دوشنبه 2 بهمن 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

کی‌روش: بدترين اهانت در طول عمر فوتبالی‌ام به من شد

پايگاه خبری تحليلی انتخاب (Entekhab.ir) - سرمربی تيم ملی فوتبال ايران با تاکيد بر اينکه اگر در جلسه امروزمان در سازمان ليگ به تصميم نهايی نرسيم، مسئوليت را به خودشان واگذار خواهم کرد گفت: به تصميم رحمتی مبنی بر خداحافظی‌اش از تيم ملی احترام می‌گذارم.

کارلوس کی روش سرمربی تيم ملی درباره خداحافظی مهدی رحمتی و پيامش به دروازه‌بان اول تيم ملی، افسوس خود از مصدوميت علی کريمی، بحث تبانی با فدراسيون فوتبال قطر،‌ دلايل حضورش در شبکه تلويزيونی «بی بی سی فارسی» و اينکه مسی بازيکنی ماوراء الطبيعه است، صحبت هايی ويژه‌ای را با فارس انجام داد که در ادامه خواهيد خواند:

گويا جلسه روز گذشته اميد نمازی، نماينده شما در سازمان نتيجه بخش نبود و با خواسته‌تان با تعطيلی مسابقات ليگ مخالفت شد.
ما روز گذشته برای آنکه بتوانيم استفاده خوبی از ملی‌پوشان باشگاه‌ها داشته باشيم آقای اميد نمازی را به عنوان نماينده خود به جلسه سازمان ليگ فرستاديم. آن چيزی که ما از مسئولان سازمان ليگ خواستيم اين است که برنامه ليگ را تا آخر فصل به ما بدهند. ما برنامه‌های کامل ليگ تا آخر فصل را از سازمان ليگ خواسته‌ايم اما متأسفانه تا کنون چنين برنامه‌ای به ما نداده‌اند. اگر اين برنامه به دست ما برسد می‌توانيم برنامه خودمان را به فدراسيون ارائه کنيم. اما همان‌طوری که گفتم هنوز چنين برنامه‌ای به ما داده نشده و ما در اين شرايط نمی‌توانيم به درستی تا خردادماه برنامه‌ريزی کنيم. در واقع ۵ ماه حساس داريم با سه مسابقه بسيار حياتی پيش روی فوتبال ايران است و به همين دليل نيازمند برنامه منسجم‌تری از سوی سازمان ليگ هستيم.
صحبتی که با مسئولان ليگ داشته‌ايم اين است که بتوانيم در مقاطعی نفرات ملی‌پوش باشگاه‌ها را در اختيار تيم ملی باشند. من بايد يک موضوعی را بگويم؛ وقتی که ليگ تمام شود و مسابقات ليگ قهرمانان آسيا هم به مرحله يک شانزدهم نهايی برسد ارجحيت کجاست؟ تيم ملی يا باشگاه؟
اگر ارجحيت با تيم ملی است بيايند و اين موضوع را تعريف کنند و خيلی شفاف آن را اعلام کنند.

تيم ملی ايران و صعودش به جام جهانی بسيار مهم است، اما ليگ قهرمانان نيز برای فوتبال ملی ما و مديران و هواداران از اهميت بالايی برخوردار است.
وقتی که من به ايران آمدم از من خواستند که به صورت مختصر فوتبال ايران را آناليز کنم و از من خواستند که از تجربه بين‌المللی‌ام استفاده کنم و من در همان شرايط چند پيشنهاد اساسی ارائه کردم.
در پاسخ به اين واکنش من به موارد کوچک اشاره نکردم بلکه در مورد ساختارها و برنامه‌ها ايده‌هايم را دادم.
يکی از پيشنهادهای من اين بود که ليگ ايران از ۱۸ تيم به ۱۶ تيم کاهش يابد. چون اعتقاد من اين بود که بايد ليگ ايران کيفيتش بالا برود و با کاهش تيم‌ها اين کيفيت تضمين می‌شد. من به اين نتيجه رسيدم که ۱۸ تيمی بودن ليگ ايران با تقويمی که دارد نمی‌تواند هرگز خروجی مطلوبی داشته باشد. چون در ليگی اينچنين پرفشرده نمی‌توانستيم تيم ملی را به خوبی جا دهيم. من در همان زمان اعلام کردم که بايد تغييرات از همان موقع‌ها انجام شود. بارها و بارها تأکيد کردم که جام جهانی برای ايران از حالا شروع شده است اما منطقی نيست که ما بياييم ليگ را ۱۶تايی کنيم برای فصل بعد. اين اتفاق افتد يعنی فصلی که اصلاً هيچ ارتباطی به صعود تيم ملی ايران به جام جهانی ندارد. ما الان برای صعود به جام‌جهانی می‌جنگيم نه فصل آينده. اين يک نمونه از پيشنهادهايی بود که دادم و سرانجامش اين شد.
نکته دومی که آن را پيشنهاد دادم اين بود که ما بدانيم برنامه ليگ چطور است. نه اينکه هر هفته يا دو سه هفته يک بار برنامه‌ها دچار تغيير شوند و برنامه‌ها برای کوتاه‌مدت اعلام شوند. بايد برنامه بلندمدت را به ما بگويند و ما طبق آن برنامه‌ريزی کنيم.
دانستن اين برنامه و داشتن تقويم بازی‌ها از اول فصل به همه می‌تواند کمک کند؛ به باشگاه‌ها، به مربيان، به مديران برنامه‌ريز باشگاه‌ها، به سازمان ليگ، به همه، حتی به کسانی که می‌خواهند پرواز رزرو کنند، برای بازی‌ها هتل رزرو کنند و ... از همه مهم‌تر می‌تواند به تيم ملی ايران کمک کند اما متأسفانه اين خواسته‌ای بود که هرگز اجرايی نشد!
بار اول اشتباهی که کردم اين بود که سعی کردم هر از چندگاهی بازيکنان را به اردو بياورم و با آنها کار کنم اما حالا که مرور می‌کنم متوجه می‌شوم که در حقيقت ما به خودمان دروغ گفتيم. اگرچه ما اردوهايمان را برنامه‌ريزی کرديم اما هرگز بازيکنانمان را به طور کامل در اختيار نداشتيم. آن نفراتی که مد نظر ما بودند. پس چه دليلی دارد که ما اردو داشته باشيم و بازيکن نداشته باشيم و بار ديگر بازيکن داشته باشيم و اردو نداشته باشيم!
هرچند بايد به کارمان ادامه می داديم و ادامه هم داديم، چون من فکر می‌کردم که در آينده برنامه‌ها تغيير خواهند کرد و اتفاقاتی رخ خواهد داد و به همين دليل با شوق و اشتياق ادامه داديم. انتظار داشتيم که تغييرات زيادی انجام شود اما حالا که به اينجا رسيده می‌بينيم که هيچ تغييری انجام نشده است.
من از اول فصل که با مسئولان صحبت کردم در مورد بازی های فصل تأکيد داشتم که برنامه ساليانه ليگ را به ما بدهند اما در پاسخ به ما گفتند که چنين چيزی برايشان قابل اجرا نيست و اعلام کردند که تا پايان ماه نوامبر را می‌توانند برنامه‌ريزی کنند. کاری که ما می‌توانستيم انجام دهيم اين بود که برای بازی‌ها برنامه‌ريزی کرديم ولی برای اينکه بازيکنان به صورت کامل آماده باشند برای آن برنامه‌ريزی نکرديم، چون هيچ چيزی از برنامه‌های ليگ مشخص نيست.
واقعيت اين است که بايد برنامه‌های تيم ملی رو به جلو باشد و برای آينده‌اش برنامه‌ريزی داشته باشد و ما الان نمی‌دانيم در ماه آوريل باشگاه‌های بزرگ ما پرسپوليس، تراکتورسازی، استقلال، سپاهان و ... چه زمان‌هايی بازی دارند؟! پس چطور می‌توانيم برنامه‌ريزی کنيم! برای ماه‌های فروردين و ارديبهشت هم هيچ برنامه‌ای وجود ندارد. بايد بدانيم که ليگ چه زمانی بازی‌هايش انجام می‌شود و چه زمانی تمام می‌شود.

آيا به شما قول داده‌ بودند که برنامه را ارائه کنند؟
بله اين قول را به ما داده بودند. اين قول را دادند که تا پايان آذرماه برنامه کامل را به ما بدهند. آنها گفته بودند که تا پايان فصل را نمی‌دهيم اما تا پايان آذر را می‌دهند اما وقتی به آخر آذر رسيديم تا آخر فصل را به ما می‌دهند اما اين کار انجام نشد. من نمی‌خواهم در مورد مسائل سياسی و اجتماعی و مسائل غيره صحبت کنم اما وقتی واقعاً نمی‌دانيم برنامه‌های ليگ چيست و چه زمانی باشگاه بازی دارد چه برنامه‌ريزی انجام دهم!
چطور می‌توانم برنامه‌های تيم ملی را وسط اين جدولی که وجود ندارد جا بدهم!
از اول آمدند گفتند که جام حذفی انجام می‌شود بعد گفتند نشود. يک روز جام حذفی بود و يک روز ديگر نبود. يک روز گفتند که کارلوس مخالف انجام جام حذفی است، الان دوباره يک شايعه‌ای ساخته‌اند که کی‌روش می‌خواهد ليگ را تعطيل کند.
اصلاً چنين چيزهايی صحت ندارد. برای من خيلی روشن است که چند نفر از چند منبع در حال تلاش هستند که برنامه‌هايم را به هم بزنند. اما واقعاً چه کسی می‌تواند باور کند که کی‌روش می‌خواهد ليگ را تعطيل کند. اين موضوع غيرقابل باور است. تنها کسانی که چنين مواردی را مطرح می‌کنند آنهايی هستند که نمی‌خواهند تيم ملی موفق شود. حالا همه شرايط تغيير کرده و ديگر بيش از اين نمی‌توانيم وقت را تلف کنيم. در ۲ سالی که از مدت حضورم در ايران می‌گذرد فقط همين حرف‌ها را تکرار کرديم و وقت را کشته‌ايم اما از اين به بعد نبايد زمان‌ها را ديگر هدر بدهيم. واقعيت را جدی بگويم الان شرايطی نيست که بخواهيم در مورد مسائل تکراری کشمکش‌های سياسی که در فوتبال هست بخواهيم بحث کنيم، ديگر وقت تمام شده است. می‌خواهم يک موضوع را مطرح کنم، شايد بيان آن برايم ريسک باشد اما چون اين روزها فوتبال ايران را به خوبی شناخته‌ام راحت‌تر می‌توانم اين موضوع را بگويم.
پس اين واقعيت را شفافت تر بيان کنيد تا افکار عمومی هم راحت‌تر قضاوت کنند.
واقعاً من مانده‌ام در فوتبال ايران چطور نمی‌شود همه با هم هماهنگ باشند، واقعاً چرا؟ حالا می‌خواهم حرف ريسکی‌ام را بيان کنم. حالا که باشگاه‌های ايران فوتبال ايران و مديريت فوتبال ايرانی را شناخته‌ام؛ همه ما برای يک رئيس کار می‌کنيم. تمام مديران،‌ تمام مربيان باشگاه‌ها، برای يک رئيس کار می‌کنيم. حتی باشگاه‌هايی هم که به نظر می‌رسند خصوصی هستند آنها نيز دولتی هستند و پولشان از جيب دولت است.
در واقع ما برای مردم ايران کار می‌کنيم،‌ ما برای دولت ايران کار می‌کنيم. اينجا که مثل اروپا نيست که بخواهيم برای شرکت‌های خصوصی باشگاه‌داری کنند. حالا سؤال من اين است؛ ما که يک رئيس داريم و برای يک دولت کار می‌کنيم من نمی‌فهمم چرا نمی‌توانيم بنشينيم دور يک ميز و بگوييم که چطور می‌توانيم به تيم ملی کشورمان کمک کنيم.
هزينه باشگاه‌های استقلال،‌پرسپوليس، سپاهان، تراکتور از کجا می‌آيد؟ خرج تيم ملی از کجا می‌آيد؟ همه آنها از جيب دولت است. منبع يکی است.

شما درست می گوييد، اما سوال تان از مردم است يا ديگران؟
برای توضيح بهتر من ۲ سوال دارم. يکی از اين سؤال‌های من مربوط می‌شود به رؤسا و مسئولان فوتبال در اين مملکت.
سؤال من اين است وقتی من قراردادم را امضاء کردم که آن قرارداد هم برای اولين بار در تاريخ ورزشی‌ام در دفتر وزير ورزش (رئيس سازمان تربيت بدنی)بسته شد. همانجا بود که همه به من گفتند که صعود تيم ملی ايران به جام جهانی ۲۰۱۴ اولويت همه برنامه‌ها است. هم رئيس فدراسيون در آن جلسه بود و هم رئيس سازمان ليگ و همه مسئولان بودند و همه اولويت را به صعود ايران به جام جهانی اعلام کردند و اين را خواسته ملت ايران دانستند. آيا آنچه را که من می‌گويم دروغ است؟ آيا اين اشتباه است؟ آيا من اين جمله را مطرح کردم؟ ۲ سال پيش که به اين کشور آمدم همه گفتند که صعود ايران به جام جهانی اولين هدف است.
حتی در ادامه نيز همه از همين هدف به عنوان اولويت اول حرف زدند. در واقع اين موضوع نيز صحت دارد چرا که وقتی وارد ورزشگاه‌ها می‌شوم می‌بينم که مردم ايران در ورزشگاه‌های مختلف علاقه زيادی دارند که تيم ملی کشورشان راهی جام جهانی شود. آنها آرزو می‌کنند و حتی در انزلی نيز که برای تماشای بازی استقلال و ملوان رفته بودم آنها بر اين باور بودند که تيم ما به جام جهانی راه خواهد يافت. حالا سؤال من خيلی ساده است و خواهش می‌کنم که يک نفر به من توضيح بدهد، معنی اين جمله چيست؟
«هدف و اولويت اول صعود تيم ملی ايران به جام جهانی است» از مسئولين می‌خواهم که واقعاً اين مورد را برای من معنا کنند.

آنها اين حرف را به شما زده‌اند شايد بر اين باور بوده‌اند که چون شما مربی بزرگی هستيد پس می‌توانيد برای تيم ملی ايران جادو کنيد؟
ولی من نمی‌توانم، من زمانی شايد بتوانم معجزه کنم که مسی و رونالدو را داشته باشم، آن هم شايد.
ولی من همچنين کاری نمی‌توانم انجام دهم، حتی بازيکنان خودم هر روز تلاش می‌کنند و اين صحبت من برای بازيکنانم در تيم ملی سوءتفاهم ايجاد نکند.
معجزه‌ای که می‌توانيم بکنيم اين است که سخت تلاش کنيم و آماده‌سازی روحی، روانی و تکنيکی و تاکتيکی مطلوبی داشته باشيم؛ اين معنی واقعی معجزه است.

اما آقای کی‌روش قبول کنيد ايران از قطب‌های فوتبال آسيا است.
صحبت کردن از قديم و تاريخ فوتبال ايران نمی‌تواند کارساز باشد و هيچ دردی را دوا نخواهد کرد. اين که بياييم و بگوييم که ما در گذشته و در فلان تاريخ به کره جنوبی شش گل زديم درمان درد ما نيست. شک نکنيد که شرايط نسبت به گذشته بسيار تغيير کرده است. آن زمان‌هايی که ايران بهترين فوتبال آسيا بود شايد کره و قطر يک استاديوم داشتند و ايران ۵۰ استاديوم اما الآن برعکس شده است. الآن ما يک زمين فوتبال اينجا داريم، اما آنها امکانات بسيار عالی دارند. حالا همان‌طوری که گفتم سؤال اولم خيلی شفاف بود و خيلی روشن موضوع را بيان کردم. بنابراين سوال من اين است که بياييد توضيح بدهيم که اين ارجحيت معنی‌اش يعنی چی؟
من ۲ تا نمونه از سال قبل برايتان تعريف کنم؛ سال گذشته در يکی از اردوهايی که داشتيم، بازيکنان تيم ملی کجا بودند؟
(جواب)به دليل ليگ قهرمانان بسياری از آنها در تهران بودند.
من يک نمونه گفتم، ‌سال پيش قبل از ديدار با ازبکستان ما چند هفته اردو در ترکيه داشتيم، اما بازهم بازيکنان باشگاهی به دليل مسابقات ليگ قهرمانان آسيا در باشگاه هايشان بودند و دير به ما ملحق شدند. اردوهای کوتاه مدت را هم که اصلاً بازيکنان را ما در اختيار نداشتيم. اين صحبتی که ارجحيت تيم ملی است من نمی‌دانم کجاست؟
حالا نمونه دوم را بيان می کنم؛ يکی از مهمترين بازيکنان تيم ما سال پيش وقتی مصدوم شد سه دکتر مختلف، پزشکان ايرانی گفتند که اين بازيکن نبايد بازی کند. می‌گويم دکترهای داخلی نه از امريکا يا افغانستان يا هر جای ديگر(خنده) بلکه دکترهای ايرانی گفتند که اين بازيکن نبايد بازی کند.

منظورتان مجتبی جباری است؟
من اسم نمی‌آورم و فقط اتفاقات را تشريح می کنم.

و البته همان بازيکن بازی کرد و مصدوم شد.
بله او مصدوم شد. نه تنها مصدوم شد بلکه ۸ ماه هم نتوانست بازی کند. ولی باز هم برمی‌گرديم به همان سؤال اولی، مردم می‌خواهند بدانند ارجحيت با کيست؟ ارجحيت با تيم ملی است؟ ارجحيت با باشگاه‌ها است؟‌ يا بازيکنان بايد در اختيار چه کسی باشند؟ اين سؤالی است که آنها بايد جواب بدهند. اين سؤالی است که آنها بايد جواب بدهند و معنی کنند و قشنگ تعريف کنند که وقتی می‌گويند ارجحيت با تيم ملی است يعنی چه؟ چون تا حالا ما همچنين چيزی نديده‌ايم.

اما گفته می شود که کی‌روش دوست دارد حرف، حرفِ خودش باشد.
اصلاً اينجا نقطه نظر من مهم نيست، من فقط می‌خواهم ببينم کسانی که به من گفتند؛ ارجحيت اول با تيم ملی است بيايند اين را تعريف کنند برايم. مردم اين حق را دارند، منم اين حق را دارم که بدانم وقتی اين صحبت می‌شود که ارجحيت اول با تيم ملی است اين معنايش چيست؟ به من نه،‌ولی به فوتبال ايران، به مردم ايران.
شايد گفتن کلمه دروغ درست نباشد ولی به فوتبال ايران ضربه زده شده است و ضربه زده شده به تيم ملی.
اگر شفاف باشد و همه چيز شفاف ارائه شود من به عنوان مربی تيم ملی می‌دانم شرايطم چيست، مربی باشگاه می‌داند شرايطش چيست، مردم می‌دانند، نشريات می‌دانند، همه می‌دانند داستان چيست و سفيدی و سياهی کاملا مشهود می‌شود. ولی هيچ چيز مشخص نيست و من می‌خواهم اين جواب را بگيرم.
من يک موضوع را صادقانه به شما می‌گويم؛ ‌اگر برای مثال فردا ما يک اردو داشته باشيم از آن طرف هم به عنوان مثال بازيکنان پرسپوليس در ليگ قهرمانان آسيا در تيم شان باشند شما به عنوان يک ژورناليست بياييد با من مصاحبه کنيد و بپرسيد بازيکنان پرسپوليس کجا هستند؟ من بايد بگويم با باشگاهشان در جام ديگری در حال بازی‌اند. بعد شما نمی گوييد مگر رئيس فدراسيون نگفت که ارجحيت اول با تيم ملی است،‌ در آن زمان جواب من چيست؟
حالا همان صحبت فقط اين بار استقلال، اگر مردم اين سؤال را بکنند که مگر نگفتند که ارجحيت با تيم ملی است من جوابم چيست؟ چون اين حرف را من مطرح نکردم، بلکه دست‌اندرکاران فوتبال، رؤسای فوتبال اين جمله را گفته‌اند و بايد جواب اين سوال را هم خودشان بدهند.
واقعيت اين است که ديگر زمان نداريم که بيشتر از دست بدهيم. زمان آن رسيده که با شهامت تمام يک تصميم‌گيری‌هايی بکنيم و شجاعانه به همه بگوييم که تصميم ما اين است.
شايد يکسری‌ها هم مخالف باشند ولی چاره چيست؟ شما هم در رسانه‌ شما اگر سردبير يک تصميم بگيرد، فکر می‌کنيد همه با آن موافق هستند؟ ولی وقتی سردبير آن دستور را می‌دهد، طبق دستور او کارها جلو می‌رود. بايد تصميم‌گيری شود. شايد يک‌سری مخالف باشند و عده ای هم موافق، ولی اين دليل نمی‌شود که نتوانيم يک تصميم‌گيری قاطع بکنيم. روسا و مديران فوتبالی آفريقای جنوبی، ژاپن،‌کره و ... برای فوتبال کشورشان تصميم‌گيری می‌کنند و طبق آن برنامه هايشان را جلو می‌برند. ما برعکس اين کشورها که گفتيم می‌ايستيم و فکر می‌کنيم که چه کاری انجام دهيم که همه را راضی کنيم.
جالب اين است که اين کسانی که اين تصميم‌گيری‌ها را نمی‌کنند و نمی‌توانند هماهنگ شوند اينها همه برای يک نهاد کار می‌کنند؛ برای مردم ايران و برای دولت ايران کار می‌کنند.

اما گفته می شود کی‌روش مخالف جام حذفی بود و اين مسابقات با تاخير آغاز شد. آيا موضوع صحت دارد؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


خير، واقعيت اين است که مسابقات ليگ در ماه ژانويه و فوريه کامل مشخص نبود و ماه های بعدی هم معلوم نيست که بازی ها در چه تاريخی های انجام خواهند شد.پس با اين شرايط ما چگونه می‌توانيم برنامه‌ريزی کنيم برای تيم ملی؟! آن کسانی که می‌خواستند تقصير را به گردن من بياندازند و می گفتند که کارلوس گفته جام حذفی برگزار نشود، الان بايد بيايند تصميم بگيرند و ببيند چه کاری بايد انجام دهند. وقتی تصميم آخرشان اين بود که بايد جام حذفی باشد. الان بايد بيايند ببينند چطوری می‌توانند بازی‌های ليگ و جام حذفی و بازی‌های تيم ملی و مقدماتی جام ملت‌ها و ليگ قهرمان آسيا و همه را يک جا عملياتی کنند.
من برای آماده سازی تيم ملی نياز دارم که سازمان ليگ برنامه مسابقات را شفاف به من بدهد تا به اصطلاح بتوانم برنامه‌ريزی کنم. مطمئنم و شکی ندارم همين چيزی که من خواستارش هستم يعنی برنامه ليگ از الآن تا آخر سال، همين را مربی پرسپوليس می‌خواهد، مربی تراکتورسازی می‌خواهد، مربی سپاهان می‌خواهد تمام مربيان مطمئناً می‌خواهند اين برنامه را داشته باشند.
آنها دوست دارند هفته به هفته برنامه بازی های تيم‌شان را داشته باشند. اين مدل کار کردن که مثلاً ما بگوييم امروز اين کار را می‌کنيم، و بياييم ببينيم طبق اين تصميم چه کسی خوشحال می شود و چه کسی ناراحت، چه کسی تحسين می کند و چه کسی انتقاد و در پايان هم برنامه مان را تغيير دهيم راهگشا نخواهد بود.
‌با اين‌ روش کار کردن ما جلو نخواهيم رفت.

پس امروز جلسه مهمی با مهدی تاج، سرپرست سازمان ليگ خواهيد داشت.
بله.در نهايت ما امروز يک جلسه مهم داريم، البته يک جلسه روز شنبه با سازمان ليگ داشتيم که هنوز به نتيجه نرسيديم و واقعيت اين است که در جلسه امروز اگر مسئولان و دست‌اندرکاران آماده‌اند که روی مسائل بيايند تصميم‌گيری کنيم ما هم هستيم، می‌نشينيم و به اصطلاح به يک توافقی می‌رسيم. ولی اگر دنبال اين نيستند که يک تصميم نهايی گرفته بشود ما از جلسه بيرون می‌آييم. اين شايد جلسه ۴۵۷۳ ما باشد (خنده) و هدف ما از اين جلسه دو مسئله است؛ بياييم جمله «ارجحيت با تيم ملی است» را معنی کنيم. اگر کسانی که در آن جلسه هستند نتوانند جواب مرا بدهند واقعاً وجود من در آن جلسه بی فايده است. اگر من نتوانم برنامه کامل ليگ را تا آخر فصل را امروز بگيرم واقعيتش باز هم وجود من در آن جلسه بی‌فايده است. اگر ندانم هفته بيست و چهارم، بيست و پنجم، بيست و ششم، بيست و هفتم، بيست و هشتم تا آخر فصل تا هفته سی و چهارم برنامه چی هست در ضمن برنامه جام حذفی چی هست، بودن من آنجا بی‌فايده است. خيلی شفاف بگويم و شما هم می‌توانيد بنويسيد اگر امروز نتوانند جواب اين سوال‌های مرا بدهند من ديگر مسئوليت را می‌گذارم به گردن خودشان، يعنی دست‌اندرکاران به ما بگويند چه زمانی اردو بگذاريم، چه کار بکنيم؛ ديگر مسئوليتش با من نيست دست خودشان است.

آقای کی‌روش شما معتقديد که تيم ملی در اولويت است، اما در مقابل هستند مربيان و مديرانی که ليگ قهرمانان آسيا را برای باشگاه‌های خود هدف اصلی می دانند. حق با چه کسی است؟
در اين مورد هيچ شکی وجود ندارد چون هم تيم ملی و همچنين ليگ قهرمانان جزو منافع ملی هستند، اما بياييم ببينيم کدام ارجحيت دارد و اين شهامت را هم داشته باشيم و شجاعانه پاسخ دهم. صحبتی که شما می‌کنيد درست است، اما بايد ارجحيت‌ها مشخص شوند. وقتی در مورد بهترين بازيکن دنيا صحبت می‌کنيم سه نفر را نمی‌توانيم در رده اول بگذاريم. يکی بايد از بين اين نفر به عنوان نفر اول معرفی شود.
من به شما يک مثال می‌زنم؛ اگر تيم فوتبال منچستريونايتد به عنوان نماينده انگليس ليگ قهرمانان اروپا را فتح کند، همه هواداران يونايتد خوشحال خواهند شد، اما بدون شک در همين کشور هواداران ليورپول، چلسی، منچسترسيتی و ... ناراحت خواهند بود و کفرشان درمی‌آيد. در ايران هم شرايط همين طور است، اگر تيمی مثلاً استقلال به نيمه نهايی ليگ قهرمانان آسيا برسد و تيم ملی را به جام جهانی صعود کند، چند نفر برای استقلال و چند نفر برای تيم ملی خوشحالی خواهند کرد؟

شايد آنها فکر می‌کنند که کی‌روش اين نگاه را ندارد و فکر نمی‌کند که ليگ قهرمانان هم ملی است.
من چگونه می‌توانم چنين تفکری داشته باشم در صورتی که خودم با تمام وجودم جنگيدم تا در ليگ قهرمانان اروپا قهرمان شوم. فردا اگر تداخلی بين يک بازی ليگ قهرمانان آسيا و تيم ملی رخ بدهد ارجحيت با کدام است، اگر تداخلی بين بازی‌های ليگ قهرمانان آسيا و ليگ خودمان به وجود بيايد چه؟ کسانی که می‌خواهند اهميت ليگ قهرمانان را مقابل تيم ملی بيشتر کنند همين افراد زمان تداخل برنامه های ليگ قهرمانان آسيا و ليگ برتر بازهم اهميت را به ليگ قهرمانان می‌دهند. بايد اولويت‌ها را مشخص کنند و جواب آن را بدهند. به مردم نگوييم ارجحيت با تيم ملی است اما ما وقتی به اردوی تيم ملی می‌رويم يکسری از بازيکنان درگير ليگ قهرمانان هستند و به نظر من اين ارجحيت نيست.
نگاه من به فوتبال ايران ملی است. الان هم دير شده و بيش از ديگر نمی خواهم که به تيم ملی ضربه بخورد.
ديگر حاضر نيستم يکسری‌ پشت من خودشان را پنهان کنند و ما هم نتوانيم کارهايمان را پيش ببريم.

بر خلاف صحبت‌های شما مسئولان می‌گويند کی‌روش هر چه خواسته ما به او داده‌ايم. چند درصد از خواسته‌هايت را برآورده کرده‌اند؟
درصد گذاشتن برايم خيلی مشکل است. وقتی يک بازيکن را ۸ ماه نداری يا اينکه می‌روی در اردو بازيکنانت را در اختيار نداری، نمی‌شود رويش درصد گذاشت که تا چند درصد امکانات را در اختيار ما بوده است. صحبت همان است که اردو داشتن بدون بازيکن و يا بازيکن داشتن بدون اردو چه فايده‌ای دارد؟!
من نمی‌گويم کار خوب زيادی نکرده‌اند و من نمی‌گويم فدراسيون تلاش خودش را نکرده است. آنها تلاش‌شان را کرده‌اند و اين برای منفعت من نيست برای منفعت تيم ملی است. من اين حرف را نمی‌زنم که فدراسيون تلاشش را نکرده، ولی الان زمانش رسيده که ما بياييم يک جاده‌ای را برای خودمان انتخاب کنيم و از اين جاده عبور کنيم يعنی توی اين جاده بمانيم و از اين جاده عبور کنيم. ما آمار قطر را در آورده‌ايم از الآن تا آخر فصل هر هفته با تيم ملی‌شان تمرين دارند و برای بازی‌های باشگاهی‌ بر می‌گردند به باشگاهشان.
۴۵روز قبل از بازی با ما ليگ‌شان تعطيل می‌شود برای اينکه خودشان را آماده کنند برای بازی با تيم ملی ايران. لبنانی‌ها از ۲ ماه پيش اردوی بلند مدتشان را آغاز کرده اند. بازيکنان اين تيم برمی‌گردند بازی‌های باشگاهی خود را انجام می‌دهند ولی دائم با تيم‌ملی هستند. به طور يکنواخت تمرين می‌کنند و در ضمن در اين مدت دو سه بازی دوستانه هم برگزار کرده‌اند. لبنان همان تيمی است که ما شکست داد، کره جنوبی را هم شکست داد و واقعيت اين است که شش امتياز دارند و برای خودشان شانس صعود به جام جهانی می‌بينند. اين هفته، هفته مهمی برای ما است چون بالاخره ما بايد بياييم و يک تصميم‌ جدی بگيريم. فرقی نمی‌کند که تصميمA باشد، B باشد، C باشد، جاده A باشد، جاده B باشد، جاده C باشد ولی ما بايد يک راه را برای خودمان ترسيم کنيم، که از اين راه می‌خواهيم جلو برويم و همه هماهنگ باشيم.

۲ سال برای ساختن اين جاده تلاش کرده ايد اما چنين اتفاقی رخ نداده، حالا در يک هفته چطور می توان چنين جاده‌ای ساخت؟
اگر نمی‌توانند به اين هماهنگی برسند و اگر نمی‌توانند اين تصميم‌گيری را بکنند مسئوليتش را بايد بر عهده بگيرند و جلوی مردم اين مسئوليت را قبول کنند. شما به من اين جواب را بدهيد، آيا ايران کشوری هست که می‌خواهد به جام جهانی برود؟
جواب اين سوال صد در صد بله است. بنابراين در چنين کشوری نمی‌توانيد بياييد به من بگوييد مسابقات هفته بيست و هشتم، هفته بيست و نهم و هفته سی‌ام، سی‌ويکم،‌سی و دوم، سی‌ وسوم ، سی‌وچهارم،‌نيمه‌نهايی، مسابقات جام حذفی‌، فينال حذفی چه زمانی برگزار می شوند! بايد اينها انجام ‌شوند تا من بتوانم برای آماده سازی تيم ملی برنامه ريزی کنم.
آيا انتظار داريد که مردم جاهای ديگر دنيا باورشان بشود کشوری که اين قدر اميد دارد که به جام جهانی برود نتواند برنامه ليگش را برای چهار- پنج هفته آخر فصل مشخص کند. اگر مردم اين مسئله را بدانند برايشان ممکن است تمسخرآميز باشد.
برنامه هفته بيست و هشتم، بيست و نهم، سی‌ام، سی‌و يکم، سی و دوم، سی و سوم، سی‌وچهارم، نيمه‌نهايی جام حذفی و فينال جام حذفی، يعنی ۹ تا تصميم‌گيری دارند. من مربی برای هر بازی بايد ۱۱ تا تصميم‌گيری داشته باشم. ما از اينها ۹ تا تصميم‌گيری می‌خواهيم، اما اين تصميم‌گيری‌ها انجام نمی‌شود. می‌ترسند از اين که فردا تو نشريات بگويند که اين درست نيست يا اين مربی بياييد بگويد به من ظلم شده است! بعضی از اين افرادی که نظر می‌دهند بعضی از اين افرادی که می‌آيند می‌گويند اين کار درست است و آن کار درست نيست،‌ اينها در عمرشان حتی يک بار هم نيامده‌اند در استاديوم روی صندلی بنشينند و از نزديک يک فوتبال سطح بالای اروپايی را تماشا کنند. همين افراد شايد هيچ‌وقت يک بازی زنده که توی استاديوم باشند از نزديک از کنار خط بتوانند يک بازی ليگ قهرمانان اروپا را ببينند، يک بازی جام جهانی را ببيند! آنها حتی يک بار هم اينچنين بازی هايی را نديده‌اند ولی برای خودشان فکر می‌کنند می‌توانند بيايند نظر بدهند، پس چرا ما بايد از اين افراد بترسيم؟
چرا بايد ما خودمان را نگران اين نقطه‌نظرات بکنيم؟

اين بار به نظر خيلی عصبی به نظر می‌رسيد؟
برای اينکه من می‌خواهم با تيم ملی ايران به جام جهانی بروم. من می‌خواهم اين تيم برود جام جهانی به خاطر همين است که به ايران آمده‌ام.
البته در قرارداد من اين نيست که عصبانی بشوم اگر می‌خواهند از روی عمد عصبانی بشوم بايد در قرارداد بگذارند.

اينکه می گوييد اگر در جلسه امروز با تاج به نتيجه نرسيد جلسه را ترک خواهيد کرد، آيا صحبت به معنای اولتيماتوم است؟
اولتيماتوم نيست، من می‌توانم در خانه بنشينم و بازی‌های تيم‌های مختلف را زير نظر بگيرم، مثلاً در هفته جاری يک راند از بازی‌ها انجام شد.‌بازی ملوان و استقلال را ديدم. ۴-۵ بازی ديگر بوده است که می‌توانستم بيايم بنشينم خانه ببينم که روی بازيکنان دقت بيشتری داشته باشم. اگر توی جلسه باشم و بدانم که در اين جلسه تصميم‌گيری‌هايی انجام می‌شود مشکلی نيست، می‌توانم آن ويدئوها را شب نگاه کنم. ولی اگر در يک جلسه‌ای باشم که بدانم تصميم‌گيری نمی‌خواهد بشود من ترجيح می‌دهم بيايم خانه کارم را انجام دهم.

به جلسه امروز اميدواريد؟
بدون شک کار خيلی ساده‌ای است. خيلی ساده است. وقتی اين تعريف را می‌کنند که ارجحيت برای تيم ملی يعنی چيست، بايد مشخص بشود که وقتی يک تداخلی بين يک بازی ملی با مسابقه باشگاهی است بازيکنان در اختيار چه کسی هستند؟

خبر داريد که برای صعود ايران به جام جهانی قرار است ستادی تشکيل شود؟
منظورتان از ستاد چيست. من در اين زمينه معنی و مفهوم ستاد را نمی‌دانم.

ستاد همان کميته است که قصدش حمايت از تيم ملی است.
(با کنايه و ناراحتی) راجع به اين کميته‌ها و ستادها نمی‌خواهم صحبت کنم. من در فدراسيون پرتغال يک چيزی را از يک آدم بزرگ ياد گرفتم و او به من گفت که ما وقتی نمی‌خواهيم يک کاری انجام بشود يک کميته يا ستاد تشکيل می‌دهيم و وقتی می‌خواهيم کاری انجام بشود يک ليدر يا رهبر انتخاب می‌کنيم تا آن کار را انجام بدهد و اين پاسخی به سوال شما.
اگر ديديد جايی ستادی يا کميته‌ای تشکيل شد بدانيد يک جای کار لنگ می‌زند.


خبر داريد که حضورتان در شبکه تلويزيونی «بی بی سی فارسی» و مصاحبه با اين شبکه حرف و حديث‌های فراوانی را به همراه داشت.چطور شد آن مصاحبه را انجام داديد؟
در آن خيلی صحبت راحتی با هم داشتيم. ما اين صحبت‌ها را ارزيابی کرديم. من قبل از انجام اين مصاحبه راجع به همه موارد آن فکر کردم. يک پيشنهاد برای مصاحبه داشتم و ۲ عکس العمل؛ اول فکر کردم اگر بروم چه اتفاقی می افتاد و دوم اينکه اگر اين پيشنهاد را نپذيرم عکس العمل مردم دنيا به واکنش من چه خواهد بود؟
اگر من اين مصاحبه را رد می‌کردم و يا به عنوان نماينده يک کشور با تاريخ کهن نمی توانست گزينه مناسبی باشد.
من اگر پيشنهاد مصاحبه را رد می کردم به اعتبار مردم ايران لطمه می زدم بنابراين ترجيح دادم به بی بی سی فارسی بروم و آنجا از چيزهای بسيار خوبی که در اين مملکت اتفاق افتاده صحبت کنم و از اين اميدی که برای رفتن به جام جهانی داريم حرف بزنم. بين اين ۲ راه حل، راه‌حل دوم بهتر بود؛ اينکه از خارق‌‌العاده بودن اين کشور و فوتبال اين کشور صحبت بکنم بهتر بود. در آن زمان من فکر کردم بهترين تصميم را گرفته‌ام.

خبر داريد که مديرعامل پرسپوليس بعد از از مصاحبه تان با بی‌بی‌سی اعلام کرد که از شما شکايت می‌کند؟
شکايت؟! چرا شکايت؟!

چون شما در آن مصاحبه گفتيد که پرسپوليس عامل افت تيم ملی شد؟
باز هم تکرار می‌کنم و هيچ شکی نبايد در اين باشد که فرم و شرايط روحی و روانی بازيکنان پرسپوليس و شرايط تاکتيکی و تکنيکی‌شان و عدم روی فرم بودن اين بازيکنان مطمئنا به تيم ملی هم ضربه زد. باز هم شفاف‌تر بگويم که مطمئنم و هيچ شکی ندارم که بازيکنان تيم ملی که از پرسپوليس می‌آمدند از لحاظ اعتماد به نفس و از لحاظ اطمينان به خود کمبود داشتند و کمبود خودباوری داشتند و اين مسئله واقعا روی کارآيی تيم ملی اثر گذاشت، حتی بدترين چيز اين بود که وقتی مربی سابق پرسپوليس آمد و گفت که مربی تيم ملی فضای پرسپوليس را مسموم کرده است و بعد مديرعامل پرسپوليس از اين صحبت‌ها حمايت کرد اين امر به روحيه بچه‌ها در تيم ملی هم ضربه زد. من واقعا متعجبم که رويانيان چنين حرفی زده و می‌خواهد از من شکايت کند چراکه چندين بار با او پشت يک ميز نشستيم و راجع به مشکلات پرسپوليس صحبت کرديم.

پس چرا رويانيان شما را تهديد به شکايت کرد؟
بنابراين من تنها می‌توانم به اين فکر کنم اطلاعاتی که به ايشان رسيده اطلاعات غلطی بوده و يک سوءتفاهم بيشتر نيست و چون در آن صحبت‌هايی که با هم داشتيم کاملا با هم موافق بوديم. می‌بينيم که تغييراتی هم انجام شده است و فرم خوب بازيکنان مطمئنا به سود تيم ملی هم خواهد بود.

اين صحبت‌ها مثلا در مورد برکناری ژوزه بوده يا مسائل ديگر؟
نه هيچ ارتباطی به ژوزه نداشت. صحبت‌های ما راجع به اين مسئله بود که بازيکنان از لحاظ روحی در فرم ايده‌آل نيستند و در اين فرم غير ايده‌آل نمی‌توانند آن کارايی که می‌توانند در زمين داشته باشند را نشان دهند. آن موقعی که صحيت از اين بود که شايد من ذهن علی کريمی را نسبت به ژوزه خراب کرده‌ام، ما راجع به اين مسئله هم صحبت داشتيم و مشخص شد که چنين مسئله‌ای وجود نداشت و روی تمام بازيکنان اين مسئله‌ای که برای کريمی اتفاق افتاد اثر گذاشت، به همين دليل صحبت‌هايی با رويانيان داشتم که اين مسائل کاملا شفاف شد و هيچ مشکلی نبود. بنابراين صحبت‌هايی که انجام دادم راجع به اينکه شرايط پرسپوليس آن موقع چگونه بوده با صحبت‌هايی که با رويانيان داشتم هيچ تفاوتی نداشت. ولی چيزی که در اين مملکت به آن پی بردم اين است که بعضی مواقع بين چيزی که می‌گويم و چيزی که منتشر می‌شود مثل تفاوت روز و شب است و يک نمونه از اين صحبت‌ها اين است که من می‌خواهم ليگ را تعطيل کنم. و من تعجب می‌کنم که مديران عامل و روسای باشگاه‌ها تا اين را شنيدند نمی‌خواهند از من شکايت کنند. در حالی که اين بهانه خوبی برايشان بود تا همه از من شکايت کنند.

گويا يک دروازه‌بان جديد بنام دانيال داوری را از بوندس‌ليگای ۲ به تيم ملی دعوت کرده‌ايد.اين خبر صحت دارد؟
بله. البته تصميم‌گيری نهايی هنوز انجام نشده اما برای دانيال با همان پروسه‌ای که برای بازيکنان ديگر جلو رفتيم، پيش می‌رويم و بازی آن را ارزيابی می‌کنيم تا ببينيم می‌تواند به صعود ما برای جام جهانی کمک کند يا نه و آيا می‌تواند تيم فوتبال ما را بهتر کند يا خير.
پس دانيال داوری برای مرحله مقدماتی جام ملت‌ها در ليست شما است.
در ليست آماده‌باش ما خواهد بود اما ليست نهايی ما ۳۰ ژانويه اعلام خواهد شد.

خيلی از اهالی و کارشناسان فوتبال منتظرند تا ببينند سرپرست تيم ملی چه کسی می‌شود.
اين تصميمی است که در دست رئيس فدراسيون فوتبال است. من در صدا و صورت علی کفاشيان صداقت را می بينم و اطمينان دارم او تصميمی که بخواهد برای سرپرست تيم ملی بگيرد در راستای کمک به تيم ملی خواهد بود. او می خواهد کسی را انتخاب کند که گره‌گشای مشکلات باشد و راه‌حل‌هايی ارائه بدهد. کفاشيان هم کاملا فکرش روی اين مسئله شفاف است که بايد نفری بيايد که برای کارهای تيم ملی مشکل‌گشا باشد و من هم موافق اين نظر هستم.

پس شما هم دنبال حلال مشکلات در تيم ملی هستيد؟
واقعيت اين است که من از موقعی که به تيم ملی ايران آمده‌ام چنين شخصی که بتواند برای تيم ملی مشکل‌گشا باشد نداشته‌ايم، چراکه در فوتبال مدرن دنيا ديگر چنين شخصی وجود ندارد، چون کار ما مستقيما به روسای فدراسيون (رئيس فدراسيون و دبيرکل فدراسيون) برمی‌گردد بنابراين شخصی مابين ما نيست و ما مستقيم با آنها کار می‌کنيم و در فوتبال مدرن دنيا هم چنين جايگاهی را ديگر نمی‌بينيم. ولی در عين حال اگر کسی را پيدا کنيم که در وهله اول مشکل‌گشای مسائل مالی تيم باشد (با خنده) يا اگر کسی باشد که بتواند حداقل جواب اين را بدهد که ارجحيت با تيم ملی يا باشگاه‌هاست را بدهد، يا کسی باشد که بتواند اين حکم را بدهد که بازيکنی که مصدوم است نبايد به زمين برود و بقيه اين معجزه‌ها را انجام دهد ما هم موافقيم. به خصوص اينکه بتواند مشکلات مالی تيم را حل کند. من به چنين کسی خيرمقدم می‌گويم و روی او را می‌بوسم.

مگر مشکل مالی داريد که دنبال گره گشا هستيد؟
مسائل مالی من خيلی مهم نيست و من اين مسائل را تنها با يک نفر آن هم رئيس فدراسيون در ميان می‌گذارم، من از هر دوی آقايان کفاشيان و نبی کاملا حمايت می‌کنم چون در کنار هم تا آنجايی که توانسته‌ايم جنگيده‌ايم تا بتوانيم فوتبال اين مملکت را به يک جايی برسانيم و چون می‌بينم که تمام تلاششان را انجام می‌دهند من هم به هر نحوی از اين آقايان حمايت می‌کنم.
هدف اصلی من اين است که هديه‌ای برای اين آقايان داشته باشم؛ اين باشد که تيم ملی به جام جهانی صعود کند.
صعود به جام جهانی انتظاری است که همه مردم ايران دارند و اين حقشان است. من وقتی به استاديوم‌های مختلف می‌روم و حمايت پرشور مردم عاشق فوتبال را از تيم‌هايشان می‌بينم، اينجاست که هدفم از چنين گفت‌وگوهايی اين می‌شود که دور يک ميز بنشينيم و به يک هماهنگی برسيم و تصميم‌گيری‌هايی بکنيم که به نفع فوتبال ايران باشد تا صعود به جام جهانی برايمان آسان‌تر شود.
واقعيت اين است که گروه ما گروهی است که در همين مرحله هم همه تيم‌ها می‌توانند برای صعود به جام جهانی شانس داشته باشند و از طرفی هم هيچ تيمی با اطمينان نمی‌تواند برای خود شانس صد درصد صعود به جام جهانی را قائل شود، حتی برای تيمی مثل کره جنوبی و يا لبنان که انتهای جدول قرار دارند.
مطمئنا کار ما ساده نيست، اما شما به من بگوييد کار کدام تيم ساده است؟ آيا کار ازبکستان يا قطر ساده است؟ بنابراين کار همه تيم‌ها برای صعود سخت است اما ما يک فرصت پيش روی خود داريم و به جای اينکه بياييم در نشريات صحبت کنيم يا اينکه نگران اين باشيم که فلان کسی که اصلا يک بازی بين‌المللی از جلو و از کنار خط نديده است را راضی کنيم؛ بياييم به جای وقت تلف کردن تصميم‌گيری کنيم و کار را جلو ببريم. بياييم اين فرصت را در دست بگيريم و برای اين فرصت بجنگيم. امروز، امروز، امروز و نه فردا هرچه زودتر اين تصميمات را بگيريم.

۲ خبر بد برايتان؛ علی کريمی مصدوم شد و سيد مهدی رحمتی هم از تيم ملی خداحافظی کرد.
مورد اول که مطمئنا چيز خوبی نيست چراکه هر موقع يکی از بازيکنان ما مصدوم می‌شود مثل يک خواب بد برای مربی می‌ماند و واقعا هم خيلی حيف شد چراکه از ته قلبم خيلی از علی کريمی راضی بودم. او توانست بعد از اين مشکلاتی که پشت سر گذاشته بيايد و فوتبالش را به سطحی برساند که بتواند مشکلات ما را حل کند و چيز ديگری که در مورد آن خوشحالم اينکه کريمی با اينکه آن مشکلات را داشت من از او پشتيبانی کردم و نگذاشتم که آن مسائلی که در باشگاهش برايش اتفاق افتاد به فوتبالش صدمه بزند.
چراکه معتقدم هنوز هم علی کريمی خيلی حرف‌ها برای گفتن در فوتبال ايران دارد. ما همه می‌دانيم که ديگر علی کريمی بازيکن جوانی نيست ولی کريمی يک چيزی دارد که حتی ثروتمندترين آدم در ايران هم نمی‌تواند آن را بخرد و آن تجربه است، تجربه بين‌المللی فوتبالی. اين را نه جايی می‌توان خريد و نه جايی می‌توان به سادگی ياد گرفت بنابراين تصميم گرفتم که از او در آن زمان‌های سخت حمايت کنم و فکر کنم که تصميم خوبی هم بود. چون هنوز هم می‌تواند الگوی خوبی برای بازيکنان جوان تيم ملی باشد.
در مورد دوم واقعيت اين است که اصلا نبايد هيچ صحبتی در مورد آن انجام دهم، نمی‌دانم اين موضوع را بايد جدی بگيرم يا نه، دليل اين تصميم‌گيری رحمتی را نمی‌دانم و اينکه آيا به مسائل شخصی مربوط است يا خانوادگی، ولی اگر واقعيت داشته باشد ما بايد به چنين تصميمی احترام بگذاريم. ولی اگر به چيز ديگری مربوط می‌شود من در جريان آن نيستم و برای ما توضيحی نداده است و چون در جريان مشکلات ديگری نيستم نمی‌توانم بيشتر از اين صحبتی داشته باشم. ولی اگر واقعيت داشته باشد که از تيم ملی خداحافظی کرده من برايش آرزوی موفقيت دارم! بنابراين از تيم ملی بيرون خواهد رفت.

اما رحمتی سال ها است که دروازه بان اول تيم ملی ايران بود، آيا جايگزينی برای او داريد؟جايگزين دارد؟
بهترين جايگزين بازيکنانی خواهند بود که بالاتر از همه چيز خودشان را فدای تيم ملی می‌کنند و دوست دارند که در جمع تيم ملی باشند و برای من مهم بازيکنانی هستند که خودشان را در اختيار تيم ملی می‌گذارند.

بازی‌های دوستانه و برنامه‌های جديدی برای تيم ملی در نطر گرفته‌ايد؟
فعلا چيزی نيست چون برنامه ليگ را نمی‌دانم، تا موقعی که برنامه ليگ را نداشته باشيم نمی‌توانيم حتی برای بازی‌های دوستانه برنامه داشته باشيم. اينگونه نيست که تيم‌ها منتظر ما بنشينند که به آنها بگوييم که با ما بازی کنند، آنها هم برای خودشان برنامه‌ريزی دارند، ما اکنون سه هفته به سه هفته برنامه‌هايمان را می‌دانيم اما حريفان ۶ ماه قبل می‌دانند که با چه تيمی می‌خواهند بازی کنند، اگر می‌خواهيد با يک تيم بزرگ بازی کنيد بايد از امروز برای ۲ سال آينده تصميم بگيريد و با سه روز و پنج روز نمی‌شود تصميم‌گيری کرد.

شکايت شما از گاردين به کجا رسيد؟
مشکل برطرف شده است و به يک توافقی رسيده‌ايم.

خبر پيشنهاد تيم ردبولز آمريکا به کی‌روش تا چه حد صحت دارد؟
نمی‌توانم چيزی بگويم چون نمی‌خواهم در موقعيتی قرار بگيرم که چيزی غير از واقعيت را بگويم بنابراين بهتر است صحبت نکنم.
من تنها راجع به يک چيز می‌توانم صحبت کنم و آن اينکه از روز اول که به اينجا آمدم واقعيت اين است که به دنبال کار ديگری نبودم، احتياجی به پول نداشتم, يک پيشنهادی به من شد و يک پروژه ای بود بنام صعود تيم ملی ايران به جام جهانی که در ايران هستم به همين هدف فکر می کنم، البته تا جايی که مردم و دست اندرکاران هم از کار من راضی باشند.
چيزی که دست من است اين است که تمام تلاشم را انجام بدهم و چيزی که دست کفاشيان و روسای فدراسيون است اين است که از کار من راضی باشند. راجع به کار هم بايد بگويم که من هنوز به دنبال رويايم هستم و اين رويا صعود به جام جهانی است، می بينم که آقای کفاشيان و روسای فدراسيون همه تلاششان را می کنند و می بينم که مردم هم به اين رويا اميد دارند.

دربی پايتخت نزديک است، نظرتان در مورد دربی چيست؟
دربی يک بازی گيرا و جذابی خواهد شد، چون پرسپوليس آمده است تا خود را در کورس قهرمانی قرار دهد و استقلال هم که در کورس هست، بنابراين بازی جذابی خواهد شد.
من مطمئنم که از بازی رفت در اين فصل خيلی بهتر خواهد بود و اينچنين بازی‌هايی هستند که من معتقدم برای بازيکنان يک فرصتی است تا در زمين با تلاش و کار خودشان حرفشان را در زمين مسابقه بزنند.
پس دربی هم می تواند فرصت خوبی برای انتخاب ملی پوشان باشد.
در اين فصل آخرين چالش ما که من هم بايد خيلی حواسم به اين مساله جمع باشد اين است که سيستم و سبک بازيمان به سبک بازی بازيکنان ايران بخورد ولی در ضمن ما به يک سری بازيکنانی احتياج داريم که به زمين بيايند و با شهامت تمام کار خودشان را انجام بدهند. بازيکنانی که برای همه چيز می جنگند و آنهايی که شهامت دارند و سنگ تمام می گذارند و مطمئنا خدا هم به من کمک می کند که مهم ترين تصميمات را بگيرم که هم بتوانم سبک بازی ايران را حفظ کنم و هم بازيکنانی در اختيار داشته باشم که جسارت داشته باشند. ولی مطمئن باشيد برای بازيکنی که نخواهد از خودش شهامت نشان بدهد جايی در تيم ملی نخواهد داشت. ما بازيکنان بزرگ در زمين می خواهيم نه بازيکنان بزرگی که نگران نشريات و عکس گرفتن و ... باشند.

همچنان معتقديد که تيم ايران به جام جهانی صعود می کند؟
بدون شک و صد درصد اين باور را دارم. بگذاريد يک مثال برای شما بزنم؛ بازی مرحله قبلی مان مقابل قطر در خانه خودمان را در نظر بگيريد، قطری که چند ماه ديگر بايد در خانه شان با آنها بازی کنيم و شما مطمئنا يادتان هست که اين تيم قطر بايد در مرحله قبل حذف می‌شد، اما چه اتفاقی در آن بازی افتاد؟ ما بازی را تا آخر ادامه نداديم و تمرکزمان تا ثانيه های آخر نبود، در آن بازی نشان داده شد که اگر تا لحظه آخر تمرکز نداشته باشی، ضربه می‌خوری، الان هم با اينکه همه اميد برای صعود به جام جهانی داريم اگر تا لحظه آخر نجنگيم مطمئنا ضربه می‌خوريم و مطمئنا من سعی می‌کنم بازيکنان ضعيف و بازيکنانی که دوست ندارند تا آخرين ثانيه تلاش‌شان را بکنند را از تيمم بيرون می‌گذارم چون اين بازيکنان تمرکز کافی را نخواهند داشت که تا آخرين ثانيه تلاش خودشان را انجام دهند.
من بايد مطمئن باشم آنهايی که به خودشان فکر می‌کنند و به منافع تيم فکر نمی‌کنند در تيم من نيستند و آنهايی که حاضر نيستند از خودشان بگذرند.
من مسائلی را که بين فوتبال و المپيک در اين کشور اتفاق افتاد را هنوز در خاطرم دارم، موفقيت ورزشکاران در المپيک يک صدمه روحی به بازيکنان فوتبال زد ولی بازيکنان فوتبال يک فرصت در دستشان است تا جواب آن کسانی را به آنها انتقاد می‌کردند را بدهند و ثابت کنند که منتقدان اشتباه می‌کردند.
خودم برای آنکه بتوانم قهرمان جهان شوم از خيلی چيزها گذشتم، از کريسمس، از تعطيلات و از خانواده، مثل تمام بازيکنان بزرگ دنيا، پس آنهايی که آماده اين کار نيستند بايد برای آن تيم ملی بازی کنند که من اسم آن تيم ملی را می‌گذارم تيم «بهانه گيرها»، «ناله کن ها» (تيمی که بازيکنان دائم بهانه می‌گيرند و ناله می‌کنند) . ما بايد الان در موقعيتی باشيم که ۹۰ درصد صعودمان حتمی باشد ولی نمی‌توانيم با آن اشتباهات قبلی‌مان دوباره جلو برويم.

برسيم به بحث تبانی شما با قطر. همچنان نمی خواهيد پاسخ شفافی به اين موضوع بدهيد؟
حرف های اساسی را بعدا بيان خواهم کرد، فقط يک چيزی را بگويم که شايد بدترين اهانتی که به من در طول عمر فوتبالی ام شده بود و فکر نمی‌کنم ديگر چنين اهانتی در فوتبال به من بشود، بحث تبانی بود. من تعجبم اين است که هيچ‌کس در حمايت از من اين کار را نکرد که از کسی که اين حرف‌ها را زده است حتی شکايت کند.

ولی کفاشيان پاسخ داد.
واقعا جای غم دارد که چنين مسائلی در فوتبال مطرح می‌شود و من مطمئنم کسانی که اين داستان را مطرح کردند همان کسانی هستند که نمی‌خواهند تيم ملی ايران موفق بشود و به جام جهانی برسد، ولی ما با هم متحد می ايستيم و مبارزه می کنيم و کار را جلو می بريم.

راستی درست است که برای انتخاب مرد سال فوتبال جهان به مسی رای داديد و رای‌تان گم شد؟
من اطلاعی از اين مسئله ندارم، چيز مهم اين است که ما در کار خودمان به يک جمع بندی کلی برسيم و چون وقت کم داشتيم اين کار انجام نشد و من خودم به تنهايی رای دادم، من بعد از اينکه اين رای را دادم ديگر نمی دانم چه اتفاقی افتاد اما رای ما اينيستا، مسی و رونالدو بود.
البته صد درصد هم با اين رای موافق نبودم اما توافقی بود که به صورت جمعی شده بود.
من معتقدم اين جمع بندی بايد با امضای مربی تيم ملی باشد بعد هم يک جمع بندی بين مربيان تيم های باشگاهی و مربيان کادر فنی تيم ملی تا در نهايت با امضای مربی تيم ملی فرستاده شود.

۲ روزنامه پرتيراژ انتقاد کرده بودند که رای کی روش مسی بوده است. چرا به رونالدو رای نداديد؟
از من نپرسيدند چه کسی آرژانتينی است و چه کسی پرتغالی، بلکه از من پرسيدند که بهترين بازيکن کيست؟
سال گذشته هم که ما رای گيری کرديم يک جمع بندی بين تمام مربيان ليگ و مربيان کادر فنی بود و رای همه به مسی بود و من هم امضا کننده اين رای بودم.
امسال فرصت اينکه از همه مربيان باشگاهی نظرخواهی کنيم وجود نداشت بنابراين بين کادر خودمان به اين جمع بندی رسيديم.
من با يک چيز موافق نيستم و آن اينکه مسی بين اين گزينه ها باشد چراکه معتقدم مسی فوق انسانی و بازيکنی ماوراء الطبيعه است و بايد جداگانه بررسی شود اما به هر لحاظ جمع بندی ما ۵ نفر اين بود که اينيستا اول شد اما رای من مسی بود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016