رضا تقی زاده - رادیو فردا
تشدید اقداماتی مشابه با قرار گرفتن ناوچه موشک انداز ماهان در فاصله هزار متری یک ناو جنگی آمریکا در روز دوشنبه چهارم اردیبهشت، میتواند واکنش تنبیهی آمریکا را بدنبال داشته و برخورد نظامی گستردهای را در آبهای خلیج فارس و حتی درون خاک ایران اجتناب ناپذیر سازد- رویدادی که بعضی ناظران معتقدند سپاه پاسداران از آن استقبال و اصول گرایان حاکمیت اسلامی ایران از آن پشتیبانی میکنند.
برپایه گزارشها ی منابع دفاعی حرکات تحریک آمیز شناورهای سپاه در آبهای خلیج فارس طی سال ۲۰۱۵ بالغ بر ۲۳ مورد و در سال ۲۰۱۶ نزدیک به ۴۰ مورد بوده.
جدیترین نمونه از اقداماتی که پیشتر نظامیان آمریکایی از آنها به عنوان «غیر حرفهای و تهدید آمیز» یاد کرده اند، روز سه شنبه ۲۲ دیماه سال ۱۳۹۴ ، در فاصلهای اندک از اعلام اجرایی شدن توافق اتمی ایران با آمریکا و ۵ قدرت بزرگ دیگر، دو فروند قایق جنگی متعلق به ناوگان پنجم آمریکا حامل ۱۰ ناوی هنگام گشت زنی در آبهای نزدیک به جزیره فارسی، حد فاصل کویت و بحرین، توسط شناورهای سپاه متوقف و همراه با سرنشینان به اسارت درآمده به پایگاهی در جزیره برده شدند.
در زمان بروز این رویداد ناو گروه هواپیمابر «ترومن» متعلق به ناوگان پنجم آمریکا و ناو گروه هواپیمابر «شارل دوگل» متعلق به فرانسه، همراه با دو رزمناو دیگر در منطقه بسر میبردند.
بعد اطلاع از ماجرا، هواپیماهای جنگی آمریکا بر فراز جزیره فارسی به پرواز درآمدند ولی در نتیجه تماسهای مکرر سیاسی مابین وزارت خارجه آمریکا و ایران و تحرکات دولت در تهران، ملوانان آمریکایی که در جمع آنها یک زن وجود داشت صبح روز بعد آزاد و به واحد خود ملحق شدند.
رسانهای شدن این اقدام و انتشار تصاویر و فیلم ویدئویی ملوانان آمریکایی دولت اوباما را با یکی از خفت بارترین تبلیغات ممکن روبرو ساخت.
علی خامنهای اگر چه به نظر دولت مبنی بر آزادی بدون قید شرط ناویهای آمریکایی گردن گذاشت، با اهدا نشان فتح به فدوی، فرمانده نیروی دریایی سپاه، مراتب رضایت خود را نسبت به اقدام تحریک آمیز سپاه نشان داد.
طی رویداد دیگری در ۱۴ شهریور سال گذشته هفت قایق تند رو سپاه به ناو « یو اس اس فایر بولت» که در حال گشت زنی در منطقه بود نزدیک شد و یکی از قایقها در مقابل ناو یاد شده و فاصله نود متری به حال توقف درآمد. برای پرهیز از برخورد با قایق سپاه نا آمریکایی تغییر جهت داد.
سپاه پاسداران مدعی است اقدامات نیروی دریایی بمنظور حفاظت از مرزها صورت میگیرد، در حالیکه عملیات تحریک آمیز آنها در خلیج فارس میتواند نیروی دریایی آمریکا را که از قدرت آتش فوق العاده برتر برخوردار است به اقدامات نظامی تلافی جویانه وادار سازد.
انگیزههای سیاسی سپاه
سپاه ادامه حیات حکومت مذهبی را در گرو ظرفیت نظامی خود معرفی میکند و مصمم است منافع گسترده اقتصادی و جایگاه سیاسی خود را که از زمان توقف جنگ هشت ساله با عراق بدست آورده، حفظ کند.
رهبری حکومت مذهبی باوجود درک نیاز به حمایت فعال سپاه از رژیم در برابر تهدیدهای داخلی، از بیم تسلط بدون معارض نظامیان بر حکومت، اختیار دولت را به تناوب مابین گروههای به ظاهر متفاوت درون نظام تقسیم کرده است.
اما فرماندهی سپاه دولت محمد خاتمی را نه خودی و از جناح رقیب، که دشمن خود تلقی میکرد و دولت روحانی را نیز با همین نگاه ارزیابی میکند.
در معادلات سیاسی سپاه توافق اتمی دولت روحانی با آمریکا، گامی بزرگ در جهت به حاشیه رانده شدن آنها بوده و تجدید انتخاب محتمل روحانی در انتخابات ۲۹ اردیبهشت میتواند نقطه آغاز پایان امپراطوری اقتصادی و تخریب پایگاه سیاسی آن را رقم بزند.
در صورت شکست گزینه اصولگرایان و نظامیان در انتخابات، این روند را تنها بروز یک اقدام نظامی گسترده برون مرزی میتواند مختل سازد که ظاهرا سپاه در اندیشه زمینه سازی آن است.
با آگاهی از گرایشهای سیاسی کادرهای جوانتر سپاه و بمنظور توجیه اقدامات تحریک آمیز در چارچوبی موجه تر از «ضرورت حفظ منافع اقتصادی و افزایش سهم قدرت سیاسی در نظام»، فرماندهان سپاه به این نظریه دفاعی تکیه میکنند که «آمریکا قادر به ادامه یک جنگ فرسایشی با ایران نیست و در صورت بروز جنگ خارجی، مجبور به عقب نشینی و شکست خواهد شد.» بنا بر فرضیات سپاه، در صورت آغاز جنگ از سوی آمریکا، پایان بردن آن با ایران و به سود نظامیان خواهد بود.
خطوط نا نوشته در متن این پیش فرض، اعمال کنترل مستقیم بر جامعه، یکدست ساختن شاخههای نامتقارن درون حاکمیت و تثبیت موقعیت سپاه در هرم قدرت حکومت است.
افزایش جهشی قیمت نفت خام و سقوط ارزش برابری دلار، مختل ساختن اقتصاد جهانی از جمله امتیازهای دیگری است که طراحان سیاسی سپاه به آن فکر میکنند.
برخورد ترامپ با مقوله جنگ
واقعیت ساده این است که سیاستها و نگاه سرنشینان امروزی کاخ سفید با طرز فکر و رفتارهای ساکنان سابق آن متفاوت است.
دولت اوباما در رابطه با کره شمالی سیاست «صبوری استراتژیک» و در برابر جمهوری اسلامی سیاست «پرهیز از برخورد نظامی و دیپلماسی سازش با اسلام سیاسی به امید تحول تدریجی حکومت از درون» را در پیش گرفت.
در سال ۱۹۸۳ در نتیجه انفجاری در بیروت که حزب الله لبنان، دست پرورده حکومت اسلامی ایران، متهم به انجام آن شده، ۲۲۰ ناوی آمریکایی جان خود را از دست دادند و ۲۱ آمریکایی غیر نظامی دیگر کشته شدند.
انتخاب ترامپ برای اداره وزارت دفاع آمریکا، جیمز متیس، یک زنرال نیروی دریایی است که همکاران او میگویند «تسویه حساب در خون او است.»
متیس در مورد جمهوری اسلامی، به غلط یا درست، میگوید «حکومت ایران یک دولت نیست، یک انگیزه انقلابی است که ایجاد آشوب و اغتشاش را باور و تعهد خود ساخته.»
او میگوید « (حکومت) ایران دشمن داعش نیست. من داعش را چیزی بیش از یک بهانه برای ادامه اقدامات تحریکات ایران نمیبینیم.»
دولت ترامپ برخلاف شعارهای انتخاباتی او که انزوا طلبی آمریکا را تبلیغ میکرد، مرکب از مردانی است با خلق و خوی ایستادگی و نیت برخورد با بحرانهای امنیتی از سر چشمه آنها.
دولت ترامپ با کنار نهادن سیاست «صبوری استراتژیک» اوباما - کلینتون، کره شمالی را وادار ساخت آزمایش تازه اتمی خود را که به بهانه ۱۰۵ سالگی کیم ایل سونگ تدارک دیده بود تعطیل کرده و به انجام یک آزمایش موشکی ناموفق قناعت کند.
دعوت بسیار کم سابقه روز چهارشنبه «فرمانده کل نیروهای مسلح آمریکا» از یکصد سناتور برای حضور در کاخ سفید و شنیدن توضیحات پیرامون وضعیت کره شمالی حاکی از قصد دولت تازه به نمایش عضله نظامی در حل بحرانهای منطقهای است.
اگر چه سیاست خارجی دولت ترامپ در رابطه با جمهوری اسلامی هنوز به صورت روشن انتشار نیافته ولی جهت آنرا که مخالف با مسیر حرکت سیاسی دولت اوباماخواهد بود می توان از اظهارات رییس جمهور، معاون او و همچنین وزرای خارجه و دفاع آمریکا میتوان گمان زد: شعار «استفاده از همه گزینههای روی میز» در دولت ترامپ به یک اصل تبدیل شده و مفهوم مستقیم آن در رابطه با ایران، آمادگی آمریکا برای استفاده از نیروی نظامی است.
دولت ترامپ در جهت قطع مداخلات ایران در منطقه با اسرائیل و ائتلاف اعراب منطقه همسو است و در جهت رسیدن به هدفهای سیاست تازه و عقب راندن سپاه از عراق، سوریه، جنوب لبنان و یمن استفاده از توان نظامی را مد نظر دارد.سپاه پاسداران با تحریکات مکرر در آبهای خلیج فارس، و انجام آزمایشهای موشکی در مقاطع حساس زمانی، با این استدلال که «برنده نهایی ما خواهیم بود» می تواند ایران را به ورطه جنگ با امریکا بکشاند.