شرق ـ صداوسیما در اقدامی عجیب، نامه ابراهیم رئیسی در انتقاد از این سازمان را پخش کرد.
این نامزد اصولگرا دو روز قبل نامه نوشته بود که چرا صداوسیما اخبار حسن روحانی را پوشش میدهد. به خود حسن روحانی هم نامه نوشته بود که اقداماتش شائبه برانگیز است.
نحوه برخورد صداوسیما با نامه ابراهیم رئیسی اما نقض غرضی بود که اتفاقا مشخص کرد کدام نامزد انتخاباتی از حمایت بیشتری در رسانهملی برخوردار است.
شاهد نخست اینکه سه شنبه شب بخش خبر ساعت ٢٠ شبکه خبر ابتدا در دقیقه ٩ متن دو نامه اعتراضی ابراهیم رئیسی، کاندیدای اصولگرا را پخش کرد و در دقیقه ١٤ سخنان رئیسجمهوری را.
دروازهبانیخبر در صداوسیما احتمالا ارزش خبری نامه رئیسی، نامزد انتخاباتی اصولگرایان را فراتر از سخنان رئیسجمهوری مستقر دانسته و آن را در اولویت نخست خود قرار داده است.
از اواخر اسفند سال گذشته که احتمال ورود رئیسی به رقابتهای انتخاباتی شدت گرفت، کمکم فضاسازی برای آشنایی با ابراهیم رئیسی که چهرهای ناآشنا برای عموم بود، از سوی رسانهملی آغاز شده است.
او یکی دوبار به صداوسیما رفت و بارها پخش تصاویرش در قامت امام جماعت، به یکی از عناصر ثابت برنامههای شبکههای مختلف در هنگامه نماز ظهر تبدیل شده است.
ستاد رسمی انتخاباتی تلگرامی رئیسی هم مدتهاست که فعال شده و برای او تبلیغ میکند؛ این درحالی است که طبق قانون انتخابات هرگونه تبلیغ پیش از موعد تخلف است.
انتقاد از خود به نفع رئیسی
اقدام عجیبتر صداوسیما در ماجرای نامه رئیسی اما نفس انتشار آن بود. رسانه ملی برای نخستین بار متن یک بیانیه یا نامه را در انتقاد از خود منتشر کرد، آن هم درحالی که تا اینلحظه حتی حاضر به انتشار جوابیههای افراد هم نبوده است. بارها فعالان سیاسی در انتقاد از عملکرد صداوسیما نامه و بیانیه دادهاند. بارها افراد یا جریانهایی که به انحای مختلف نام و عملکردشان در صداوسیما به انتقاد یا حتی اتهام برده شده، خواستار فراهم شدن فرصتی برای پاسخگویی بودهاند؛ اما درهای صداوسیما همیشه به روی آنها بسته بوده است. طبق قانون مطبوعات، رسانهها موظف به انتشار جوابیه و توضیح افرادی هستند که درباره آنها مطلبی منتشر شده است. طبق قانون مطبوعات، رسانهها حتی اجازه دخلوتصرف در جوابیهها را هم ندارند. قانونی که البته تاکنون شامل حال همه شده است، به جز صداوسیمای ملی. در چنین شرایطی رسانه ملی متن نامه انتقادی یک نامزد انتخاباتی را از خود منتشر میکند! آیا اگر این نامه از سوی یک نامزد غیرهمسو با نگاه حاکم بر صداوسیما هم منتشر میشد، قابل انتشار و پخش بود؟ پاسخ آن چندان سخت نیست. از مردم عادی تا بازیگران و مجریان و حتی کارکنان صداوسیما، فعالان و چهرههای سیاسی و حتی وزرای دولتها بارها به صداوسیما و رئیس آن نامه نوشتهاند؛ اما دریغ از انعکاس آن. با گشتی کوتاه در اینترنت به دهها مورد از این نامهها برخواهید خورد.
جا برای جوابیه نداریم
فارغ از آن بارها افرادی که به اشکال مختلف نام و گذشتهشان در صداوسیما مورد انتقاد قرارگرفته، خواستار فراهمشدن زمانی برای حضور و پاسخگویی در دفاع از خود بودهاند. نمونه آن ناطق نوری و هاشمیرفسنجانی در ماجرای مناظرات انتخاباتی سال ٨٨ بود. رئیس سابق صداوسیما، ضرغامی در مصاحبهای گفته بود: «وقتی در مناظرهای درباره بسیاری از شخصیتهای حقیقی و حقوقی بحث میشود، ممکن است نام بسیاری از افراد مطرح شود و حتی بسیاری از دستگاهها و نهادهای کشور، زیرسؤال بروند و در این فاصله امکان این نیست که همه این افراد، بیایند و پاسخ دهند. بعد از این اتفاق، بنده یک الی دو مرتبه این مسئله را مطرح کردم که پس از انتخابات بسیار علاقهمندم به بهانههای مختلف برخی افراد بیایند که اگر مطالبی به آنها گفته شده، در برنامه دیگر آن را توضیح دهند.
این موضوع برای رسانه هم خوب بود و شخصا بنده هم علاقهمند بودم که این کار انجام بگیرد، ولی از سویی دیگر دیدم فهرست افرادی که قرار است برای توضیح بیایند، فهرستی بلندبالاست. بخشی از این افراد، وزرای دولت احمدینژاد بودند، اما ما در این شرایط دیدیم که باید شش ماه برنامههای صداوسیما را تعطیل کنیم و دوباره آنها از اول بیایند و حرف بزنند!».
و با این بهانه هیچوقت فرصت پاسخگویی برای هیچ فردی در رسانه ملی فراهم نشد. چه آن فرد هاشمیرفسنجانی یا ناطقنوری باشد چه یک فرد عادی. در ماجرای سال ٨٨، ناطق و هاشمی از صداوسیما خواسته بودند که برای پاسخدادن به اتهاماتی که احمدینژاد در جریان مناظرهها روانه آنها کرده بود، فرصتی به آنها در صداوسیما داده شود.