وقتی تمام "خروجی این سیستم" را بد میداند، احتمالاً باید عیب را در "خود سیستم" جستجو کرد!
آقای خامنهای به تمام رؤسای جمهوری غیر از خودش یک "برچسب" زد و از دور خارج کرده! مگر از احمدینژاد، نزدیکتر هم داشت؟ او را هم به اینجایی رسانده که میبینیم!
یکبار هم یکی از این مراجع حکومتی نپرسیدند: این موتور معیوب، شاید در "سیستم رهبری" یک عیبی دارد که تمام "خادمان" را خائن و بیبصیرت و فتنهگر میکند! آخر نمیشود همه خوب وارد شوند و بد خارج شوند! این سیستم یک عیب اساسی دارد که خروجیاش سراسر "بد" است!
این "سیستم بیمار" حالا به ابتدای دور باطل خودش رسیده؛ به "بنیصدریزه کردن روحانی"!
اما با هیچ چسبی نمیتوانند جامعهی امروز و بالغ ایران را به جامعهی ملتهب و ناآگاه سال ۵۹ و ۶۰ پیوند بزنند. آن دوران که با توطئههای رنگارنگ، خودیها را "حذف" و منتخب مردم را با طرح عدم کفایت سیاسی از گردونه بیرون کردند.
نه آقای خامنهای، کاریزما و نفوذ خمینی را دارد و نه مردم امروز، آن امت چشم و گوش بستهی آن سالها هستند. با این همه، گویا خامنهای که هزینههای گزافی مثل "حذف رفسنجانی" را تقبل کرده تا پروژهی "جانشینی رهبری" را با ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی و برکشاندن مجتبی خامنهای به کرسی رهبری اجرا کند، حالا از رأی کوبنده مردم و انتخاب مجدد حسن روحانی سخت برآشفته شده و دیگر "کنترل روانی" خود را از دست داده است!
همان رهبری که در نوروز سال ۹۰ در سخنرانی مشهد از مسئولان خواست تا "جلوی مردم از همدیگر انتقاد علنی نکنند" حالا خودش وارد بگومگوی توییتری و رسانهای با رئیسجمهور منتخب مردم شده است! و این، بار اولی نیست که خامنهای پا روی حرف خودش میگذارد. اما این بار «جایگاه فقهی ولایتفقیه» را هم وارد این قمار بزرگ کرده است!
مردم متدین و اقشار مذهبی، این روزها بیشتر از قبل بدنبال "شرط مفقوده عدالت ولیفقیه" هستند. شرط لازم برای رهبری، که آقای خامنهای سالهاست از دستش داده و در حد لیدر یک حزب تنزل کرده است! "رئیس حزب رهبری" حالا فرمان آتش به اختیار میدهد و در تلگرام و توییترش با "منتخب ملت" بگومگو میکند!
مردم متدین میپرسند مگر نه اینکه "ولیفقیه منصوب خداست"؟ پس این میزان از حقارت و حقد و حسد آقای خامنهای چه توجیهی دارد؟ منصوب خدا و اینهمه حقارت؟!
آقای خامنهای بدنبال رؤیای اقتدار امامخمینی، سالها با همه جنگید اما نه تنها مقتدرتر نشد، بلکه آنقدر حقیر شد که احمدینژاد بر "فرمان نهی" او پا گذاشت و در رفتاری معنادار نامزد انتخابات شد! در روز رأیگیری هم با بقایی، یک رأی به صندوق انداخت که کم از دشنام نبود. "ولیفقیه منصوب خدا" که کسی مثل احمدینژاد هم او را له کرده، حالا بدنبال پروژهی "بنیصدریزه کردن" حسن روحانی است! او نمیفهمد مردم و نسل امروز، همین حالا به دنبال هزاران سئوال درباره خیانت آیتالله کاشانی در کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ میگردند. و آنقدر به کاشانی و ولی فقیه و امام بدبین شدهاند که با قربانیان حکمرانی اسلامی، احساس همدلی میکنند و دارند تاریخ و گوگل را جستجو میکنند تا "بنیصدر" را از نو بشناسند!
امروزه دیگر مردم دستبهعصا داوری میکنند. محال است چنین مردمی را بعدازظهر به خیابان بفرستید تا برخلاف صبح، شعار "مرگ بر مصدق" بدهند. در محاسبات پراشتباهش، آقای خامنهای هم "وزن ملت" را دستکم گرفته و هم دهها متغیر دیگر را.
در مردودی نظریه شرکالود ولایت فقیه و مضحک بودن "نصب الهی ولی!" همین رفتارهای حقیر خامنهای در چهل روز اخیر کفایت میکند! او بیشتر از من و شما به نظریه ولایتفقیه بیایمان و بیباور است! چون اگر واقعاً به "کشف و نصب ولیفقیه از سوی خداوند" باور داشت، اینقدر برای جانشینی پسر فاسدش به دستوپا نمیافتاد.
او درست "همانگونه که هست"، مثل یک "سلطان جائر حقیر" سالهاست در کار توطئهگری برای جانشینی مجتبی است. در آخرین قدم هاشمیرفسنجانی را از پیش پایش برداشتند. و حالا هم قصد دارند دولت حسن روحانی را قربانی سلطنت ولیعهد او کنند. کاری که اگر هم بکنند، محال است به نتیجهاش برسانند.
رفتارهای اخیر آقای خامنهای اثبات کرده ولایتفقیه در مقابل "مردمسالاری" قرار دارد! و مردم ما نشان دادهاند که از «حزب رهبر» بیزارند.
حالا خامنهای برای حزب و تاجگذاری پسرش، با مشکلات بزرگی روبروست. مهمترین مشکل، آگاهی و ارادهی ملت بزرگ ماست.
او که "زندگی و حکمرانی" را از تاریخ نیاموخته، کاش حداقل بازی در "پرده آخر" را بیاموزد و روح خود را از شیطان عنودی و حسد و حقارت رها سازد، شاید به آرامش برسد. اگرچه عطای این نعمت را از سوی خداوند بر او بعید میدانم. دلیلش را در رفتارهای او جستجو کنید. خداوند بازتاب رفتارهای بشر را بر خود او بازمیتاباند!
بابکداد
دوم تیر ۹۶
مطلب قبلی...
مطلب بعدی...