ف. م. سخن - ویژه خبرنامه گویا
صادق لاريجانى از موضع رييس قوه ى قضاييه زبان به تهديد رييس قوه ى مجريه گشود. او گفت:
«...از اتاقهای فکر [يك عده] خبر میرسد که میگویند «تا التهابات انتخاباتی باقی است و فضا داغ است، باقی منویات خود را دنبال کنیم و سخنان خود را به کرسی بنشانیم». بنده از چنین فضایی بوی فتنه استشمام میکنم...».
اين دقيقا همان چيزى ست كه ما گفته ايم و مى گوييم. تا شور و هيجان انتخابات باقى ست و فضا داغ است، بايد خواسته هاى خود را مطرح كنيم و نظر منطقى و منطبق با قوانين جمهورى اسلامى خود را به كرسى بنشانيم.
شامّه ى قاضى القضات، از اين موضوع ساده، بوى فتنه استشمام مى كند. قاضى القضات به اين بو چنان عادت كرده است كه اگر ما امروز تقاضاى آزاد كردن حضور زنان در استاديوم ها را هم بكنيم، خواهد گفت كه از آن بوى فتنه مى آيد.
آن چه آقايان هنوز به عنوان «فتنه ى ٨٨» از آن ياد مى كنند و نسبت به وقوع مجددش وحشت دارند، معلوم است كه از بين نرفته است. اين آتش سوزانى ست كه حكومت اسلامى، به زير خاكستر رانده و به نديدن اش دلخوش است اما واقعيت آتش را نمى توان كتمان كرد. از زير خاكستر حرارتى بس مهيب قابل حس كردن است.
حسن روحانى در يكى از سخنرانى هاى انتخاباتى اش از شكستن حصر سخن گفته. آملى اين سخنان را در حد و حدود مسووليت هاى رييس جمهور نمى داند و موضوع حصر را به يك مرجع «عالى»، به نام «شوراى عالى امنيت ملى» و «پروسه» هايش ارجاع مى دهد. او پيشاپيش، همين شوراى عالى امنيت ملى را هيچ مى شمارد و مى گويد به فرض كه اين شورا راى بر عدم حصر بدهد، تازه سر و كار محصوران به قوه قضاييه خواهد افتاد.
مشخص است كه آملى لاريجانى، راى خود را پيش از محاكمه ى سران جنبش سبز صادر كرده است:
اعدام!
و با اين تهديدهاى لفظى مى خواهد كه دنبال كنندگان حق محصوران، عقب بنشينند و از ترس محاكمه و حكم سنگين محصوران، دست به اقدام نزنند.
سخن گفتن قاضى القضات حكومت اسلامى، دو وجه دارد:
١- خوار و خفيف شمردن مردم و كسانى كه در بدنه ى حكومت، خواهان رفع حصر هستند، و در راس آن ها حسن روحانى، با گفتن اين جمله كه: «شما چه كاره ايد كه بخواهيد حصر را بشكنيد؟»
٢- پيش كشيدن موضوع «بوى فتنه» و «سيلى زدن به فتنه گران» به منظور ترساندن از عواقب در خواست رفع حصر و ايجاد ارعاب.
ما كه سال ١٣٦٠ را ديده ايم، و ايستادگى دكتر بنى صدر در مقابل تندروهاى حكومت را تجربه كرده ايم، بايد از خطاهاى او درس بگيريم؛ همين طور از خطاهاى محمد خاتمى كه بر خلاف جهت بنى صدر حركت كرد و او هم به قعر دره ى جهنمى حكومت اسلامى سقوط كرد.
تهديد صادق لاريجانى نقش بر آب مى شود اگر:
١- روحانى در مقابل اين سخنان مرعوب كننده به فوريت موضع بگيرد و دلايل بى گناه بودن محصوران را رسما اعلام كند.
٢- مردم راى دهنده به روحانى از او براى رفع حصر حمايت كنند.
٣- روحانى از مقام بالاى خود -كه با تاييد صلاحيت حكومت و نيز مردم به دست آورده- استفاده كند.
در خفا براى رفع حصر كوشيدن اگرچه شايسته ى قدردانى ست ولى علاج درد نيست. اين در خفا عمل كردن، درست به مانند درخواست زندان بانان از خانواده ى زندانيان است مبنى بر اين كه اعضاى خانواده، موضوع زندانى شدن عزيزشان را مسكوت بگذارند و آن را رسانه اى نكنند. تجربه به ما ثابت كرده است كه بعد از هفته ها و ماه ها سكوت، زندانى، دچار سرنوشت شومى مى شود كه اگر خانواده ى او از ابتدا موضوع را به رغم تهديدات، رسانه اى مى كردند، چنين سرنوشتى نصيب او نمى شد.
تجربه ى تلخ خاتمى نشان داد كه كارها در خفا نتيجه نمى دهد. تجربه ى تلخ بنى صدر هم نشان داد كه به جاى مردم به گروه و دسته متوسل شدن، كارى از پيش نمى برد. اين قدرت مردم است كه لايزال است و نه قدرت فلان گروه و سازمان.
روحانى بايد سريع عمل كند. هر روز تاخير، موجب جرى تر شدن تماميت خواهانِ «ديوارساز» و مرتفع شدنِ ديوارها خواهد شد.