فشردهای از یک مقاله واشنگتن پست / شایان فرزین
رادیو زمانه - «دولت ترامپ خواستار تغییر رژیم در ایران است»؛ این را الکساندر داونز و لیندزی اُروک، دو تحلیلگر سیاسی و استاد دانشگاه آمریکایی میگویند. اما آنها باور دارند که «تغییر رژیم معمولاً کار نمیکند». برای ایالات متحده سرنگونی حکومتهای خارجی معمولاً سادهترین بخش تغییر رژیم است؛ کار دشوار رسیدن به منافع مطلوب آمریکا بعد از سرنگونی است.
الکساندر بی. داونز، استاد دانشکده علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه جورج واشنگتن و لیندسی ای. اُروک، استاد دانشکده علوم سیاسی کالج بوستون، در «واشنگتن پست» در روز ۳۱ ژوئیه/۹ مرداد میگویند برنامه احتمالی دولت ترامپ برای تغییر رژیم در ایران نتیجه مطلوب آمریکا را نخواهد داد.
«ترامپ هیچ طرفدار ایران نیست. بهعنوان یک نامزد انتخاباتی، وعده داده بود که قرارداد هستهای با ایران را پاره میکند. وامانده از تلاشهایش برای پاره کردن برجام - حداقل تا حال حاضر - ترامپ و حامیانش اکنون کوس تغییر رژیم میزنند.»
دو نویسنده با بیان این نظر، لیستی از سیاستمداران در کابینه ترامپ و کنگره را ارائه میدهند که به نظر آنها متمایل به سرنگونی جمهوری اسلامی هستند: از جمله تام کاتن، سناتور جمهوریخواه، جیمز ماتیس، وزیر دفاع ترامپ، رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه، مایک پومپئو، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده آمریکا (سیا) و درک هاروی، مدیر سابق امنیت ملی در امور خاورمیانه.
تز اصلی این دو نویسنده - که هردو هم در زمینه تلاشهای ایالات متحده آمریکا برای تغییر رژیم در کشورهای مختلف در تاریخ معاصر پژوهش میکنند - این است که رهبرانی که پس از مداخلهگری در کشوری که در آن تغییر رژیم صورت گرفته قدرت میگیرند، لزوما نمیتوانند منافع آمریکا را دنبال کنند:
«مسئله اساسی این است که رهبرانی که توسط نیروهای خارجی تحمیل شدهاند به دو ارباب پاسخگو هستند: مداخلهگری که آنها را به قدرت رسانده و شهروندان [کشوری که در آن مداخله شده]. به طور معمول، مداخلهگران دولتی را جایگزین دولت سرنگونشده میکنند که تهدیدات امنیتی علیه مداخلهگر را از بین برده یا دفع کند. مداخلهگر امیدوار است که نخبگان سیاسیای را به سر کار بیاورد که سیاستهای مورد نظر او را اجرا کنند. نتیجه؟ تغییر رژیم بهطور معمول روابط بین مداخلهگر و مخاطب این سیاستها را بهتر نمیکند.»
دولتهایی که با مداخلهگری آمریکا به قدرت رسیدهاند، دیر یا زود ناچار هستند که به مطالبات مخاطبان داخلی خود - یعنی شهروندان - گوش دهند و آنها را مقدم بر پشتیبانان خارجی خود بدانند.
۲۰۰ سال تجربه تغییر رژیم
شواهدی که داونز و اُروک در نقد مداخلهگری سیاسی ارائه میدهند از پژوهشهایشان میآید. آنها تمام تغییر رژیمها را در جهان در ۲۰۰ سال گذشته و تمام تغییر رژیمها با مداخلهگری مستقیم و مخفیانه آمریکا را پس از دوران جنگ سرد بررسی کردهاند - چه فروپاشیهای شکستخورده و چه موفقیتآمیز.
پژوهشهای داونز و اُروک نشان میدهد که در جنگ و نزاعهای بین دو ملت که منجر به انواع تغییر رژیم میشود، رابطه بین دو ملت بهبود نمییابد و گاهی جنگهای بین دو ملت تا یک دهه ادامه مییابد.
در مورد مداخلهگری بهقصد ایجاد و یا ترویج دمکراسی هم این دو معتقدند که نتیجه مطلوب نیست. اگر مداخلهگر دیکتاتوری را بهقدرت برساند که خصومتها حتی بیشتر هم میشود:
«تحقیق ما و نتایج مطالعات دیگر نشان میدهد که هنگامی که یک کشور، دولت کشور دیگری را سرنگون میکند، احتمال جنگهای داخلی را افزایش میدهد و معمولا دموکراسی ایجاد نمیکند.»
آنها همچنین به تجربیات اخیر ایالات متحده در افغانستان، عراق و لیبی اشاره میکنند که نشان میدهد، کمک به سرنگونی رژیم، معمولا به قدرت گرفتن یک دولت سازگار با منافع آمریکا نمیانجامد. و حتی موجب بروز مشکلات جدید از جمله سبزشدن گروههای متخاصم نسبت به آمریکا میشود که قدرت منطقهای میگیرند.
چرا تغییر رژیم در ایران؟
کسانی که در واشنگتن میگویند ایالات متحده بهتر است جمهوری اسلامی را سرنگون کند معمولا مدعی این هستند که میخواهند دمکراسی را جایگزین حکومت دینی آیتاللهها کنند. همچنین امید دارند با این تغییر ایران مسیر صلحآمیزتری را دنبال کند، برنامه تولید سلاحهای هستهای را کنار بگذارد، دست از حمایت از رژیم بشار اسد در سوریه بردارد و به گروههای شبهنظامی مانند حزبالله و حماس هم که اسرائیل را تهدید میکنند، کمک نرساند.
داونز و اُروک اما میگویند که رهبران ایران احتمالا این سیاستها را به این دلیل دنبال میکنند که این سیاستها حمایت مردمی دارند.
داونز و اُروک برای نشان دادن اینکه چنین سیاستهایی در ایران حمایت مردمی دارد تنها به یک نظرسنجی تلفنی که توسط تیم ابراهیم محسنی، نانسی گالاگر و کلی رامزی در تاریخ ۱۷ تا ۲۷ ژوئن ۲۰۱۶ انجام شده، استناد میکنند. در این پژوهش آماری با ۱۰۰۷ ایرانی تماس گرفته شده و از آنها در مورد مسائل سیاسی روز از جمله برجام، توسعه برنامه هستهای و نقش آن در منطقه پرسش شده است.
نتیجه این پژوهش به طور مستقل توسط پژوهش دیگری تایید نشده اما محسنی و تیم همراه او میگویند توسعه برنامه هستهای برای ۸۱درصد از ایرانیان مهم است و ۶۸ درصد از آنها معتقدند که ایران باید قدرتش را منطقه افزایش دهد.
اگر نتیجه پژوهش ابراهیم محسنی و تیم همراه او در پژوهشهای مستقل دیگر تایید شود، استدلال داونز و اُروک محل بحث دارد که تغییر رژیم ایران به طور چشمگیری موجب تغییر سیاستهای ایران در مناقشه با واشنگتن نخواهد شد.
اما یک پژوهش آماری محدود، حاوی اطلاعات عینی کافی نیست و داونز و اُروک که ۲۰۰ سال تغییر رژیمهای مختلف در جهان را بررسی کردهاند برای دقیقتر شدن نظریهشان در مورد ایران، به اطلاعات آماری و عینی بیشتری در مورد آنچه مردم ایران فکر یا مطالبه میکنند، نیاز دارند.