دستگاه حاکم آغاز پایان حیات خود را دیده و همچون گاوی که به سلاخی کشیده میشود به هراس افتاده؛ نمایش انتخاباتی حاکمیت اسلامی آغاز گردیده و این هراس از لابهلای اخبار رسانههای حکومت بهوضوح دیده میشود. برای همگان محرز است که قبل از هر انتخاباتی در ایران، ولایتفقیه شماری از عوامل خود را جابهجا میکند تا درنهایت از میان آنها به صورت نمایشی تعدادی از طریق شورای نگهبان انتخاب میشوند.
در این میان فردی انتخاب میشود که مورد تأیید ولایتفقیه باشد و مطلقاً انتخاب مردم ایران نیست، چرا که بهواقع در حاکمیت اسلامی رأی مردم اعتباری ندارد.
انتخاب نمایندگان ملت، نوشتار قوانین و تأسیس احزاب سیاسی در کف اقتدار شخصی ولایتفقیه نهفته است.
در حاکمیت اسلامی تنها رضایت ولایتفقیه به مسائل گوناگون اعتبار میبخشد و برگزاری انتخاباتهای نمایشی، تنها برای مشروعیت بخشیدن به رژیم فعلی میباشد.
نمایش انتخاباتی تنها ابزاری است برای حکومت، چرا که جایگاه نظام قرون وسطایی در کجاست و رأی مردم و به دنبال آن دموکراسی در کجا قرار میگیرد؟!
و قابل توجه است که نمایش انتخاباتی در این دوره از ریاست جمهوری به برملا ساختن دست یکدیگر در فساد و چپاول تبدیل گشته است که در پی آن آشفتگی و شکست سیاسی هر دو جناح بهوضوح دیده میشود که خود نمایانگر پوسیدگی و فرو ریختگی ستونهای نظامی است که آقایان بارها ادعای محکم و استوار بودنش را مطرح کردهاند!
حال باید پرسید آیا شخصی که انتخاب میشود؛ به راستی مورد تأیید مردم است؟! آیا او بهدرستی نمایندهی انتخاب شدهی مردمی است که به کشورهای خارجی و سازمان ملل معرفی میشود؟!
عاملان فقر و فلاکت مردم، همین افراد هستند.
آقای روحانی در حالی مدعی برقراری تدبیر و امید و شادی هستند که بارها شاهد بودهایم با تمام قوا از اعدام و سرکوب و قلع و قمع جوانان این مرز و بوم دفاع کردهاند!
طبق آمار رسمی حکومت ایران، دولت ایشان، در طی چهار سال، بالاترین آمار اعدام را به نام خود ثبت کرده است!
مگر در همین دولت ایشان نبود که تمام آقایان یکی پس از دیگری به صحنه آمدند و رازهای پنهان در دههی شصت را بازگو و به آنچه بر سر این مردم آوردند؛ افتخار کردند؟!
مگر جز این است که پور محمدی در سال ۶۷ یکی از اعضای اصلی هیئت مرگ آن دوره بود؛ اکنون از سردمداران و مسئولین بالا رتبهی همین دولت است؟!
مگر در همین دولت فعلی نبود که بیستوپنج نفر از جوانان کرد این سرزمین را اعدام کردند؟!
مگر همین ایشان در سال ۷۸ با سمت "دبیر شورای امنیت ملی" نقش اصلی را در سرکوب وحشیانهی قیام جوانان ایفا نکردند؟!
رواج فساد، فحشا و تملقگویی،زادهی حکومت استبدادی است. این نا به هنجاریها در بطن زندگی مردم ایران ناشی از عدم مدیریت صحیح است. متاسفانه همانطور که شاهد بودهایم؛ کلید جادویی آقای روحانی نه تنها به گشودن قفلی منجر نشد، بلکه قفلهای بزرگتری نیز پدیدار گشت؛ البته که کلید ایشان برای برخی از عزیزان و نزدیکانشان گرهگشا بود!
اینک که موعد برگزاری نمایش انتخاباتی است؛ ایشان به اقدامات مضحکی، مانند کوهپیمایی و عکس گرفتن در کنار دختران جوان، برای جلب آرای مردم، روی آورده است؛ و این در حالی است که آقای روحانی یکی از سردمداران حجاب اجباری در ایران بود! بدین گونه است مصداق بارز استفادهی ابزاری از آرای مردم؛ اقتصاد و سیاست که جای خود را دارد!
اما آن دیگری آقای رئیسی که بهتازگی در روزنامهها به حضرت آیتالله رئیسی ملقب گشتهاند! "از اعضای هیئت مرگ در سال ۶۷" و در ابتدای حاکمیت اسلامی مناصب مختلفی از جمله دادیار و دادستان مناطق مختلف را گذراندهاند و نگاهی به کارنامهی ایشان شرکت در اعدامهای گروهی را به خاطر میآورد. گفته میشود ایشان حتی برای یک روز نیز تجربهی کارهای اجرایی نداشته است، اما بهتر است بگوییم البته که ایشان تجربهی کارهای اجرایی بیشماری را در زمینهی اعدامهای سال ۶۷، به نام خود ثبت کردهاند؛ و نشاندن داغی بر دل تعداد بسیاری از پدران و مادران که هم چنان به دنبال نشانههایی از عزیزان خود هستند! اما آقایان با افتخار از آن به عنوان "حکم الهی" یاد میکنند!
چگونه میتوانند آقایان کاندید ریاست جمهوری، رد خون بسیاری از انسانهای بیگناه را از وجود تاریک خود بزدایند؟! و آیا هیچگاه در یکی از این مناظرهها این سؤال پرسیده خواهد شد و تدبیری برای آن اندیشیدهاند؟!
من "مریم اکبری منفرد" زندانی سیاسی زندان اوین، هشت سال است که در زندانهای حاکمیت اسلامی میباشم و هر روز شاهد فجایع تجاوزات و شکنجههای زنان زندانی بوده و هستم و با مشاهدهی آنها در زندانهای گوهردشت، رجایی شهر، شهر ری و اوین با صراحت هرچه تمامتر میگویم که این رژیم بنیادگرا رفرم پذیر نمیباشد.
با آنکه حکومت با هدف القای تغییر اوضاع،مدلهای به ظاهر مختلفی از رئیسان جمهور عرضه کرده مانند: (اصلاحات، اصولگرا، اعتدالی و...) اما دههها میگذرد و حاصل آن چیزی جز وعدهها، اطوارهای پایانناپذیر،گزافهگوییها و تبلیغاتی بیش نبوده است؛ چرا که هنوز هم هموطنان ما در خرمشهر و آبادان و...جنگ زده هستند!
نارضایتی و ناامیدی عمومی از وضع موجود، خروج سرمایهها و عصیان و ترک وطن نسل جوان را به دنبال داشته است و جوانان عاشقانه، داوطلب زندان، شکنجه و مرگ میگردند.
امروزه دستگاه سرکوب هم چنان در چرخهی کار همان سالیان ۶۰،۶۷،۷۸،۸۸ به نام دفاع از اسلام و نظام مقدس اسلام میچرخد و جوانان را به خاک و خون میکشد...!
اگر اسلام اینگونه است پس جاهلیت و ارتجاع چگونه است؟!
این حکومت برای ادامهی حیات به هرگونه جنایتی دستاویز میشود و امنیت مردم سرزمینهای دیگر را برای رسیدن به اهداف خود به خطر میاندازد؛ سوریه، عراق، یمن و...
در تمامیت این رژیم نه اصلاحپذیری جای دارد و نه رفرم پذیر است و نه بهرهای از اعتدال و امید، چرا که بیاصل و بنیاد است!
و تمامیتش برای مردم ایران نامشروع!
"رأی من نه به حاکمیت اسلامی است".
مریم اکبری منفرد
اوین - اردیبهشت ۱۳۹۶
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مریم اکبری منفرد از دیماه ۱۳۸۸ با حکم ۱۵ سال حبس در زندان به سر میبرد.