فرهادی، هنرمندان سينما و خاتمی به تماشای "گذشته" نشستند
خاتمی با اهالی سينما به تماشای «گذشته» از آينده فرهنگوهنر گفتند
شب اميد، شب احترام
گيسو فغفوری
* خاتمی: اميدوارم شاهد وزيری باشيم که متناسب با وضعيت ايران سرفراز و مورد توجه اصحاب فرهنگوهنرباشد
ديگر بايد باور کنيم روزهای سخت تحقير، توهين و نااميدی روبهپايان است. در شبی که سينماگران دور هم جمع شده بودند، آن هم برای «سينما»، خود «سينما»، نه به بهانه «خيريه»، نه به بهانه «مرگ»، فقط بهاحترام و افتخار «سينما» نامهای بزرگ کنار هم جمع شدند. آنان به افتخار صبوریشان، به افتخار کنارهمبودنشان و برای فيلمی که نام «گذشته» را داشت کنار هم جمع شدند؛ فيلمی که انسان را دربرابر پرسش اخلاقی قرار میدهد؛ فيلمی که میتواند رويارويی و مرور رفتارهای «گذشته» با وجدان هر آدمی باشد. «اصغر فرهادی» به ايران بازگشته است با دست پر. در دوسالی که رفته بود هم برای ايران و سينمای ايران «اسکار» بهترين فيلم خارجی را به يادگار آورد هم فيلم ايرانی-فرانسوی «گذشته» با نخل طلای بازيگری زن و چند جايزه ديگر همراه شد. چند روز پس از بازگشت اصغر فرهادی به وطن کانون دستياران کارگردان و برنامهريز خانه سينما مراسمی برپا کردند؛ مراسمی باشکوه، کوچک و صميمی که ياد جلسه لغوشده کانون کارگردانان خانه سينما را اندکی کمرنگ کند؛ جلسهای که قرار بود زمستان دو سال پيش بهمناسبت بازگشت اصغر فرهادی بعد از دريافت اسکار به ايران در ايوان شمس برگزار شود، اما در اوج ماجراهای انحلال خانه سينما امکان برگزاری پيدا نکرد.
فرمانآرا و تعارف به خاتمی
ميهمانان شنبهشب موزه سينما میدانستند به يک شب دوستداشتنی دعوت شدهاند. میدانستند قرار است همصنفان و دوستان خود را با حالوهوای خوب ببينند. جمع حاضران متنوع بود از خوشنامهای اين چند سال گذشته تا آنان که در هر برنامهای همراه سياستگذاران بودند، از بهمن فرمانآرا تا عزتالله انتظامی، از هنرمندان جوان همراه مردم تا شرکتکنندگان در جلسات متنوع سياسی، از ليلی رشيدی تا داوود رشيدی. تنوع و مهربانی و بخشش را میتوان ويژگی اين مراسم دانست. البته همه برای دو نام دور هم جمع شده بودند؛ «اصغر فرهادی» و «سيد محمدخاتمی». نورالدين زرينکلک، محمد سرير، فرشته طائرپور، تهمينه ميلانی، فرهاد توحيدی، همايون اسعديان، هانيه توسلی، حميد فرخنژاد، داوود رشيدی، ليلی رشيدی، عليرضا داوودنژاد، محمد بهشتی، محمد احصايی، مرتضی کاظمی، فريدون عموزادهخليلی، سهيل محمودی، علیاصغر سيدآبادی، ساعد باقری، مسعود رايگان، حبيب رضايی، بهرام دهقانی، مانی حقيقی، ابوالحسن داوودی، آناهيد آباد، دانش اقباشاوی، جعفر صانعیمقدم. ميهمانان مدام اضافه میشدند، اما هنگامی که ماشين سياه تشريفات «سيدمحمد خاتمی» وارد موزه سينما شد فرهادی، محمدحسن پزشک، مديرعامل موزه سينما و جمعی از هنرمندان به استقبالش رفتند. جمعی که در گوشه کافیشاپ تازهافتتاحشده موزه سينما دورهم جمع شدند يک شخصيت برجسته ديگر هم داشت: «احمد مسجدجامعی»، وزير اصلاحات و فردی که در تمام اين چند سال گذشته نامش همراه با فرهنگ بود. احوالپرسی خاتمی و مسجدجامعی از سينماگران که آنها را به نام میشناختند، خوشامدگويی «انتظامی» بهعنوان رييس موزه سينما هرچند کمتر ديده شد، و در پی آن خروج بزرگان با هم از در کوچک که با تعارف سيدمحمدخاتمی به فرمانآرا , شوخطبعی اين کارگردان بزرگ همراه بود.
محمدرضا عارف غايب بيمار
در لحظاتی قبل از ورود به سالن فرصتی بود که سينماگران با هم خوشوبش کنند.يکی از نامهايی که برای اين مراسم دعوت شده بود «محمدرضا عارف» معاون اول حجت الاسلام خاتمی بود .او که با انصراف از نامزدی و پذيرش ائئلاف فضای مناسبی را در انتخابات اين دوره رياست جمهوری پديد آورد. وی به دليل بيماری نتوانسته بود در مراسم حاضر شود و فرزندش «حميدرضا عارف » يادداشت تشکری را از طرف ايشان به اصغر فرهادی ارائه کرد. هرچند آقای خاتمی نيز فراموش نکردند بعد از پايان مراسم تلفنی جويای حال وی باشند.
حضور در وطن
اين روزها اميد را میتوان در جمعهای اصيل هنرمندان ديد و با تمام وجود حس کرد. اين که کارگردانانی که مدتها از صحنه دور بوده اند در تدارک ساخت آثار سينمايی هستند و هم چنين برخی ديگر نيز شروع به کار می کنند . در تمام مدت مراسم هم «پريسا بختآور» و «سارينا فرهادی» همراه جمع بودند. بهنظر میرسد حالا ديگر میتوان دليل اصرار و تاکيدی را که فرهادی در تمام گفتوگوهايش داشته است فهميد. او بارها گفت: «نمیخواهم فيلمساز مهاجر باشم»، «به ايران بازمیگردم و دوست دارم فيلم بعدیام را در ايران بسازم». حالا که خانواده اين کارگردان جهانی نيز به ايران آمدهاند میتوان منتظر اتفاقهای خوب بيشتری ماند؛ مثلا اينکه «بختآور» نيز به کارگردانی فکر میکند. او که در کارنامهاش کارگردانی چندسريال تلويزيونی و فيلم سينمايی «دايره زنگی» را دارد اينبار میخواهد به سراغ تئاتر برود. رشتهای که او و فرهادی از آن فارغالتحصيل شدهاند.
بازگشت به روزهای احترام
پيش از ورود يک اتفاق ديگر هم افتاد. دو پوستر فيلم را «اصغر فرهادی» و «سيدمحمد خاتمی» امضا کردند. هنگامیکه حاضران در سالن کوچک موزه سينما نشستند، احوالپرسیها ادامه داشت. مسجدجامعی، خاتمی، فرهادی و فرمانآرا در کنار هم قرار گرفتند. زهره صادقی، همسرش و ليلا خاتمی و عمادالدين خاتمی در رديف اول و در رديف جلوتر نيز تهمينه ميلانی و همسرش و جمعی ديگر قرار داشتند. مراسم با تلاوت آيات قرآن شروع شد.
همايون اسعديان، رييس کانون کارگردانان، آغازگر سخنانی بود که حالوهوای اين روزهای هنرمندان بود؛ همان حلقه گمشده اميد، احترام و افتخار. همان حلقهای که داشت فراموش میشد- اسعديان چنين سخنانش را شروع کرد: «آسمان شو ابر شو باران ببار/ناودان آبش نمیآيد به کار/آب باران باغ صدرنگ آورد/ناودان همسايه را جنگ آورد/هان! تو اسرافيل عصری ای عزيز/رستخيزی کن تو پيش از رستخيز» و چنين ادامه داد: «خدا را شکر که حالمان خوب است. اميدوار شديم.» و بهدرستی گفت: «داشت يادمان میرفت اميد چيست.» و ادامه داد: «با حضور آقای خاتمی در اين مراسم، هنوز میتوانيم اميدوار باشيم که هنر و هنرمند ارزش و حرمتی دارد.» تعارفی که به اصفر فرهادی کرد اينچنين بود: «آقای فرهادی شما نه افتخار سينمای ايران، بلکه يکی از افتخارات جمهوریاسلامی هستيد.»
اصغر فرهادی و خوشحالی
حس خوب استقبال در وطن را میتوان در سخنان «اصغر فرهادی» ديد، هنگامیکه گفت: «خوشحالم که در اولين نمايشی که فيلم را در ايران میبينم، در جمع و هنرمندان و سيدمحمد خاتمی فيلم را میبينم.» فرهادی چنين ادامه داد: «چند شب قبل که در هواپيما بودم و داشتم به ايران بازمیگشتم، با خودم فکر میکردم دستاوردهای اين تجربهای که دو سال خارج از کشور فيلم ساختم و زندگی کردم، چه بود؟! احساس کردم نظرم به باور تبديل شد.» کارگردان برنده اسکار توضيح داد: «تشابه ما مردم ايران با مردم دنيا خيلی بيشتر از تفاوتهاست و متوجه شدم چقدر شبيه هستيم، اما چرا اينقدر تفاوتهای ما را در بوق میکنند که هراسآور است؟ شايد برای اينکه بدانيم موقعيت ما در دنيا کجاست بايد تفاوتها را ببينيم، اما اين يک بخش است ولی منافعی از بزرگجلوهدادن اين موضوع برای اهل سياست وجود دارد. آنها از اينکه ما هميشه در هراس باشيم، سود میبرند. متوجه شدم احساسات در دنيا چقدر شبيه هم است، اما چرا اينقدر در اين سالها غول عجيبی درست کردند و هيچيک از دوطرف سعی نکردند به شباهتهايشان فکر کنند؟ چرا تصويری که از مردم آنجا داريم، تصوير مبهمی است؟»!
اين کارگردان گفت: «تجربه ساخت اين فيلم برای من اين بود که چقدر در احساسات شبيه هم هستيم؛ به آنها و آنها به ما. لذتبخشترين نکتهای که پس از نمايش «گذشته» متوجه شدم اين بود که کسی نمیگفت چون اين کاراکتر ايرانی است، اين کار را انجام داد يا چون ديگری فرانسوی است، اين کار را انجام داد؛ بنابراين بستر مشترک احساس میشد.» فرهادی در بخش پايانی سخنانش اظهار اميدواری کرد: «ترس و هراسی که در آنها از ما وجود دارد يا برعکس کاملا کاذب است؛ البته بحثم درباره مردم است، ساخت فيلم «گذشته» قدم اول من در اين زمينه است، اميدوارم همکارانم هم ادامه بدهند.» اما شايد بهترين حسنختام برای اين سخنان دعوت فرهادی از خاتمی بود. هنگامیکه چنين گفت: «در سالهای گذشته صدای جناب آقای خاتمی کمتر شنيده شده است. شايد بشود از زير زبانشان حرفهايی کشيد. اينجا فرصتی است از ايشان دعوت کنم تا صحبت کنند. شايد بتوان از مجموعش چيزی را کشف کنيم؛ شايد بتوانيد حدسيات خودتان را درباره وزير ارشاد دولت يازدهم بگوييد.» خواستهای که با استقبال حاضران هم روبهرو شد.
نام مسجدجامعی، برای وزارت
رييسجمهوری که همچنان پرطرفدار است و دوستداشتنی، همچنان میتواند جمع بسياری را دورهم با شوروشوق جمع کند. او چنين گفت: «درجمع اصحاب هنر صحبتکردن از سوی کسی که از هنر بیبهره است کمال بیهنری است. خوشحالم در جمع شما هستم و خوشحالم برای حادثهای گردهم آمدهايم که هنر پويا و فعال ما توانسته تاثيری در عرصه بينالمللی بگذارد.» او به موفقيت اصغر فرهادی اشاره کرد و گفت: «اينکه فيلم جناب آقای فرهادی برنده بشود خيلی مهم نيست ولی مهم اين است که از سرزمينی که سابقه فرهنگوهنر در آن ديرپاست و يکی از کانونهای توليد و نشر فرهنگ در عالم بوده است و اگر به تمدنهای جهانی و تاثيرگذار در دنيا رجوع بکنيم، شايد به تعداد انگشتان دست نباشند و ايران يکی از برجستهترين سرزمينهايی است که تمدن پويا و جهانی را عرضه داشته و هنوز هم آثار و مآثر آن تمدن بسيار جذاب و جالب است، اينکه از اين سرزمين در اين موقعيت که خيلی هم موقعيت خوبی نيست برای اهل فرهنگ و اصحاب هنر، هنر ايران میتواند عرضهکننده اثری باشد که مورد توجه جهانيان قرار بگيرد، اين خودش نقطه اميدی است برای همه ما و به ما اين درس را میدهد که بايد هنر و هنرمند و انديشه را پاس داشت و پاسداشت انديشه و هنر هم به اين است که هنرمند و انديشمند احساس آزادی بکند و بتواند بينديشد، بتواند خلق کند و بتواند خلق و انديشه خود را بیمهابا و بدون واهمه در دنيا عرضه بدارد و ما اگر اين را مورد توجه قرار بدهيم حتما آينده بهتری خواهيم داشت.» او آرزوی سلامتی و سعادت برای همه کرد. او اين انتظار سخنگفتن از وزير فرهنگوهنر را نيز جواب داد و چنين گفت: «اميدوارم که در دولت آينده در عرصه فرهنگوهنر و ارشاد اسلامی شاهد وزيری باشيم که متناسب با وضعيت ايران سرفراز و مورد توجه اصحاب فرهنگوهنر باشد و فکر میکنم که فرد مورد قبول معلوم است و اسمش را نمیبرم و نمیگويم اسمش آقای مسجدجامعی است» نامی که با استقبال فراوان روبهرو شد. سخنان رييسجمهوری اصلاحات چنين پايان گرفت: «اميدوارم بههرحال هرکسی که میآيد کسی باشد که شما هنرمندان را راضی بکند و انشاالله که نتيجه کار او هم نتيجه خوبی بشود. خوشوخرم باشيد انشاالله.» پوستر امضاشده نيز به سيدمحمد خاتمی داده شد تا يادگار بماند. يادگاری از شبی که میتوان آن را آغاز بازگشت احترام و اميد به ميان هنرمندان و سينماگران ناميد.