یکشنبه 6 اردیبهشت 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

بهانه‌های اين روز‌های مربيان ايرانی: فوتباد...!

مربيان ايرانی هنرهای زيادی دارند؛ يک توانايی خارج از حد تصور آن‌ها، خنداندن مردم است. کافی است يک تيم فوتبال ببازد، آن وقت جالب‌ترين و خنده‌آورترين بهانه‌ها از زبان مربيان شنيده می‌شود؛ جادوگر، رمال، کی‌روش، قلم به دستان مزدور و حالا «باد»!

به گزارش ايسنا، می‌گويد پيروزی صد پدر دارد اما باخت، يتيم است، يعنی کافی است يک تيم ببازد، آن وقت است که هيچ‌کس اطرافيانش ديده نمی‌شود و آن‌هايی که ناچار به پاسخگويی هستند، تقصيرها را به گردن ديگران می‌اندازند. در فوتبال دنيا مربيان بهانه‌های مشخصی دارند. مثلا اشتباه داوری - که البته خيلی کم مورد استفاده قرار می‌گيرد - و ضد فوتبال بازی کردن حريف - که بيشترين فراوانی استفاده را دارد - جزو بهانه‌های معروف فوتبالی‌هاست.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اين بهانه‌ها در فوتبال ايران هم به وفور يافت می‌شود و حتی گاهی بيش از حد تصور ديده می‌شود. در ايران اشتباه داوری جزئی از فوتبال نيست چون در هر بازی يکی از بخش‌های اصلی نشست‌های خبری انتقاد از کار داور است. همچنين همه مربيان ايرانی از اين که حريف دفاعی بازی کرده و مانع از بازی هجومی تيمش شده شاکی‌اند، انگار نه انگار که فوتبال دفاعی، ساکن و بدون جذابيت، سبک فوتبال اکثر تيم‌های ايرانی است.

اين‌ها به کنار، مربيان ايرانی هرچه در بخش فنی ضعف دارند، در حرف زدن و بهانه آوردن کم نمی‌آورند. بهانه‌هايی که اين‌ها پيدا می‌کنند در دکان هيچ عطاری پيدا نمی‌شود. يکی از مربيان از اول فصل تا آخر هرجا می‌بازد يا ناکام می‌ماند پای عده‌ای دشمن موهوم را به ميان می‌کشد و نتيجه نگرفتن تيمش را تصير آن‌ها می‌داند. آقای مربی - که اين روزها مدام بد می‌آورد - اسم گروه دشمنان فرضی‌اش را "قلم به دستان مزدور و اجنبی‌پرست" گذاشته است.

مربی ديگری که تا بود از نتيجه‌گيری تيمش خبری نبود و تا حالا هر کجا بود. ناکام بوده و تنها افتخاراتش مربوط به دهه ۷۰ و ليگ آماتوری آن دوران است، علت تمام مشکلات تيمش را حضور کارلوس کی‌روش می‌دانست! اين مربی که نتايج چندان درخشانی در ليگ کسب نکرده است، مدام از نحوه کار کی‌روش انتقاد می‌کرد و علت بدبياری تيمش را برنامه‌ريزی و سبک کار سرمربی پرتغالی تيم ملی می‌دانست.

چندين مربی هم در ايران هستند که از جادو و جنبل رنج می‌برند. آن‌ها معتقدند که برخی از مربيان برای نتيجه‌گيری از جادوگر استفاده می‌کنند. ماجرا وقتی جالب‌تر می‌شود که مربيان صاحب جادوگر هيچ گاه موفق نبودند و افتخاری کسب نکردند. گويی جادوگرهايشان کار خود را خوب بلد نبوده‌اند يا سبيل‌شان خوب چرب نشده است.

در ميان انبوه بهانه‌های فوتبالی و غير فوتبالی، يک مورد، عجيب خودنمايی می‌کند. آيا می‌دانستيد "باد" می‌تواند کل نتايج يک هفته ليگ برتر را دستخوش تغيير کند؟

در فوتبالی که مدام توپ روی هواست، هيچ عجيب نيست که باد بتواند روی کار تيم‌ها اثر بگذارد اما وقتی تيم‌ها برنامه‌ای ندارند و فقط دنبال توپ می‌دوند، حرف از تاثير باد زدن، باد هواست.

واقعيت اين است که چرخ فوتبال ايران پنچر شده و مربيان کم‌کار و ضعيف برای پر کردن آن دنبال باد رفته‌اند. بادی که مد نظر اين دسته مربيان است آنقدر قوی است که توپ حريفان را وارد دروازه آن‌ها می‌کند و از گل شدن موقعيت‌های نداشته تيم‌شان جلوگيری می‌کند. اين باد به خيال اين آدم‌ها آنقدر باهوش است که يک نيمه به ضرر آن‌ها می‌وزد و به حريف پنالتی می‌دهد و ضربات ايستگاهی را به گل تبديل می‌کند و در نيمه ديگر ضعيف می‌شود تا مبادا توپ ان‌ها تصادفا وارد دروازه حريف شود.

اگر فوتباليست‌های ايرانی و مربيان حراف آن به اندازه "باد" قوی و باهوش بودند، بعيد نبود که فوتبال ايران قهرمان جهان می‌شد. آن وقت ديگر نه کی‌روش می‌توانست سد راه فوتبال بادپای ايران شود، نه قلم به دستان مزدور می‌توانستند باد لاستيک فوتبال را کم کنند، نه جادوگر و رمالی می‌توانست مثل برق و باد نتايج را عوض کند.

بادکنک فوتبال ايران همين روزهاست که بترکد و آن وقت اميد است که مربيان جوان و توانايی که کارنامه‌شان از توانمندی و دانش آن‌ها نشان دارد را باد نبرد. تا وقتی مربی‌نماها در باد بهانه‌های پوچ و توخالی خوابيده‌اند، فوتبال ايران نه رشد می‌کند و نه می‌بالد؛ پس ای کاش اين بادکنک زودتر بترکد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016