بخوانید!
9 آبان » قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست ابلاغ شد
8 آبان » باران کوثری و هانيه توسلی از ممنوعالکاری خود میگويند 8 آبان » گلشیفته فراهانی در کنار مارتین اسکورسزی و ماریون کوتیار 7 آبان » معصومه ابتکار: ۲۳ استان کشور تحت تأثير معضل ريزگردهاست 7 آبان » علت تصادف مرگبار قم - تهران و مقصر حادثه اعلام شد
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! باران کوثری و هانيه توسلی از ممنوعالکاری خود میگويندروزنامه شرق - فرزانه ابراهیمزاده - عكس: آیدین رهبر ـ بازی در دو نمايش متفاوت که اين روزها به فاصله يکساعت در تالار حافظ به صحنه میرود اولين بهانه بود تا از هانيه توسلی و باران کوثری بخواهيم که در يک گفتوگوی مشترک شرکت کنند. اما اين دو بازيگر در سالهای گذشته در يک موضوع ديگر اشتراک داشتند. هر دو در دورهای برای رفتن روی صحنه و بازی در فيلم با مشکلاتی روبهرو بودند و روزهای بيکاری را پشت سرگذاشتند. حالا هانيه توسلی با «قرار» سيامک احصايی و باران کوثری با «روايت يک فصل معلق» هومن سيدی به صحنه تئاتر بازگشتند و از تئاتر و نقشهايشان گفتند. در سالهای گذشته اتفاقات زيادی برای باران کوثری و هانيه توسلی در سينما و تئاتر رخ داد که به نوعی شباهت زيادی به هم داشت. هردو در دورهای از کارکردن منع شديد و مشکلاتی برايتان پيش آمد. تجربهای که بهنظر خيلی سخت میآمد. هانيه توسلی: اتفاقی که در چند سال گذشته برای من افتاد؛ خيلی به لحاظ کارآيی اذيتم نکرد. در اين سه، چهار سال گذشته به غير از يکسال که بهطور مشخص ممنوعالکار و ممنوعالتصوير بودم، خيلی کمکار نبودم. يک سالی که حتی تيزر فيلمهايی که سالهای قبل بازی کرده بودم هم مجوز پخش پيدا نکردند. * باران کوثری هم سر اجرای نمايش خشکسالی و دروغ خيلی اذيت شد. يادم هست برای اجرای شيراز با اينکه رفته بودی، حاضر شدی که روی صحنه نروی؟ * هيچوقت به هيچکدامتان رسما گفته شد که ممنوعالکار هستيد؟ توسلی: به من گفتند که ممنوعالکار هستم. وقتی به دستور رييس اداره نظارت و ارزشيابی سينمای وقت فيلمبرداری فيلم «ندارها» تا تغيير بازيگر متوقف شد، به ديدنشان رفتيم. ايشان عازم مکه هم بودند. * بعضی بيلبوردها را هم خراب کردند. کوثری: «روايت ناتمام يک فصل معلق» روی صحنه رفته بود که خواستند جلو کار را بگيرند. انگار اينجوری بود که زورمان میرسد، نمیگذاريم کار کنيد. حراست مرکز هنرهای نمايشی در ميانه اجرای تئاترشهر اين نمايش من را خواست و گفت که گروه را راضی کنم بازيگر را عوض کنند. اينکه کسی در مقابل تو بنشيند و بگويد که گروه را راضی کن که کسی را جايگزين تو کند خيلی رو میخواهد. توسلی: اين نوع نگاه برای فضای فرهنگی سنگين و ضربهزننده است. ضربهای که جايش میماند و اگر چند سال ديگر کسی بهلحاظ تاريخی بخواهد بررسی کند میبيند که حفرهای در اين قسمت تاريخ وجود دارد. کوثری: جواب فيلمهايی که بيضايی و تقوايی يا مادر من نساخت را چه کسی میدهد؟ * البته خانم بنیاعتماد در انتهای فيلم قصهها نوشته که «هيچ فيلمی برای هميشه در کمد نمیماند» و هيچ هنرمندی هم برای هميشه بيکار نمیماند. توسلی: اصلا نويسنده درباره اين شخصيت کم اطلاعات میدهد. کوثری: برونگرا بودن اين نقش را خود شخصيت تعيين میکند. اما اين ميزان برونريزی و حرافبودنش در تمرينها شکل گرفت. اين شخصيت روی کاغذ، يک دختر ساده بود که کمی خجالتیتر از اين بود و اين ميزان حرافی نمیکرد. اما بنا بر بازيگر هر نقشی تغيير میکند. در تمرينها با حبيب رضايی و هومن سيدی به اين نتيجه رسيديم که شايد اينجوری شيرينتر و جذابتر باشد. اول قرار بود لهجه مشهدی داشته باشد. فقط میدانستيم که قرار است لهجه شهرستانی حرف بزند. لهجههای مختلف را تمرين کرديم و در نهايت به اين نتيجه رسيديم که لهجه شيرازی مناسبتر است. * خيلی هم روی شخصيت نشسته است. کوثری: برای اينکه انگار همه اين اتفاقاتی که سر ميزهای اين کافیشاپ میافتد، قرار است در پايان نمايش سر اين دختر آوار شود. برای همين نمايشنامه از ابتدا دارد يک زندگی به او میدهد که در نهايت تاثير بيشتری روی تماشاگر بگذارد. * نقش هانيه توسلی در «قرار» درست روبهروی اين نقش قرار دارد. توسلی: دقيقا اين نمايش خيلی هم رئاليستی نيست. يعنی اول که شروع میشود بهنظر واقعگرايانه میآيد اما در نهايت به فضای غيررئاليستی میرسيم. خود آقای احصايی هم میگويد که اين نمايش نسبت به کارهای قبلی تفاوت زيادی دارد. من «نامههايی به تب» را نديدم اما شنيدم که فضايش به اين کار نزديک نبوده است. اين متن مبتنی بر ريزهکاریهاست. * با اينکه هر دو شما را از سينما میشناسند اما نمیشود بهراحتی گفت که بازيگر ثابت تئاتر نيستيد. خودتان فکر میکنيد که به کدام حوزه نزديکتر هستيد؟ توسلی: من هم يک جورايی کارم را قبل از اينکه به تهران بيايم با تئاتر شروع کردم. در ۲۰سالگی زمانی که در دانشگاه رشته تئاتر قبول شدم به تهران آمدم؛ بازيگری را با تئاتر ياد گرفته بودم. خيلی علاقهمند بودم و میآمدم تهران تئاتر میديدم و نمايشنامه میخواندم. دوست داشتم در سينما هم فعاليت کنم اما از سال ۸۰ سعی کردم سالی يک تئاتر يا حداکثر دو سال، يک تئاتر بازی کنم. من هم مثل باران اگر نمايشی که دوست داشته باشم يا چالشی برايم به عنوان بازيگر داشته باشد سعی میکنم هميشه تئاتر را کنار سينما داشته باشم. * بيشتر بازيگرانی که هم در تئاتر و هم در سينما فعاليت میکنند با وسواس بيشتری نقششان را در تئاتر انتخاب میکنند. ممکن است در سينما هر پيشنهادی را بپذيرند، اما به تئاتر که میرسند حساسيت دارند و در هر کاری بازی نمیکنند. کوثری: همينهايی که هانيه گفت. اين نکتهای که درمورد سينما و تئاتر میگويد کاملا درست است. بارها پيشآمده است که بازيگری به دليل مشکل مالی در فيلمی بازی کند. اما تئاتر اين را نمیتواند حل کند. بهدليل لذتی که روی صحنه هست و اعتباری که تئاتر دارد بازيگر به سمت آن میرود. تئاتر هيچ توجيه مالی و امکاناتی ندارد. توسلی: اما لذتبخش است. اين حسی که قديم میگفتند بهعنوان بازيگر خاک صحنه میخوری و نفست به نفس تماشاگر گره میخورد خيلی خوب است. مثلا اجرای ديشب که تو آمدی اجرای بسيار خوبی بود. چون کاملا به حس تماشاگر نزديک است. يک شب ممکن است که اجرا به اين خوبی نشود. يک جايی مثلا داری بازی میکنی و صدايی از بين تماشاگران میآيد، میفهمی که کار درست بوده است. * اتفاقا برای خود من هم جالب است که میگويی اجرای ديشب خوب بود. اما اجرای پريشب خوب نبود. اين حسی است که به نظرم بازيگر بيشتر متوجه آن میشود. * يادم هست سر خشکسالی و دروغ اجرايی که بعد از توقيف به صحنه برديد، فشار روی گروه بود. توسلی: اين کار محمد يعقوبی خيلی خوب بود. کوثری: همه عصبانی بوديم که چرا بايد بخشهايی از اجرا را تغيير بدهيم. اما آقای يعقوبی میگفت نه اين ۳۰مورد را تغيير میدهيم، تا اجرا ادامه داشته باشد. همه تلاشش را کرد تا بتوانيم دوباره اجرا برويم. اما اين تمرکز دو برابر میبرد. بعد از چهارماه تمرين بايد يک مواردی را رعايت میکرديم. توسلی: بعضی وقتها فکر میکنم که دوست دارند تئاتر باشد اما در يک حدی که ويترين باشد. تئاتر هنری است که بايد نشانههای فرهنگی هر کشوری را در خودش جای دهد. در کشورهای پيشرفته که آمار جرم و جنايت در آنها کمتر است هميشه تئاتر بهعنوان هنر قوی عمل میکند. هرجا که مشکلات وجود دارد از تئاتر حمايت نمیشود. ما در ايران تماشاگر تئاتر داريم. الان تماشاخانه ايرانشهر چهار، پنجسال است که ساخته شده. چندتا ايرانشهر تا به حال میشد؟ اين سالنها وقتی ميزبان کار خوب هستند تماشاگر دارند. میشد در تهران ۱۰سالن داشته باشيم. بدتر هم اين است که همين تئاتر محدود در تهران متمرکز شده و در شهرستانها هيچ اتفاقی نمیافتد. کوثری: در شهرستانها هم با تئاتر مقابله میکنند. ما رفته بوديم بندرلنگه، چه کارهای درخشانی اين بچههای تئاتر روی صحنه برده بودند. توسلی: من خودم چندينسال در همدان کار تئاتر کردم. خيلی از آموختههايم را در همانجا ياد گرفتم. نوجوان بودم و تشنه آموختن. آنجا چون جشنواره تئاتر کودکونوجوان داشت بيشتر کار کودک و نوجوان انجام میدادند. کار بزرگسال هم روی صحنه میرفت. اما مردم نمیآمدند تئاتر ببينند. شکل حمايتی نداشت که کسی تبليغ تئاتر کند. اما همينطور که باران میگويد کارهای درخشانی در شهرستانها اجرا میشود. کوثری: البته روند پيشرفت تئاتر در چند سال گذشته روبهرشد بوده است. بهنظرم در هر شکلی آدمها يک راهی پيدا کردند که درست سرجايشان قرار گرفتند. بهنظرم آقای بيضايی درست قهر کرد و يعقوبی درست تصميم گرفت که هر جوری شده کار کند. عين پازل هرکسی سرجايش قرار گرفت. بعد بعضی گروهها شروع کردند که در کافهها و محيطهای ديگر اجرا کردند. نمايشنامهخوانیها بيشتر شد و آدمها شروع کردند به کار کردن و پيداکردن راهی برای اجرا. اين اتفاق خيلی خوبی بود. * بعضیها هم مثل محمد رضايیراد سکوت کردند. کوثری: هانيه درست میگويد محمد رضايیراد سکوت نکرد. در دورانی که ممنوعالکار بود راهحل منحصربهفردی برای کار کردن پيدا کرد. من واقعا بابت ممنوعالکاریام بايد از دولت قبلی تشکر کنم که باعث شد با محمد رضايیراد آشنا شوم و تجربههای تئاتری منحصربهفردی را بهدست بياورم. اين تفکر اشتباه است که چون فلانی ممنوعالکار است ما هم کار نکنيم. اتفاقا عين پازل بايد عمل کرد. يکی ممنوعالکار میشود و يکی بيشتر کار میکند. اين درست است که هرکسی در هر جايی که هست عکسالعمل درست نشان دهد. * باران کوثری در همين دورهای که ممنوعالکار بود مثلا طراحی صحنه انجام داد. توسلی: منشی صحنه هم بودی. کوثری: آره در يک «حبه قند» منشی صحنه بودم. ما که بيکار نمیمانيم. آقای سجادپور فکر کرده که میتواند ما را بيکار کند؟ او اصلا عددی نيست. تصميم آنها فقط ما را محبوبتر و خودشان را منفورتر میکند، او مسوولی است که امروز هست و فردا نيست. اما ما هنرمندان سرجايمان هستيم و هميشه هم میمانيم. * يکی از کارهای خوبی که من در اين سالها روی صحنه ديدم نمايش «در ميان ابرها» بود که باران به همراه حسن معجونی در آن بازی میکرد. توسلی: تو با حامد محمدطاهری هم کار کرده بودی؟ کوثری: من با حامد محمدطاهری کار تئاتر کردم اما در هيچکاری بازی نکردم. ما با گروه نرگس سياه در يک ورکشاپ و يک دوره تمرين سهماهه کار کرديم که دوره بسيار درخشانی بود. هر چند که متاسفانه اين تمرين به اجرا نرسيد. اما آن سهماه سليقه من را در تئاتر تغيير داد. * در ميان ابرها کار بعدی بود که خيلی هم پرافتخار شد. * اين همزمانی هردو کار در تالار حافظ اتفاق عجيبوغريبی نيست؟ کوثری: بهنظرم سيامک احصايی خيلی لطف کرد. هرکسی نمیپذيرد که دو اجرای پشتسر هم پيش از اجرايش در سالن باشد. آن هم با دکور سنگينی که نمايش «قرار» دارد. اجرای ما فشاری روی اجرای شما هست و اجرای شما وابسته به اجرای ماست. * ترانه عليدوستی، باران کوثری و پگاه آهنگرانی نسلی هستند که با سينما و تئاتر ايران بزرگ شدند. فکر میکنم که حالا به دورهای رسيديد که انگار گزيدهکار شدهايد. * در روزهای پيشرو فکر میکنيد بيشتر روی صحنه باشيد يا سينما؟ Copyright: gooya.com 2016
|