سایت دیپلماسی ایرانی نوشتاری تحت عنوان " نوروز عنصری برای دیپلماسی " از آقای بهرام احمدیان منتشر کردە است. نویسندە تلنگر تاریخی ارزشمندی بە جنبەهای تاریخی و تحولاتی کە در چند قرن گذشتە در حوزە جغرافیایی نوروز صورت پذیرفتە، انداختە است. آقای احمدیان قسمتی از نوشتار خود را بە " کارکرد نمادهای ایرانی برای بازتعریف هویت و اندیشه سیاسی دولت های نوظهور " اختصاص دادە کە مناسب دانستم این بخش از دیدگاههای ایشان را مورد بحث قرار دهم.
بدون مقدمە میتوان گفت کە ممکن است زبان دیپلماسی با دولتها و ملتهای خارج از چارچوب جغرافیایی یک کشور ضروری و غیرقابل مناقشە باشد اما زبان دیپلماسی با مردم خود نوعی خود فریبی است. آقای احمدیان در نوشتار خود بە از دست دادن سمرقند و بخارا تا مشاهیری نظیر رودکی، ناصر خسرو، فارابی خوارزمی، ابوعلی سینا، مولانا، گنجوی و بسیاری دیگر کە قبلا شناسنامە ایرانی داشتەاند اشارە و نوشتە هرکدام از آنها بە ملک ملتهایی درآمدەاند کە بە استقلال رسیدەاند. البتە ایشان نگرانیهایی بیشتری دارد و از نظر او این پایان کار نیست و از دست دادنهای بیشتری سر راهند کە برای نمونە ایشان نوشتە " کُردها آذربایجان غربی ، کرمانشاه و کردستان و ایلام را جزو «کردستان بزرگ » می شمارند؛ افغان ها نیز هرات، مزار شریف، بلخ و خراسان ایران را «خراسان» می نامند، ما چه کرده ایم؟
نوروز شناسنامە کوردی دارد و از زاگروس بە دیگر نقاط ایران، آسیانە میانە، قفقاز و بالکان منتقل شدەاست. متاسفانە سال ٢٠١٠ یونسکو نوورز بنام ایرانی ثبت و نامی از کورد و کوردستان بردە نشد. همان ایام اعتراضاتی از طرف برخی از نخبگان کورد صورت پذیرفت اما بازتاب آنچنانی نداشت. بندە نیز بنوبە خود همان ایام در نوشتەای بە این مسئلە اعتراض کردم. [اینجا را کلیک کنید]. و در اینجا از موضوعات مرتبط با نوروز خودداری میکنم.
در یک قرن گذشتە و با تشکیل پدیدە دولت ـ ملت تمام ملتها نوروز را جشن میگیرند اما نوروز برای کوردها ممنوع، جنبە امنیتی و با بگیر وببند همراە بودە است. کم نبودەاند جوانانی کە بخاطر برافروختن آتش نوروز در همە قسمتهای کوردستان زندانی و قتل عام شدەاند. شاعر نامی کورد " پیرەمێرد " ٧٠ سال پیش در شهر سلیمانییە کوردستان عراق بهنگام تیراندازی نیروهای امنیتی در روز نوروز و کشتار جوانان و دستگیری دختران و پسران جوان شعر ملی نوروز را سرودە است. سال ١٩٩١ زکیە آلکان در اعتراض بە ممنوعیت نوروز با آتش زدن جان خود در دانشگاە ارزروم کوردستان بە دولتمردان ترکیە پاسخ داد و بعداز آن دهها نفر در راە احیای نوروز جان خود را از دست دادند. سالهای دهە اول تثبیت جمهوری اسلامی دهها و صدها جوان کورد برای گرامیداشت جشن نوروز گذرشان بە زندان و تبعید و حتی اعدام شدەاند. شخصا بخاطر برافروختن آتش نوروز بازداشت شدەام.
فضای سرکوب و رعب وحشت بر کوردستان تحت لوای تجزیە طلبی شکاف عمیقی میان ملت کورد با بقیە ایران ایجاد کردە است. بعداز قریب بە چهار دهە از حاکمیت فعلی بخوبی بە شکست سیاستهای در پیش گرفتە دولت پی میبریم. در دهە اول انقلاب دهها و صدها جوان گرفتار تلە ماماوران امنیتی شدند اما امروز جوانانی نوروز را با معنای خاص نوروز کە هویت ملی مردم کورد را باخود دارد جشن میگیرند. خارج از این، این روزها مردم داوطلبانە بە کلاسهای آموزش زبان کوردی میروند. پوشش لباس کوردی از ارزشهای ملی است. موسیقی کوردی بیش از هر وقت دیگری شهرت جهانی یافتە است. تمام این پروسەها بدون حمایت دولت کە بیشترین بودجە را برای فرهنگسراهای زبان فارسی در نظر میگیرند انجام میگیرد و این پیشرفت صرفا پشتوانە ملی مردم ما امکان پذیر است. موارد فوق الذکر اغلب با ممانعت و تهدیدهای امنیتی نیز روبرو بودەاست اما مردم ما تسلیم نوروز ستیزان نشدەاند.
با یک عقبگرد تاریخی بە موضوعات در می یابیم کە خودمختاری مورد نظر کوردها همان چیزهایی بودە کە امروزە مردم خود آن را بدست آوردەاند. سوال اینجاست کە خطرات خودمختاری چە بود کە رژیم ایران تحمل تقبل آنرا نداشت و جنگ هزینەبرداری بە ملت ما تحمیل نمود؟ اگر دولتمردان وقت و فعلی نظام دوراندیش بودند، حرمت انسان و غرور ملی ملتهای غیرفارس را محترم میشمردند و بجای برخورد امنیتی با مردم همراه میشدند موقعیت نظام در سطح داخلی و جهانی کجا بود؟ اگر دولتمردان ایران دوراندیش بودند و بجای موازی سازی شفاف عمل میکردند و خودمختاری مورد نظر کوردها را مطابق تعاریف جهانی قبول میکردند امروزە بجای شکاف برامدە همبستگی ملی را شاهد بودیم؟ اما رفتار رژیم عکس این انتظارات را نشان میدهد ودر چند دهە گذشتە بە موازی سازی پرداختە و بجای بکارگیری نخبگان جامعە ما نظیر زندە یاد د. قاسملو کە مورد قبول ملت بودند از چهرەهایی نظیر محمد رضا رحیمی استفادە کردند کە سوابق و عواقبش را شاهد بودیم. موازی سازی و شبیە سازی بە یکی از سیاستهای نظام درآمدە و تنها مختص کوردستان نیست. بوضوح می بینیم کە اگر برای نمونە روزنامە شرق اجازە نشر می یابد روزنامە مشرق را بموازات آن علم می کنند.
دولتمردان ایران بخوبی بە ضرورت ساختار غیرمتمرکز بر ایران آگاهند اما جرات قدم برداشتن آنرا ندارند. چند سال پیش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در نتیجە مطالعات خود ساختار فدرال را مناسب با اوضاع ایران تشخیص دادە بودند. بیاد داریم کە محسن رضایی در جریان تبلیغات کاندیداتوری خود از عبارت فدرالیسم اقتصادی سخن بمیان می آورد اگرچە تبلیغ ایشان پدیدەای نو در مباحث داخلی نظام بحساب می آمد اما بازهم نظر ایشان نوعی موازی سازی و در مقابل فدرالیسم ملی بود.
در این شکی نیست کە بدنە اصلی نظام در دهە اول حاکمیت از افرادی تشکیل شدە بود کە خود توسط نظام قبلی بشدت تحقیر شدە بودند و با قدرت گرفتنشان اقدام بە عقدەگشایی کردند و تر وخشک را باهم سوزاندند اما اوضاع کماکان بقوت خود باقیست و مطالبات ملی بیش از پیش رشد یافتە است. ملتهای غیرفارس بە کمتر از فدرالیزم بسندە نمیکنند و تنها راە عبور ایران از احتمال تجزیە فدرالیسم است. فدرالیسم در بسیاری از کشورها نهادینە و گزینە مناسبی برای عدم تمرکز و رشد جامعە است. در کنار مرزهای ایران، ازبکستان و روسیە بطور فدرال ادارە میشوند و همە ملتها در داخل روسیە از حقوق فرهنگی و سیاسی برخوردارند. بگونەای کە حقوق سیاسی ـ فرهنگی اوسیتیهای شمالی ( روسیە فدرال ) بسیار کاملتر از حقوق اوسیتیهای نیمە مستقل ( گرجستان ) است و اوسیتیهای جنوبی آرزو دارند در چارچوب روسیە فدرل قرار گیرند.
نویسندە " نوروز عنصری برای دیپلماسی " بجای ارائە طرح صحیحی تا سرزمین و مشاهیر بیشتری از دست نرود راە حلی ارائە دادە کە بازهم چرخش در دایرە کنونیست. ایشان هنوز هم بە این مسئلە واقف نیست کە ایران گریزی مردم چهار استان ایلام، کرماشان، کوردستان و آذربایجان غربی نتیجە سیاستهای شکست خوردە نظام است.
مختصر کلام، هنگامیکە نویسندە محترم در جمعبندی و توصیە سیاسی خود عبارت " ملت و دولت " ایران را بکار میگیرد این کتمان هویتها و ملتهای دیگر است. یک ضرب المثل فارسی هست کە میگوید حلوا حلوا دهن شیرین نمیشود با دیپلماسی مورد و طرحهای مورد نظر ایشان همگرایی و همبستگی ایجاد نخواهد شد.