پنجشنبه 24 بهمن 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

آقای ايوبی، اين است اعتدال؟ ناصر صفاريان

اعتماد ـ آن روز که گشوده شدن دوباره درهای خانه سينما به دست شما رخ داد و در مراسم روز سينما در خانه سينما حرف‌هايی زديد مبنی بر گشايش فضا و نبود ناامنی‌های شغلی، صنفی و امنيتی، نخستين مواجهه با شما و انديشه‌تان بود برای من. برای منی که در دوره گذشته قربانی همان فضای بسته‌يی بودم که حالا شما نويد ديگر نبودنش را می‌داديد و کم نبودند مثل من در آن جمع و در آن روز. به اميدی دل بستيم و بستند که پيش از آن در روز انتخابات بسته بودند تا درست شود هر آنچه به ويرانی و ويرانه رسيده بود در سال‌های پشت سر. در ديدار حضوری که دو ماهی به نوبت گذشت و دست آخر به لطف يک دوست ميسر شد هم رد و نشانی پررنگ از آن درايتی که تصورش بود جلوه داشت. حرف‌های‌تان از فکرها و آرزوها – و صد البته از محدوديت‌ها- برای قرص شدن دل کافی بود. سخت نبود درک اينکه می‌خواهيد، ولی هر خواستنی توانستن نيست. آقای ايوبی، ولی آنچه در فجر امسال رخ داد، نه فقط برآمده از آن حرف‌ها و از آن خود شما نبود، که اصلا حرفه‌يی نبود. با آن اضافه شدن‌های آخر کار و با آن اعلام عجيب دبير جشنواره که برای فيلم آقای ده‌نمکی جا نگه داشته‌اند و با حضور فيلم‌های عجيبی که از بودجه‌های خاص ارشاد توليد شده بود، جشنواره ديگر جشنواره نبود، شده بود يک دورهمی همين جوری که دوستان خوش باشند و صدای کسی هم درنيايد. از سر همين صدای کسی درنيامدن بود که بهترين فيلم‌های جشنواره به هر شکل ممکن کنار گذاشته شدند. «خانه پدری» در مسابقه نبود و «آشغال‌های دوست‌داشتنی» به کلی کنار رفت و نزول بلا بر «عصبانی نيستم» به روزهای آخر و حتی ساعت‌های آخر رسيد. اگر فيلم کيانوش عياری را به مسابقه نياورديد تا مبادا جايزه بگيرد و سر و صدا به پا شود و فيلم محسن اميريوسفی را – خواسته يا ناخواسته- حتی به هيات انتخاب جشنواره نشان نداديد تا مبادا انتخاب شود، آنچه با فيلم رضا درميشيان شد به کلی متفاوت بود و اتفاقا به دور از شکل قانونی‌ای که سعی شده بود در مورد آن دو فيلم ديگر رعايت شود. «عصبانی نيستم» به بخش مسابقه راه پيدا کرده بود. ديده شده بود. دوست داشته شده بود. در پنج رشته نامزد شده بود. برای دريافت جايزه در دو رشته انتخاب شده بود. در تصويرسازی‌های اختتاميه بود و آنقدر در لحظه آخر حذف شده بود که فرصت حذفش از مراسم اختتاميه نبود. رضا درميشيان مقررات شما را رعايت کرده بود؛ شما مقررات خودتان را رعايت کرديد؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


جناب ايوبی عزيز، تصورم اين بود و توقعم اين بود که در بازی حذف، اگر کاری از شما ساخته نبود و نمی‌توانستيد کاری کنيد، دست کم در حد جمله‌يی، کلمه‌يی، چيزی، اشاره‌يی می‌کرديد به نبودن فيلم و اظهار تاسفی و اميدی برای حضورش در آينده و... شما که توقع نداريد مردم باور کرده باشند فيلمسازی که فيلمش در جشنواره مطرح بوده و پنج تا نامزد بوده و قرار بوده دو تا جايزه بگيرد، ناگهان يک ساعت مانده به پايان اختتاميه خواب‌نما شده باشد و به صورتی خودجوش انصراف داده باشد؟ شما اگر يک تماشاگر بوديد و اين پايين بوديد کنار ما، باورتان می‌شد؟ آن وقت، بعد اختتاميه، تازه دفاع هم می‌کنيد از اين کار، از اين حذف، از اين بی‌عدالتی؟ راستش تا خودم نديدم و نخواندم، باورم نشد اين جمله‌هايی که گفته بوديد. در خبرگزاری ايسنا چنين نوشته شده: «ايوبی در پاسخ به سوال خبرنگار ايسنا مبنی بر اينکه در جشنواره امسال شاهد بوديم در روز آخر به دليل جلوگيری از بروز حاشيه‌هايی، ساعت نمايش يک فيلم در کاخ جشنواره تغيير کرد و نيز در شهرستان‌ها اکران آن متوقف شد (عصبانی نيستم)، سازمان سينمايی چقدر قدرت دارد که جلوی فشارهای بيرونی را بگيرد تا در آينده شاهد چنين اتفاق‌هايی نباشيم؟ گفت: معتدل بودن کار سختی است اما در جواب، خيلی خلاصه می‌توانم بگويم که تدبير و اعتدال اقتضا می‌کند که ما در خيلی از جاها مصلحت سينما را بر مصلحت يک فرد يا يک فيلم ترجيح دهيم.» واقعا اين اعتقاد شماست يا فقط به مثابه آبی بر آتش معترضان که ماجرا ختم به خير شود؟

واقعا اعتقاد شما اين است که اين کار، اين حذف، اين بی‌عدالتی، اقتضای تدبير و اعتدال است؟ قربانی کردن يکی برای اينکه مخالفان ساکت شوند، آن هم يکی‌ای که مقررات شما را رعايت کرده و تحت حمايت شما بوده، انصافا چه نسبتی دارد با تدبير، چه نسبتی دارد با اعتدال؟ تعريف سياسی و اقتضای روزگار را نمی‌دانم و راستش علاقه‌يی هم به فراگيری‌اش ندارم ولی همين حالا رفتم سراغ «فرهنگ معين» تا ببينم اعتدال را چه نوشته است. ميانه حال گشتن، برابر شدن، ميانه‌روی، راستی. اين اعتدال شما که حذف يکی است به قيمت رضايت ديگری، «برابر شدن» است، «راستی» است؟ به روزگاری که با يک پروانه ساخت و يک پروانه نمايش و نمايش در فجر و وام و حمايت، دوستان مدعی همه ساکت می‌شوند، شايد حق با شما باشد که برای راضی نگه داشتن منتقدين هر تلاشی کنيد ولی آقای ايوبی عزيز، دلم می‌خواهد برای چند لحظه هم شده از پشت ميزتان بياييد اين سو، جايی که کسی بالاسر نباشد و فقط خدا بالا سر باشد. حالا قضاوت با شما. با خود شما.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016