مقدمه: در جریان انتخاب شهردار تهران در آغاز فعالیت دوره چهارم شورای شهر تهران روز ۱۷ شهریور ۱۳۹۲ که «محسن هاشمی» و «محمدباقر قالیباف» کاندیدا بودند، «تکرأی الهه راستگو» باعث شد تا تعادل آرای شورای شهر به نفع قالیباف عوض شود. در دور اول رأیگیری، راستگو رأی «ممتنع» به صندوق انداخته بود که دو نامزد مساوی شدند. وی در دور دوم رأیگیری به محمدباقر قالیباف رأی داد و این رأی، در شهردار شدن قالیباف «تعیینکننده» شد! (نقل از جراید و ویکیپدیا)
خانم الهه راستگو با لیست گروههای «اصلاحطلب» وارد شورای شهر تهران شد و همگی متعهد شده بودند به «تصمیمات جمعی» اصلاحطلبان پایبند بمانند. تصمیم اصلاحطلبان «تغییر قالیباف» از شهرداری بود.
من معتقدم که خانم راستگو از نظر فردی «حق» داشت به قالیباف یا هر کسی رأی بدهد، اما از نظر وجدانی و «وظیفه جمعی» چون قبلاً تعهد داده بود که تابع تصمیم جمع باشد، تکروی کرد و مقصر است. او چند بار مصاحبه کرده بود که به قالیباف رأی نخواهد داد. اما رأی داد! و قالیباف در یک رأیگیری سر به سر، فقط با «تکرأی تعیینکننده» خانم راستگو به شهرداری تهران رسید. خانم راستگو با آن رأی شریک همه اقدامات و مسئولیتهای سردار شهردار شد. آخرین مسئولیت قالیباف، «فرماندهی میدان!» در بحران پلاسکو بود که یک افتضاح و شکست کامل مدیریتی بود. سردار انفجار پلاسکو را ماله کشید و با اینکه صد در صد امکانات تهران بزرگ را در اختیار داشت، نتوانست نیروهای خود را از زیر آوار بیرون بکشد. و حالا خبر میرسد قطعات دو جنازه دیگر هم کشف شده که لابلای نخالههای ساختمانی در هرندی تخلیه شدهاند! خانم راستگو شریک ناتوانی قالیباف است. تکرأی او این «سودا زده ریاستجمهوری» را بار دیگر به صندلی شهرداری تهران رساند.
اینجا کاری به لیست کسانی که «املاک نجومی» را با قیمت نزدیک به مفت از قالیباف «هبه» گرفتند، ندارم. به بهرههایی که خانم الهه راستگو از آن «تک رأی» بدست آورده هم کاری ندارم. حتی به «پشت کردن» او به گروهی که با نام و لیست آنها وارد شورا شده، کاری ندارم. تنها از خانم الهه راستگو میخواهم یک بار صادقانه «پاسخگو» باشد و با وجدان خود و مردم صادق باشد. کار آسانی است اگر انسان به حرامخواری و سرکوب وجدان خویش عادت نکرده باشد!
خانم راستگو که فاجعه سوختن و سقوط آن دو خانم کارگر در ساختمان خیابان جمهوری در سال ۹۳ را به خاطر دارد. بگوید به عنوان عضو شورا چه اقدامی برای جلوگیری از تکرار چنان فاجعهای کرد؟ از آن روز، چه قدمی برای تجهیز امکانات سازمان آتشنشانی برداشت؟ چند بار درباره خطاهای شهرداری تهران در حوادث متعدد شهری واکنش نشان داد؟ آیا ایشان خود را شریک مسئولیتهای قالیباف در همه سوانح شهری این سالها و فاجعه تلخ پلاسکو نمیداند؟ آیا خود را بخاطر آن «تکرأی تعیینکننده» به کسی که نردبان شهرداری را برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری تصاحب کرد و هیچگاه مسئولیت دهها مورد فجایع شهری را نپذیرفته، مقصر نمیداند؟
خانم راستگو! یک بار برای همیشه مانند نامتان راست و صادق باشید. آن بدنهای خاکسترشده شما را بخاطر بیمسئولیتیتان رها نخواهند کرد. اگر در مسیر آن تکرأی، به نعمت و موهبتی رسیدهاید؛ بدانید این خوشبختی بیدوام است. وجدان شما حتی اگر فولادین باشد (که نیست)، در برابر نفرین آن قربانیان و بازماندگان (مانند اسکلت فولادی پلاسکو) دوام نمیآورد و زودتر از آنچه تصور کنید، ذوب میشود و بنیان روح و روانتان را فرو میریزد.
اگر فرصت باقی است، حتی «لحظهای» را برای جبران گذشته وا نگذارید و در تحقیق و تفحص «انفجار پلاسکو» سنگ نیاندازید و روی «حقایق آن» فاجعه خاک تکذیب و دروغ نپاشید.
زمان را برای برکناری و عزل شهردار بیکفایت تهران از دست ندهید؛ که زمان برای جبران آن «تکرأی ویرانگر» بدجور زود میگذرد. تعجیل کنید که به قول امام علی فرصتها همچون ابرهای گذران، سریع میگذرند. و روز خسران و حسرت نزدیک است.
بابکداد
کانال تلگرام
ویدئوی برنامه صفحه آخر که ابعاد انفجار و ریزش مشکوک و مدیریت فاجعهبار آن بحران تلخ را بررسی کرده و در منظر قضاوت مردم قرار داده است.