آن عبارت و به طور کلی خبر مربوط به درگذشت شجاعالدین شفا کار یک فرد بوده که از همکاران اجرایی سایت شمرده می شده و هیچ ربطی به شورای سیاستگذاری جرس نداشت. از این رو ما که پس از انتشار خبر متوجه شدیم، بدان اعتراض کردیم و فکر میکنم توضیح پوزشخواهانهای نیز منتشر کردیم. از این نوع رخدادها در کار رسانه امری طبیعی است. در آن ماجرا اعتراض چندان شدید بود که یکی از دوستان و از همکاران قلمی جرس به عنوان اعتراض همکاریاش را قطع کرد. این در حالی است که آن دوست شخصیت مذهبی آشکاری دارد و روی عقایدش معامله نمیکند. در هرحال امیدوارم که در زیتون چنین اشتباهاتی صورت نگیرد.
زیتون- آرش بهمنی: یکساله شد؛ رسانهای که در بیانیه آغاز به کار خود را «پایگاه خبری تحلیلی نواندیشان دینی» معرفی کرد. چطور شد که این گروه تصمیم به ایجاد رسانه گرفتند؟ چه هدفی از ایجاد رسانه داشتند یا یک سایت قرار بود چه کارکردی برایشان داشته باشد؟ این جمع خود را به کدام گرایش سیاسی نزدیکتر میداند؟ و چرا نام «زیتون»؟ در یکسالگی فعالیت این رسانه برای رسیدن به پاسخ این سوالها با حسن یوسفی اشکوری از اعضای موسس و عضو شورای سیاستگذاری زیتون گفتوگو کردیم.
آقای اشکوری، شما از اعضای هیات موسس و شورای سیاستگذاری سایت زیتون هستید. چطور شد که جمع شما تصمیم به راهاندازی یک سایت گرفت؟ آیا از همان ابتد قصدتان ایجاد یک سایت خبری-تحلیلی بود یا شکل دیگری از فعالیت مدنظرتان بود؟
تابستان سال گذشته (۹۴) بود احساس شد که در شرایط موجود برای انتشار افکارمان نیاز است که رسانهای داشته باشیم. شرایط این بود که برخی سایتهای همسو با جریان فکری و سیاسی ما به هر دلیل تعطیل شده بودند و از سوی دیگر شماری از روزنامهنگاران و اهل قلم و رسانه هموطن اشتغالی نداشتند و یا از ظرفیتهای خوبشان چندان استفاده نمیشد. این بود که با برخی از دوستان مشورت شد و از آنجا که در این باب همفکری وجود داشت و در احساس چنین نیازی همنظر بودیم، تصمیم گرفته شد که سایتی تدارک ببینیم. البته فراموش نکنیم برای رخنه در دیوار بلند سانسور در داخل کشور، به رسانههایی آزاد و ملی و مستقل نیاز است. هرچند خوشبختانه شبکههای اجتماعی تا حدودی زیادی این سانسورشکنی را به خوبی انجام میدهند.
در پی تصمیم اولیه آستین بالا زده و با همفکری دوستان دیگر، رسانهای راه افتاد که در نهایت نامش شد «سایت خبری-تحلیلی زیتون». شش ماهی صرف مقدمات کار شد و از آغاز ماه فوریه سال ۲۰۱۶ فعالیت سایت شروع شد. دوستانی که دستاندرکار اعضای موسس و شورای سیاستگذاری زیتون را تشکیل دادند عبارتند از: عبدالعلی بازرگان، فرزانه روستایی، حسن فرشتیان، مهدی نوربخش و اینجانب. آقای طاها پارسا نیز با رای شورا به عنوان سردبیر برگزیده شد. نام اعضای شورا و سردبیر و حوزه مسئولیتشان در سایت آمده است.
اما در ارتباط به بخش دوم پرسش شما باید بگویم که از همان آغاز در نظر داشتیم سایت تحلیلی-خبری باشد ولی این را هم در نظر داشتیم که صبغه روشنتری از نواندیشی دینی داشته باشد و در طراحی اولیه نیز این عنوان بود، ولی بعدا حذف شد و عملا نیز آن ایده اولیه چندان برجسته نشد. دلیل نیز برخی ملاحظات جانبی بود. از جمله این که نخواستیم که چنین عنوانی احیانا موجب سوءتفاهم شود.
چطور شد که به اسم «زیتون» رسیدید؟ چرا «زیتون»؟
از آغاز اسامی مختلفی پیشنهاد شد و حتی برخی از آنها برای اهداف ما بسیار مناسب بودند، ولی مشکل اصلی این بود که این نامها و عناوین غالبا مستعمل بودند، یعنی وجود داشتند و ما از جهاتی نمیخواستیم از آنها استفاده کنیم. ضمن اینکه مشکل «دامین» و امتیاز هم وجود داشت. در نهایت دوستی زیتون را پیشنهاد کرد، جذاب و مطلوب به نظر رسید. به ویژه زیتون نماد صلح و دوستی نیز هست و ما هم مروج چنین اندیشهای هستیم. در لوگوی زیتون نیز به رنگارنگی و تنوع حول زیتون نیز اشاره شده است. نیز زیتون سبز است و ما هم در تداوم آرمانهای جنبش سبز هستیم و برآنیم این جنبش بزرگ مردمی و مدنی ناتمام مردممان را در حد توان گسترش دهیم و تعمیق کنیم. البته این را بگویم که هرچند عنوان اصلاحطلبی عام است، ولی سیاستگذاران زیتون غالبا خود را ذیل عنوان «جنبش سبز» تعریف میکنند که صورت جدیتر و رادیکالتر و مترقیتر اصلاحطلبی است و نمادهای آن همچنان موسوی و کروبی و رهنورد هستند.
علاوه بر رسانههای چاپی دهه گذشته، در سالهای اخیر سایت «جرس» از جمله رسانههایی بود که به نواندیشان دینی نزدیک بود و بخشی از آنها را نمایندگی میکرد و پس از مدتی تعطیل شد. تجربههای مثبت و منفی جرس، چقدر در راهاندازی زیتون نقش (منفی یا مثبت) داشت؟
درست است. از اعضای زیتون، من و آقای بازرگان در شورای سیاستگذاری جرس نیز بودیم. تجربه مثبت و منفی ما در جرس در تدارک زیتون نقش مهمی داشت. به این معنا که تلاش کردیم از تجارب مفید آن در زیتون استفاده کنیم و از تجارب منفی آن دوری گزینیم. از جمله تجارب مثبت، باز بودن فضای اندیشهورزی برای عموم صاحبان اندیشه اعم از مذهبی و غیر مذهبی است که جرس از این نظر کارنامه درخشانی دارد. در جرس تا آنجا که ممکن بود و شرایط و شروط اخلاقی و معیارهای اعلام شده ما اجازه میداد، تلاش میشد از تمام نیروها و گرایشات فکری و سیاسی استفاده شود و ما در زیتون نیز میکوشیم حتی در سطح بازتری امکان طرح دیدگاههای مختلف و حتی متضاد را (البته در چهارچوب اصول و ضوابط اعلام شدهمان) فراهم کنیم.
از نظر تجربه منفی، در جرس گاه تداخل وظایف پیش میآمد و این امر موجب مشکلاتی میشد و ما در آییننامه زیتون تلاش کردهایم محدوده وظایف بین نهادهای مربوطه (از جمله شورا و سردبیری) کاملا مشخص باشد. آییننامه داخلی سردبیری دقیقی نیز داریم. این اصول و معیارها در اعلام بیانیه رونمایی زیتون و در مرامنامه زیتون آمده است. در هرحال کارهای بعدی هر کسی قاعدتا از پختگی بیشتری برخوردار است. اما تا کجا موفق بودهایم، بر عهده دیگران است که بگویند.
گفتید احساس کردید برای «انتشار افکارتان» به رسانه نیاز دارید. این بدان معناست که جمع تشکیلدهنده زیتون، در مسایلی (چه سیاسی، چه درباره دین) به نقطه نظرات مشترکی رسیدهاند و اکنون قصد دارند این نقاط مشترک را در عرصه عمومی پررنگتر کنند؟
خیر. ما پنج نفر هر یک از سوابق فکری و خاستگاههای طبقاتی و تخصصی متفاوتی برخورداریم و هیچ بحث و شور علمی و فکری سازمان یافتهای نیز نداشته و نداریم. اما به طور کلی روی گرایش به نواندیشی در دین و رفرم مذهبی در اسلام توافق داریم و از این رو به این نحله تعلق خاطر داریم و برخی از ما نیز به طور متمرکز و تخصصی در این زمینه کار میکنیم و مینویسیم. تلاش میکنیم زیتون پایگاهی برای انتشار افکار و آرای نواندیشان دینی باشد. حداقل فارسیزبانان بتوانند از این امکان برای انتشار افکارشان استفاده کنند. در قلمرو معرفت فکر میکنیم نواندیشی و یا بازسازی فکر دینی (آنگونه که اقبال لاهوری میگفت) به خروج مسلمانان از سنگستان جمود و عقبماندگی تمدنی کمک میکند. در عین حال لازم است اضافه کنم که توسعه مدنی و اقتصادی و فرهنگی موکول و مشروط به تحقق رفرم معرفتی نیست. چنان که گفته شد، حول محور رویکرد اصلاحطلبانه از نوع جنبش سبز نیز توافق کامل داریم.
تعلق اعضای موسس زیتون به نواندیشی دینی و هدف شما برای انتشار افکار و دیدگاهها از طریق سایت، چقدر در سیاستهای خبری زیتون موثر است؟ یعنی علاوه بر خط قرمزهای معمول رسانهها، موارد دیگری هم وجود دارد که به دلیل تعلق سایت به نواندیشان دینی، وارد خط قرمزها شود؟
تعلق خاطر ما به نواندیشی دینی و یا کار تخصصی ما در این حوزه تاثیر ویژهای روی سیاستهای خبری و یا تحلیلی و یا مقالات و یا گزارشها ندارد. چنان که گفتم سیاست اجرایی سایت، یعنی انتشارات، به کلی در اختیار سردبیر و تحریریه است و سردبیر نیز در چهارچوب مرامنامه و آییننامه تصمیم میگیرد و عمل میکند.
ما هم چون دیگران مطالب را پس از انتشار میبینیم و میخوانیم. خط قرمزهای مفروض هم ربط مستقیمی با نواندیشی و خطوط فکری ویژه شخصی ما ندارد. هرچه هست توافقاتی است که در آییننامه و مرامنامه آمده و در اختیار همگان است.
شاید اگر سوالم را واضحتر بین کنم، بهتر باشد. سایت جرس در خبر مربوط به مرگ شجاعالدین شفا از او با عنوان «نویسنده هتاک» یاد کرد. چنین صفتی برای یک نویسنده در کار خبری حرفهای نیست. در چنین اتفاقی، تعلق مدیران سایت (یا احتمالا برخی همکاران) به یک جریان مذهبی، دخیل نبود؟
خیر. آن عبارت و به طور کلی خبر مربوط به درگذشت شجاعالدین شفا کار یک فرد بوده که از همکاران اجرایی سایت شمرده می شده و هیچ ربطی به شورای سیاستگذاری جرس نداشت. از این رو ما که پس از انتشار خبر متوجه شدیم، بدان اعتراض کردیم و فکر میکنم توضیح پوزشخواهانهای نیز منتشر کردیم. از این نوع رخدادها در کار رسانه امری طبیعی است. در آن ماجرا اعتراض چندان شدید بود که یکی از دوستان و از همکاران قلمی جرس به عنوان اعتراض همکاریاش را قطع کرد. این در حالی است که آن دوست شخصیت مذهبی آشکاری دارد و روی عقایدش معامله نمیکند. در هرحال امیدوارم که در زیتون چنین اشتباهاتی صورت نگیرد. طبق آییننامه انتشار هر نوع توهین و یا خبر کذب در مورد هر شخصیت حقیقی و حقوقی ممنوع است. با این حال مرزبندی دقیق در عمل چندان آشکار نیست. گاه در تشخیص مصادیق اختلاف نظر پیش میآید. این را هم بگویم مسئولیت نهایی یادداشتها و مقالات با نویسندگان آنان است.
آقای اشکوری، برای شورای سیاستگذاری و هیات موسس «زیتون» نقش رسانهای را دارد که قرار است تریبون نواندیشان دینی باشد یا تریبونی که نقش رسانه را هم بازی میکند؟ در شرایط عادی شاید تزاحمی وجود نداشته باشد، اما در شرایط خاص فرضی، کدام جهت را ترجیح میدهید؟
همانگونه که خودتان هم گفتید بین تریبونی برای انتشار نواندیشان دینی و نهادی که رسانه هم باشد تعارضی وجود ندارد. گرایش موسسان و اعضای شورای سیاستگذاری زیتون به جریان نواندیشی دینی است و اغلب اینان سالیان درازی است که در چهارچوب این پروژه فعالیت میکنند، اما زیتون ارگان این نحله نیست و به همین دلیل میتوان گفت زیتون رسانهی آزادی است که به طور جدی برای انتشار افکار و آرای نواندیشان تلاش میکند و یا دوست دارد تلاش کند. اما این که در شرایط فرضی تعارض بین این دو کدام یک را ترجیح میدهم، واقعیت این است که در این مورد فرضی جمعی تصمیم میگیریم و به آن عمل میکنیم. اما اگر نظر شخصیام را بخواهید، من فعالیت فکری و فرهنگی را بر هر نوع فعالیت سیاسی و یا تکاپوهای روزمره ترجیح میدهم.
در بخشی از صحبتهایتان گفتید که زیتون خود را ذیل جنبش سبز معرفی میکند. این بدان معناست که زیتون از اساس خود را رسانه «بیطرف» تعریف نمیکند؟
در عالم واقع امکان ندارد که مسوولان یک رسانه دارای هدف و یا اهداف مشخص بدون گرایش سیاسی و یا فکری باشند و معیار و متری برای انتشار محتویات خود نداشته باشند. زیتون رسانهای برای تفنن و سرگرمی نیست، بلکه دارای جهتگیری مشخص و اهداف تعریف شده است که در بیانیه رونمایی و مرامنامه آمده است. ما به لحاط فکری وابسته به جریان اصلاح دینی هستیم و به لحاظ سیاسی به پروژه عام اصلاحطلبی و به طور ویژه جنبش هفت سال اخیر هستیم. البته ما اصلاحطلبی را در سطح جامعه مدنی پی میگیریم و در اندیشه احراز قدرت سیاسی و اجرای در ساختار قدرت و حکومت نیستیم. تجلی این تلاش مدنی نیز نقش رسانهای ماست.
اما بیطرفی ما به این معناست که در کار رسانهای و انعکاس اخبار و انتشار اطلاعات و یا مقالات هیچ قید و خط قرمزی جز ملاحظات حرفهای ندارد و در عین حال تلاش میکنیم، حرمت اندیشه و قلم را حفظ کنیم. معیار همان اصول فکری و اخلاقی و سیاسی اعلام شده ماست.
سوالی که در این سالها پیرامون رسانههای خارج از کشور زیاد وجود داشته، بحث بودجه و منابع مالی است. امکان دارد که درباره منابع مالی زیتون صحبت کنید؟ آیا از دولت یا نهادهای وابسته به دولتها یا نهادهای مستقل از حکومتها برای تامین منابع مالی استفاده میکنید یا راههای دیگر؟
به اجمال میتوانم بگویم که منابع مالی کاملا مردمی است و بخش خصوصی و برخی ایرانیان علاقهمند و با احساس مسئولیت ملی و انسانی به یاری ما آمدهاند و همینطور اعلام کردهایم مخاطبان و کسانی که به این راه و اقدام معتقدند به کمک ما بیایند و در مواردی نیز آمدهاند. از هیچ منبع غیر ایرانی (اعم از دولتی و غیر دولتی) استفاده نکرده و نمیکنیم.
از این فرصت استفاده کرده ضمن سپاس فراوان از هموطنانی که یاریمان کرده و میکنند، از تمام هموطنان و تمام کسانی که به آگاهی و آزادی ایران علاقه دارند میخواهم که دست یاری ما را بفشارند و کمکمان کنند. گفتن ندارد که این نوع تلاشها و موفقیت در این راه بدون حمایت مادی و معنوی یکایک علاقهمندان ممکن نبوده و نخواهد بود.
اینکه کمکها به سایت احتمالا داوطلبانه است (یا به نهادی تعلق ندارد که مثلا هر سال بخشی از بودجه را برای این کار اختصاص دهد)، این امکان وجود ندارد که اتفاقی مشابه برخی رسانههای دیگر رخ دهد؟ یعنی به هر دلیلی این کمکها قطع شود و سایت تعطیل شود؟
بله. کاملا ممکن است. اصولا وقتی هیچ بودجه تضمینی دولتی و یا مدنی و حتی شخصی قاطع و حداقل دراز مدتی وجود نداشته باشد، هر لحظه به دلایلی میتواند بودجه قطع شود و مصرفکنندگان بودجه به نقطه صفر بازگردند. این قاعده درباره زیتون هم صادق است. با این همه تلاش میکنیم از طرق تامین همین منابع اندک مردمی و کمک برخی اهل خیر و خدمت، کارمان را هرچه بیشتر ادامه دهیم. به همین دلیل است که بار دیگر دست یاری ما به سوی تمام شهروندان خیرخواه و وطندوست دراز است و از یاران چشم یاری داریم. از اهل اندیشه و قلم نیز انتظار داریم با همکاری قلمی زیتون را تقویت کنند و از اهل تمکن میخواهیم (ولو اندک) یاریمان کنند.
در شرایط حاضر تصور میکنید یک سایت خبری - تحلیلی، چقدر میتواند به پیشبرد اهداف شما کمک کند؟ به خصوص با پا گرفتن و افزایش ضریب نفوذ شبکههای اجتماعی؟
ببینید در شرایط فعلی رسانههای کاغذی و حتی سایت و مانند آن تا حدودی قدیمی شدهاند؛ آنچه الان رواج دارد و عموما افکارشان را از آن طریق مبادله میکنند، شبکههای مجازی است. با این حال هنوز رسانههایی چون سایت جای خود دارند و از جهاتی جانشین ندارند و به همین دلیل است که هنوز عموم نهادها و سازمانها از سایت به عنوان ارگان و یا نهاد اطلاعرسانی استفاده میکنند.
در این میان سایت به عنوان یک «رسانه» نقشی دارد که هرگز فیسبوک و تلگرام و مانند آنها نمیتوانند آن نقش را ایفا کنند. اولا افراد زیادی (مانند من به ویژه از نسل کهنتر) هستند که حضوری در شبکههای اجتماعی ندارند و ثانیا شبکههای اجتماعی عموما برای اطلاعرسانی سریع و مختصر و مفید است و ظرفیت ارائه مطالب جدی و گاه مبسوط را ندارند و به همین دلیل است که امروز بسیاری بر این عقیدهاند که شبکههای اجتماعی در کنار نقش بیبدیلشان (به ویژه سرعت در اطلاعرسانی و بیشتر شکستن دیوار بلند سانسور در کشورهای خفقان زدهای چون ایران که همه چیز در اختیار دولت است) یک نقش منفی هم دارند و آن ساده کردن همه چیز و به اصطلاح کپسولی کردن علم و اندیشه و آگاهی و در نتیجه سطحی شدن مخاطبان به خصوص جوانان است. شبکههای اجتماعی همان اندازه که میتوانند نقش مفیدی داشته باشند میتواند با اطلاعرسانیهای خام و نادرست و ایجاد هیجانهای کاذب و زودگذر٬ موجب اغفال ذهنی جوانان و مردم شوند٬ ولی در رسانهای چون سایت چنین نقشی بسیار محدود است.
در هرحال فکر میکنم هنوز رسانههایی چون سایتهای اینترنتی نقش و جایگاه خاص خود را دارند و گریزی از آن نیست.
آقای اشکوری، در این مدت به این مساله فکر نکردید که به سمت استفاده از امکانهای جدیدتر در رسانهها بروید یا رسانههایی غیر از سایت تاسیس کنید؟ (منظور رادیو، تلویزیون یا گزارشهای صوتی یا تصویری) غیر از مسایل مالی، مسایل دیگری هم هست که مانع این اتفاق باشد؟
چرا. در ایران که چنین اموری برای افرادی مانند من محالاندیشی بود، ولی پس از کوچ به اروپا بارها چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی در فکر تاسیس رسانه تصویری (که برد و نقش بیبدیلی دارد) افتادم، ولی هرگز به جایی نرسید. در سالهای نخست (سالهای۷۹ - ۷۸) با جدیت دنبال این بودم که یک تلویزیون اختصاصی نواندیشان و مصلحان مسلمان سراسر جهان و بیشتر خاورمیانه به چند زبان تاسیس کنیم تا ارگان این نحله کم شمار ولی اثرگذار در جهان اسلام باشد. طرح اولیهای نیز برای آن روی کاغذ آورده بودم. پیشنهادم این بود که از زبان فارسی شروع شود و بعد عربی و بعد انگلیسی. آرزوی بلندی بود که هرگز برآورده نشد. در آن سالها با برخی دوستان نیز صحبت کرده بودم. از جمله این ایده را با نصر حامد ابوزید (متفکر نواندیش مصری) در دیداری که در سال ۹۰ در لایدن هلند با او داشتم، در میان نهادم و او نیز پسندید و قول هر نوع همکاری داد. البته در مجموع در حد حرف و بهبه گفتن برخی دوستان باقی ماند.
بعد که در تابستان ۸۸ جرس تاسیس شد، برنامه این بود که از پاییز همان سال رادیو هم داشته باشیم و در نوروز ۹۰ تلویزیون جرس فعال شود و در همان زمان این برنامه اعلام هم شد، ولی هرگز به عمل در نیامد. در سه سال قبل خواستهام را در حد تأسیس یک سایت تخصصی و اختصاصی برای نشر افکار نواندیشان مسلمان و ایرانی تقلیل دادم و با دوستانی نیز صحبت شد و مقدماتی هم فراهم آمد، ولی در نهایت متوقف شد و به جایی نرسید.
دلایل ناکامی در این کارها متعددند، ولی دلیل اول فقدان امکانات مالی و مادی است (به ویژه رسانه تصویری که بسیار هزینهبر است) و دلیل دوم جدی نبودن مدیا و به ویژه رسانه تصویری برای غالب نواندیشان دینی است و سوم البته فقدان روحیه همکاری در عموم روشنفکران و در سطح عامتر در ما ایرانیان. غالبا سرگرم کارهای فردی خودشان هستند و به راحتی تن به کار جمعی نمیدهند و اگر هم بدهند، زود به جداسری منتهی میشود. لازم میدانم در اینجا به یک نکته مهم اشاره کنم و آن اینکه ایرانیانی که دارای تمکن مالیاند، ممکن است برای امور خیریه کمک مالی کنند، ولی در امور فرهنگی کمتر تن به کمک مالی میدهند. این را به تجربه پنجاه ساله دریافتهام. فعلا سرنوشت ما چنین است.
آقای اشکوری، سایت زیتون در این یک سال چقدر به تصویری که شما زمان افتتاح از آن در ذهن داشتید نزدیک شده؟ زیتون در این مدت چقدر به نظر شما توانسته در فضای سیاسی و فکری ایران، جایی برای خود باز کند؟
هرچند خوانندگان دایمی ما میبایست به این پرسش پاسخ بدهند، ولی با توجه به اینکه زیتون در آغاز راه است، گمان میکنیم که در این یکسال فعالیت ما خوب بوده و زیتون توانسته حداقل در حد مطلوب به اهداف خود برسد و در فضای فکری و سیاسی ایران اثر بگذارد. این را میزان بازدیدها و رتبه جهانی سایت و نیز جایگاه آن در میان رسانههای پارسی زبان خارج از کشور نشان میدهد. البته با توجه به مجموعه شرایط و عدم ارتباط مستقیم با مخاطبانمان در ایران نمیتوان میزان اثرگذاری را دقیقا مثلا با مدل نظرسنجی تعیین کرد. ولی شواهد فراوانی داریم که در داخل کشور مخاطبان چشمگیری داریم. لازم است بار دیگر بگویم اگر امکانات مادی و مالی بیشتری داشتیم، بیتردید میزان موفقیت ما بیشتر بود. نگاه ما به داخل کشور است هرچند ایرانی هرجا باشد ایرانی است و مخاطب ما.
زیتون در این مدت به چه نیاز خاصی از جامعه پاسخ داده؟ یعنی در صورت نبود زیتون در فضای رسانهای، چه خلائی در کدام بخش ممکن بود وجود داشته باشد؟
ادعای زیادی نداریم و حد توان خود را میدانیم، ولی در این یکسال زیتون در فضای خاص خارج کشور توانسته تا حدودی سانسور حاکم بر جمهوری اسلامی را بشکند و در سه قلمرو به طور نسبی خلائی را پر کند: خبررسانی در کمترین زمان ممکن، انتشار مقالات و گزارشهای تحلیلی در عرصه سیاست داخلی و خارجی و در نهایت انتشار مقالات اندیشهای به ویژه در حوزه نواندیشی دینی. این سه کار را در خارج از کشور کمتر رسانهای است که انجام دهد. خرسندیم که پس از یک سال زیتون در موقعیتی قرار دارد که به عنوان یک منبع مورد اعتماد در فضای گسترده رسانهای پارسی زبان خارج از کشور مقبول افتاده است.
در این مدت سایت زیتون مشکلاتی در کار اطلاعرسانی داشت. نظر شورای سیاستگذاری زیتون در اینباره چه بود؟ ایا جلسهای برای بررسی موضوع گذاشتید؟ یا راهحلی برای آن پیدا کردید؟
بله برخی اشتباهات داشتیم. هرچند چنان که گفته شد مسئولیت اجرایی سایت طبق آییننامه کاملا بر عهده سردبیر است، ولی در تمام موارد، موضوع در شورای سیاستگذاری با حضور سردبیر به تفصیل مورد بحث قرار گرفته و در نهایت تدابیری اتخاذ شده که در حد امکان چنین لغزشهایی تکرار نشود. در همان چند مورد نیز فورا جبران شده و حتی پوزشخواهی هم شده است. با این همه شما به عنوان یک اهل رسانه میدانید اشتباهات در کار مهم و حساس رسانه به خصوص رسانههای آنلاین عملا گریزناپذیر است. من به عنوان عضوی از شورای سیاستگذاری معتقدم اگر مسئولیت پذیری و دقت سردبیر و تحریریه و دیگر همکاران نبود، اشتباهات میتوانست بیش از این باشد. این لغزشهای البته ناخواسته را شما مقایسه کنید با حجم بزرگ مطالب منتشر شده و فکر نمیکنم خطاها چندان بزرگ و مهم باشند.
آقای اشکوری، آیا در برنامههایتان - بلندمدت - این امکان وجود دارد که زیتون کمکم به سمت رسانهای صوتی یا تصویری هم حرکت کند؟ یا آنکه با همین شکل و شمایل فعلی را راضیکننده میدانید؟
واقعیت این است که فعلا چنین هدفی را در نظر نداریم، چرا که اهمیت و نیازهای رسانههای تصویری و حتی صوتی را به خوبی میدانیم. چنان که گفته شد در گذشته نیز من و دوستان دیگر چنین سودایی داشتیم ولی در عمل به جایی نرسید. صمیمانه بگویم فعلا اگر بتوانیم همین سایت را تا زمان طولانی ادامه دهیم و اداره کنیم، موفقیت بزرگی است برای ما.
نهایت کار زیتون برای شما کجاست؟ یعنی تصویر ایدهآلی برای آینده زیتون در ذهن دارید که این رسانه در نهایت تبدیل به آن الگو و ایدهآل شود؟
هیچ نهایت مشخصی به لحاظ کمی و کیفی در چشمانداز ما نیست. روزگار به من آموخته که «کوچک زیباست» و فکر میکنم دیگر دوستان نیز چنین فکر میکنند. موفقیت بیشتر ما به عوامل مختلفی بستگی دارد که غالبا در اختیار ما نیست. مثلا شرایط داخلی کشور و دریافت کمکهای مالی در کار ما و در میزان موفقیت ما بسیار اثرگذار است. ما تلاش میکنیم با حداقل امکانات بیشترین بازدهی را داشته باشیم.