مجتبی واحدی - ایران وایر
اولین نکته قابل توجه بعد از پیروزی آقای روحانی، میزان آرا رئیسی است که بسیار بیشتر از حد تصور بود. با چهره ایی که از ایشان تصویر شد و نداشتن هر گونه سابقه اجرایی و تبلیغات گسترده بر این مبنا که اگر بر سر کار بیاید، دوباره تحریم و جنگ شروع شده و همه آزادی های اجتماعی محدود می شود، با آن تصویر منفور و بدی که ارائه شد، این میزان رای، نه امتیاز برای آقای رئیسی بلکه امتیاز منفی و زنگ خطری برای آقای روحانی و طرفدارانش محسوب می شود و نشان می دهد که اگر واقعا آن سوی ماجرای رقابت، یک چهره معتدل تر را برای کاندیداتوری نمایندگی می کرد، آراء آقای روحانی به خطر جدی می افتاد.
من گر چه مانند بسیاری از ایرانیان، از انتخاب آقای روحانی خوشحالم اما نمی توانم این هشدار را نادیده بگیرم که حجم بالای آرای آقای رئیسی نشانه نارضایتی موجود درجامعه است.
نکته دوم اشاره من به رفتارهای هیجانی و بی پردگی آقای روحانی در طرح برخی نابسامانی ها در جریان انتخابات بود. من سخنان آقای روحانی و واکنش هایش را رادیکال نمی دانم، بلکه معتقدم ایشان به یک سری واقعیت های مبتلابه جامعه اشاره کرد. صراحتی که در مورد دخالت نهادهای نظامی همچون سپاه، بسیج و قوه قضاییه در مدیریت اجرایی کشور مطرح کرد، به تمامی واقعیت داشت. اما به خاطر طرح چنین مسائلی که جامعه ما آن را به علت خفقان، یک جور رادیکالیسم تلقی می کند و به این دلیل که آقای روحانی، انگشتش را روی نقطه اصلی مشکلات کشور که «ولایت فقیه» است، گذاشت، نوعی هیجان ایجاد شد و بخشی از آرا ایشان هم مدیون همین هیجانات است. مردم به برنامه های آقای روحانی رای ندادند بلکه از ترس طرف مقابل به او پناه آورده و به او به خاطر شجاعتی که به خرج داد اعتبار دادند.
زین پس وضعیت آقای روحانی دشوارتر از دوره قبل خواهد بود. او به مردم گفت رای بدهید تا صدا و سیما را از دست این گروه در بیاوریم، رای بدهید تا حصر را بشکنیم، آقای روحانی هزینه این وعده هایش را باید پرداخت کند، حتی اگر از نخستین روزهای ریاست جمهوری ، سکوت اختیار کند.
به نفع آقای روحانی است که با تکیه بر مشروعیتی که از آراء مردم گرفته، بر سر مواضعی که در دوران انتخابات به آن اشاره کرده، محکم و استوار، ایستادگی کند چرا که تجربه آقای خامنه ای نشان می دهد هر وقت در مقابلش ایستادگی کنی، امکان دارد از مواضع کینه توزانه اش کوتاه بیاید و اگر طرف مقابل کوتاه بیاید، او هیچ حد و حدودی برای ضربه زدن قائل نخواهد بود.
تجربه این سالها نشان داده آقای خامنه ای از رفتار عمومی مردم هیچ پیامی دریافت نمی کند. او از این که در مقابل نظر اکثریت مردم ایستادگی و مخالفت کند، احساس لذت و شادمانی و قدرت می کند. اگر قرار بر انتقال پیام مردم به او بود، از سال 76 مردم در حال «نه» گفتن قاطعانه به او هستند. آیا او پیام مردم در انتخابات خبرگان را متوجه شد؟ او از قدرتنمایی در مقابل دولتی که منتخب مردم است، احساس لذت و شادمانی می کند، چون قادر نیست در برابر قدرت های جهانی بایستد، اما با ایستادگی در مقابل خواست مردم بی سلاحی که فقط متوسل به حق رای می شوند، به نوعی ارضا روانی دست پیدا می کند.
به باور من یکی از اولین نتایج این انتخابات، افزایش فشار بر آقای خاتمی حتی در حد حصر خواهد بود. رئیس جمهور را که نمی توانند به حصر بفرستند اما نماد مقابله با خواست مردم، به حصر کشاندن آقای خاتمی است
آقای روحانی حتی شجاع تر از آقای رفسنجانی است که رنج کشید و از موضع قدرت بیشتری برخوردار بود اما سکوت کرد. او اولین کسی است که علنا در مقابل آقای خامنه ای ایستاد و رسما از او نام برد. رفتار آقای روحانی می تواند عملکرد رهبری را بالانس کند اما او قطعا پاسخ این اظهاراتش را خواهد گرفت و هرگز از معرض کینه رهبری دور نخواهد ماند و آقای خامنه ای جایی که بتواند ضربه را وارد می کند گر چه ایستادگی آقای روحانی می تواند دفاع مناسبی باشد، معتقدم اگر روحانی کوتاه بیاید، رهبری همین توافق نیم بند برجام را به خاطر کینه ای که در جریان انتخابات از او به دل گرفته بهم خواهد زد. او زمانی به برجام تن داد که جیبش تهی بود ولی در شرایط فعلی که دهها میلیارد دلار به جیبش برگشته و به حد کافی برای ماجراجویی هایش در سوریه و لبنان پول دارد، نگرانی ویژه ای برای برهم زدن برجام ندارد.
ایشان تا زمانی که تحریم ها جیب مردم را نشانه گرفته بود، دارو را نشانه گرفته بود، هواپیماها را نشانه گرفته بود، تحریم ها را برکت می دانست ولی وقتی جلوی درآمد نفت را متوقف کردند و او دیگر نتوانست برای ماجراجویی هایش در کشورهای منطقه گشاده دستی کند، گفت برای رفع آزار دشمن مذاکره می کنیم. اما او در شرایط فعلی برای چند سال آتی پول دارد. در مجموع گمان نمی کنم انتخاب مجدد آقای روحانی باعث بهتر شدن اوضاع شود، بلکه احتمالا از بدتر شدن آنچه این روزها هست، جلوگیری خواهد کرد چرا که آنچه در ایران باعث نارضایتی است، رفتار نهادها و سازمان هایی است که خارج از کنترل دولتند.