رادیوزمانه - آیا ابراهیم رئیسی از این پس یکی از شمایل پایدار نظام خواهد بود؟ آیا او اکنون پیشوای جریان اصولگراست؟ در رسانههای ولایتمدار از او تعریف و تمجید میشود. اما سران اصولگرایان در مجموع ساکت هستند. به نظر میرسد که او را دارند بدرقه میکنند که به مشهد برگردد. بعید است دوباره پایش به تهران برسد، دست کم به عنوان شمایل سنتگرایان و راستگرایان افراطی.
ابراهیم رئیسی شکست خورد. خودش و هوادارانش دارند توجیه میتراشند. کاندیدای ممتاز اصولگرایان اکنون دارد وجود "تخلفات انتخاباتی" را برجسته میکند. نامه نوشته به آیت الله احمد جنتی و پروندهای قطور هم ضمیمه آن کرده است. اما بعید به نظر میرسد که "نظام" بخواهد وارد بحث تشکیک نتیجه انتخابات بشود، که اگر چنین کند آنگاه پرونده به آن چیزی که رئیسی تحویل جنتی داده، محدود نخواهد ماند. بحث دورههای گذشته هم باز خواهد شد. بنابر این بهانه "تخلف انتخاباتی" میرود کنار مجموعه دیگری از بهانههای توضیح دهنده شکست اصولگرایان.
بهانه اصلی فریبکاری حریف است و اینکه طرف مقابل به طور نظامیافته رئیسی را تخریب کرده است. علیرضا پناهیان، منبری مبلغ اصولگرایان، در این باره در سایت رجانیوز نوشته است:
«سخنان آقای روحانی که در یک هفتۀ اخیر بر رقیبهراسی تمرکز یافته بود و همصدا با تمام رسانههای بینالمللی به افترا و تخریب روی آورده بود، کاملا نشان میدهد او برای دفاع از کارآمدی دولت خود سخن تازهای ندارد و چاره را در تخریب ناروای رقیب میداند؛ که موثر افتاد. بیتردید بخشی از عموم مردم که به آقای رئیسی رای ندادند، تحتتأثیر این پروژه بودند و ما نتوانستیم به رفع تهمتها در حد وسیع اقدام کنیم و شاید گاهی در گوشه و کنار بر آن افزودیم.»
پناهیان در همین مقاله از نقاط قوت حرکت اصولگرایان در انتخابات اخیر را کنارهگیری محمدباقر قالیباف به نفع رئیسی میداند و میگوید:
یک پیروزی «در این انتخابات، ایجاد همدلی و همراهی یک اقلیت منسجم و قدرتمند بود که با کنارهگیری آقای قالیباف به نفع آقای رئیسی به اوج رسید. هماکنون دیگر نتیجۀ انتخابات را کسی به گردن دیگری نمیاندازد و آمادگی برای هر نوع همکاری و همراهی در آینده پدید آمده است. هرچند معلوم نیست واقعاً این کناره گیری عملاً چقدر موجب افزایش یا کاهش آراء رقیب شده باشد، ولی برای انسجام درونی گفتمان ما بسیار دلنشین بود.»
از همین عبارت برمیآید که در میان اصولگرایان بحث وجود دارد که آیا کنارهگیری قالیباف درست بوده است یا نه. مقالهای در سایت رجانیوز علت شکست اصولگرایان را درست در همین کنارهگیری میبیند:
«عملاً طراحان محترم انصراف، با واداشتن آقای قالیباف به استعفا، ناخواسته پاس گل را به آقای روحانی دادهاند!»
رئیسی در مقام رهبر اصولگرایان؟
رسانههای طرفداررئیسی میکوشند از او نماد اخلاق بسازند و پیروزی او را در این بدانند که توانسته است صدای «محرومان» باشد. این رسانهها اکنون از دولت میخواهند به نیرویی که پشت او رئیسی است توجه کند. خود رئیسی در بیانیهای که پس از قطعی شدن شکستاش انتشار داده گفته است:
«رأی قریب به ۱۶ میلیون ایرانیِ خواهان تغییر، سرمایه ای مهم و پشتوانه عظیم است که به هیچ وجه نمی توان آن را در عرصه سیاسی و تصمیم گیری کلان کشور نادیده گرفت. اینجانب با اتکاء به همین پشتوانه مردمی، همه ظرفیت ها را برای پیگیری مطالبات مردم در مبارزه با فساد و تبعیض و تحکیم ارزش های انقلاب اسلامی به کار خواهم بست و هر اراده و تلاشی در دولت آینده با این جهت گیری را مورد حمایت قرار خواهم داد و همواره زبان گویای محرومان خواهم بود.»
اما آیا آن گونه که در این بیانیه و مقالات تعارفآمیز رسانههای اصولگرا دیده میشود، ولایتمحوران، او را رهبر خود میدانند؟ پیران این جریان، کسانی مثل آیت الله یزدی، سکوت کردهاند. از "جمنا" هم خبری نیست. اما از هم اکنون مقالاتی در رسانهها دیده میشود که نشانههای بحثهای پشت پردهاند. هم آن گونه که پدیده رئیسی ساخته شد، اکنون نوبت اوراق این سازه رسیده است. بحث در باره قالیباف، بحث درباره تتلو و چیزهای دیگری از این دست جلوههای علنی این اوراقکاری هستند.
عبدالله ناصری، یک تحلیلگری سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با سایت انتخاب در مورد رئیسی میگوید:
«آقای رئیسی ظرفیت اینکه رهبری یک جریان را برعهده بگیرد را ندارد. در جبهه اصولگرایی حتما افرادی دیگری وجود دارند که بتوانند این مسئولیت را عهده دار شوند و در نقش رهبر این جریان ظاهر شوند، افرادی مثل ناطق نوری، لاریجانی و ولایتی. به نظر بنده، زمینه ای برای رئیسی در این موضوع وجود ندارد.»