ف. م. سخن - خبرنامه گویا
از قديم گفته اند هر كس را از بهر كارى ساخته اند! مثلا يكى مى تواند مهندس خوبى باشد، يكى ديگر بناى خوبى، آن يكى سياستمدار خوبى و آن يكى ديگر رهبر خوبى!
حالا شما بيا به مهندس بگو بشو سياستمدار! خب بابا، اين بنده ى خدا كه حتى در رشته ى برق مخابرات دكترا هم دارد، آخه چه جورى بايد بشود سياستمدار؟! خاصه آن كه طفلك حرف زدن هم بلد نيست و موقع سخنرانى هايش آدم به جاى اين كه به «وجد سياسى» بيايد، به «خواب سياسى» دچار مى شود!
آخه سياستمدار بايد نوعى پدرسوختگى توو وجودش باشد؛ اگر نباشد مى شود مصداق همان مثل قديمى كه بى مايه فطير است! آقاجان! فطير است! مى فهمى؟! نه! نمى فهمى! براى همين است كه تا حالا هيچ غلطى در كشور نتوانسته ايم بكنيم و هر كه از راه رسيده، دو تا زده توو سرمان كه بابا برو كنار بذا باد بياد!
يكيش همين حضرت آيت الله العظمى، علامه ى زمان، حضرت جوادى آملى! آقاى دكتر مهندس بى سر زبان مى رود به ديدار اين علامه، و اين علامه نه ور مى دارد نه مى گذارد، بحث دياثت و ديوث هاى سياسى را پيش مى كشد! دكتر مهندس ما هم كه تمام عمر در حال مطالعه كوانتيفيكيشن و ارتباطات اطلاعاتى بوده و بنده ى خدا بيشتر از چنل كپسيتى و ريليتيو انتروپى در زندگى اش نشنيده، همين جورى دست ادب بر فلان، مى نشيند برّ و برّ به آيت اللهِ علامه نگاه مى كند كه اين ديوث ديوث كه ايشان مى گويد يعنى چى؟!
يعنى به قول امام، اين طور نشود كه آن طور بشود!
حالا از موضوع «دياثت سياسى» و «ديوث سياسى» بگذريم و برگرديم سر همين دكتر مهندس عارف خودمان!
طفلى اون روز يه دو ساعت سخنرانى كرده كه آخرش بگويد:
«قرار نیست عدهای خودسر خود را محور عالم بدانند و تجمعات قانونی را برهم بزنند!»
آهان! صحيح! پس اينطورياست! ميرم بهش ميگم! به كى ميگم؟! به خودسر ها و رييس شون! ميرم با قاطعيت ميگم، شما نباس خودتون رو محور عالم بدونين و تجمعات قانونى رو بر هم بزنين! كى اينو گفته؟ جناب دكتر مهندس عارف گفته! بله! شوخى نيست! ايشون گفته!...
بعد خودسران گرامى با تعجب يه نگاه به من كه حامل پيام ام ميندازن، يه نگاه به خوداشون، بعد يه صداى بلندى با فركانس بالا شنيده مى شود و خودسران نازنين پقّى ميزنن زير خنده و حالا نخند، كى بخند! باد صدادارى هم كه از دهان يكى از اين برادران وزيدن مى گيرد، مقدار خنده ى آن ها را دوبل و سوبل مى كند!
آخه عزيزم! عارف جان! دكتر مهندس جان! شما برو دانشگاه درس ات رو بده! آخه اين حرفا چيه ميزنى ما رو اينجورى سنگ روى يخ مى كنى؟! اين آقايونى كه خودشون رو محور عالم مى دونن و تجمعات قانونى رو بر هم ميزنن، از همون فرداى انقلاب وارد عمل شدن و شماها هم تاييدشون كرديد!
اينا مى ريختن تجمعات قانونى و مجوز دار سازمان مجاهدين خلق رو حتى توو بهشت زهرا به هم مى زدن! مى ريختن تجمع قانونى و مجوز دار سازمان فداييان خلق رو توو ميدون آزادى به هم مى زدن و حتى وسط جمعيت، نارنجك پرتاب مى كردن! مى ريختن تجمع قانونى و مجوز دار حزب توده رو سر ته يكى مى كردن! تجمع قانونى و مجوز دار مليون رو كن فيكون مى كردن! شما كه البته جوون بودى و جاهل، بَرِت ايرادى نيست، ولى همين علامه ها و علامه زاده ها و حضرت امام، به اين جريانات هِر هِر مى خنديدن و به مردمِ تجمعِ قانونى كرده، انگشت شست نشون مى دادن! حالا شما بعد از سى و هشت سال اومدى وسط ميدون ميگى، قرار نيست عده اى خودسر خود را محور عالم بدانند و تجمعات قانونى را بر هم بزنن! كجاى كارى اخوى؟! محور عالم چيه داداش؟! اينا خودشون رو خدا مى دونن كه احدى نمى تونه باهاشون دهن به دهن بشه! همچين ميزننت كه مثه پوستر مى چسبى به ديوار! خوردم كه ميگما!
اصلا بيخودى وارد اين بحث شدم! خواستم بگم به جناب دكتر مهندس عارف كه تصدق شكل قشنگت! برو درس ات رو بده! مثه سردار قاسمى به ايشون بگم عزيزم! مى زنن ربّ و روبّ ات مياد جلو چشت ها! نشه كه شما رو هم بفرستن سونا و جكوزى و اينا! شما رو بهر اين كار نساخته اند! حالا دوباره دم دم انتخابات شده و شما رو بچه زرنگا فرستادن وسط، بعد ميرى گير ميفتيا! ببين كى بهت گفتم!
فيلم حمله خودسرهاى دهه ى شصت (اصلاح طلبان امروز) با سنگ و تير و تفنگ به تجمع «قانونى» و «مجوزدار» مجاهدين خلق در امجديه