روزنامه های امروز نسبت به اقدامات ضد ایرانی ترامپ واکنش گسترده ای نشان داده اند. این روزنامه ها از جناح های مختلف از جهات گوناگون نسبت به این اقدامات از جمله تحریم های جدید واکنش نشان داده اند. این در حالی است که برخی موضوعات سیاست داخلی نیز از دیگر موضوعات مهم امروز بوده است.
به گزارش «تابناک»، اقدامات ضد ایرانی ترامپ در کانون توجه قرار دارد.
روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان «آتشبازي ترامپ» با اشاره به جنجالهاي رئيسجمهور جديد امريكا تمامي ندارد، از تحريمهاي تازه تا تهديدهاي پياپي ايران نوشت: «تكههاي پازل در حال در كنار هم چيده شدن هستند. رابطه ايران و ايالات متحده در دولت باراك اوباما، چهل و چهارمين رييسجمهور امريكا رنگ و بوي ديگري به خود گرفته بود. براي نخستينبار كانالهاي ارتباطي مستقيم ميان وزارت امور خارجههاي دو كشور ايجاد شد، مذاكرات هستهاي دامنهدار جاي خود را به توافق هستهاي داد كه در آن براي هركدام از طرفين امتيازي وجود داشت. برجام در امريكا با مخالفتهاي بيشمار روبه رو شد اما سرانجام از سد تاييد در كنگره به هزار ترفند دولت دموكرات اوباما گذشت. در همان زمان هم مخالفان برجام آن را بدترين توافقي ميدانستند كه پس از ٤ دهه قطع رابطه ديپلماتيك ميان ايران و امريكا در قالب يك توافق چندجانبه به دست آمده بود. جان كري، وزير امور خارجه وقت در جامه مذاكرهكننده امريكايي بارها و بارها به كميتههاي متعدد در مجلس سنا رفت و از فوايد توافق هستهاي با ايران سخن گفت. وي براي نجات دادن مهمترين ميراث مافوقش در حوزه سياست خارجي تعابير امريكايي از توافق هستهاي را مطرح ميكرد تا ثابت كند كه در اين توافق هستهاي براي واشنگتن نيز خيريتي نهفته است. با اين همه شايد بدشانسي نخستين توافق ميان ايران و امريكا در چهار دهه گذشته زمان حصول آن بود. تنها يك سال از عمر برجام در دوره باراك اوباما گذشت و حيات ٩ سال باقي مانده از آن به دولت بعدي امريكا سپرده شد؛ دولتي كه تصور ميشد سكاندار آن هيلاري كلينتون باشد اما ناگهان ورقها برگشت و در عين ناباوري قرعه به نام دونالد ترامپ از حزب جمهوريخواه افتاد.
روزنامه کیهان با عنوان «آقای ترامپ! آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» با اشاره به سخنان رئیسجمهور آمریکا که گفته بود، همه گزینهها علیه ایران روی میز است، می نویسد: «تحلیلگران سیاسی- نظامی گرچه همیشه در مقابل داعیه معتقدان به لزوم برخورد سخت با ایران اعتراف کردهاند که لفاظی همیشگی مبنی بر روی میز بودن گزینه نظامی علیه ایران، امکان عملیاتی شدن ندارد و البته دلیل آن، پاسخهای نامتقارن و بسیار سختی است که ایران میتواند به هر نوع حمله نظامی احتمالی بدهد اما همچنان از بودن همه گزینهها روی میز سخن میگویند و ظاهرا تکرار عبارت «همه گزینهها روی میز است» در باره ایران، تقریبا به یک سنت در میان مقامات آمریکایی تبدیل شده است.
این در حالی است که هفتهنامه آمریکایی «ویکلی استاندارد» چندی پیش در ارزیابی موقعیت آمریکا در مقابل ایران نوشته بود که «تمامی روسایجمهور آمریکا از کارتر تا اوباما در یک نقطه با امام خمینی(ره) اشتراک نظر دارند و آن، این که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند».
حالا «دونالد ترامپ» رئیسجمهور جدید آمریکا نیز در بدو ورود خود به کاخ سفید برای اینکه نام خود را در فهرست «ویکلی استاندارد» و در کنار روسای جمهور پیش از خود ثبت کند در تازهترین لفاظی خود ایران را تهدید کرد و گفت که هیچ گزینهای علیه ایران از میز خارج نیست.ترامپ این اظهارات را در جواب سؤالی درباره اینکه آیا گزینه نظامی علیه ایران مطرح است عنوان کرد.وی همچنین در توئیت خود علیه ایران اعلام کرده است: ایران با آتش بازی میکند؛ آنها قدر محبتهای اوباما را ندانستند من مثل اوباما مهربان نیستم!»
حسین واله نیز در یادداشتی در روزنامه ایران با عنوان «تحریم <واشنگتن>، سیاست <تل آویو>» نوشت: «اسرائیل تلاش برای کشاندن ایالات متحده به جنگی علیه ایران در خاورمیانه را از سر گرفته است. انگیزههای زیر دلایل اصلی اند: 1- تل آویو از راهبرد مشت آهنین در منطقه و مظلوم نمایی در غرب دست نکشیده ولی در دوره اوباما با سدی مواجه بود که اکنون گمان میکند از میان رفته است: کاخ سفید راه حل دو دولت را بر سیاست از نیل تا فرات ترجیح میداد لذا حاضر نبود اسرائیل یک پیروزی نظامی بزرگ دیگر به دست آورد.
2- موقعیت اسرائیل در افکار عمومی اروپایی رو به وخامت نهاده است. محکومیت اخیر در شورای امنیت سازمان ملل متحد نشانهای پر رنگ است. از نظر تل آویو، یک درگیری نظامی اروپاییان را وادار میکند مجدداً پشت اسرائیل صف و از اعتراضهای خود دست بکشند و به سیاست پیشین حمایت بیچون و چرا بازگردند.
3- جنگ داخلی در جهان عرب ،تل آویو را به این نتیجه رسانده که ضربهای کارساز به ایران قادر است آخرین مقاومتها در جهان عرب را از میان ببرد. نه تنها اعراب بیش از آن گرفتارند که بتوانند در این درگیری نقشی علیه اسرائیل ایفا کنند بلکه بهار عربی بخشی از نیروهای فعال نظامی شده در صحنه عربی را از دشمنی با اسرائیل به دشمنی با ایران سوق داده است و طبعاً چنان درگیری به پیشبرد رادیکال راهبرد تل آویو کمک خواهد کرد. ایده انتقال سفارت ایالات متحده به بیت المقدس نشان از آن دارد که تل آویو توانسته این پندار را به کاخ سفید بفروشد.
4- تحولات اخیر در سوریه و عراق طلیعه فروکش بحران امنیتی در منطقه را نوید میدهد. در نتیجه، فرصتهای بهرهبرداری از نگرانی امنیتی جهان صنعتی برای تل آویو رو به پایان میرود.
اگر نتانیاهو نتواند پیش از استقرار سازمان امنیتی تازه ای در منطقه که نقش باثباتی برای دولت وملت های منطقه تعریف میکند، مسأله خود را حل و فصل کند، بافشارهای فزاینده از داخل و خارج در آینده مواجه خواهد بود.
5- انتقال کانون سیاست خارجی امریکا از خاورمیانه و اروپا به چین و آسیا در درازمدت سبب افزایش انزواگرایی واشنگتن در خاورمیانه و موضوع اسرائیل میشود. این تغییر این بار به زیان تل آویو است چون حامیان سنتی دیگر دولت یهودی دیری است که زاویه گرفتهاند. ناگزیر باید تا هنوز جشن های پیروزی انتخابات در جریان است، دست کاخ سفید را در حنا گذاشت. داد وستدهای ترامپ - پوتین و تعهد او به اجرای برجام در گفت وگو با ملک سلمان زنگهای خطر را برای تل آویو به صدا در میآورد.
آیا خواب های نتانیاهو چنان که او میخواهد تعبیر خواهند شد؟ تجربه او از سرخوردگیهای پیشین کم نیست،اما راز آن شکستها در واکنش دقیق حریفان بوده است. روزی تل آویو زمین داد تا زمان بخرد؛امروز نگران است که حریف زمان بخرد چرا که گذشت زمان به خودی خود زیرپایش را سست و سستتر میکند. هنگامی که تب انتخابات فرو نشست، ترامپ در کاخ سفید تمام و کمال در مسائل اصلی فرو رفت، مؤسسات نقشهای خود را در سیاست واشنگتن بازپس گرفتند، آنگاه برای تل آویو خیلی دیر خواهد بود.»
مدیریت بحران سرما
روزنامه وقایع اتفاقیه در گزارشی با تیتر «بحران در مديريت بحران» با اشاره به اینکه واکنش مسئولان به اتفاقات طبيعي، غافلگيري است نوشت: «بحران پشت بحران؛ شايد اين بهترين توصيف از وضعيت نزديک به يک ماه گذشته کشور باشد. آتشسوزي در پلاسکو که داغش هنوز تازه است، سيل و آبگرفتگي گسترده در شهرهاي شرقي کشور که بيشترين تاوانش را مردم سيستانوبلوچستان با آوارگي دادند. گردوغبار مختلکننده در شهرهاي جنوبغربي که نفس مردم چند شهر بهويژه اهواز را بند آورده، کولاک و برف در استانهاي غربي که کولبرها نماد قربانيان آن شدند و حالا کولاک و بهمن در محورهاي شمالي کشور بهحدي جدي شده که خبر جاندادن عدهاي در جادهها ميرسد. روزهاست که مردم، صبح خود را با خبرهاي بد شروع ميکنند؛ آنهم درحاليکه نه آتشسوزي اتفاق غريبي است، نه بارندگي و کولاک، آنهم در زمستان که ميتواند غافلگيرکننده باشد. آيا از زمستان انتظاري غير از بارش برف و باران ميرود؟ قطعا جواب منفي است؛ پس چرا هر بار مسئولان رفتارهاي حاکي از غافلگيري ميکنند، چرا بارش برف در ميانههاي زمستان ميتواند چنان بحراني درست کند که خيليها گرسنه و سرمازده ساعتها در جاده سرگردان باشند و حتي بيم ازدستدادن جانشان هم باشد؟ اين ماجرا آنقدر تکراري است که به خيليها ثابت شده، بروز کوچکترين اتفافي در کشور ميتواند بهسادگي تبديل به بحراني مختلکننده يا حتي کشنده شود. »
طرح از روزنامه قانون
روزنامه قانون در گزارشی با تیتر «حکایت این کولبران وآن پولبران» نوشت: «با توجه به وضع معیشت کولبران و محرومیت مناطق مرزنشین، دولت و دستگاههای ذیربط بايد برای حمایت از آنها اقداماتی انجام دهند.این حقوقدان درباره ارگانهایی که باید از کولبران حمایت کنند افزود: «با وجود اينکه کولبران صنفی ندارند، اين امر به عهده فرماندار و استاندار است. اینها متولی برقراری نظم در آن مناطق هستند. در گام اول بایدمسئولیت را به عهده فرماندار و استاندار این محل بگذاریم. در واقع آنها موظف هستند که این کولبران را تحت پوشش حمایتی خود قرار دهند و اقداماتی را برای رفاه آنها فراهم کنند. میتوانند کارتهایی صادر کنند و آنها را به مرزبانی و نیروی انتظامی معرفی کنند تا از بروز مشکلات جلوگیری کنند و بتوانند بدون مشکل از محل عبور کنند و رفت وآمد خود را انجام دهند. در اینکه بسیاری از آنها از سر ناچاری شانههای خود را زیر بار سنگین کالا ستون میکنند، شکی نیست اما این نکته که هیچ نهاد دولتی یا غیردولتی هم وجود ندارد که از کولبرها به ویژه در مواقعی که آسیب میبینند حمایت کند، باعث تاسف است. مردم این نواحی تنها نگاهشان به دست مسئولان است تا باری از شانههایشان برداشته شود. آنها نیاز به برخورد قانونی ندارند. نیاز به تدبیر و سیاست و سرمایهگذاری دارند تا شاید قامت خمیدهشان دوباره راست شود.»