الف.لام.نیم ـ خبرنامه گویا
در دست ما کدو، در دست تو خیار
ایران شده هلـــو، آتش به اختیـــار
عمامــــهی مــن و شلاقِ دست تو
خوش جا نشستهاند، میآورم، بیار
هر چه کُنـَم ستم، هرچه زَنی به جور
دَم برنیـــاورنــــــد، از خوف اقتــــــــدار
مَهدی عَلَم کُنَم، سرباز او تویی
ملت کپیده در سودای انتظـــــــار
بی رحم و احترام، تا ته فرو بکــن!
محکم بزن! نترس! از داد و از هوار
ترسات نباشـد از این امـــت زبـــون
در چشمه گِل کُن و در آسمان غبار
از بهر آب و نان تسلیـــم میشوند
ترسوی خفته را با حقِ خود چکار؟!
نان گلوی خویش پیش من آورند
از لقمـهی یتیم تا سهم الاحتکار
از شاه باستان تا مفلس عرب
شاهد بیاورنـد در کسب اعتبار
ترسات بهدل مباد، پیچاش بهدست ماست
این قــــوم مفــتخر، مفتـــــونِ افتخـــــــــار
از احتــــــلام مرد تا حیـــض هــــر زنی
حکماش نوشتهایم، ما شیر و او شکار
تا ورد ما به لب، دارد اثر چه باک؟
احمق پیاده، ما بر گـُردهاش سوار
پست الکترونیک: [email protected]