چهارشنبه 1 خرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جواد مجابی: نبايد در برابر ادبيات جهان دچار عقده‌ی حقارت شويم

ايسنا ـ جواد مجابی معتقد است، ما نبايد به ادبيات جهان با عقده حقارت بنگريم. او می‌گويد، ما شايد در صنعت عقب‎مانده باشيم، اما ادبيات‌مان اگر شرايط مناسبی بيابد، پيش‌روست.

اين نويسنده و شاعر در گفت‎وگو با خبرنگار ادبيات خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره اقبال مخاطبان از ادبيات ترجمه گفت: از نظر من، يکی از مهم‌ترين دلايل استقبال مخاطبان از ادبيات ترجمه، مميزی است که بر روی نويسندگان و شاعران ما اثر گذاشته است. اگرچه مميزی بر روی آثار ترجمه هم اثر می‎گذارد، اما محدوديت‎ها برای اين دست آثار کم‎تر است، چون مميزان فکر می‎کنند که اين کتاب‌ها به جامعه‎ی ما مربوط نيستند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


او در ادامه تأکيد کرد: طبيعتا در غيبت آثار اصلی بومی، ترجمه مقام بيش‎تری می‌يابد. البته کتاب، کتاب است؛ اما در همه‌جای دنيا، اصل با کتاب‌های نويسندگان آن کشور است و ترجمه بايد در کنار اين آثار قرار گيرد. آن‌چه فرهنگ را می‌سازد، آثار نويسندگان همان مملکت است و ترجمه کمک‌کننده است. اما در ايران به دليل فشار بيش از حدی که روی نويسندگان است، شرايط برای نوشتن خوب نيست. همه ما سال‎هاست آثاری را در انتظار نشر داريم.

مجابی خاطرنشان کرد: خود من از کسانی هستم که برای آثار ترجمه‌شده اهميت زيادی قائل هستم. ما از آثار ترجمه بسيار آموخته‌ايم و ترجمه به غنای زبان فارسی کمک کرده است، ترجمه فکرهای تازه‌ و فرهنگ تازه‌ای را به فرهنگ ما اضافه می‌کند. اما اين به اين معنی نيست که ما بايد فرهنگ خودمان را متوقف کنيم و تنها کتاب‎های قديمی و کتاب‌های مورد علاقه کارمندان آن اداره چاپ شود؛ کتاب‎های متوسط و ميانه‌ای که از غربال مميزان رد می‎شود. کتاب‌های چوبک، هدايت و گلستان کجا هستند؟ وقتی کتاب‌هايی که در داستان‌نويسی درجه يک هستند، چاپ نمی‌شوند، آثار درجه سه فرنگی جای آن‎ها را می‎گيرند.

مجابی در پاسخ به اين سؤال که آيا اين استقبال از ادبيات ترجمه به ضعفی در ادبيات بومی ما بازنمی‎گردد، گفت: به هيچ وجه به ضعف در ادبيات ما برنمی‎گردد. ادبيات ما بسيار پيش‌روتر از سينما و نقاشی ماست. اما من نمی‎دانم چطور سينمای ما مورد حمايت قرار می‎گيرد و در فستيوال‎ها معرفی می‌شود و يا نقاشی ما به فستيوال‌های خارجی می‌رود و فروش خوبی پيدا می‌کند - اگرچه ما از اين اتفاق خوشحال هستيم - اما ادبيات ما که مادر اين هنرهاست و ساير هنرها از دل آن می‌جوشد، از چنين امکاناتی بی‌بهره است؛ چون نه امکان چاپ پيدا می‌کند و نه ترجمه خوبی از آن می‌شود. گاه کتاب‌ها بعد از ۱۵ سال منتشر می‌شوند. وقتی کتابی درباره جنگ نوشته شده باشد و در زمان نزديک به جنگ منتشر نشود‌، سال‌ها بعد از آن ديگر معنی چندانی ندارد. اگرچه ادبيات ماندگار در هر زمانی خواندنی است، اما به هر حال آثار تازگی خود را با گذشته زمان از دست می‌دهند.

مجابی اظهار کرد: ما نبايد در برابر ادبيات جهان دچار عقده حقارت شويم. برخی از نويسندگان ما نويسندگانی در سطح جهان هستند. اما اين‌ها دست و پاشکسته، ناقص و با لکنت حرف می‌زنند و هرچه را برای مخاطب جذاب است‌، نبايد بگويند. اما کتاب‌های ترجمه درباره اين موضوعات می‌توانند حرف بزنند و همين سبب می‌شود مخاطبان به سمت اين کتاب‌ها بروند. من فکر نمی‌کنم که ادبيات ما از ديگران کم‌تر است. ما در فرهنگ خودمان آدم‌های درجه يک داريم. در تئاتر بچه‌های ما در محدوديت شديد کار می‌کنند و کارشان خوب است. اما وقتی همه چيز در حد سريال‌های تلويزيون عوامانه می‌شود‌، سليقه مردم پايين می‌آيد و مردم در اين زمينه گناهی ندارند.

او ادامه داد: ممکن است ما در صنعت و سياست عقب‌مانده باشيم، اما در ادبيات نه. ما هزار سال سابقه در شعر داريم که برخی از کشورها ۳۰۰ سال هم سابقه ندارند. چطور ما ترجمه شعرهای خارجی را منتشر می‌کنيم، اما آثار شاعرانی چون فروغ و سيمين به سختی چاپ می‌شود؟

اين نويسنده تأکيد کرد: من در اين موضوع سلبی نگاه نمی‌کنم و سعی می‌کنم نگاه متعدلی داشته باشم. آن‌چه برای من دردآور است، اين است که نگذاريم آثار خودمان چاپ شود، اما آثار درجه سه کشورهای ديگر و کارهای مونتاژی را جايگزين کنيم. اگرچه ترجمه نشانه تلفيق فرهنگ‌هاست، اما وقتی ما خودمان نمی‌توانيم آثارمان را در ايران چاپ کنيم، چطور می‌توانيم انتظار داشته باشيم که آثارمان برنده جوايز خارجی و در سطح جهان مطرح شوند؟

مجابی خاطرنشان کرد: به درد من نمی‌خورد که آثارم بعد از مرگم چاپ شود و يک‌باره آثارم را کشف کنند و بگويند چه نويسنده بزرگی بود. من دوست دارم اکنون با مردم زمانه خودم ارتباط داشته باشم. ادبيات را بی‌خون کرده‌اند؛ در حالی که در همه جای دنيا ادبيات قلب تپنده جامعه است. روان‌شناسی و جامعه‌شناسی مديون ادبيات است و از طريق بررسی ادبيات می‌توان به روان‌شناسی و جامعه‌شناسی جامعه رسيد؛ اما ما جلو تفکر فرزندان‌مان را گرفته‌ايم. ما که فکر می‌کنيم بايد اصيل باشيم، چرا کاری کرديم که به آثار فرنگی وابسته شويم؟ اين نوع نگاه است که تفکر را متوقف می‌کند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016