Sunday, Jun 18, 2017

صفحه نخست » ناگفته‌ها و رازهای سیاسی«حاج حسین»؛ مرد پشت صحنه اصولگرایان

x99zzza91573w88_small.jpgخیلی ها فکر می کنند که افرادی مانند غلامعلی حدادعادل یا محمد رضا باهنر هستند که امورات را در چپ و راست جناح اصولگرا مدیریت می کنند اما آنها که شناخت بیشتری از راستگرایان دارند می دانند کسان دیگری در پشت پرده حضور دارند که در گعده های محرمانه تصمیماتی مهم و سرنوشت ساز اتخاذ می کنند .

به گزارش نامه نیوز : یکی از این افراد بدون شک ، «حسین فدایی» است . کسی که او در محافل سیاسی و در میان خودشان «حاج حسین» خطابش می کنند .

«حاج حسین» از مهمترین افراد جناح راست است . خیلی ها به تصمیمات او احترام می گذارند و بر همین اساس است که او قدرت لابی خوبی پیدا کرده است . چندان تمایلی ندارد تا مانند محمد رضا باهنر و غلامعی حدادعادل روی ویترین رسانه ها باشد . او در انتخابات ادوار اخیر بر روی تصمیم سازی اصولگرایان تاثیرات زیادی داشته است . با اینکه اخبار رسمی در این خصوص بسیار کم است اما می توان با مرور برخی مقاطع به نشانه هایی از حضور او رسید .

از شورای فدایی تا نامزدی احمدی نژاد
شاید بهتر باشد از ماجرای انتخابات سال ۸۴ و تاثیر او بر این رقابت شروع کنیم. او جایی از لابی های آن سال گفته و از چگونگی تلاش برای حذف هاشمی و لاریجانی؛ «ما می‌خواستیم افراد متعلق به اردوگاه توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی رای نیاورد. این جمع‌بندی ما با اجماع شورای هماهنگی به تصویب رسید که نامزد ما نباید از اردوگاه دوم خرداد باشد؛ کاری کنیم که حتما یک اصولگرا رای بیاورد و آنها رای نیاورند.دوم اینکه بحث‌های بسیاری در خصوص آقای هاشمی صورت گرفت و در نهایت اجماع بر این شد که بهتر است آقای هاشمی نیاید و اگر آمد، نامزد ما نخواهد بود. توافق سوم این بود که هفت نامزد را معرفی می‌کنیم. البته دلایل اینکه چرا آقای هاشمی نباشد، در چند بند احصا شد و مورد اتفاق قرار گرفت؛ اسنادش هم موجود است. این هفت نامزد همان افرادی بودند که برای شهرداری مطرح شدند. آقای ولایتی کناره‌گیری کرد. علاوه بر این، توافق کردیم چون آقای حداد رئیس مجس است نامزد انتخابات نباشد. بدین ترتیب از هفت نفر به پنج نفر رسیدیم.»

او سپس به ماجرای چگونگی تلاش برای حذف لاریجانی بعد از معرفی او به عنوان نامزد شورای هماهنگی می پردازد :« چهار نامزد دیگر- آقای رضایی، احمدی‌نژاد، قالیباف و توکلی- به این رفتار معترض شدند، با یکدیگر پیمان بستند و میثاق نامه‌ای امضا کردند. قرار شد همان ساز و کار قبلی رعایت شود و برای مقبولیت هم سنجش افکار عمومی صورت بگیرد؛ دو دستگاه سنجش‌گر و زمان‌بندی سنجش هم مشخص شد. قرار شد تا ۱۵ اردیبهشت سنجش کنیم و بعد تصمیم گرفتیم.»

کسانی که تحولات آن دوران را به یاد می آورند حتما خاطرشان هست آن روزها روزنامه ها تیترهایی با این مضمون زدند :«شورای فدایی اعلام موجودیت کرد»«تشکیل شورای فدایی در بهشت»«شورای هماهنگی ۲ آمد»«شورای فدایی مقابل شورای ناطق». اینکه حسین فدایی چه نقشی در همنشینی آن ۴ نامزد داشته هنوز جزو ناگفته های تاریخی است اما این سخنان فدایی نشان می دهد که او دقیقا در بطن تحولات بوده است .

داستان ۸۴ اما ادامه داشت . حالا زمان ظهور احمدی نژاد بود . روایت فدایی را از آن روزها می خوانیم؛ «در همین مسیر بودیم که ادبیات آقای احمدی‌نژاد برای ما سوال برانگیز شد. ایشان گفتند: «من تکلیف دارم که به صحنه آمده‌ام.» ما حساس شدیم که تکلیف دارم یعنی چه؟! بالاخره ما ساز و کاری تعیین کرده‌ایم. میثاقی هست، عهد و پیمانی هست، اصلا رعایت این پیمان و اصول مورد توافق هم تکلیف است.جلسه‌ای گذاشتیم، من آقای احمدی‌نژاد، آقای دارابی و آقای زریبافان. من از آقای احمدی‌نژاد سوال کردم: «منظورتان از تکلیف چیست؟ آیا آقا به شما حرفی زده‌اند؟ ما هم جایی حرفی نگفته‌ایم که شما چنین احساسی داشته باشید.» گفت: «باید چه کار کنیم؟» گفتم: «اگر فکر می‌کنید که تکلیفی دارید، باید بروید و از آقا سوال کنید.» قرار شد ایشان برود سوال کند. وقتی تعیین کردند، ایشان رفت و صحبت کرد و خودش به این جمع‌بندی رسید که کناره‌گیری کند و رئیس‌ ستاد آقای قالیباف شود. وقتی آمد، سوال کردیم نتیجه ملاقات چه شد؟ چیزی نگفت؛ به من گفت: تو بگو! حالا من که در ملاقات نبودم. گفتم شما ملاقات کرده‌اید و باید تعریف کنید. پنج دقیقه بحث کردیم که ایشان بگوید یا من بگویم. گفتم من یکسری کلیات را می‌دانم اما شما باید بگویید. ما فقط می‌دانیم که شما به این جمع‌بندی رسیده‌اید که کناره‌گیری کنید و رئیس ستاد آقای قالیباف شوید. گفتم پس روشن است که باید چه کار کنیم. این حرف‌‌ها مورد اعتراض آقای زریبافان قرار گرفت. اما آقای احمدی‌نژاد به ایشان عتاب کرد و گفت که چیزی نگو، همین است.جلسه دومی تشکیل شد. همان جلسه چهار نفره تا گزارش ایشان از دیدار با آقا را بگیریم. البته با خود آقا ملاقات نکرده بود؛ به دفتر مراجعه کرده و با یکی از نزدیکان ایشان صحبت کرده بود؛ ایشان مطالب را به آقا منتقل کرده بود و ایشان گفته بودند که به آقا بگویید جمع بندی من این است و آقا هم ایشان را دعا کرده بودند. این پاسخی بود که ایشان گرفت.

تکلیف ما روشن شد و اگر ایشان تکلیفی برای خود متصور بود، از بین رفت و حتی بنا بر پیشنهاد خودش، مسیر جدیدی باز شد. بعد از آن جلسه ما سه یا چهار جلسه گذاشتیم تا در خصوص چگونگی اعلام انصراف و ریاست ستاد آقای قالیباف به جمع‌بندی برسیم. بعد از جلسه سوم یا چهارم بود که ایشان دیگر در جلسات حاضر نشد و ما از هم جدا شدیم. بعد هم ایشان اعلام حضور و ثبت نام کرد و آن پیمان‌ شکسته شد.»

تلاش برای منصرف کردن آیت الله انتخابات

«حاج حسین » اما همچنان تلاش کرد تا در سال ۸۴ تاثیر گذار باشد . ماموریت بعدی او تلاش برای نیامدن هاشمی رفسنجانی بود. به دیدار او در کاخ مرمر می رود . سوالاتی از او می پرسد و حجتی برای کناره گیری مطرح می کند :«از آقای هاشمی پرسیدم که خاطرتان هست در ملاقات قبلی به شما چه گفتم. ایشان گفتند که «همه آنها را قبول داشتم و هنوز هم قبول دارم.» گفتم: «پس چرا کمک نمی‌کنید که اصولگرایان نامزد واحدی داشته باشند؟ ما ساز و کاری داریم که هر کس مقبولیت بیشتری داشته باشد را به مردم معرفی کنیم. الان هم سنجش کرده‌ایم و رای آقای قالیباف از همه بالاتر است. اگر شما کمک کنید مسئله تمام می‌شود.» اما ایشان حاضر نشد .در آخر جلسه گفتم: «البته اگر شما به صحنه بیایید و در خوش‌بینانه‌ترین حالت در انتخابات به مرحله دوم بروید، برای جایگاه شما خوب نیست.»

گفتند:«قبول دارم. » گفتم: «اگر قبول دارید، تحلیل ما این است که انتخابات به مرحله دوم می‌رود و شما رای نخواهید آورد.» آقای هاشمی گفت: «البته من در سنجش‌ها ۵۷ درصد رای دارم.»

نتیجه آن انتخابات البته منجر به رای آوری نامزد مد نظر فدایی یعنی محمد باقر قالیباف نشد اما او خودش را چندان دور از محمود احمدی نژاد یعنی فرد پیروز انتخابات حس نکرد . فدایی تلاش کرد تا محمود احمدی نژاد او را از خود بداند .

«حاج حسین» در پارلمان
حالا زمان پارلمانتاریستی رسیده بود. او با دوستان دیگرش یعنی غلامعی حدادعادل به پارلمان رسیده بود ؛ با آبادگران .

فدایی در مجلس هفتم کار سختی برای لابی گری برای ریاست حدادعادل داشت اما در مجلس هشتم تلاش های او برای رییس نماندن لاریجانی نتیجه نداد. یک شکست سخت در یک انتخابات داخلی . علی لاریجانی در آن سال توانسته بود رقیبش غلامعلی حداد عادل را در انتخابات داخلی فراکسیون اصول‌گرایان مجلس با ۱۶۱ در مقابل ۵۰ رأی شکست دهد.او در تهیه لیست مجلس هشتم ، نهم و دهم هم نقش به سزایی داشت . تلاش هایش در مجلس هشتم ناکام ماند و در عین ناباوری از ورود به مجلس نهم باز ماند . او از مهمترین بازمانده های این انتخابات بود .

حسین فدایی بعد ها در انتخابات مجلس دهم هم نقش آفرینی مهمی کرد . او در شب نشینی های خانه حدادعادل جزو گروه هشت بود . آنها برای آن انتخابات همه کار کردند ؛ از جمله حذف بخش مهمی از اصولگرایان که حامیان لاریجانی هم جزو آنها بودند . لیست آنها به شکست سختی در مجلس خورد و سکوت حسین فدایی همچنان ادامه دار شد ؛ آن هم در شرایطی که حدادعادل به میدان آمده و در تحلیل باخت سی بر هیچ گفته بود :«یک شکست جزیی بوده است»

نگاه «حاج حسین» به پاستور
مرد پشت صحنه اصولگرایان بعد از سال ۸۴ تلاش هایی برای تاثیر گذاری بر انتخابات سال های بعد داشت . او دیگر آن نسبت سابق را با احمدی نژاد نداشت و ترجیح داد راه رفیق سابقش را جریان انحرافی بداند. او در جایی در انتقاد به جریان انحرافی گفته بود :« مطالب دیگری نیز از جریان انحرافی و نفوذی دیده و شنیده شده که غیبیات و توسل به اجنه و شیاطینی را مطرح می کنند که در خور انسان مؤمن، شیعه، مقلد و مقید به خط فقاهت نیست.»

او با دولتی های وقت فاصله زیادی پیدا کرد . همین فاضله منجر به برخی افشاگری ها شد. سایت روزنامه دولتی ایران در زمان احمدی نژاد ودر فاصله اندک باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری یازدهم چنین نوشته بود : « تنها ۵ ماه تا برگزاری انتخابات یازدهم ریاست جمهوری باقی مانده و او باید ثمره تلاش‌های ۷ ساله‌اش را بچیند. با این وجود اوضاع برای قالیباف به مراتب نامساعدتر از سال ۸۴ است. اگر در انتخابات سال ۸۴ ایثارگران، رهپویان و اصولگرایان ترقی‌خواه سفت و محکم از او دفاع می‌کردند، حالا همین دوستان سابق معاون اولی دولت غلامعلی حداد عادل را به او پیشنهاد می‌کنند؛ حداد عادلی که خود در سال ۸۴ در صف حامیان محمدباقر قالیباف قرار داشت! امروز حسین فدایی در دفتر حدادعادل مشغول رتق و فتق امور ستاد این ادیب سیاست مدار شده است و زاکانی می‌کوشد تا جبهه پایداری را به حمایت از حدادعادل راضی کند. اگر این داده‌ها صحیح باشد مشخص می‌شود که فدایی به چه دلیل در این هفته‌ها ساکت است و فعالیت علنی ندارد. فدایی در سال ۸۴ برای شکست قالیباف تلاش کرد و در سال ۸۸ برای پیروزی احمدی‌نژاد از کوششی دریغ نکرد و حالا در سال ۹۱ برای پیروزی حدادعادل در دفتر او حضور دارد و در نهایت برای پیروزی او در انتخابات ۹۲ تلاش می‌کند.»

آن انتخابات هم با شکست اصولگرایان و البته حسین فدایی به پایان رسید

از آن انتخابات ۴ سال گذشته است . «حاج حسین» مرد پشت پرده اصولگرایان یک شکست دیگر را هم تجربه کرده است . او روزهای سختی را در این چند ماه پشت سر گذاشت . لابی های سنگین از خانه دکتر حداد تا ساختمان یک دانشگاه در نزدیکی های هفت تیر .از قرار معلوم حسین فدایی در این انتخابات رییس کمیته سیاسی جمنا بوده است. و از همین مرکز فرماندهی امورات را هدایت می کرده است .

می گویند او به زاکانی گفته بوده که نامزد انتخابات نشود. می گویند او از میان رییسی و قالیباف نظرش به حمایت از رییسی بوده و در این راه تلاش هایی زیادی کرده است . در این میان این راه می گویند که او در کوچ حامیان ستادی قالیباف به تیم رییسی تلاش فراوانی کرده است . به همین دلیل هم هست که داغ گلایه های قدیمی قالیباف از او تازه شده است . حرف های مگوی زیادی در این مورد وجود دارد که شاید در آینده ای نه چندان دور رسانه ای شود .مرد پشت صحنه اصولگرایان بار سنگین یک شکست دیگر را در این روزها بر دوش دارد.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy