به طور متداول ، مواقعی نظام تصمیم به مهندسی انتخابات و کودتا می گیرد که شخص اول اجرایی کشور(رییس جمهور) از خط قرمزها و سیاست های کلی نظام گذر کند. حال این خط قرمزها چیست؟
یکم: شورای نگهبان
دوم: سپاه پاسداران
سوم: قوه قضاییه
چهارم: بیت رهبری
پنجم : ارگانهای مرتبط با رهبری مانند بنیاد مستضعفین ، آستان قدس رضوی ، تشخیص مصلحت نظام و...
باید درنظر داشت که تنها فردی که حرف اول و آخر را دراین نظام میزند ، شخص اول کشور یعنی همان رهبر نظام است. لذا شخصی که بر مسند ریاست جمهوری باشد و بخواهد از این خط قرمزها پایش را فراتر بگذارد ، توسط اجماع نهادها و قدرت های فوق والبته با همراهی رهبری که نظارت مستقیم دارد ، حذف خواهد شد. تفاوتی هم نمی کند که در این رأس ، آقای خمینی باشد یا خامنه ای. در حاکمیت دینی این یک اصل است:
مهم نیست اکثریت مردم چه می خواهند ، بلکه مردم بازیچه ای هستند برای نمایشِ مشارکت در انتخابات ، و اگر رای آنها به مزاج حاکمیت نباشد ، بدون فوت وقت در آن مداخله خواهند کرد.
سال شصت و اولین کودتا علیه ریاست جمهوری ایران بود.سرآغازی برای یکدست شدن قدرت حاکمیت در کشور. کودتا بر علیه آرای اکثریت مردم از طریق فرمان رهبری ونهادهای ذیربط و سپس سرکوب معترضین.
شاید اولین باری که این کودتا در رابطه با "ابوالحسن بنی صدر" روی داد ، قدرت و استبداد حاکمیت همانند امروز سازمان یافته نبود. اما با گذشت ماهها وسالها ، این قدرت به شکل فزاینده ای افزایش یافت. به شکل و فرمی که در انتخابات سال هشتاد وهشت بصورت آشکارمهندسی انتخابات ، اینبار بر علیه میرحسین موسوی شکل گرفت . کودتایی سازمان یافته برای به کرسی نشاندن نظر رهبری ، که البته با اعتراض ملیونی مردم ، کودتاچیان را غافلگیر کرد.
همگان دیدند که پس از مهندسی انتخابات ، چطور حکومت نظامی برقرار شد ومردم به چه سان ، سرکوب شدند.
حال در انتخابات پیش رو و آغاز مناظرات و میتینگ های انتخاباتی نامزدها ، "حسن روحانی" چندین بار،از این خط قرمزها عبور کرده است. آقای روحانی روز هجدهم اردیبهشت در جریان یک سخنرانی در شهر همدان گفته بود که : "مردم ایران اعلام میکنند آنهایی که در طول سی و هشت سال فقط اعدام و زندان بلد بودند را قبول ندارند." او در بخشی از سخنان خود با اشاره غیر مستقیم به "ابراهیم رییسی" ، اعدام های سی و هشت سال را نام برد.
موضعی که در "جمهوری اسلامی" هیچ فردی حق اظهار نظر درباره آن را ندارد. و بعضاً پیش آمده که مقامات اجرایی دراین سالها بواسطه اجرای این احکام (سرکوب ها و اعدام ها)، افتخار کرده و به خود بالیده اند .
از سوی دیگر رییس قوه قضاییه به این سخنان واکنش نشان داده است. صادق آملی لاریجانی دراین زمینه گفته است : "متاسفانه برخی از نامزدها به گونه ای عمل کردند که گویی اپوزیسیون نظام هستند و در جهت سیاه نمایی و زیرسوال بردن نهادهای قانونی نظام گام برداشتند که مطمئناً چنین اقدامی برخلاف مصالح ملی است."
مبحث دیگری که تئوری کودتا در انتخابات را افزایش می دهد ، اختلاف نظرهای حسن روحانی با آقای خامنه ای در چهارسال اخیر بوده است که آخرین آن به صحبتهای اخیر رهبرجمهوری اسلامی برمیگردد.
آقای خامنه ای در آخرین منبرِ خود گفت: " گاهی میشنویم بعضی میگویند یا در گذشته گفتهاند که وقتی ما آمدیم مسئولیت پیدا کردیم، توانستیم سایه جنگ را از سر کشور رفع کنیم، اما این حرفها درست نیست و واقعیت آن است که در تمامی سالهای متمادی، حضور ملت در صحنه، باعث رفع سایه جنگ و تعرض از سر ایران شده است."
این در حالی ست که "حسن روحانی" و حامیان او بارها با صراحت تمام از برجام به عنوان برگ برنده ای که سایه جنگ را از روی مردم ایران برداشته است ، یاد کرده اند.
اندکی مانده به روز انتخابات و اعلام حمایت "باقر قالیباف" از "ابراهیم رئیسی" نشان دهنده پیامی ست از سوی حاکمیت. اکنون همسانِ سالِ هشتادوهشت ، طیف اصولگرایان یک کاندیدا دارند و "سید ابراهیم رئیسی" جایگزین "محمود احمدی نژاد" با همان شعار حمایت از محرومان و مستضعفان به میدان آمده است. البته فضای کشور هنوز همانند سال هشتادوهشت برعلیه جریان اصولگرایی متشنج نشده است ، اما نطق های اخیر آقای روحانی می تواند عاقبت ناخوشایندی برای ایشان درپی داشته باشد. تاریخ گواه این رویداد است : ابوالحسن بنی صدر در تبعید ،مهندس بازرگان ، هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی از صحنه سیاسی کشور حذف شدند ، آیت الله منتظری ، مهندس موسوی و مهدی کروبی حصر شدند و محمود احمدی نژاد هم که روزگاری نماینده راستگراها بود ، جریان انحرافی نام گرفت و بدون هیچگونه دلیل روشنی از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد.
اهمیت انتخابات برای رژیم بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا دمکراسی. تنها امری که برای حاکمیت دینی موجود حائز اهمیت است، حفظ نظام بدون تغییرات ساختاری می باشد. در این راه اگر هر فردی بخواهد در قامت رییس جمهور ویا هر مقام دیگر پایش را فراتر از قاموس ولایت فقیه بگذارد ، از صحنه سیاسی کشور حذف خواهد شد. چنانچه دیدیم عاقبت رییس جمهورهای پیشین ، چه بود و چه شد...!