيخ يا يک نوحه خوان اجازه دارد سينمای ايران را تعطيل کند. هر کسی به هر ارزشی که فکر می کند که نود درصدش از ريا می آيد،از طريقش می خواهد سينما را تحت فشار بگذارد. آدمی بود در ارشاد به من می گفت تو که ريشت را می تراشی از دين خارجی و الآن آن آقا در صدای آمريکا و بی بی سی دارد راجع به دموکراسی حرف می زند و آدم اگر نمی شناختش نمی فهميد چطور با چوب می زد صورت زن و بچه مردم. اين سيستم خيلی چماق دار ها را هنرمند کرده و خيلی هنرمندها دارند چماقدار می شوند و ما گير می کنيم آقای ولايتی. دروغ نگوييم به همديگر. خدا شاهد است اگر شما بگوييد من هيچ کاری نمی توانم بکنم ما با افتخار نوکرتيم و پايت هم می ايستيم. اما از شما سوال دارم آيا واقعا می توانيد اين اقتدار را بگردانيد که هر کسی از هر گوشه ای روی سينمای ايران يک يادداشتی ننويسد و يک خطی نيندازد و يک فيلم نياورد پايين. فلان جمعيت می نشينند در هيئت شان از فلانی خوششان نمی آيد، فيلمش را می آورند پايين. آقای سعيد سهيلی پسر خاله آقای شمقدری است و فيلمش را با به به و چه چه پروانه ساخت و نمايش می دهند بعد وقتی تقی به توقی می خورد فيلم از پرده پايين کشيده می شود. اينقدر رگه های سياست در فرهنگ زياد شده که امروز شما مخلصی و فردا خراب. من ولايتی را يک انسان فرهنگی محترم می دانم که هر وقت ايشان را می بينم انرژی خوبی می گيرم. خدا شاهده آدم سياسی نيستم. همين الان هم آقای خاتمی بيايد به ايشان رای می دهم و به شما نمی دهم! اما آقای ولايتی هر کسی در اين مملکت رئيس جمهور و رئيس مجلس شده بعدا عنوان خائن به او تعلق گرفته. حيف شماست وارد اين عرصه شويد( تشويق حضار)

فريدون جيرانی: آقای ولايتی فروردين ماه سال ۷۶ که شما تلاش کرديد طعم گيلاس را به جشنواره کن بفرستيد وزير امور خارجه بوديد و علاوه بر رابطه دوستی تان با آقای کيارستمی سعی می کرديد رابطه خوبی بين ايران و اروپا برقرار کنيد. رئيس جمهور آينده هر کسی باشد چه در فرهنگ چه در اقتصاد با چالشی روبرو است و آن هم روابط باغرب است. هر چه روابط با غرب خصمانه تر شود و دشمنی ها بيشتر شود، عرصه فرهنگ بسته می شود و اين از دست دولت هم خارج خواهد بود. خصمانه شدن رابطه با غرب باعث خواهد شد که عناصر افراطی در داخل حکومت سعی کنند به عناوين مختلف هر حرکت، فکر و تفکر مخالفی را در داخل سينما، تئاتر و کتاب، ربط بدهند به راديو ها و صداهای بيگانه و خفه شان کنند. به تحليل من مسئله اصلی فرهنگ در آينده بر می گردد به روابط با غرب. هر چه روابط با غرب دوستانه تر شود عرصه فرهنگ بازتر می شود. عده ای عناصر افراطی دوست ندارند عرصه فرهنگ باز شود. هر جايزه و جشنواره ای را جور ديگری می بينند. در روابط خصمانه ارتباط و تبادل فرهنگی با غرب از بين می رود و مهم ترين چالش رئيس جمهور آينده همين روابط با غرب است که با خصمانه تر شدنش هيچ دولتی نخواهد توانست فرهنگ را باز کند. نمونه اش چند سال اخير است که با شدت گرفتن دشمنی ما با غرب، عناصر افراطی دارند حرف هايی می زنند، که قبلا می ترسيدند و نگران بودند که بزنند. پيش از اين روابط و پيچيدگی هايی بود که دولت جلويشان را می گرفت و خود شما جلويشان را می گرفتيد. و شما هم در مقابل عناصر افراطی که مايل نبودند طعم گيلاس به جشنواره کن برود ايستاديد و فيلم را به کن فرستاديد.

دکتر ولايتی در واکنش به تحليل فريدون جيرانی گفت: فرمايش شما مصرع دومی می خواهد. ما از رابطه با غرب نمی ترسيم و بنده عمرم را در امور خارجه گذراندم وهم صحنه بين المللی را می شناسم و هم در دنيا شناخته شده ام و با دنيا آشنا هستم. مصرع اول که فرمايشات شماست کاملا صحيح است. مصرع دومش اين است که شما که نمی خواهيد ايران از موضع عزت پايين بيايد؟ آيا اين رابطه بايد با احترام متقابل و حقوق برابر باشد يا خير؟ می خواهيد مثل زمان قاجار و پهلوی يک گروهبان آمريکايی جلوی يک ژنرال ايرانی پايش را بگذارد روی ميز؟ رابطه با دنيا بايد باز باشد ولی با عزت. حقوق برابر، احترام متقابل و رابطه با عزت والا هيچکدام از ما راضی به ذلت ملت ايران نيستيم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016